کراب دست تام جگسن را گرفت و اورا به پشت صحنه ی پشت صحنه برد تا گریمش کند. هردو نفر نشستند و کراب لوازم گریمش را بیرون اورد و روی میز چید:"رژ لب_ ازین پودرا_از اون پودرا_ازینا که واسه مژه س_لنز_ازونا که مژه رو حالت میده و ...."
کراب کارش را با جدیت تمام شروع کرد. بوی پودر و رژ و ازین چیز میزا کل صحنه،پشت صحنه و پشت صحنه ی پشت صحنه را برداشته بود.
کراب با رضایت تمام به کارش نگاه میکرد او کارش را بی عیب و نقص انجام داده بود. فقط یک چیز....کراب تام جگسن را نه به شکل هری پاتر بلکه به شکل دختر خاله ی هری پاتر درآورده بود. جگسن نیم نگاهی به آینه انداخت و در کسری از ثانیه بیهوش شد. کراب نگاهی به جگسن انداخت و گفت:"ااا این چرا بیهوش شد؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil53cfd524091e0.gif)
مگه سبیل کلفت نگفته بود شکل دختر خاله هری پاتر بکنم؟ خوب اینم که به رحمت الهی پیوست. بهتره تا گندش در نیومده بزنم بیرون."
و زد بیرون
کراب با انرژی وصف نا پذیری به پشت صحنه برگشت.
"سلااااااامممممم."
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524130fe374d6.gif)
محفلی ها و مرگخواران به سمت کراب برگشتند.
"خوب پاتر خوشگلمون کجاست؟"
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524136ac4237c.gif)
کراب انتظار نداشت کسی یادش باشد چون ناسلامتی دو دقیقه پیش بود.
"ام چیزه...کی؟ پاتر مگه فرار نکرد؟"
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413799807e4.gif)
"داداش، شما قرار بود تام جگسن رو گریم کنیا. کو خوب؟"
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524131282ac96.gif)
"من همچین کسی نمیشناسم؟!"
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil3dbd4e29bbcc7.gif)
بلاتریکس با لبخندی خبیثانه محکم در پشت سر کراب کوبید.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f6c91016fc30.gif)
"اخخخخخخ!!!این چه کاریه اخه؟"
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil3dbd4d75edb5e.gif)
"شپلق" دومین ضربه هم خودش را به کراب وارد کرد.
"کوش؟"
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52494e2c0f1f3.gif)
"اشتباه کردم. نزن دیگه. باشه تو پشت صحنه ی پشت صحنه س. فقط یه نکته بیهوشه."
ریش سفید محل یعنی دامبلدور گفت:"خوب پسران و دخترانم حال چه کنیم؟"
سبیل کلفت دستی به سبیلش کشید.
"کس دیگه ای سراغ ندارید؟"
لرد سیاه گفت:
"ما اندیشه ای بس عمیق کردیم و به این نتیجه رسیدیم که باید تست بازیگری برگزار شود. هرکس که برنده شود او نقش هری پاتر را بازی مینماید."
مرد سبیل کلفت گفت:"عاقلانه است. باشه همین کار رو میکنیم."
اتش در پس شعله های سیاهی معنا پیدا میکند.