- چطوره منم کرم های فلوبرمو با یه جور مواد کشنده تغذیه و تربیت کنم که جوشوندۀ اونا تبدیل به یه سم بی بو و مخوف بشه و آنتونین رو باهاش نابود کنم و از آنیت نمرۀ کاملو بگیرم؟ اما اگه این کار درست نباشه چی؟ شاید کرما بترکن و لو برم. حالا چجوری از آنیت بپرسم که بچه ها نفهمن؟
آنیتا که به نظر می رسه فکر مری رو خونده، به بقیه دانش آموزان نگاه می کنه، لبخندی میزنه و میگه:
- بچه های عزیز، فراموش نکنید که خیلی خوبه اگر این کرم هارو با یه جور مواد کشنده تغذیه کنید. مطمئن باشید هیچ خطری نداره.
مری لبخندی میزنه و به طرف شیشه ی کوچکی که روی میز وسط کلاس قرار داره میره. لیلی لونا با کنجکاوی به مری نگاه می کنه اما با چشم غره ی عصبی مری متوجه میشه که بهتره حواسش به کار خودش باشه.
دانش آموزان یکی یکی، کرم فلوبرمو هاشونو به آنتونین نشون می دن و آنتونین با حرص به آن ها نگاه می کنه و لبخند میزنه. بادراد درحالی که سعی می کنه بی توجه به ریش هایش راه بره؛ به آنتونین نزدیک میشه:
-من کرم فلوبر خودمو با یه جور هورمون(!) خاص تغزیه کردم. نگاه کنین ریش درآورده. کارم چطور بود؟
آنتونین به زور لبخندی میزنه و با خودش فکر می کنه:
آنیتا، حیف که جلوی اینا نمی تونم حقتو بذارم کف دستت. حیف که ارباب سفارش کرده که کاری به کارت نداشته باشم؛ حالا بذار به موقعش یک کاری می کنم که دمتو بذاری رو کولت و فاتحه دختر دامبل بودنو بخونی.آنیتا مشکوکانه به آنتونین خیره میشه؛ آنتونین با حرص به آنیت نگاه می کنه و میگه:
-اما من شنیدم که تغزیه کرم های فلوبرمو با مواد سمی کار بسیار خطرناکیه.
-اِشتباه شنیدید آنتونین عزیز. تغزیه ی این نوع کرم ها با این سم به رشد سریعتر اون ها کمک می کنه.
آنتونین به فکر فرو میره. درهمین لحظه جیمزی به آنیت نزدیک میشه و با صدای زیری طوری که دیگران نشوند به آرامی میگه:
-خانجون، من می دونم تو می خوای کی رو به سزای عملش برسونی!
آنیت مشکوکانه به جیمزی نگاه می کنه. جیمزی با شیطنت به آنیت اشاره می کنه که نزدیک بشه.
-خانجون، شما می خوای با این کرمای زشت زشت به حساب خاله جون بده برسی. مگه نه؟
آنیت خوشحال از این که جیمزی اشتباه فکر کرده و نقشه های بهم نخورده لبخندی میزنه و میگه:
-آفرین، من همیشه گفتم جیمز از همه بچه ها باهوش تره. حالا برو سراغ کرما. به کسی نگی ها. این یه رازه.
کمی آنطرف تر، پرسی سعی می کنه مورگانا رو راضی کنه تا یکی از کرم هارو بدون دستکش بلند کنه. مورگانا با انزجار به کرم ها نگاه می کنه و میگه:
-آخه تو قصرمون که بودیم، کنیزا این کارارو می کردن.
-ولی اینجا تو باید این کارو بکنی. این تکلیفمونه. یادت که نرفته؟ باید بدون دستکش ورش داری وگرنه نمره کامل نمی گیری.
-باشه. ولی بعدش باید برام آب گرم آماده کنی تا دستامو بشورم.
مری بی توجه به آنچه در اطرافش می گذشت کرم فلوبرمو کوچک را روی تخته چوبی گذاشته و سعی می کنه که از طریق دو قاشق مقداری کود سمی تو دهنش بریزه. آنیتا که از دور مری رو زیر نظر داشت؛ به او نزدیک میشه و در حالی که سعی می کنه توجه بچه ها رو جلب نکنه می گه:
-اگه کاری که می کنی درست پیش بره، هفتاد امتیاز به راون اضافه می کنم. درضمن تو میشی شاگرد محبوبم.
- و بعدش من از همه بهتر میشم. مثل همیشه. بعد شما بیشتر از همه به من توجه می کنید و بعدش من بهترین دانش آموز شما میشم. مگه نه؟
-خب بسه دیگه. به کارت برس. بقیه بچه ها نباید بفهمن که تو داری چی کار می کنی.
ویرایش شده توسط بلاتريكس لسترنج در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۱۱ ۱۵:۴۲:۱۷