هوووم !
راست میگی . بعضی جاهای کتاب یه موضوعاتی پیش میاد که در موردشون توضیحی وجود نداره مگر اینکه بگی سوتی رولینگ بوده .
اول اینکه منم موافقم ، اسنیپ باید به دامبلدور اطلاع میداد بخصوص اگر قبول داشته باشید که اسنیپ طرف دامبلدوره .
در مورد جادوهایی که گفتی باید این موضوع رو در نظر داشته باشی که ولدمورت برای محافظت از جاودانه سازهایش از جادوی سیاه استفاده کرده بود . ولی دامبلدور اینا این کار رو نکردن و به نظر من اشکال خاصی وجود نداره . در اصل شخصی که وارد میشده باید تمام مهارتها رو با هم میداشته ( چه فعل قشنگی
) تا بتونه از تمام موانع عبور کنه .
در مورد نظر سومت باید بگم که یکم گیج کننده هست و از یه نظر راست میگی چون با توجه به اتفاقاتی که افتاده این موضوع اینجوری به نظر میرسه که این روند از قبل ادامه داشته و تا بعدها هم ادامه داره . چون با توجه به این قضیه که هری سپر مدافع رو درست کرد اینجور به نظر میرسه که جون هر هری و هرمیون وابسته به هری و هرمیون قبلیه و دوباره جون هری و هرمیون قبلی وابسته به هری و هرمیون قبلی تره .
ضمنا یه چیز دیگم به ذهن خودم رسیده و اون اینه که وقتی که این هری و هرمیون از نظر موقعیت کنار هری و هرمیون قبلی قرار گرفتند . چطور ریموس لوپین آنها رو توی نقشه غارتگر ندیده ! اونم وقتی که تنها کمتر از چند متر با هم فاصله داشتن ؟
در مورد قسمت چهارمتم باهات موافقم . به نظر من تمام این حرکات اضافی بودش . مودی چشم باباقوری خیلی راحت تر از اینا میتونست هری رو به دام بندازه .
حالا یه چند روزی فکر نکنم بتونم بیام ولی وقتی اومدم اگر هنوز این تاپیک باز بودش خود منم چندتا موضوع مشکوکه دیگه رو اینجا مطرح میکنم .