هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: حضور در جلسه
پیام زده شده در: ۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۳
#11

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
جلسه ی ارزشی روز دوشنبه!

بنده به هشت نفر از اعضای سایت اطلاع دادم که این جلسه برگزار میشود!
هفت تای این افراد اوکی رو حتمی دادند و یکیشون هم گفت ممکنه بیام!
افراد اوکی داده:
کینگزلی(محمد)
حاجی دارکی(فرهاد)
لسترنج(پیام)
لوپین(مهدی)
گیلدروی(صفا)
کرام(پویان)
نارسیسا یا همون مادام رزم
گفته بود احتمالا میام:
مازامولا
سپس قرار شد من و پیام و فرهاد یکجا قرار بزاریم...
سر یک پمپ بنزینی....!
من موقعی که اومدم دیدم حاجی و رودی جان واستادند اونجا!
حاجی گفت الا ای شیکم!تو گفتی ما بیایم اینجا خودتم رهبر بگو کجا بریم!
من هم جو گرفته گفتم همانا پیش بسوی تجریش!
همان موقع بود که یکی از نیروی های استکبار سوار بر پیکان داد زد تجریـــــــــــش...تجریش و ما عقب آن ماشین سوار گشتیم!
و در راه همش از سایت میگفتیم و میخندیدیم و زیراب میزدیم!
به تجریش که رسیدیم حاجی از پیرمردی پرسید....:آقا پل رومی کودوم طرف؟
یارو گفت اون طرف..
همی روانه گشتیم...
سپس حاجی گفت حال که سرپایینی است پس پیاده روی کنیم تا محل جلسه!
پیاده رفتیم حدود نیم ساعت تا که رسیدیم حدودا ساعت 4 به محل جلسه..ناگهان در همون نزدیکی ها شخصی اومد گفت:سلام بر وزیر!
که بعدا متوجه شدیم او کسی نیست جز ویکتور کرام خودمون!
پس شدیم 4 تا جادوگرانی...
دم در نیش نیش را دیدیم! و پس از سلام علیک کردن داشتیم میرفتیم تو که ناگهان گیلدی ظاهر شد!
و من فریاد برآودردم سلام صفا جان!(توجه:گیلدی یا همون صفای خودمون با من سه سال هم مدرسه ای بوده)
سپس 5 جادوگرانی به رستوران حمله بردیم و قستمی از رستوران را گرفتیم!
همینطور نشسته بودیم که اعضای گروپ هم بودند و داشتن رو کاغذ چیز میز مینوشتن که ما آخر نفهمیدیم چی مینوشتن!
همینطور مشغول بودیم که ناگهان خانمی اومد و گفت کیا جادوگرن؟
بنده گفتم من وزیرم!
و سپس فهمیدیم آن خانم کسی نبود جز نارسیسا یا همون مادام رز مرتای سایت!
سپس گفت کجا بشینم من نگاهی کردم به حاجی دیدم نگاه حاجیانه میکند...
گفتم شما بهتره بشینید پیش دخترای گروپ سپس در جای خود بودیم و رستوران داشت شولوغ میشد که دیدیم پروفسور لوپین آمد!
و ما از هیجان فریاد برآوردیم بیا بشین پیش وزیر!
و او هم آمد و شدیم 7 جادوگر!
سپس ظرفیت که تکمیل شد!
شروع به بحث شد!
اما آنقدر شولوغ و بی نظم بود به جایی نرسید و من از بس داد زدم گلوم هنوزم درد میکنه....و همه اینها ناشی از مدیریت بد بود که ما مدیر را ارشاد کردیم و فهماندیم که جلسه بعد را به چه سبکی اجرا کند!
پس از چندی بحثو جمع جور شدن دیدیم ساعت 6.20 است و میخواهند مارو بیرون کنند!
خودمون با زبون خوش رفتیم و گرنه با جاروهای خشمگین کارکنان رستوران طرف بودیم!
اما قبل رفتن چند عکس دسته جمعی جالب گرفتیم!
و پس از خداحافظی و دست دادن های اسلامی راه خود را کج کردیم!
نارسیسا که سریعا به خونه رفت...
و اما ما شش جادوگر که شدیدا صمیمی شده بودیم(کرام،کینگی،حاجی،لسترنج،گیلدی،لوپین)دیدیم ساعت 6.30 برای رفتن به خانه زود است!
این شد که رفتیم به پارک همان اطراف....تا ساعت حدودا 7 و خورده ای در پارک بودیم و گفتیمو زیراب زدیمو خندیدیم!
بحثای پاتری و جادوگرانی!
و اما در راه رفتن به خانه...گیلدی از ما جدا شد بچه بالاشهریه دیگه رفت بمست تجریش و ما هم بسمت پایین سرازیر شدیم تصمیم بر پیاه رفتن بگرفتیم...حدود ی ساعت و نیم پیاده روی کردیم و در راه با خوردن چیپس و تنقلات و بستنی و صحبت راه را گذراندیم حدود ساعت 8.30 همه در ونک بودیم!
و از گروه خود دل کندیم و بسمت خانه روان شدیم!
این بود جلسه ی ارزشی سایت گروپ..
طبق آخرین خبر افراد حدود 35 نفر بودند....
و همچنین دلتون آب که نیومدید جلسرو! و اینکه از این ببعد همکاریتونو بیشتر کنید و بیاید!


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: حضور در جلسه
پیام زده شده در: ۱:۴۸ جمعه ۲ مرداد ۱۳۸۳
#10

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
نیش نیش دوست داریم! نیش نیش بخوای نخوای دوست داریم


!ASLAMIOUS Baby!


Re: حضور در جلسه
پیام زده شده در: ۱:۴۱ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۳
#9

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
جلسه ی بسیار بسیار جالبی بود....
افتخار آشنایی با نیش نیش رو هم پیدا کردیم که از بروبچ باحال روزگاره....


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: حضور در جلسه
پیام زده شده در: ۱:۲۸ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۳
#8

سالازار اسلیترینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۶ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۴ چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۷
از تالار اسرار
گروه:
کاربران عضو
پیام: 272
آفلاین
دم شوما گرم ايول به برو بچ باحال جادوگران و غيره


نمایشنا


Re: حضور در جلسه
پیام زده شده در: ۲۲:۵۶ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۳
#7

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
بابا فکر کردی پروفشونال اچ پی ها همشون پروفشونال هری پاتری بودن حد اقل نسبت 3 به یک خارجی بوده عناصر از اون معلوم الحال های خفن


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: حضور در جلسه
پیام زده شده در: ۲۱:۳۶ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۳
#6

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
دوباره خواستید جلسه راه بندازید به من هم بگید، ضرر نداره... فقط یکی منو روشن کنه که هر کی دم دست و بالمون بود میتونیم ورداریم بیاریم یا باید حتما جادوگرانی باشه؟



Re: گزارش جلسه
پیام زده شده در: ۲:۴۴ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۳
#5

ایلیدان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 375
آفلاین
گفتم فرهاد گل کاشتی حرف واسه گفتن نذاشتی عالی بود خسته نباشی ** فقط قرمز کردن مردم کم گذاشتی همین طور ته ته پته کردن از دست ما


مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي


گزارش جلسه
پیام زده شده در: ۲:۰۰ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۳
#4

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
سلام بروبچ- بروبکس- بچه ها- کیهان بچه ها- جادوگران و خلاصه هر کی دیگه...!
اینم گزارش جلسه! نسخه 1.01 (غلط هایی اصلاح شد)هوووووووووشت!
اولا که خیلی اساسی خوش گذشت! بر عکس جلسه قبلی...! جای همه دوستان به شدت خالی... خوب بیام اول داستان...
روزی روزگاری من نشسته بودم خونه ناگهان شپلخ تلفن زنگ زد گوشی رو ورداشتم دیدم پیامه گفتم چه خبر گفت بیا ساعت 3 و نیم دم مجسمه بابای دامبل *(1) گفتم اوکی! همی لحظه ای شیکم*(2) زنگ زد و گفت که بیا گفتم دیره خلاصه یه ربع هم زودتر شد ساعت 3 و ربع... خلاصه منم پاشدم رفتم اونجا دیدم شیکم و پیام اومدن خلاصه رفتیم و رفتیم رسیدیم به یه ماکسیما بعد شیکم گفت بفرمایید داخل! بنده که اول فکر کردم این وزیر سیاه سوخته ما رو گذاشته سرکار ولی بعدش که نشستیم تو ماشین باورم بشد! و تو این جریانات بابای وزیر رو دیدم(سیاه پوست نبود) که سلام و احوال پرسی و مشغول معامله یه ماکسیمای دیگه با بچه ماکسیمای معروف بود و داشت سر قسط هاش چونه می زد! خلاصه با ماکسیما رفتیم (دلتون بسوزه!) و تو راه کلی صحبت کردیم و تو سرکله هم زدیم تا ساعت یه رب*(3) به چهار رسیدیم به اونجا... خلاصه رستوران همی تابلو بود و بسیار بزرگ و به عظمت دی جی کبیر ایمان آوردیم! اونجا وایستادیم و چند دقیقه ای تبدیل به میخ گران شدیم که شخصی از سایت PW *(4) اومد و دیدیم نه بابا جلسه هستش! خلاصه فهمیدیم که جلسه 4 و نیم بوده! کمی گذشت و ما رفتیم دوری زدیم وبرگشتیم در برگشتن دیدیم به به برادر مهی سیستم اومدن و همی مستفیض*(5) گشتیم! خلاصه یه کم بعد دی جی کبیر وارد شد و رفت اوضاع رو سر و سامان*(6) داد. همی صبر کردیم تا کمی گذشت و اعضای دیگر از گروه وزین به قول خودشون.. هاش پی پریوفشنال.. وارد شدند... و خلاصه هوووششت رفتیم داخل نشستیم! اینجا بود که متوجه شدیم در کمال ناباوری جناب برادر دی جی به همراه یاران وفادارشون مشغول میل غذا هستند و زودتر از ما اومدند که همی و بسی موجب شگفتی ما گشت! خلاصه میز ها در دو ردیف چیدند و من نظارت کردم تا طرح جداسازی کاملا اجرا بشه! (هر چند عده ای معلوم الحال قدری ضد طرح عمل کردند!) ولی در مجموع قابل قبول بود...! و تا اینجا
ICDJ VS IHDL تا حدودی برابر بودند!*(7)
درنگی بعد برادر ممد(معروف به ممد برقی - پوزی - پوزیترون - لوپین سایت پی دبلیو )به همراه برادران ضد اسلام کلکده وارد شدند ! بعد از کلی احوال پرسی و چاق سلامتی همه نشستیم و دی جی کبیر اومد با ما شور کرد... هر چی باشه ما نمایندگان سایت جادوگران بودیم!
و خلاصه دیگه فقط سه نفر بودیم به قول وزیر انده نماینده تام الختیار! خلاصه شور به نتیجه رسید و قرار شد هر کی هر چی خواست بره خودش سفارش بده تا میل کنه! همچنین ما خوشحال شدیم که در چنین تصمیم گیری مهمی شرکت کردیم! خلاصه همه حمله ور شدند به سمت صندوق ما پیام رو مثل همیشه به عنوان عضو زحمت کش*(8) تمام جلسات حضوری برای خرید اعزام کردیم... ! خلاصه بعدش کمی بعد جلسه با سوال عجیبی از سوی برادر ممد برقی آغاز گشت: آیا کتاب فمینیستیه؟! اینجا بود که نگاه حاضران متعجب نشون میداد که اقلا 70 درصد تلفظ این کلمه رو نمی دونند چه برسه به معنی و لحظه ای جای خالی سامان (دومبول)رو احساس کردیم! خلاصه یه کم دعوا و مرافعه به خاطر این موضوع چرت و پرت و خلاصه موضوع زیرآبش زده شد! بعدش یه کاغذ آوردن که اسم و فامیل و ادی و سن رو بنویسید! چون این حرکت خیلی مشکوک بود و ما اعضای بلند پایه تصمیم گرفتیم که زیاد اطلاعات لو ندیم و خلاصه توی اون لیست اینا ثبت شد:
نام نام خانوادگی سن
ممد شکلبولت 16
پیام فلیچ 16
فرهاد سارون 20
همچین این کامنت ها رو هم نوشتیم توش به ترتیب:
وزیر مطلق سحر و جادو!
من پیام هستم یک مسافر!
من سارون هستم خوشحال هستم!
در این لحظه فکری به ذهن من رسید و ادامه لیست رو پر کردم تا بگم حضور جادوگران خیلی خفن بوده:
نام نام خانوادگی سن
مملی پیر دانا 711
هری بچه ماکسیما 25
امیر علی معلوم الحال نامعلوم!

خلاصه جاتون خالی وسط اون لیست جدی اینا رو که نوشتیم مردیم دیگه از خنده کف کردیم! خلاصه لیست چرخید و ناگهان یکی از دختر های گروه دی جی کبیر اومد گفت و کینگز تویی؟ من روی خودکاری که توی دستم بود رو به سمت صورت کینگز گرفتم و کینگز که چهره خشمگین اون شخص رو دید ناگهان متوجه شد و یه تریپ وزیر گذاشت... بله سلام خودمم!
: سلام ! تو وزیر نمی شی! بابای من وزیر میشه!
: نه من وزیر تصبیت شده هستم!
من و پیام: ساپورتت می کنیم!
خلاصه کلی جر و بحث که بعد از مدتی بحث کردن از شدش کاسته شد و به بحثی آرام تبدیل شد کینگز و اون شخص که تا اون لحظه نمی دونستم کیه کلی بر سر وزارت بحث انجام دادند و من فکر می کنم با توجه به اینکه منظور از بابا آرتور ویزلی بوده احتمالا ای دی اون شخص یکی از بروبچ آرتور ویزلی بوده! خوب بگذریم...
در اینجا بود که دی جی نگاهی به من انداخت و من فهمیدم که اینجاست لحظه شکست من و دی جی کبیر اعلام نمود:
آرایش میزها رو عوض کنید! و در اینجا بود که آرایش صندلی ها و میز ها که دو تا ردیف موازی بود به یک دایر تبدیل شد و خلاصه انده کنفرانس شد...! کمی بود همون کسی که به کینگزلی اخطار داده بود شروع به صحبت کرد و همه فکر کنم به مقدار قدرت بحث و صحبت کردن اون ایمان آورده باشن! فک کنم حدود 70 در صد کل صحبت ها توسط ایشون انجام پذیرفت! خلاصه اینجا بود که ما متوجه شدیم ای خدا بازم ما صدا نداریم! ولی خوب اینجا پیام گفت که جلسه گذشته صدا و تصویر نداشتیم الان اقلا تصویر داریم! که من نگاهی حاجیانه بهش انداختم که درش اثری نداشت!
خلاصه بحث درباره این بود که جادو انرژیه و از یکی به یکی دیگه منتقل میشه و و و ! خلاصه ما هر چی از این ور داد زدیم که بابا E=mc2 و بیچاره انیشتن و نیوتن و فیزیک کوانتمی هم زیر سوال دارن میرن با این بحث(وارد جزئیات نمیشم ولی دوستانی که فیزیک 2 پاس کردند و البته صدا داشتند در جلسه حتما متوجه شدند که انرژی آهنربا نیستش! که همدیگه رو جذب کنند!) خلاصه با کمک ممد برقی این عضو فداکار پی دبلیو بعد هفتم و کلکده زیر آب بحث رو زدیم! خلاصه بحث تموم شد! در این لحظه بود که ما شنیدم: نیش نیش ایش نیش نیش نیش؟ فیش دیش نیش؟! بله! این کسی نبود جز snakes_lord سایت خودمون! کلی حال کردیم! پس فقط سه نفر نبودیم! خلاصه سلام و احوال پرسی به زبان ماری و اسم اون بنده خدا رو هم گذاشتیم نیش نیش! گفتش من دوس دارم سالازار باشم! که من گفتم خیالی نیست تو بیا زیرآب این دوست پاتر رو می زنیم تو بشو سالازار! خلاصه استقبال کرد و از اون لحظه بهش گفتیم سالی جون! آی حال می کرد! منم پرسیدم دکتر مایک چطوره ؟ گفتش سلام میرسونه! خلاصه این آدم آخر جنبه بود خدایی و ایچجوره کم نمیاورد! خلاصه ما که صدا نداشتیم و کم کم داشتیم ناامید می شدیم پس شروع کردیم به پرایوت چت! خلاصه اینقدر پرایوت چت کردیم و خندیدیم و داد و هوار کردیم که دی جی کبیر امود تذکر انظباتی داد به ما ! ما هم گفتیم بابا صدا نداریم چی کار کنیم خودت ببین فقط سه چهار نفر کنار بحث کننده اصلی صدا دارن و همه دارن با هم صحبت می کنن! خلاصه این بگذشت که ناگهان نیش نیش انتحار زد! یهو صندلیش رو ورداش رفت خط مقدم طرف جبهه مخالف (طرف دیگر طرح جداسازی و جایی که بحث به شدت داغ بود) و نشست روبه روبه روی بحث کنند ها!درنگی بعد پیام نگاهی به من انداخت و من به شیکم و ما هم سه نفره حمله انتحار! رفتیم پیش نیش نیش جان! این حرکت که انجام شد یهویی همه ریختن طرف مرکز بحث و خلاصه پیام بنده خدا این وسط کمپرس شد و فک کنم mp3 شدش! نتیجه اینکه قطر دایره کنفرانس از 10 متر به کمتر از یک متر رسید و دایره ای ابر فشرده تشکیل شد! خلاصه از این لحظه بحث شدیدا خفن بود و من در کنار نیش نیش جان و شیکم و پیام به شدت بحث می کردیم و نمیذاشتیم کسی حرف بزنه و البته به علت کمبود جا چهار نفری همینطور تو سر و کله همم می زدیم تا جا بشیم که چندان موفقیت آمیز نبود. خلاصه اینجا واقعا جاتون خالی که اساسی بحث ها خفن بود و ما گفتیم که ما آخرشیم! خدایی بحث هایی که ما داشتیم تو سایت رو دست نداشت! پیام اشکالهای کتابو گفت و خلاصه بحث بحث بحث!(من و شیکم به شدت پارازیت میدادیم این وسط!) خلاصه واقعا جای همتون خالی! خیلی چسبید! و اونقدر سریع گذشت که دیدیم دی جی داره پرتمون می کنه بیرون! خلاصه خواستیم بریم که گفتن عکس بگیریم! پس مدل تیم فوتبالی وایستادیم و فک کنم حدود ده تا عکاس مختلف ازمون عکس گرفتن

اینم بود این جلسه! خوب اما نکات پیرامون:
از سایت پریشن ویزارد فک کنم حدود 5 تا 6 نفر پسر اومده بودند...
از ما سه نفر خودمون به علاوه نیش نیش جان!
از وب لاگ های پرشین بلاگ یک دختر
از گروه دی جی دیگه شمارش نمی تونم بکنم! فقط بگم یه لشکر دختر و پسر! آمار دقیق تر واقعا ممکن نیستش!

تشکر مخصوص از دی جی عزیز به خاطر جای عالی که گرفته بود - مدیریت عالی جلسه - و بالاخره خود جلسه و تمام زحماتش! پرژام جان خسته نباشی !

از خودم و شیکم و پیام و نیش نیش جان تشکر می کنم که تو جلسه شرکت کردیم و بهمون خوش گذشت!
==================
پاورقی:
1 آبنمای ابوریحان بیرونی در پاک لاله
2 وزیر شکمبولی- کینگزلی - کینگ ممد و غیره
3 رب تبرک همراه با جایزه
4 wc پریشن ویزارد
5 ویروس دمبل- دیکته درستش یادم نیست
6 با دوبمل اشتباه گرفته نشود
7 گواهینامه بین المملی دی جی فرندشیپ در برابر گواهینامه بین المملی حاجی دارکی ضد نردشیپ
8 پیام مامور شناسی و خرید و زحمت کش کلیه جلسات حضوری!


بله و این بود جلسه ای که بسیار خوش گذشت و فکر کنم به اندازه مصرف یک سالمون خندیدیم!(هر چند بسیار پارازیت دادیم و تو جلسه شلوغی کردیم و نگاه های دی جی جان نشون دهنده موفقیت ما بود!) جای همه بروبچ خالی امیدوارم هر جا که هستید حسابی بهتون خوش بگذره ... توجه این خلاصه ای گزارش جلسه بود ! قسمت هایی که قرینه های معنوی لفظی و غیره هوشششت شده است! لطفا سوال بفرمایید!

وسلام!
ختم کلام!
دارک باشید و پایدار!
دارک لرد کبیر! یکی از نمایندگان بلند پایه!


!ASLAMIOUS Baby!


Re: جلسه حضوری تیر ماه گروه اچ پی پروفشنال
پیام زده شده در: ۰:۰۵ شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۳
#3

امید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۵ سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۸:۳۷ دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۳
از تهران-نیاوران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 13
آفلاین
1-من خودم اهدافم
2-بنده می خوام بیام..چوب خشک نیستم که
3-پی ام می ام حالیم نیست...من آشکارا صحبت میکنم
4-نداره
--------------------------------------------------------------------
پيوز عزيز شما فقط در رول پلينگ اينقدر ورجه وورجه كن و اينجا چرت و پرت نگو كه باهات بد برخورد ميشه. اگه بدوني چند تا پست بيربط توي جاهاي مختلف ازت پاك كردم. آخرين بارت باشه(مرلين)


اعصاب همرو خورد می کنم


جلسه حضوری تیر ماه گروه اچ پی پروفشنال
پیام زده شده در: ۰:۰۰ شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۳
#2

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
عنوان جلسه: جلسه گروه اچ پی پروفشنال
زمان جلسه: سه شنبه سی تیر
ساعت جلسه: اعلام فقط به داوطلبان شرکت
مکان جلسه: اعلام فقط به داوطلبان شرکت
نوع جلسه: نیمه خصوصی
گروه های شرکت کننده: جادوگران - اچ پی پروفشنال - پرشین ویزارد - وب لاگر های هری پاتر

* زمان و مکان جلسه 48 ساعت قبل به علاقه مندان به شرکت اعلام خواهد شد.

اعضای شرکت کننده قطعی:
سدریک دیگوری -- مهدی (شرکت نکرد در جلسه به علت مسافرت)
دارک لرد -- فرهاد
کینگزلی -- محمد
فلیچ -- پیام

اعضای شرکت کننده احتمالی:
دوست پیام -- وضعیت: شرکت نمود ولی در تمام طول جلسه حضور نداشت

اعضای شرکت کننده تصادفی:
لرد مارها (نیش نیش - سالی)

علاقه مندان به شرکت تا 48 ساعت قبل از جلسه می توانند برای حضور در جلسه اعلام آمادگی کنند. در صورت علاقه به حضور به صورت PM داخل سایتی اطلاع دهید.


!ASLAMIOUS Baby!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.