هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۴۶ جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۸۹
#1
نام:هلنا ریونکلا
لقبی که دانش آموزان و اساتید هاگوارتز از آن استفاده می کنند:بانوی خاکستری
لقبی که مادرم به من میدهد:دختره ناخلف
لقبی که بارون خون آلود به من می دهد:........(خصوصیه )......والاآخر
گروه:ریونکلا
شغل:شبح گروهم دیگه مگه نمیبینی اونورم از اینورم پیداست.
تحصیلات:پی اچ دی عبور نرم و بی صدا از دیوار و هرگونه جسم سخت(بعد از مرگ)-فوق لیسانس جون به لب کردن بارون(قبل از مرگ)
چوب دستی:ندارم
من دختر روونا ریونکلا هستم.در 18سالگی از خونه فرار کردم چون مادرم منو درک نمی کرد و همش می خواست منم مثل خودش بشم.اولش سخت بود ولی بعدش به دختر فراری بودن عادت کردم.تاج مادرم رو که ازش کش رفته بودم گرو می ذاشتم تا بتونم غذا بخرم.تا اینکه یه روز سر از آلبانی درآوردم و اونجا بود که با یه پسر همسن خودم آشنا شدم.
وقتی این خبر به گوش مادرم رسید،بارون رو فرستاد دنبالم(آخه همیشه آرزو داشت منو بده به بارون).بارون هم تا ما دو تا رو با هم دید خون جلوی چشماش رو گرفت و.....
الان هم به صورت شبح در خدمت شما هستم.

تایید شد!


ویرایش شده توسط The Little Witch from North در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۲ ۲۲:۴۹:۵۶
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۳ ۳:۴۳:۲۲



Wit beyond measure is man's greatest treasure


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱:۴۹ جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۸۹
#2
شبح دخترک به آرامی از سایه ها بیرون آمد و به کافه نزدیک شد و از لای در نیمه باز ،به داخل آن نگاهی انداخت.درون کافه ساکت بود.تاریکی هوا باعث میشد پیکر صاحب کافه که پشت به نور مشعل ایستاده بود،مانند هیولای سیاهی،وحشتناک به نظر برسد.همین که خواست از در وارد شود کسی محکم از پشت سر توی سرش زد.
-آییییییی
مادرش با چهره ای خشمگین پشت سرش ایستاده بود.
-چند هزار بار به تو بگم اشباح از دیوار میرن تو،از در نمیرن!! با این کارات همون یه ذره ترسناکیمون رو هم از بین میبری.
-ولی آخه...
مادرش در حالی که پشت یکی از میزها می نشست حرفش را قطع کرد و گفت: آخه چی؟مردم میرن سینما که چیز ترسناک ببینن،واسه همینه که هرچی قرارداد فیلمه با خون آشاما میبندن و کسی دیگه اشباح رو تحویل نمیگیره.چون اونا می دونن که باید خون بخورن نه آب هویج!!!
خون آشامی که پشت میز کناری نشسته بود پوزخندی زد و جرعه بزرگی از لیوان خونی که در دست سفیدش داشت،نوشید.سپس با بدجنسی لب های خون آلودش را لیسید.
-دیگه توی گرینگوتز پولی واسمون نمونده.باید قرارداد این فیلمو ببندیم...
در همین لحظه جن شیک پوشی از در کافه وارد شد و به محض دیدن آنها جلو آمد و کنارشان نشست.
-من تهیه کننده هستم.متاسفانه باید بهتون اطلاع بدم که قرار شده فیلم جدیدی که در هاگوارتز فیلم برداری میشه راجع به خون آشام ها باشه...
لبخند بر لب مادر خشک شد.

تایید شد!
موضوع متفاوت و خوبی بود ولی غیر از پایانش زیاد هری پاتری نبود و میتونستید کوتاه تر هم بنویسید.


ویرایش شده توسط The Little Witch from North در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۲ ۲:۰۴:۲۰
ویرایش شده توسط The Little Witch from North در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۲ ۲:۰۹:۱۲
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۲ ۱۲:۰۲:۵۵



Wit beyond measure is man's greatest treasure






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.