هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: بند موجودات خطرناک
پیام زده شده در: ۱۱:۴۸ یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۲
#1
در حالیکه غم تاریکی سرمای برف بر تنهایی یخ زده ی سلول های آزکابان سایه ی مرگ افکنده بود مک بون که تو سلول بغلی خوابیده بوده از گرمای آتیش ذوب شدن سلول چارلی از خواب بیدار شد.
مک بون با خودش: چقدر گرمه؟ قبل خوابیدن ما که زمستون بود. چی شد یهو؟ اینارو ولش کن چقدر زیبا خط بالا رو توصیف کردم. یادم باشه وقتی آزاد شدم برم از " همانند یک اصیل سفید بنویسید" تشکر کنم که با رهنمودهای باارزشش سالها در جهت تعالی و رشد رول زحمت کشیده!
چارلی: آهای کارگردان. چه وضعشه. با این گریم سنگین افسون بشکنج ( با تشکر از ویدا اسلامیه ) رو هم رو من اجرا کردین یکیرو بفرست نجاتم بده دیگه. یه ساله منتظریم تو تاپیک!
مک بون که برخلاف ظاهر خشنش قلب مهربونی داره با شنیدن این سخنان منقلب میشه و شروع به کج کردن میله های زندان می کنه.
- زرشک .. ما یه عمره این توییم. چرا قبلا به فکرم نرسیده بود برم بیرون!

فلاش بک
مک بون در جوانی در هاگوارتز: نه پروفسور. من خیلی تنهام. من چون زورم خیلی زیاده هیچکس باهام دوست نمیشه. در ضمن من هیچ قدرت و مهارت خاصی ندار.......
پدر جد دامبلدور: نه عزیزم. تو نیرویی داری که هیچ کس نداره تو می تونی ......
مک بون : می دونم! من می تونم دوست داشته باشم. ممنون پروفسور شما با این حرفتون یه افق روشن برام ترسیم کردین! من میرم با پلیدی مبارزه کنم!
مادر جد مک گونگال: هی دامب این چرت و پرتا چیه فرو می کنی تو مغز این جوونا. اینارو باید فرستاد تو معدن های هاگزمید زمین رو بکنن آبدیده شن.
دامبلدور: بی خیال بابا. هزار ساله با همین حرفا داریم مدرسه رو میچرخونیم. بره شام تو هاگزهد میز رزرو کردم. میای؟
مک گونگال: برام چوبدستی طلایی می خری؟
دامبلدور: آره عزیزم هر چی تو بگی. فقط میشه دیگه " دامب " صدام نکنی.
مک گونگال: دیگه پررو نشو. اینجا منم که تصمیم می گیرم.
پایان فلاش بک

مک بون که به یاد حرف های پدرجد دامبلدور و با تکیه بر نیروی عشق قدرتش چند برابر شده بود میله های زندان رو میشکونه و تقریبا به قفس چارلی نزدیک میشه که یهو...
- بگیرییییییییدش. همش زیر سر این موجود پشمالوئه. بهش دست بند بزن سرباز!
- قربان چشم ولی این که دست نداره
- مگه میشه سرباز.منومسخره کردی.
- نه قربان من غلط بکنم. خودتون نگاه کنید.
- یعنی چی؟ تو چرا دست نداری؟!! . اینطوری نمیشه. باید یه دادگاه تشکیل بدیم تا مشخص بشه هدف این موجود از نداشتن دست چیه!! ............. سرباز
- بله قربان
- تو هم بجرم تخطی از دستور مافوق همینجا محکوم میشی به ده سال زندان.
- بله قربان

چارلی: لعنت به اون کسی که منو وارد این رول کرد!


.
.
.












پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۴۱ پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲
#2
پنج پا (معروف به مک بون پشمالو)

پنج پا جانور گوشتخوار بسیار خطرناکی است که اشتهای خاصی برای خوردن انسان دارد. بدن این جانور پوشیده از موهای زخیم به رنگ خرمایی روشن است و پنج پا دارد که هر یک به پنجه ی چماقی شکلی منتهی می شود . پنج پا فقط در جزیره ی دریر( Drear)واقع در شمالی ترین نقطه ی اسکاتلند یافت می شود. به همین دلیل دریر را نمودار نا پذیر کرده اند. در افسانه آمده است که روزگاری دو خاندان جادوگری در جزیره ی دریر می زیستند. یکی خاندان مک کلی ورت( Mac Clivert)و دیگری خاندان مک بون( Mac Boon) روئسای این دو خاندان در یک مبارزه ی دو نفره شرکت کردند و از قرار معلوم کویینتیوس (Quintius) که رییس خاندان مک بون بود , دوگالد (Dugald) رییس خاندا ن مک کلی ورت را از پا در آورده است. بر طبق این افسانه اعضای خاندان مک کلی ورت آن شب تک تک اعضای خاندان مک بون را تغییر شکل داده و همه ی آنها را به هیولاهای پنج پایی تبدیل کردند. خاندان مک کلی ورت دریافتند که مک بون های تغییر شکل یافته بی نهایت خطرناکتر از قبل شده اند اما دیگر دیر شده بود ( بی لیاقتی خاندان مک بون در امور سحر و جادوگری شهره ی عام بود ) مک بون ها در برابر تمام تلاشهایی که برای برگرداندن آنها به شکل اولیه شان صورت گرفت به شدت مقاومت کردند. این هیولاها تمام اعضای خاندان مک کلی ورت را کشتند تا اینکه دیگرهیچ انسان زنده ای در آن جزیره باقی ماند.



گروه :هافلپاف


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شمارو میشناسیم. نیازی به شرکت در بازی با کلمات نبود براتون.
تایید شد.


ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۲/۱۲/۱۵ ۹:۲۷:۱۲
ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۲/۱۲/۱۵ ۱۳:۱۶:۵۴


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱:۰۷ سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
#3
پنج پا (معروف به مک بون پشمالو)

پنج پا جانور گوشتخوار بسیار خطرناکی است که اشتهای خاصی برای خوردن انسان دارد. بدن این جانور پوشیده از موهای زخیم به رنگ خرمایی روشن است و پنج پا دارد که هر یک به پنجه ی چماقی شکلی منتهی می شود . پنج پا فقط در جزیره ی دریر( Drear)واقع در شمالی ترین نقطه ی اسکاتلند یافت می شود. به همین دلیل دریر را نمودار نا پذیر کرده اند. در افسانه آمده است که روزگاری دو خاندان جادوگری در جزیره ی دریر می زیستند. یکی خاندان مک کلی ورت( Mac Clivert)و دیگری خاندان مک بون( Mac Boon) روئسای این دو خاندان در یک مبارزه ی دو نفره شرکت کردند و از قرار معلوم کویینتیوس (Quintius) که رییس خاندان مک بون بود , دوگالد (Dugald) رییس خاندا ن مک کلی ورت را از پا در آورده است. بر طبق این افسانه اعضای خاندان مک کلی ورت آن شب تک تک اعضای خاندان مک بون را تغییر شکل داده و همه ی آنها را به هیولاهای پنج پایی تبدیل کردند. خاندان مک کلی ورت دریافتند که مک بون های تغییر شکل یافته بی نهایت خطرناکتر از قبل شده اند اما دیگر دیر شده بود ( بی لیاقتی خاندان مک بون در امور سحر و جادوگری شهره ی عام بود ) مک بون ها در برابر تمام تلاشهایی که برای برگرداندن آنها به شکل اولیه شان صورت گرفت به شدت مقاومت کردند. این هیولاها تمام اعضای خاندان مک کلی ورت را کشتند تا اینکه دیگرهیچ انسان زنده ای در آن جزیره باقی ماند.




کوئیرول جان خیلی خوب میشه اگه تایید کنی. بعضی موقع ها دلم میخاد یه رولی چیزی بنویسم. عادت کردم به مک بون!


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام

توصیه میشه با فرم معمول معرفی شخصیت انجام بشه. ولی به هر جهت، شخصیت انتخابی شما یکی از موجودات کتاب "جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها" هستش. مانعی نیست. همچنان که از بیدل نقال هم شخصیت داریم. اما متاسفانه فراموش کردید یکی از گروه های 4 گانه هاگوارتز (هافلپاف- راونکلاو- اسلیترین- گریفیندور) رو اشاره کنید در معرفی شخصیت تون.
شما آزادید و البته باید یکی از این 4 گروه رو انتخاب کنید و در معرفی بالا ذکر کنید. (اگر اصرار به نداشتن گروه هاگوارتز هم هست، مانعی نیست. ) اینو تعیین کنید.


ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۲/۱۲/۱۴ ۲۲:۱۸:۱۷


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۰:۳۹ دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۲
#4
صبح، مخمصه، کارمند، دودکش، سنگفرش،نهایت، وزارتخانه، پیکار، ناگهان، خسته.

هری که بعد ده بیست سال طبق معمول داشت کابوس ولدی و دوستان رو می دید ناگهان از خواب پرید و توسط نیروی عشقی که جینی همچون شیرینی یک بطری آب کدوحلوایی عسلی بهش ابراز داشت خسته گی از تنش در رفت!
جینی ول کن ماجرا نبود که نهایتا هری یهو یادش افتاد که صبح زود قرار بود بره لندن چون شنیده بود وزارتخونه آزمون استخدامی گذاشته و کارمند استخدام می کنه. رو همین حساب در پیکاری سخت یه افسون اکسپلیارموس به جینی زد که البته به هیچ دردی نخورد.
خلاصه هری پاشد رفت لندن و چون احتیاج داشت از لغت مخمصه استفاده کنه دید که دیر اومده و یه صف ده کیلومتری آدم جلوشه و خلاصه تو مخمصه بزرگی افتاده.
ظهر شد و نوبت هری شد که بره تو.
اون یارو مسئول گزینش هم یه نگاه به سوابق هری انداخت و بهش گفت که با توجه به رزومه اش می تونه یا دودکش هارو تمیز کنه یا سنگفرش هارو طی بکشه!
هری هم که اوضاع نابسامان اقتصادی لندن و غرب رو دیده بود تصمیمشو گرفت.
خاطرات خوش شانسی هاشو به خاطر آورد, نگاهی به افق کرد و نفس عمیقی کشید, طی رو برداشت و شروع کرد به تمیزکاری!

تایید شد!
جالب بود ممنون


ویرایش شده توسط پروفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۹۲/۱۲/۱۲ ۸:۵۸:۵۶


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۰:۵۴ چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۲
#5
مک بون پشمالو بودم یه زمان
... چمیدونم حذب .. آداس ... بیگانه ... جلوتر بیایم کریچر .. ادی ماکای ... رولینگ نقاش قرن پنجم هجری ... سرژ تانکیان ... عله .. کرام و ..........

من خودمم بابا . جوونیمون رو اینجا بودیم!

ولی خب جدن این ایمیلی که باهاش عضو جادوگران شدم مدت هاست ندارم .. یوزر پس رو هم که خدا خیرت بده مال دو دوره قبل ریاست جمهوریه.../

الان مدیرا غیر شما کین ببینم کسی رو میشناسم یا نه...؟



پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۸:۱۶ سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۲
#6
http://www.jadoogaran.org/modules/profile/userinfo.php?uid=1497


کوئیرول جان من اینم!!
راه نداره یوزر قبلیمو فعال کنی ... البته نه ایمیلمو یادمه نه یوزرنیم نه پسورد !
دلمان تنگ شده !







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.