سلام به همگي
خيلي خوشحالم كه بعد از مدت طولاني اي دوباره اينجام
شاهنامه كتاب خوبي يه و در دنيا هم كاملا شناخته شده هست هر چند من خيلي باهاش حال نمي كنم
ولي مسئله اينه كه ما به طور كلي در ادبيات داستاني هميشه ضعيف بوديم و بيشتر داستانهاي قبل انقلاب حول و حوش ( نمي دونم با كدوم ح مينويسن ) مبارزات انقلابي بوده و بعدش هم يه سري آدم از صبح تا شب مي شينن پشت ميز يه مشت چرت و پرت مي نويسن و چاپ ميكنن و متاسفانه خيلي هم طرفدار دارن( كه مطمئنا اگر 4 تا كتاب خوب باشه اين جور چيزا اينقدر طرفدار نداشت)
ايراني ها عادت كردن كه هميشه به گذشته مي نازن و هيچ وقت فكر نمكن تو گذشته هر كاري كردن واسه ي زمان خودشون بوده و ديگه گذشته يه كتاب مثل شاهنامه بزرگه اما جز تاريخه نه براي پاسخ گويي به نياز حالا كه حالا شما هم اينو گرفتين و ول نميكنين و اين اشكال بزرگ ايراني هاست مي گردن يه چيزي پيدا مينن و فقط با وراجي براي توجيه انتقادها بهش ميچسبن با اصرار زياد (مثل چال اسكندرون) در حالي كه تاريخ گذشته و تمام شده و ما بايد قبول كنيم كه چيزي نداريم و بايد به فكر چاره بود نه ...
( من نميدونم بعد از ما چي رو ميخوان بگيرن ما كه چيزي نذاشتيم واسه اون بيچاره ها!!!!!!)
:no:

خيلي متاسفم براي اونايي كه نتونستن هيچي از دنياي هري پاتر ياد بگيرن
اين دنيا چيزاي خيلي بزرگي داره كه اصلام از ما دور نيستن
فقط يه خورده بهش فكر كنين و با دنيايي كه خودمون توش زندگي مي كنيم مقايسش كنين
توي هردوشون سياهي هست سپيدي هم هست خوبي هست بدي هم هست و خيلي ها كه توي يه اقيانوس بزرگ خواب غرقن
اما توي دنياي هري آدماي بزرگي هستن كه با تمام گنجينه ي عشقشون براي يه دنياي بهتر تلاش ميكنن و با همه وجود مي خوانن اونايي رو كه خودشونو به خواب زدن بيدار كنن و همين آدمان كه وجودشون باعث شده يه بار از شر اون همه سياهي خلاص بشن و باز هم همونهان كه وجودشون باعث ميشه همه ما اميدوارم باشيم كه آخرين كتاب هري پاترو با خوشحالي ببنديم حتي اگه از مرگ بعضي ها ناراحت باشيم اما خوشحال از اينكه اون اتفاقي كه آدماي زيادي بخاطرش مردن بلاخره افتاد اگه توي دنياي ما هم از اين آدما بود اون وقت ما هم به دنياي خودمون اميدوار بوديم كه يه روزي ديگه دروغ و زور توش نباشه
ما بايد اينو از اونا ياد بگيريم.

منم با نظر آنجليا موافقم ما وظيفه داريم كه ياد هري رو زنده نگه داريم هم براي خودمون و هم براي كسايي كه بعد از ما ميان حتي اگه كتاب رولينگ تموم بشه هري پاتر براي كساني كه اين همه سال منتظرش بودن و هستن تموم نمي شه و اگه ما خودمون ولش نكنيم سايت هم تعطيل نمي شه و همونطور كه مرلين گفته مي تونم دور هم جمع بشيم و داستانو ادامه بديم


اما با آزاد شدن ساين مخالفم اين سايت مال طرفداراي هري پاتره فقط هري
:bigkiss:

نقل قول:
حرفاي رگولوس واقعا خوب بود و من موافقم در ضمن فكر نكنم به اون سادگي كه ميشه سر دامبلدورو شيره ماليد بشه سر لرد سياه رو هم شيره ماليد و اسنيپ خودش گفت كه دامبلدور راحت به همه اعتماد مي كنه
و در ضمن اينو يادتون باشه كه خود اسنيپ به نارسيسا پيشنهاد قول شرف داد پس يعني قدرت كشتن دامبلدورو داشته ( منظورم قدرت جادويي نيست )

با توجه به نامه كاملا مشخصه كه طرف مرگخوار بوده كه از لرد جدا شده بوده و حتما كشته شده چون از مرگ خودش خبر داشته و در ضمن اگر از جبهه سفيد بود با دامبي همراه بود و يا حداقل وقتي دامبي داشت در مورد گذشته لرد جستوجو مي كرد متوجه رد پاي او مي شد پس در اين او مرگخواري بوده كه در كنار لرد اين اطلاعات رو بدست آورده
اما در مورد برادر سيريوس بيشتر به نظر مي ياد آدم بزدلي بوده باشه كه نمي تونسته به خوبي دوستورات رو اجرا كنه و از ترس مجازات فرار كرده براي همين كشتنش پس اون ر. آ . ب نبوده
اما من شخصا فكر مي كنم اين مسئله به خيلي قبل از حتي اون دوران ميرسه مثلا اون زماني كه هيچكس خبر نداشته اون كجاست و در حال كسب قدرت و ايجاد جاودانه سازها بوده و اين شخص از راز اون مطلع شده و مي دونسته كه مي ميره مثلا در مورد مراحلي كه سر راهش بوده حدس هايي زده بوده و مي دونسته كه در اين راه مي ميره اون از كارهايي كه لرد مي كرده و يا قصد انجامشون رو داشته با خبر شده بوده و مي خواسته اونو از بين ببره و رازشو مي دونسته كه مثلا اون معجون چيه و چطور در مقابلش مقاومت كنه و نامه رو قبلا نوشته بوده
و يا شايد جاودانه ساز رو قبلا از قرار گرفتن در اونجا دزديده بوده و لرد بعدا جاودانه ساز تقلبي رو اونجا گذاشته بوده
كه در اين حالت ممكنه كه مي دونسته كه اون تقلبيه و طرفو كشته ولي جاودانه ساز اصلي رو پيدا نكرده و خودش جاودانه ساز تقلبي گذاشته كه خيلي احمقانه هست يا شايد نفهميده بوده باشه چون او يارو هم هركي بوده جادو گر خوبي بوده و يا شايد خود اون يارو اين بساط و درست كرده باشه و جاودانه سازو لرد جاي ديگه اي گذاشته بوده.

البته ممكنه كه اون طرف كسي بوده باشه كه قبلا بهش اشاره اي شده حتي اگه اسم نيومده باشه
مثلا چند نفر متوجه گريه هري براي سيريوس بعد از مرگش شدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واسش يه تاپيك ميزنم
اونجا بگين

من مي خوام دو تاپيك بزنم
1-كدوم كتاب هري پاتر از همه بهتر بود
2-و پيش بيني كتاب هفتم
راستي مجوز براي چي ي ي ي ؟
لطفا يكي بگه چطوري بايد تاپيك زد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرسي



به هيچكدوم مجوز داده نميشه! اولي كه جمعبنديش رو تو تاپيك جمع بندي واقع در همين انجمن داريم. دومي هم بايد بريد تالار اسرار! در مورد زدن تاپيك هم روش باز كردن تاپيك اينجوريه كه شما روي


كليك ميكني و يه صفحه مياد! مطلب پست اولو مينويسي بعد ارسال رو ميزني! به همين سادگي!

---

قابل توجه متقاضيان مجوز !
لطفا قبل زدن هرگونه پست در اين تاپيك، به اين صفحه مراجعه كنيد . و قوانين را در پست اول ( پست چو چانگ ) مطالعه كنيد . در صورت رعايت نكردن موارد ذكر شده در اين پست، به هيچ وجه مجوز داده نخواهد شد !

توي كتاباي هري پاتر هيچي تا حالا الكي نبوده
مثلا مرگ جيمز و بحث هاي كه دو موردش شد كه رولينگ مثل هميشه خيلي عالي جوابش رو داد
( قسمت دوم مصاحبه ماگل نت و TLC با رولينگ)
شايد هم قسمت اول بود درست يادم نيست
و حالا هم نمشه وجود سيريوس نجاتش با اون همه دردسر تو كتاب سه وابستگي هري به اون و اون همه حاشيه دورش و آينه و اينكه هري آينه رو فراموش كرد و سيريوش هم بهش يادآوري نكرد بي مورد بوده باشه چون اگر در آينده سيريوس به هر نحوي هيچ نقشي نداشته باشه همه اينها خيلي بيخود مي شه
:bigkiss: :bigkiss: :bigkiss: FOR SIRIUS

1-نام: aragorn_black
2-سن: چند صد سال ( والا دقيا نميدونم )
3-تاريخ تولد: حساب كنيد ديگه
5-رنگ چشم:قهوه اي
6-گروه:گريفيندور ( ما جد وآبادي گريفيندوري بوديم ها )
7-ظاهر كلي: خوبه
8-نام مستعار:aragorn_black
9-كوييديج:ما يه عمر جوينده بوديم( عاليه )
10-چوب چادو:يازده اينچ از چوب ماهوگاني انعطاف پذير با دم تك شاخ
11-دسته جارو: آذرخش ( ولي خيلي فرق نمي كنه )
12- علاقه ها : دنبال سيريوس گشتن (آخه پسر عموي پسر عموي منه)
13-توانمندي ها : جنگيدن با لرد سياه و مرگ خواراش
14- معرفي كوتاه: تو جبهه سفيد كار مي كنم


تورو خدا اين بار تاييد شه

تائید شد(کریچر)

نام:aragorn_blac
سن:16
ظاهركلي:بدنيست
گروه:گريفيندور

تائید نشد لطفا مطابق فرم و کامل شخصیت خود را معرفی کنید(کریچر)