هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: آموزشگاه مرگخواری
پیام زده شده در: ۱۲:۰۱ جمعه ۳۰ تیر ۱۳۹۶
#1
و در همین حین بود که تمام فضای خانه ریدل در سکوتی عمیــــــــــــق فرو رفت...
ناگهان لرزش هکتور چند برابر دفعات پیش شد و...

پریدبالا!

بعد از توی جیبش یک بتری کوچک در اوورد و جلوی لینی زانو زد
«من!هکتور دگورث گرنجر!همین الان شخصا از لینی وارنر درخواست میکنم تا این معجون کوچک را از بنده حقیر بپذیرد»

اما آن معجون چه بود؟

بله،معجون عشق بود که هکتور معلوم نیست کی و کجا درستش کرده بود که حاظر و آماده در جیبش بود!
مثل اینکه هکتور فکر هایی در سر داشت...

همین موقع بود که تمام مرگخواران متعجب از متوقف شدن ناگهانی لرزش هکتور و این ادب و احترامش احساساتی هم شدند
حتی لینی :
خیل‍ِ خوب!حالا بده ببینم چی هست این معجون
و بدون آنکه رویش را بخواند آن را سر کشید....





محفلی یا مرگخوار؟:|


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۳۸ چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶
#2
نام و نام خانوادگی: انیتا مک داف


لقب: انی


جارو: نیمبوس 2000


چوبدستی: جوب درخت افرا،ریسه قلب اژدها،موی تک شاخ20 سانتی متر


بوگارت: دیوانه ساز ها


آینه نفاق انگیز: دوستی با هرمیون


پاترونوس: شیر

مشخصات ظاهری:چشمان ابی و موهای سیاه...نه قهوه ای... نه سیاه...اصن چمیدونم هیچوقت معلوم نبوده

خصوصیات اخلاقی:خجالتی با کسایی که بزرگن و مقام بالایی دارن یا زیاد باشون رفت و آمد نداره
اما با اشنایان خیلی هم پروعه


توضیحاتی درباره زندگی نامش:
آنیتا مک داف ساحره ای بود که پدر و مادرش در محفل ققنوس بودند و در جنگ هاگوارتز کشته شدند. آنیتا بعد از مرگ پدر و مادرش کنار خالش زندگی میکرد.
در 11 سالگی به هاگوارتز و مدافع کوییدیچ شد. فردی خیلی خجالتی بود و به همین دلیل نتونست با هرمیون گرنجر دوست بشه. بعد از فارغ التحصیلی از هاگوارتز وارد تیم کوییدیچ شد و یک بار در هنگام بازی از جارو افتاد و همین باعث مرگش شد.


جایگزین شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۱۶ ۲۱:۴۱:۳۲

محفلی یا مرگخوار؟:|


پاسخ به: زندگی به سبک سیاه
پیام زده شده در: ۲۲:۱۸ یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۶
#3
مرگخواران موافق بودند پس به ازمایشگاه هکتور رفتند



دور تادور ازمایشگاه پر از قفسه بود و قفسه ها هم از معجون های مختلف و وسایل درست کردن معجون پر بود


-وایییییییی اینجارو باش هر چی بخوای پیدا میشه


-اه اه اینجا از هر جایه دیگه ای بیشتر بو میده !!!!


-خب حالا از کجا شروع کنیم؟:hoom:
بلاتریکس پیشنهاد داد:
از قفسه وسایل معجون سازی


همه گی به طرف قفسه رفتند
اونجا پر از دست و پا و دُمه جونور های مختلف بود


لیسا گفت:اییییییییی اون دمه مارمولک هارو ببین به نظرم از اونا شروع کنیمممممم

مرگخواران موافق بودند پس شیشه را برداشتند و روی میز کوچک و مستطیل شکلی گذاشتند سپس معجونی که هکتور درست کرده بود و به براق کننده سر ارباب مشهور بود را روی شیشه ریختند. ناگهان....




محفلی یا مرگخوار؟:|


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۴:۱۶ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶
#4
کی؟
اسنیپ


محفلی یا مرگخوار؟:|


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۲۶ شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۶
#5
نام و نام خانوادگی: انیتا مک داف
لقب: آنی
جارو: نیمبوس 2000
چوبدستی: جوب درخت افرا،موی تک شاخ،20 سانتی متر
بوگارت: زمان برگردون
آینه نفاق انگیز: دوستی با هرمیون
پاترونوس: شیر
توضیحاتی درباره زندگی نامش:
آنیتا مک داف ساحره ای بود که پدر و مادرش در محفل ققنوس بودند و در جنگ هاگوارتز کشته شدند. آنیتا بعد از مرگ پدر و مادرش کنار خالش زندگی میکرد.
در 11 سالگی به هاگوارتز رفت و مدافع کوییدیچ شد. فردی خیلی خجالتی بود و به همین دلیل نتونست با هرمیون گرنجر دوست بشه. بعد از فارغ التحصیلی از هاگوارتز وارد تیم کوییدیچ شد و یک بار در هنگام بازی از جارو افتاد و همین باعث مرگش شد.
خصوصیات:
خجالتی
همیشه پایه
باحال


تایید شد.
به ایفای نقش خوش اومدی!


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۶ ۰:۴۳:۴۷

محفلی یا مرگخوار؟:|


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۰:۱۵ جمعه ۴ فروردین ۱۳۹۶
#6
سلام کلاه عزیز
من یه ادمی هستم که خیلی سریع بم بر میخوره شجاعم و زیادم مظم ترتیب ندارم
اتخاب اولم و مورد علاقم گریفندوره و انتخاب دومم هافلپاف
گریفندورو خیلیییییی دوست لطفا برا اونجا قبولم کن
مرسی😘


ویرایش شده توسط fatemeh.ala در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۴ ۰:۳۳:۰۲

محفلی یا مرگخوار؟:|


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۱:۲۶ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶
#7
تصویر ۸

بعد از صحبت دامبلدور با هری درباره ی آینده گریفندور به دفترش رفت تا نامه ای که چند دقیقه پیش به دستش رسیده بود بخونه.
یه کم دوروبرشو گشت و چیزی پیدا نکرد که نامه رو باز کنه پس شمشیر گریفندوررو برداشت،بعداز باز کردنش شروع کرد به خوندنش...

نقل قول:
با سلام!

اینجانب باروفیو، وزیر سحر و جادو به اطلاع میرسانم که شما، آلبوس دامبلدور زین پس مدیر هاگواتز نیستید و سوروس اسنیپ جایگزین شما خواهد بود.


دامبلدور باورش نمیشد...یه دفعه احساس کرد یه چیزی گلوشو فشار میده...بغضش ترکید آروم آروم شروع کرد به گریه
ناگهان در به صدا امد
دامبلدور هول شد و سریع اشکاشو پاک کرد.
-بیا تو

هری بود.
-اوه...سلام هری...کاری داشتی؟
سلام پروفسور دامبلدور،اره دنبال چوب دستیم میگشتم ،خواستم بدونم چند دقیقا پیش که پیشم بودید ندیدید کجا گذاشتمش؟
-اوممممممم،نه،نمیدونم...متاسفم
-آهان، باش،وای،شما گریه کردید؟
-اوه... نه... گریه؟
ناگهان چشم هری به نامه ای که روی میز بود خورد
-با اجازه...
شروع کرد به خوندنش
-وای نه...اسنیپ،نه...این امکان نداره
هری با عصبانیت بیرون رفت...

جالب بود، منتها خیلی بیشتر میتونستی مانور بدی روش. خیلی خیلی بیشتر. با اینحال امیدوارم که با ورود به ایفای نقش، پیشرفت بیشتری بکنی.

تایید شد!

مرحله بعد: گروهبندی!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۳ ۲۲:۱۶:۳۴

محفلی یا مرگخوار؟:|






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.