خوب راستش مي خواستم ۱ سوالي بكنم جالب كيا پستهاي رول پلينگ رو مي خونن
و امتياز مي دن ((من خودم اونجا پس هاي زيادي زدم شايد بهترين پست
هاي اون تاپيك رو البته بعد از تابستون من زدم اما در كل خودم نمي خواستم
شركت كنم ))
اما حالا براي اينكه از بحس رول پلينگ خارج نشيم يه توضيحي در مورد دفتر
مي دم كه اگه دارك لرد خوشش اومد كه اومد اگه نه مي تونه به گري الف بگه
پاكش كنه فقط لطفا نظر تون رو بدين
---------------------------------------------------------------
توصيفي از دفتر ولدرمورت
---------------------------------------------------------------
در يكي از بهترين مناطق اقيانوس اطلس جايي كه در هيچ نقشه اي نمايش داده
نشده جزيره اي بود نچندان بزرگ در وسط جنگل درست محل كه نور ماه به وسط
قلعه و همچين سايه چهار ستاره در چهار طرف آن كه هر يك لكه ي سفيد در
آبها ي اطراف به جا مي گزاند در كتاب هاي دست نوشته شده بر روي سنگ ها
اين مكان جادويي ترين مكان بر روي زمين است در تاريخ ها آمده است كه
زماني كه احرام ثلاثه ي مصر از روي ستاره ها ساخته شد و جادويي ترين مكان
ها و بهشت جادو نام گرفت جادويي سياه بر زمين محوري ساخت كه به دور آن
بگردد بله اين محور ساخته شده توسط بزرگترين جادوگران اروپايي بود كه هيچ
نامي از آنها بر جاي نمانده
پس از ساخت محور كه باعث بر هم خوردن جادو و مكان احرام مي شد اين جزيره
توسط سازنده هاي حرم ها نفرين شد كه تنها در آن جادوي سياه باقي بماند و
دوسال بعد جد سالازاد اسلاترين بزرگترين دارك لرد قرن كه تنها در همين
چند صفحه سنگي باقي مانده از او نام برده شده براي يك بار كره ي زمين را
فتح كرد اماتنها اشتباح او اين بود كه مي خواست اين جزيره را هم نابود
كند جزير ه ي كه نصف قدرت او را تزمين مي كرد او نصفي از جزيره را نابود
كرداما مكان مقدس جادوي او را به خودش بازگردانيد و از آن پس به كسي
انرژي نداد خيلي از جادوگران آن زمان بقاي زمين رو بر همين قلعه ي نفرين
شده مي دانستند
در نوك قلعه كله اي از مار بود كه بر دو طرف آن دو اژدهاي سنگي در هوا شناور بودند كمي جلوتر دو ترول((قول))سوار بر اژدها بودند گويي مي خواستند از قلعه محاوزت كنند و همچنين در بين آنها تا در قلعه راهي سياه و مه گرفته بود اما عجيب تربن نكته راه دور آن بود كه به راحتي قابل ديدن بود در دو طرف راه چند مجسمه ي سنگي شير به چشم مي خورد و در بالاي راه قنوس هاي در هوا شناور يودند
درسر در قلعه عكس هايي از درختان به چشم مي خورد كه ريشه هايشان را بر مردمي سنگ بدست گزاشته بودند و كمي بالاتر كنده كاري از يك مار به چشم مي خورد
درچهار برج دور قلعه و همچنين در وسط قلعه ساگ هايي كار گزاشته شده بودند كه فقط نور ماه را بازتاب مي كردند و در نقطه اي جمع مي كردند كه عكس صورت پنج سازنده ي قلعه را نمايان مي ساخت
--------------------------------------------------------------
پيوست: لطفا نظراتتون رو بگين
Those were the days my friend
We thought they'd never end
We'd sing and dance forever and a day
We'd live the life we choose
We'd fight and never lose
For we were young and sure to have our way.