هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: پستخانه ی هاگزمید(نامه سرگشاده)
پیام زده شده در: ۲۰:۳۷ پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۳
#1
ای آفتابه، ای منجی بشریت...

آمدم تا عرض ادب که نه... آمدم تا عذرخواهی کنم.
عذرخواهی برای آنچه که در حقت کردیم... برای آنچه که عله و دوستان در حقت کردند...
و ندیدند که چه منجی ای بودی. چه منجی برای ایفای نقش، برای محفلی و مرگخوار، برای بشریت بودی.

و فکر میکردند دامبل و ولدی منجی هستند. فکر میکردند که کچل و ریشو، و پشت سرشان گروهک های رولرشان قطب های ایفای نقش سایت هستند بدون اینکه بدانند هسته ی جاذبه ی سایت تو بودی.

ای آفتابه!

بدان که من فراموشت نکردم. تو نهاد عله، تو نهاد دامبل، تو نهاد ولدمورتی هستی که آمدند و رفتند و تو ماندی. ناجوانمردان کمرنگت کردند و بی وفایان بی وفایی، اما ماندی و همچون خورشید پشت ابر، تابیدی. تابیدی بر سر کچل ولدمورت و بر روی ریش های عنقریب کپک زده ی دامبلدور. بر ایفای نقش تابیدی و گذاشتی تا کچل و ریشو، و پشت سرشان محفلی های کم محل و مرگخوارانی که ماری به صورت کاملا منحرفانه از دهانشان خارج میشود به فتوسنتز خود ادامه دهند.

از تو متشکرم و خواهان اینم که تا ابد جهت لوله ی خود را بر این ایفای نقش نگه داری، چرا که هیچکدام این شخصیت ها بدون حضور ارزشمندت شخصیت نبودند...

از زیر منبر نشینانت،
امام مصطفی

تصویر کوچک شده



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۵۲ شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۳
#2
نام شخصيت انتخابي : حسن مصطفی

گروه : راونکلاو

ویژگی های ظاهری و اخلاقی : حسن مصطفی مردیست در میانه چهل سالگی اش. موهایش بر اثر کهولت سن کم پشت شده ولی از قدرت بازوها و تفکرش کم نشده. وی در سن چهل و پنج سالگی فینال جام جهانی کوئدیچ را با موفقیتی باورنکردنی به انجام رساند. وی صالح، امین، باتقوا و صدالبته ریشو است.

چوبدستی : از چوب درخت نارگیل استوایی با پر ققنوس در مغز آن

جارو : نایکی 2014 دابل ایکس پرو بیرد

معرفی کوتاه : حسن مصطفی، از شیوخ بزرگ دنیای جادوگری و همچنین رئیس انجمن بین المللی کوئیدیچ. وی تحصیلاتش را در هاگوارتز به اتمام رسانده و سپس با تشویق استادیدش که شاهد استعداد شگرفش در زمینه ی الهیات جادویی بودند تحصیلاتش را در دانشکده ی علوم معرفتی جادوگری ادامه داد. در همین برحه بود که تقوا و راستین بودن شیخ با علاقه اش به ورزش کوئیدیچ درهم آمیخته شد و وی به داوری در این ورزش پرطرفدار مشغول شد و اندکی بعد، شیخ حسن مصطفی نه تنها تبدیل به ماندگارترین داور و رئیس سازمان بین المللی کوئدیچ شد، بلکه راه و روش زندگی فروتنانه اش افسانه ای شد برای داستان سرایی مادران ...

تأیید شد.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۲۴ ۴:۲۳:۵۱


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۳:۵۲ شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۳
#3
نقل قول:
دوست جوانم! هاگوارتز بزرگتر از تصورات توئه و فقط راونکلاو نیست که به هوش اهمیت میده. ازت می خوام اینجا رو بخونی و در مورد اسلیترین بیش تر فکر کنی. بعدش دوباره همینجا پست بزن و انتخاب نهاییت رو بهم بگو.


کلاه، ازت بابت راهنمایی ممنونم. سری به اطلاعات چهار گروه زدم و با این حال بازم راونکلاو رو برای خودم مناسبترین دیدم... بهرحال هرچی نباشه وقتی که بچه بودم یه مار نیشم زد و از اون موقع کلا یه دید بسیار بدی نسبت به مارها و تمام متعلقاتشون پیدا کردم!!



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۰:۰۰ شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۳
#4
یا کلاه... یا کلاه...
از وقتی که بچه بودم مامان بابام بهم میگفتن "خنگ" و اینکه اونا توی دوران هاگوارتزشون توی راونکلاو همیشه باهوشترین شاگردها بودن و بعدش بهم میگفتن که عمرا اگه من به باهوشی اونا بشم ... میگفتن که مایه ی ننگ خانواده شدم!

برای همین کمکم کن که برم راونکلاو بلکم به امید مرلین کبیر به رتبات عالیه در گروه بچه باهوشای راونکلاو دست یافته و تبدیل به گیگی حالا چه در دنیای مشنگا چه دنیای خودمونی خودمون جادوگرا و ساحره ها بشم...

قربونت.



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۲:۳۱ جمعه ۲۰ تیر ۱۳۹۳
#5
ـ خاک تو سرت پیتر!
ـ چقدر یه آدم بی عرضه باید باشه آخه؟!
سیریوس و ریموس در حال خروج از کلاس جادوی سیاه به تحقیر پیتر پتی گرو، ملقب به موش چهره ادامه دادند.
ـ ریموس، بهت که گفتم عرضه نداره دختره رو بیرون دعوت کنه!
ـ د آخه سیری، من اگه اینو میدونستم که 200 تا گالیون رو اینطوری به باد نمیدادم و ...
و اینجا بود که سرانجام پیتر به حرف گرفته شد.
ـ به ریش مقدس مرلین قسم اگه اون لوسیوس مالفوی کج صفت نمیرفت سراغش توی هوا زده بودمش.
در اینجا پیتر یه عضله پشت بازو رو منقبض میکنه و ادامه میده.
ـ این بدن لامصب این مشت جوجه هاگوارتزی ها رو که هیچی، مدل های مادام گوگو ماگوی کوچه دیاگون رو هم به طرف خودش میکشونه. یادتونه اون روز...

شلـــپ!!

در اینجا بود که برخورد کف دست ریموس با پس گردن پیتر ملقب به پیتر موش چهره صدایی ایجاد کرد که نه تنها موجب قرمز شدن آنی صورت پتی گروی بیچاره شده بلکه منجر به سکوت چند ثانیه ای حیاط پشتی کلاس جادوی سیاه و سپس انفجار بمب خنده ی دانش آموزان هاگوارتز شد.

ولی پیتر پتی گرو، ملقب به پیتر موش چهره، از دانش آموزانی نبود که تحقیر و قلدری همکلاسی ها و هم مدرسه ای هایش را شنیده و سپس فراموش کند. پیتر فراموش نمیکرد...


اگه به جای ریموس می نوشتی جیمز بهتر بود. چون هم این آزار و شیطنت ها به شخصیت ریموس نمیاد و هم بند آخر رولت معنی و تاثیر بیشتری داشت.
کوتاه ولی خوب بود.
سال اولیا از این طرف لطفا!

تایید شد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۲۰ ۲۲:۴۴:۳۹






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.