نقل قول:
من دلم میخواد حدس های بلیز (بیلز)رو در بارهی روش های ولدمورت برای دست یابی به جاودانه ساز توی غار بدونم چون اگه مطرح بشه شاید کسی براش بتونه دلیل بیاره
خب من یکی از حدسیاتم اینه که شاید ولدمورت وقتی که به غار میرفته با خودش یه معجون میبرده که هر موقع از معجون درون غار مصرف کرد از اون یکی معجون هم استفاده کنه . و این دو معجون اثر هم را از بین میبرند و در نتیجه مشکل خاصی برای ولدمورت پیش نمیاد .
نظر دومم هم اینه که شاید یه راه دیگه برای دسترسی به جاودانه ساز وجود داشته که ولدمورت بجای اینکه از معجون بنوشه باید اون کار رو انجام میداده . مثلا کاری میکرده که معجون به طور موقت غیب میشده و یا کاری میکرده که جاودانه ساز یه جوری جلوش ظاهر شه
نقل قول:
جواب در صفحات نخست کتاب اومده خانوم املیا بونز که مطمعن باشید بی دلیل توسط لرد سیاه کشته نشده .چون اون قدر قدرت داشته که رئس سازمان اجرای قوانین جادویی(سازمانی که طبیعتا بر امور جاودانه سازها نظارت داره) شده و اصلا به قول فاج جادوگر قابلی بوده و تااخرین نفس جنگیده و...
نقل قول:
اگر توجه کرده باشیدجادوگران رولینگ مانند اسپانیش ها از 3 کلمه برای نام خود استفاده می کنند که اولی اسم خود شخصه دومی در لاتین ها اسم فامیل مادر وسومی اسم خانوادگی پدر است ولی در عمل از دو اسمشون استفاده می کنند مانند هری جیمز پاتر که در 99% کتاب فقط هری پاتر عنوان میشه درضمن انتظار نداشته باش رولینگ بخواد انقدر رو بازی کنه و اسم سوم املیا بونز رو که با حرف ر شروع میشه عنوان کنه و...
خب البته چند دلیل هست که میتونه که نشون بده که نظر شما درست نیست :
اولیش اینکه خود شما دارین میگین که معمولا از اسم های اول و سوم استفاده میکنند . اما اگر دقت کنید" املیا " که اسم اول خانم بونز هست باید با حرف (( ر )) مطابق باشه . اما اینطور نیست . یعنی اینکه در اصل اگر نظر شما درست باشه باید جای املیا اسمی قرار میگرفت که اولش با "ر " شروع میشد .
نکته دوم اینکه تقریبا همه ما به این نتیجه رسیدیم که در صورتی که ر.آ.ب واقعا وجود داشته باشه . یا باید جادوگری باشه به قدرت دامبلدور و یا اینکه شخصی باشه که که قبلا مرگخوار بوده و بعدها از دار و دسته مرگخواران جدایی یافته .
در واقع فقط جادوگران عضو این گروه هستند که احتمال داره توانایی دزدیدن جام رو داشته باشند . کسانی که هم قدرت دامبلدور هستن که تقریبا بعید میدونم که شخص دیگه ای با این قدرت وجود داشته باشه خب طبیعیه که اگر بخواد امکان داره به جاودانه سازها دست پیدا کنند که البته فکر نکنم خانم بونز انقدر قدرتمند بوده .
مسئله دوم جادوگرانی هستند که با ولدمورت بودند و بعدها از گروهش خارج شدند . اما در اون زمانی که با ولدمورت بودند به عللی نشانی از جاودانه سازها رو یافتند و چون میدانستند که ولدمورت میخواسته بکشدشون در صدد پیدا کردنشون درامدند . از همین جا میتونم این احتمال رو هم بدم که اون شخص اگر وجود داشته باشه احتمالا باید هم سن و سالهای ولدمورت باشه و حتی در مدرسه هم با هم بوده باشن . چون همانطور که میدانید . تام ریدل پسر احتمالا ضریب اشتباهاتش نسبت به ولدمورت بیشتر بوده . مثلا شاید چند بار خاطراتشو برای دوستانش تعریف کرده باشه و یا شاید یکی دو بار از آنها راجع به جاودانه سازها سوال کرده باشه . به هر حال در کتاب این نکته کاملا واضحه که تام ریدل در زمان نوجوانیش دنبال راهی برای جاودانه شدن میگشته پس امکان داره از بعضی از دوستانشم سوال کرده باشه .
اگر فرضیه مونتاگم درست باشه هم که دیگه چیزی برای بحث کردن باقی نمیمونه .
نقل قول:
درسته بیلز زابینی اما بازم يك مشكلي هست اونم اينه كه هري هم يك نيمه مشنگ هست ولي بازم قانع شدم دستت درد نكه از جوابت
خوشحالم از اینکه تونستم قانعت کنم . ولی برای اینکه کامل قانع بشی فکر کردم بهتره این نکته رو هم یادآوری کنم
خود هری که یه جادوگره چون هم مادرش جادوگر بوده و هم پدرش . با این حال کسی که استعداد جادوگری داره رو بهش دیگه نمیگن مشنگ بلکه میگن جادوگر . چرا که جادوگران به کسانی میگن مشنگ که هیچ استعداد جادوگری ندارن و هری هم که خوشبختانه جزو این گروه نیست .
مسئله بعدی که باز به نظرم اومد که بهتره بگم اینه که هری که هیچی هرمیون که پدر مادرش هردوشون مشنگن ولی خودش جادوگره . یعنی میخواستم این نکته رو یاد آوری کنم که جادوگری تنها مخصوص جادوگران نیست . البته میدونم که به بیشتر جادوگرانی که به مدرسه میروند از خانواده های جادوگر هستند . به عبارتی معمولا تمام بچه های جادوگران خودشون جادوگرند . اما این نسبت اصلا در مورد مشنگ ها صادق نیست !
ولی اون بچه های مشنگزاده که استعداد جادوگری در خود دارند و باعث میشود که به مدرسه جادوگری بروند دیگه هیچ کم و کسری از بقیه ندارند و هرمیون هم از همون دسته است .
به هر حال چیزی که باعث میشه این بحث خاتمه پیدا کنه اینه که اون دوتا بچه مشنگ ها نه از خانواده جادوگران بودن و نه اینکه استعداد جادو گری داشتند . پس دیگه بحثی نمیمونه
---------------------------
ریگلوس جان من در مورد نظر شما نظر خاصی ندارم . ولی فکر نکنم درست باشه . احتمالا اون فقط یکی از اعضای فرعیه داستان بوده و هیچ نقشی رو هم ایفا نمیکرده .
در ضمن این نکته رو هم یادت باشه که عوض کردن هویت باعث ناشناس شدنش نمیشه وگرنه همه همین کارو میکردن و ولدمورتم دستش به هیچکس نمیرسید .