هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۰۲ سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۵

ارنی مک میلانold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۳ جمعه ۱۷ آذر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۰:۰۶ پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۶
از دوردست ترین قله
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 135
آفلاین
به نام یزدان پاک
1- بر طبق نظریه ی فرویدون ، نظر شما در رابطه با اینکه فرویدون حرف مفت زده است یا نه
هووم.!
طبق گفته ی یکی از بزرگان آن زمان فرویدون در بخش بیماران چرت و پرت گو بیمارستان یه درز و هزار بیمار قزوین بستری بوده است و طی عمیات های انحرافی ای که رویش انجام میشد به این حالت در آمده و این نظریات را گفته است !
او در یکی از کتاب های خود به نام " قزوین ، موجودات سازمان یافته ی خطرناک" به این موضوع اشاره کرده است که " تنها عادتی که نمی توان آن را تشخیص و ترک کرد عادت های مردم قزوین است .
سوژه نداشتم !

2_ عادت ها چرا با اینکه میدانند ماگل ها بی وفا هستند و به زودی آنها را می پیچانند باز گول آنها را می خوردند؟!
طبق گفته ی بزرگان ماگل این عادت ها را به چنج دسته ی متفاوت تقسیم کردند .
1-گیجی مطلق : این گروه فقط بوق میزنن
2-کاملا گیج : این گروه از عادت ها آیکیوشون زیر 2 است ، پس بهتر است در مورد آن بحث نکنیم .
3-گیج : این گروه یه چیزایی میفهمن و بعد از اینکه طرفشون فوت کرد میفهمن که تا به حال اشتباه می کردند و خودکشی میکنند.
4-یه کم گیج : این گروه دقیقا مانند گروه دوم هستند با این تفوت که خودکشی نمی کنند و به مشاوره می رودند تا اصلاح بشوند .
5-یک دوم گیج : این گروه یه ذره بی ناموس باز هستند و به همین دلیل فقط به زنان گرایش دارند و خودشان را بهشان تلقین کرده و تا پایان عمر باهاشان زندگی میکنند .

3_ خاطره ای از پیچاندن یک عادت در هر چند سطر حتی شده یک سطر نوشته و بنویسید
روزی روزگاری بود که اینجانب رهسپار مرلین گاه شدم ، طبق عادتم وقتی به مرلین گاه بروم طبق معمول زور باید زد !
عادت ما نیز منتظر بود که بنده با یک حرکت انتحاری بلند شدم و به اتاقم برگشتم ، عادتم که خفن پیچیده شده بود در مرلین گاه در حال گریه کردن بود ! ( به جان خودم بلاک شدم رفت.)


پاتر , رولینگ خزیده کردت !!


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۱:۴۳ دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۵

old ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۴ شنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۸:۵۶ سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۵
از 127.0.0.1
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 82
آفلاین
در اینجا یک تحقیق کامل و جامع لازم است . باید یک سری از مشخصات ظاهری این داش فری رو برسی کنیم تا به نتایجی بس ارزشی و فرا ارزشی در باب چرت و پرتیسم برسیم. خوب چون از سر تا پای این فری یه شکله همون سرش رو برسی میکنیم تا به نتیجه برسیم
ابتدا مو های فرید یا فریدون یا فری یا همون فروید: مو ی کوتاه با ته رنگ مشکی که بلاش مش شده
چشم های سبزش هم عین خیاره . گوش چپش 2 میلیمتر از گوش راستش بزرگتره . و یک سیبیل مخفوف داره این سیبیل خیلی مهمه . اینقدر مهمه که نگو . تازه ماتیک هم میزنه
با این اوصاف نتیجه میگیریم این داش فری اصولا آدمی بوده بس چلمنگ و مشنگ و ..... ولی خوب چون یه کتاب نوشته و تونسته به جای هری پاتر قالب کنه به ملت و پول خوبی به جیب بزنه همه به نیکی ازش یاد میکنن تا پاچه خواریش رو کرده و شاید به یه وایی برسن
شما هم به نیکی ازش یاد کن
لازم به ذکره این داش فری هر هفته پنجشنبه شب ها خونشون به ملت شام میده
آدرس: کوچه اول در دوم
تلفن:سه صفر بیست و یک دو صفر بیست و یک آخرش هم صفر بیست و یک
سایت هم نداره

____________________

در این باب تحقیقات گسترده ای توسط یک محقق ماگو معرف به نام ***** انجام شده و نتیجه ای بس جالب به دست آمده .
نتیجه: این عادت ها میدونن که ماگل ها میپیچوننشون ولی چون خیلی خبیثن میخوان یه کاری کنن که ماگل ها فکر کنن تونستن این ها رو بپیچونن و کلا از این ها بیشتر میفهمن و از این حرف ها تا وقتی موقش شد یه جوری ماگل ها رو بپیچونن که طرف تا دو سال تو کف بمونده
البته باز هم لازم به ذکره این عدات ها از یه جای مشکوک حقوق هم دریافت میکنن و این ها همه توطعه ی آساتکابر است

__________________
این خاطره مال یه ماگل بدبخت چلبمنگ بینواست که خودم حال کردم از ذهنش بکشم بیرون

خاطره: من یه روز با یه عادته به اسم **** رفته بودم بیرون. بچه ی خوبی بود خیلی هم ساده بود . اول بهش گفتم بیا بریم مهمون تو یه نهار بزنیم بعد شام رو هم مهمون من. جات خالی رفیتم کبابی یه دو پرس چلوکباب سلطانی زدیم بعد با هم رفتیم پارک و این تا کی؟ تا وقتی که نزدیک شام بود . رو صندلی نشسته بودیم که من تصمیم گرفتم طرف رو بپیچونم . برای همین به بهانه ی بستنی خریدن ازش جدا شدم و پیچندمش



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۹:۱۱ دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۵

ادوارد جکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۵۹ شنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۰۴ سه شنبه ۶ شهریور ۱۳۸۶
از وسط سبيلاي هوريس كنار نيكي پلنگ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 356
آفلاین
1- بر طبق نظریه ی فرویدون ، نظر شما در رابطه با اینکه فرویدون حرف مفت زده است یا نه ، هر چه می خواهد دل تنگت بگو( یه سه چهار خط فرویدون رو به منجلاب بکشونید حال کنید! دور هم بخندیم!)

ها پروفسور من دقيقا ميخواستم همين جواب شما را بنويسم اما شما اومدي زودتر نوشتي حالا من چي كار كنم(پتكي عظيم)

توجه:به علت پاسداري از زبان فارسي به جاي وازه فرويدون از وازه فريدون استفاده ميشود(با تشكر از سازمان حفظ پاسداري محيط زيست)

روزي روزگاري بود مردي بود نا نام فريدون . فري جون عاشق دختري بود به نام دليله.
رورزي از روزها چند عده بيناموس قصد تعارض به دليله رو داشتن اما مگه فري چشم قشنگ مرده.
فري با شجاعت خودش را جلو انداخت و ذليله را نجات داد ولي خودشو گرفتار كرد ازونجا كه اين عده فرد بيناموس ماگل بودن فريدون ته دلش عقدهاي شده بود يه جوري حال اينا رو بگيره اين عقده كم كم با فري بزرگ شد تا در بزرگي يه نظريه ارائه داد كه حتي ارزشي نويسام به حالت تحوع افتادن
اين بود روزگار فري چشك قشنگ.


2_ عادت ها چرا با اینکه میدانند ماگل ها بی وفا هستند و به زودی آنها را می پیچانند باز گول آنها را می خوردند؟!

اين عامل . عامل پيچيده اي هست به عنوان خريت محض(استاد من به طور كلي با مفهوم عادت اشنا نشدو يعني نفهميدم اين عادت ها چين انوقت شما هي سوال ميپرسي ما هي مجبوريم از خودمون دراريم درنتيجه به مغزم فشار مياد در نتيجه فشار اومدن همون نخود اين تو هم مزاره ميره)

3_ خاطره ای از پیچاندن یک عادت در هر چند سطر حتی شده یک سطر نوشته و بنویسید ( توجه نوشته و بنویسید در اینجا فرق داشته و هر کی غلط گرامری بگیره ...!)

پروفسور ميگم شما چرا در يه جمله در يه زمان و در يه مكان از دو فعل بنويسيدو نوشته استفاده كرديد(چكشي صغير)

من عادت دارم شبا ساعت 9 بگيرم بخوسپم
روزي روزگاري بود كه من شب ساعت 9 نميخواستم بخوسپم
پس طي يه عمليات ساده نخوسپيدم
بعد عادته خودش پيچيد(چوغي ضعيف)


روح جنمار قديم ميكند:

[url=http://ww


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۵

وینکی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۳ شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱
از خونمون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 256
آفلاین
1- بر طبق نظریه ی فرویدون ، نظر شما در رابطه با اینکه فرویدون حرف مفت زده است یا نه ، هر چه می خواهد دل تنگت بگو( یه سه چهار خط فرویدون رو به منجلاب بکشونید حال کنید! دور هم بخندیم!)
یک روزی،یک نفری،در یک جایی ،دچار یک اتفاقی شد!یعنی خوابید!درست در همین موقع فرویدون بر خوابش آمد و دست او را گرفت و با حالت فیلمهای ترسناک گفت:"بیا!بیا!تو باید راه منو ادامه بدی!"
و آن یک نفر که تعجب کرده بود ،و نمیدانست منظور طرف کدام راه بوده پرسید:"کدوم راه؟!"
و فر.یدون که اعصابی در بساط نداشته گفته:"راه مرا ادامه میدی؟یا برم ولی محترمتو خبر کنم؟!"
و چون یک نفر جوابی نداده، فرویدون هم از همان کودکی دارای جنون آنی و دائمی بوده،دست بلند میکند تا ضربه ای کارساز بر او وارد آورد!در حالی که از این خبر نداشته که آن یک نفر عادت دارد که (به پیشنهاد ولی خود)در مقابل کسی که دست بر او بلند میکند حقش را کف دست و پای او قرار دهد ،طوری او را می زند و در آخر بر طبق عادت او را به قسمتی دیگر از کره ی زمین پرت میکند !
طبق خبرگزاری خبر،آخرین جمله ای که فری در میان خبرنگاران اظهار داشت این جمله بود:"من پشیمونم"
که بعدها دانشمندان و فیلسوفان کشف کردند که فری در لحظات آخر عمر نظریه ی خود را نقض کرده و ددچار پشیمانی و عذاب وجدان بوده است!
================
2_ عادت ها چرا با اینکه میدانند ماگل ها بی وفا هستند و به زودی آنها را می پیچانند باز گول آنها را می خوردند؟!

طبق تحقیقاتی که من کردم و پرس و جوهای که داشتم در مقابل تمام اینها من فقط یک جواب شنیدم:"دوست ناباب!"
================
3_ خاطره ای از پیچاندن یک عادت در هر چند سطر حتی شده یک سطر نوشته و بنویسید .
روزی ماگلی به همراه جمعی از دوستان خود دور هم جمع بودند و شعر میخواندند و شمع روشن و خاموش می کردند ،اما ناگهان در آن میان یکی از آنها که معمولا عادت داشت زنده باشد،افتاد مرد!
و عادت زنده بودن که در میان جمع ضایع شده بود،گریان از جمع دور شد و همه بر خلاف عادت خودشان ،مردند!


همه چیز همینه...
Only Raven


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۷:۳۶ شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۵

برودریک بودold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۱۹ یکشنبه ۷ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲:۰۷ جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۸۶
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 39
آفلاین
جلسه ی دوم درس ماگل شناسی

همه ی بچه ها پنج دقیقه ای میشد که توی کلاس نشسته بودن و کسی نبود که دهنش با یکی از اعضای بدن (برای رفع سوء تعبیرات محتمله! فقط اعضایی مانند دست و پا و کله!) بغل دستیش پر نشده باشه!
در همین لحظه در کلاس باز میشه و یک اسموت سیاه ، با کله میاد داخل و بو می کشه!
_کو کو ، غذا کو؟! اینجا همه دهنشون پره ، غذا کو ، به منم بدین!
وقتی میبینه که غذا ها همه در حال خورده شدن و در بعضی موارد خورده شده اند! با نا امیدی پنجره ی کلاس رو باز میکنه و از اون بالا خودشو پرت میکنه پایین و خودکشی میکنه!
هدویگ در حالی که منغارش حاوی مقداری از دماغ پرسی ویزلی بود میگه:
_ ای کی بود؟!
پرسی ویزلی :
_ وزیر سابق ! کینگزلی اسموتی ! وی در سالی بر علیه وزارت کودتا کرد ولی وقتی دید هیچ وزیری وجود نداره کم آورد و مجبور شد وزیر سحر و جادو بشه ، دوران وزارت وی مصادف بود با ...
در همین لحظه در بار دیگه باز میشه و کوییرل وارد کلاس میشه ، در رو به آرومی پشت سرش میبنده و میاد روی سکو و رو به بچها از توی جیبش یک کاغذ در میاره و بدون هیچ مقدمه ای شروع به خوندن کاغذ می کنه:

ها سلام تو همتون! چطوری هدی!
هدویگ : نوکرتم!
کوییرل ادامه داد :باش تا اموراتت بگذره ، ها بچه ها میدونم که خیلی مشتاق بودین منو ببینید! میدونم! مگه نه؟
همه : نه!
کوییرل ادامه داد : هه هه ! میدونستم! خب بچه ها راستش من الان دارن توی پارتی حاجی دارک لردینا و ممل حرکت میزنم وقتی شما دارین این نامه رو میخوندی ، ولی نگران آینده شغلی من نباشید! کوییرلو خر کردم! بهش گفتم فنگ دیشب چون از عملکرد بچه های کوییدیچ ناراحت بود پاچه ی منو گرفته و من الان یه پام قطع شده و خون ازش فوران میکنه و هیچ امیدی به زندگیم نیست و برام قبر خوشگلی بخرید ازم به خوبی یاد کنید! خره دیگه! اصن آدم چقدر ابله! چقدر ساده لوح! کسی که ولدی به اون تابلویی میاد گولش میزنه! خب ابلهه دیگه! ها ولی خیالتون راحت پای تلفن کلی براش فیلم بازی کردم گریه کرد اصن!! ها ها!
خب بچه ها ، ببینید جلسه ی دومتون اینه ! ماگل ها ، عادت ها!
اصولاً ماگل ها یه سری عادتایی دارن ، تو همشون هست! دختراشون مثلاً عادت دارن خوشونو برای پسراشون عزیز کنن! پسراشون دختراشونو بزارن سر کار! ولی جادوگرا که شما باشید اصن فکرشم نکنید اینجوری نیستید! همین کوییرل! این عادتشه که گیر بده! دست خودش نیست! گیر میده ! یا مثلاً بیل! فقط بلده زیر نویس بره رو اعصاب! دست خودشم نیست دیگه! ولی دقت کنید که مدیران گلهای سایت هستند و ما اونها رو بیشتر دوست داریم و من کلاً منظورم بیل ویزلی و پروفسور کوییرل خودمون نبود! من منظورم این بود که ای تویی که عادت داری خالی ببندی! نبند! من اصلاً نمی خوام اشاره ی مستقیم بهت بکنم ویلی ادوارد! من خیلی مرام تر از این حرفام! نبند! ، ولی اینا اصن ربطی به درس نداشت! درسمون در مورد ماگل ها بود و عادت های اونا!

ماگل ها عادتها! :

بر طبق نظریه ی ماگلی به نام فرویدون! که بعضی از کسانی که باهاش پسر خاله شدند وی را فروید هم صدا میزنند ولی وی اون فروید نیست و یکی دیگه است ، ماگل ها اصولاً عادت به عادت دارند! آنها عادت ها می کنند به عادت کردن ، عادت می کنند به زندگی کردن ، آنها عادت می کنند به کار کردن ، به محبت کردن ، آنها عادت دارند که عادت کنند! آنها به حدی عادت را دارند که عادت کردند عادت کنند! (خلاصه : ماگل ها عادت کننده هستند!)(هیچ نکته ی انحرافی هم ندارد هر کسی پیدا کرد خودش منحرف است و برود خود را به منکرات تحویل بدهد)
بر طبق نظریه ی ماگلی به نام فرویدون ! که وی آن فرویدون بالایی نیست ، عادت ها از ماگل ها خسته شده اند و همیشه سعی در ترک آنها دارند! ولی چون انسان ها به عادت کم نیاوردن خیلی علاقه دارند و از وی الگو گرفته اند ، کم نمی آورده ! و سعی به ترک عادت ها می نمایند تا به خیال خودشان عادت ها را پیچانده ، مانع کم آوردن خود گردند! گراپ ، در جمعی از رفقای میتی کومون گفت : من کرد هرماینی به عادت دوست! من خواست ترک عادت کرد هرماینی را ! (خلاصه : انسانها علارغم عادت کردن ، عادت گریز هستند) (نکته ی انحرافی داشت تا دلت بخواهد!)
بر طبق نظریه ی ماگلی دیگر به نام فرویدونزکچ! که گول خوردی و این همان فرویدون اولی است که تغییر شکل داده بوده نشناسیش! ماگل ها بسی گیج و دوگانه سوز ، ها نه دوگانه هستند! این دوگانگی از آنجا بر آمده که آنها اول با کلی مهربانی عادت را گول زده و وی را راضی به ، یعنی عادت کردن می کنند ، سپس وی را پیچانده ، ترک گفته ، عملاً وی را می پیچانند! ای نامرد! بی مهر! بی عطوفت! بی کلاس! (خلاصه : ندارد )(نکته ی انحرافی هم ندارد ) (نتیجه گیری دارد!: به هیچ وجه ماشین های خود را دوگانه سوز نکنید ! )

اینم از درس ماگل ها ، عادت ها!

تکالیف :

1- بر طبق نظریه ی فرویدون ، نظر شما در رابطه با اینکه فرویدون حرف مفت زده است یا نه ، هر چه می خواهد دل تنگت بگو( یه سه چهار خط فرویدون رو به منجلاب بکشونید حال کنید! دور هم بخندیم!)(مثال : گراپی بزرگ در دفترچه ی خاطرتش نوشته بود ، ما میکرد فرویدون را صبحها ، بیدار ، شبها می کرد فرویدون را بیدار! و همچینین ادی ماکای اعظم در مقاله ای آورده بود : من یک بار داشتم جوراب های فرویدون را می شستم ، متوجه گشتم وی یک معتاد علاف بوده که سه زن را در دم طلاق داده و هشت زن را کشته و به حمید کوچولو نیز نظر سوء داشته و می خواسته تا آبنبات وی را از او به سرقت ببرد ! زیرا دچار عقده ای بوده که در بچگی یک بار مادرش برایش آبنبات خریده بود ولی وی به علت هوش سرشار آبنبات را داده بود به دختری در بغل دستش و دختر نیز آبنبات را خورده و با زبان درازی وی را مورد سوختگی ماتحت نموده ، حتی گفته شده وی با حرکت آیینه سعی در جلوگیری از سوزش بیشتر داشته که مادر دختر این صحنه را دیده و گمان برده وی در شرف اقدام خبیثانه ای به نام فحش دستی بوده! پس گوش وی را گرفته و یک نر و ماده به وی ارزانی داشته! ادی ماکای از جواب این سوال که با شستن جوراب وی چگونه به این همه اطلاعات رسیده سکوت و تقاضا وکیل کرد!)(دیگه مثال هم زدم بهونه نیارید چقدر سوالاش سخته چه کلاس بدی)

2_ عادت ها چرا با اینکه میدانند ماگل ها بی وفا هستند و به زودی آنها را می پیچانند باز گول آنها را می خوردند؟!

3_ خاطره ای از پیچاندن یک عادت در هر چند سطر حتی شده یک سطر نوشته و بنویسید ( توجه نوشته و بنویسید در اینجا فرق داشته و هر کی غلط گرامری بگیره ...!)

همین!

برید حال کنید کوچولو های من! بخورمتون! نازتو برم! برید ، برید سریعتر خودتونو نجات بدید! ، ها راستی ، یادتون نره از اون دوست خوبمون امتیاز مورد نظر برای کم شدن رو اعلام بدارید تا ببینیم چه شود! یا حق!


<خالی خواهد بود ، برای همیشه>


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۱:۵۴ شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۵



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۹:۱۷ دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 26
آفلاین
امكان داره تكليفم رو قبول كنين؟!
------------------------------------------------
معرفي:

گويندالين مورگن، كاپيتان تيم هارپي هالي هد كه يكي از باشگاه هاي بسيار قديمي ولزيه هستم. كاپيتان هايدلبرگ هري يرز رو به دليل اين كه حقش بوده دچار ضربه مغزي كردم !!
همين طور كه معلومه عاشق كوييديچم حالا هم براي اينكه عذاب وجدان ولم نمي كنه اومدم تا تحصيلاتمو كامل كنم و به خيال خودم افتخار بيافرينم.
اما يكي از اقدامات مهم و خيرخواهانم اين بود كه پاك جاروي پنجم رو به موزه بخشيدم! و حالا يه آذرخش متاليك رينگ اسپرت دارم!

چند جمله ي قشنگ:

* تو چيزها رو مي بيني و مي گي چرا اما من چيزها رو مي بينم و مي گم چرا نه.
* سعي كن خورشيد باشي كه اگر خواستي به كسي نتابي نتوني.
*عشق واقعي عشق ورزيدن به يك انسان كامل و بي عيب نيست بلكه عشق ورزيدن كامل و بي عيب به انساني است كه كامل نيست.
* چيزي كه بعضي انسان ها رو عزيزتر مي كند فقط خوشي و شادي نيست كه ما به هنگام بودن در كنار آن ها احساس مي كنيم بلكه احساس كمبودي است كه به هنگام دور بودن از آن ها داريم.
* قوي ترين انسان ها كسي است كه در هنگام عصبانيت خود را بهتر كنترل كند.
* پول خوشبختی نمی آورد بلکه شکل بهتری از بدبختی را برایتان فراهم می آورد.
* خیلی آسان تر است با همه مهربان باشیم تا با یک نفر
*سعي كن عظمت در نگاه تو باشد نه آن چيز كه به آن مي نگري.
* اگر خود را در جای دیگران نگذاریم قضاوت کردن در مورد آنها آسان است.
*كسي كه فكر مي كند عاقل است، عاقل نيست.
*انسان عاقل فرصتها را مي آفريند و منتظر پيدا شدن آنها نمي نشيند.
*يک خسيس پولدار،فقيرتر از يک انسان ندار است
*نیکی همه چیز را مغلوب میکند و خودش مغلوب نمیشود.
* توقف در زندگی مرگ تدریجی است.
*اگر به دنبال موفقیت نروید خودش به دنبال شما نخواهد آمد.
*خشم با دیوانگی آغاز می شود و با پشیمانی پایان می پذیرد.
*راز برده توست، ولی وقتی آن را فاش کردی تو برده اش می شوی.
*وجود نيروي تخيل يك عنصر اساسي در نوابغ است.
*کسی که در فکر انتقام باشد زخمهای خود را تازه نگه می دارد.
*به زبان اجازه نده قبل از اندیشه ات به راه افتد.


ویرایش شده توسط گويندالين مورگن در تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۱۶ ۱۵:۳۲:۴۳


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۰:۰۱ جمعه ۱۵ دی ۱۳۸۵

سامانتا ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۹ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۵:۰۸ یکشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۰
از ما که گذشت!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 248
آفلاین
معرفی :

نام : سامانتا ولدمورت
سن : 18 سال
قد : 170 سانتیمتر
محل زندگی : خانه رایدل ها

توضیحات :

من سامانتا ولدمورت تنها خواهر بزرگ ترین ، سیاهترین و قدرتمند ترین جادوگر تمام زمان ها هستم اما به اون اندازه که باید مثل بعضی ها کلاس نمی ذارم !این که من چطوری سوگلی خاندان ولدمورت شدم بماند فقط همین بس که این یکی از عجایب هفت گانه دنیای ماگلیه!
من در 26 فوریه سال 1988 متولد شدم و تمام کودکی خود را در کنار دنیای جادوگران صرف ساختن تی ان تی ، کوکتل مولتف و کمک به سازمان های تروریستی ماگلی سپری کردم . هم اینک سازمان های امنیتی ماگلی در یو.اس.آ و بریتانیای کبیر از جمله اف بی آی و کمی قبل از آن گشتاپو در به در به دنبال من می باشند و برادرم به دلیل آرامش من تمام وزارت سحر و جادو را خریده است!
در 15 سالگی قدم به میلان گذاردم و از همان چند سال قبل برادرم هیچ علاقه ایی به این که من در این مدرسه کذایی هاگوارتز درس بخوانم نداشت بنابراین او در تمام دوران تحصیلی من از بهترین و عالی ترین استادان خصوصی استفاده نموده است که از آن جمله می توان به پروفسور اسنیپ و درس مورد علاقه ایشان دفاع در برابر جادوی سیاه اشاره نمود.
هم اینک که مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز در دستان قدرتمند برادرم می باشد من نیز به اینجا آمدم . در هاگوارتز هیچ کس شایستگی دوستی با مرا ندارد به همین دلیل غالب اوقات تنهایی خود را با سرداب های پروفسور اسنیپ قسمت می کنم . هدف من در آینده بسیار روشن و سرشار از مضامین عمیق عرفانی ست از جمله آن که : می خواهم علاوه بر به دست آوردن مقام فرمانروایی بر وزارت سحر و جادو رکورد کشته شدن مردمان ماگلی در هیروشیما و ناکازاکی ژاپن در مدت 10 دقیقه را بشکنم و رئیس جمهوران ایالات متحده آمریکا را در جا سوسک کنم !
به قسمت های ممنوعه هاگوارتز علاقه شدیدی می ورزم از جمله جنگل ممنوعه ، قسمت کتابخانه ممنوعه ، و هر سوراخ سمبه یه ممنوعه! در زندگی همیشه خواهان دمکراسی مطلق تنها برای خاندان ولدمورت بودم و با این سن بسیار کمم از هیچ جنایتی در حق جادوگران و به خصوص ماگل ها و حتی فشفشه ها فروگذار نکردم!
در پایان به کلاس های ماگل شناسی شدیدا علاقه مندم زیرا که حقایق جالبی را در مورد این موجودات نه چندان باهوش به من نشان می دهد تا در آینده رفتار مناسب تر و زیبا تری در قبال آنها از خود بروز دهم و در سر به نیست کردن آنها از تاکتیک های جالب تری استفاده نمایم!


ماگل شناسی مقدماتی : توضیحی کوتاه درباره ی ماگل ها و تفاوت ماگل ها و جادوگرها، نقص ها و برتری هاشون نسبت به جادوگر ها و ...


تاریخ زندگانی ماگل ها به 150 میلیون سال پیش می رسه در حالی که تاریخ نویسی و جزوات تاریخی ایشان فقط مربوط به 11000 سال پیش می باشد . این که چطور ماگل ها به وجود اومدند هنوز هم در بسیاری از محافل علمی دنیای جادوگری و ماگلی در هاله ایی از ابهام قرار دارد . هر دو جامعه به طور مشترک این سوال را با پرسیدن سوال دیگر از خود صلب مسئولیت می نمایند به این صورت که این سوال را مطرح می کنند : اول مرغ بود یا تخم مرغ؟ هرگاه شما توانستید به این سوال فلسفی در حیطه وجود آدمی پاسخ گویید به سر فصل بعدی یعنی این که چطور ماگل ها به وجود آمدند نیز خواهیم رسید .
در توضیح تفاوت ماگل ها و جادوگران باید گفت که از نظر ظاهر تفاوتی بین این دو مشاهده نمی گردد گرچه باید اعتراف کنم که به نظر می آید آنها ظاهری در حدود چند برابر بیشتر از ما آراسته تر دارند . این طور که از شواهد بر می آید ماگل ها بیشتر از هر گونه دیگری حتی ما جادوگران از شبکیه مغز و دستگاه هوش و در کل چیزی به نام عقل که هیچ گاه جز اندام های بدن آدمی به شمار نمی رود استفاده می نمایند اما نقص بزرگ آنها این است که با این همه هوشیاری نمی توانند در مغزشان دنیای ما رو باور کنند و با تمام تکنولوژی قوی همچنان سعی در انکار دنیای ما دارند بنابراین بین دنیای ما و دنیای آنها بیش از گذشته فاصله افتاده است . توجیه دیگری که وجود دارد این می باشد که به نظر می آید آنها از ما قوی ترند زیرا که دنیای ما را مجبور به آن کرده اند تا در خفا زندگی کند .تعداد ماگل های چیزی بیشتر از سه برابر ما می باشد و بی نهایت جمعیت روز افزون آنها باعث گردیده با تمام آنکه نسبت به ما در level پایین تری قرار دارند بر روی کره زمین بیش از ما حکمفرمایی کنند .


سخن ادبی از ماگل ها:


1) کی اس الیت : امتحان بدون تقلب مثل کریسمس بدون درخت است .
2) آلبرت انیشتین : فقط سوپ کلم است که حال آدم را بیشتر از امتحان به هم می زند.
3) جرج برنارد شاو : امتحان مسخره ترین کار دنیاست .
4) گابریل گارسیا مارکز : هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی ، چون هرکس امکان دارد عاشق لبخند تو شود .
5) هاکسلی : بعد از سکوت در بیان آن چه قابل گفتن نیست هیچ چیز به پای موسیقی نمی رسد.
6) هنی یانگمن : می دانی اگر یک شب به خانه بروی و با یک ذره محبت و یک ذره ملایمت رو به رو شوی چه معنایی دارد؟ معنیش این است که زنگ خانه را عوضی زده ایی!
7) لابرویر : سخاوت در زیاد دادن نیست در به موقع دادن است .
8) ولتر : ثروت تنها مذهبی ست که همه پیرو آنند.
9) باب هوپ : وقتی قیمت شمع ها از قیمت کیک تولد بیشتر شد بدان که دیگر وارد عالم پیری شده ایی.
10) آلبرت انیشتین : در سقوط افراد در چاه عشق ، قانون جاذبه تقصیری ندارد.
11) بتهوون : بهترین لحظات زندگی من لحظاتی بود که در خواب گذراندم .
12) فردریک نیچه : آن اندیشه هایی را دوست دارم که با خون نوشته شده باشد .
13) رابرت فراست : آدم های شجاع همیشه لجبازند .
14) سقراط : برای ازدواج کردن لحظه ایی درنگ نکنید اگر زن خوبی نصیبتان شد خوشبخت می شوید و اگر زن بدی گیرتان آمد فیلسوف می شوید.
15) چودی گارلند : یک حرف شیرین مهربانانه می تواند سه ماه زمستان مرا گرم نگه دارد .
16) ادموند هیلاری(اولین فاتح اورست) : این کوه ها نیستند که ما آنها را فتح می نماییم ، در حقیقت ما خودمان را فتح می کنیم .
17) کی چسترتن : سکوت ، حاضر جوابی غیر قابل تحمل است .
18) سقراط : زیبایی ظلم ، کم دوامی آن است .
19) سرتوماس وات : در تاریک ترین شب سال او آن مشعل را روشن کرد و جاده حقیقت را به ما نشان داد.
20) جرج برنارد شاو : آمریکایی ها مرا می پرستند و آن قدر مرا ستایش خواهند کرد تا چیز خوبی درباره شان بگویم !


این سوال بهترین تکلیفی بود که تو هاگوارتز دیده بودم!

با تشکر :


از دفتر خاطراتم :

از او می ترسم... گاه تصور می کنم با هیبتی عظیم در مقابل من ایستاده و م


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱:۴۸ جمعه ۱۵ دی ۱۳۸۵

مادام رزمرتا old32


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۷ سه شنبه ۴ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۴۳ چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰
از سه دسته جارو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 180
آفلاین
اگه یه ذره چش و چال مبارکو باز کنید و به اون بالا گوشه ی سمت راست نگاه کنین میبینین که چی نوشته! نوشته مادام رزمرتا!اگه یه ذره دیگه هم به اون مخای قد فندقتون فشار بیارین یادتون میاد که من همون صاحاب سه دسته جارو هستم!همونجایی که الان شده پاتوق هدویگ و دوستان!دیگه چی بگم؟! آها بعد بنده از ناظرین آستاکبار تالارمون نیز هستم خوشحال هم هستم در خدمت شما هم هستم( سبک چو نویسی :دی) بسه دیگه استاد خودت زیاد نویسی خوشت میاد دلیل نمیشه همه خوششون بیاد که بریم سراغ جملات دلبرمون:
========
1-نیکی همه چیز را مغلوب میکند و خودش مغلوب نمیشود!(تولستوی)

2-زندگی بدون آزادی مثل جسم بدون روح است.(خلیل جبران)

3-انسان نیک بد نخواهد دید ، نه در طول زندگی و نه پس از مرگ!(افلاطون)

4-تا چیزی را نذیری نمیتوانی تغییرش دهی!

5-دنیا گلیست که گلبرگهایش خیالی و خارهایش حقیقی است!

6-هرگز بردباری را از دست ندهید زیرا آخرین کلیدی است که در بسته را میگشاید!(پاسکال)

7-صاحب همت در پیچ و خم های زندگی هیچ گاه با یاس و درماندگی روبرو نخواهد شد!(ناپلئون)

8-دانشی که تو را اصلاح نکند گمراهی است!

9-درست حرف بزن یا عاقلانه سکوت کن!

10-خوشبختی فقط یک معنا دارد باور داشتن خوشبختی!

11-هر وقت تصمیم میگیرید درهای تردید را ببندید!

12-وقتی هدفمان را از دست میدهیم مجبور هستیم سعی خود را چند برابر کنیم!

13-اگر بتوانی چیزی را در نظر مجسم کنی ، میتوانی آن را انجام دهی!(والت دیزنی)

14-برای رسیدن به آرامش باید دری آهنین به روی گذشته و آینده کشیدو تنها به حال اندیشید!

15-یک روز زندگی در روشن بینی بهتر از صد سال عمر در تاریکی است!(بودا)

16-شریف ترین دل ها دلیست که اندیشه ی آزار کسان در آن نباشد.(زرتشت)

17-والا بیندیشید نیروهای نامرئی وجود دارند که آماده ی حمایت از رویاهایتان هستند!

18-هفت بار که افتادی برای هشتمین بار برخیز(ضرب المثل ژاپنی)

19-به کسی میتوان مرد گفت که در رنچ و خوشبختی خود را گم نکند(ناپلئون)

20-به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستید یک شمع روشن کنید.


Only Raven


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۸:۳۰ سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۸۵

فرد ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۴ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۱۰ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۵
از Netherlands
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 74
آفلاین
معرفی:
من فرد ویزلی هستم و یکی از اعضای خانواده ویزلی نیز هستم
من سه تا برادر و یک خواهر با نام های جورج ,چارلی, بیل, و خواهرم ...به شما چه اسمش چیه مگه خودت خواهر نداری؟
اسم پدرم آرتور و اسم مادرم...بازم به شما ربطی نداره.
از شوخی با دیگران خوشم میاد و عاشق بمب بوگندو هستم
و عضو گروه همیشه قدرتمند گریفندور نیز می باشم.

درباره ماگل ها:
ماگل ها انسانهای هستند که از جادو هیچ چی متوجه نمیشوند
نه اینکه فکر کنید احمق هستند نه بلکه این موجودات خیلی هم باهوش هستند مثلا چیزی به نام ماشین دارن (ماشین موجودی دارای چهار پای گرد میباشد که به عنوان وسیله نقلیه ماگل ها استفاده میشود)
وبرای ساخت ماشین ار جادو استفاده نکرده اند.

سخنی از ماگل ها:
محبت هزينه ای ندارد، مهربان باشيم ( شامفور)

۲-بکوش عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه بدان مینگری(آندره)

۳-خونسردی بزرگ ترین صفت یک انسان است(ناپلون)

۴-بلند پایه ترین مردم کسانی هستند که خود را از مشورت کردن بینیاز نمیدانند(حضرت علی (ع) )

۵-عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت میبرد(افلاطون)

۶- بهترین شکل حکمرانی سلطنت بر قلوب است.( ناپلون)

۷- زخم زبان از زخم نیزه سخت تر است(حضرت محمد (ص) )

۸-شاید ثمره کلام دلنشین امروزت را فردا ببینی. (گاندی)

۹- اگر افکار خود را پریشان رها کنیم به دنبال زشتی ها میرود.

۱۰ـ هر سفر هزار فرسنگی با یک گام شروع میشود

۱۱- سخت ترین قدم همان قدم اول است

۱۲- شجاعت سپری برای غلبه بر سختی هاست(ناپلون)

۱۳- ناتوان ترین مردم آن است که نتواند راز خود را نگه دارد(افلاطون)

۱۴- عظمت مردان بزرگ در طرز رفتارشان با مردمان کوچک است

۱۵ـ حقیقت تلخ بهتر از دروغ شیرین است

۱۶- نا امیدی نخستین قدمی است که فرمانده به سوی گور برمیدارد(ناپلون)

۱۷-کسی که کوه را از میان برداشت با برداشتن سنگریز ها شروع کرد

۱۸- هر کار بزرگی در آغاز محال به نظر میرسید ( کارلایل)

۱۹ـ بهترین انتقام فراموشی و بخشش است( نیچه)

۲۰- داروی خشم خاموشی است(سقراط)


ویرایش شده توسط فرد ویزلی در تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۱۲ ۱۸:۳۲:۴۶

هرگز با دم شير بازي نكنيد
http://godfathers2.persiangig.com/image/order/fred.jpg[/img][/img]تصویر کوچک شده
[url=http


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۰:۵۰ سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۸۵

وینکی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۳ شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱
از خونمون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 256
آفلاین
معرفی:

(با صدای مجری مستند پنج خوانده شود!)
وینکی موجودیست که به طور اتفاقی در اینجا ظاهر شده و جن است!(خسته نباشم!به فشار افتادم)و...و...ام...م...
(و مجری متن رو گم میکنه و برنامه تموم میشه!)
----------------------------

2- ماگل شناسی مقدماتی : توضیحی کوتاه درباره ی ماگل ها و تفاوت ماگل ها و جادوگرها، نقص ها و برتری هاشون نسبت به جادوگر ها و ...


ماگل ها همون آدمن ،فقط قدرت جادویی ندارن! تفاوت جاوگران و ماگلها هم در استفاده از چوب جادو و داشتن قدرت جادویی اونهاست!اما ماگلها در حالی که نمیتونن جادو بکنن ، خیلی راحت مغزشونو به کار میندازن و از طریق عقلشون خیلی اختراعات و پیشرفتهایی رو میکنن که جادوگرها با وجود مزایاییی که دارن اصلا به ذهنشون هم نمیرسه! اکثرا اهل خرافات نیستن و گاهی حتی جادو رو باور ندارن و همه چیز رو محدود به چیزی که عقلشون میگه میدونن! اما نقص اونها در همین جاست! گاهی باید یه چیزهایی رو باور کرد و با جادوگران همکاری کرد که چنین کاری از دودسته بعیده! چون ماگلها گاهی از چیزهایی مثل جادو می ترسن!و از اونها برای خودشون یه غول میسازن! همین دیگه!


----------------------------
نکات اخلاقی:


1-هیچ کاری برای انسان سخت‌تر از فکر کردن نیست .
2- مردم از ترس شکست می بازند .
3-بزرگترين نفرين آنست كه همه چيز را تجربه كني.
4-افتادن برگ از درخت نشانه امدن زمستان نيست بلکه نشانه تمام شدن يک عمر است.
5-هر كس مرتكب اشتباهي نشده، اكتشافي هم نكرده است .
6-کساني که روح نااميد دارند مقصرترين مردم هستند .
7-مواظب افكارت باش كه گفتارت ميشود ، مواظب گفتارت باش كه رفتارت مي شود ، مواظب رفتارت باش كه عادتت مي شود ، مواظب عادتت باش كه شخصيتت ميشود و مواظب شخصيتت باش كه سرنوشتت مي شود.
8-همانگونه كه مي انديشي ، همان خواهي شد.
10-مهمترين درس زندگي اينست که بپذيريم گاهي اوقات احمق ها هم درست مي گويند .
11-بهترين مترجم کسي است که سکوت ديگران را ترجمه کند.
12-عادت کنید به چیزی عادت نکنید.
13- مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید به دست آورید وگرنه مجبور خواهید شد چیزهایی که به دست آورده اید دوست بدارید .
14-زمان به خاطر هیچ کس منتظر نمیماند!
15-مردن هر لحظه به سوی گذشته را آغاز کن. هر لحظه خود را از گذشته پاک کن.برای شناخته بمیر تا برای ناشناخته در دسترس باشه.با هر لحظه مردن و از نو متولد شدن قادری زندگی را زندگی کنی و قادری مرگ را هم زندگی بکنی!
16-مشکل دنیا نیست ،مشکل ناهشیاری توست. از ناهشیاری خود دست بردار و از دنیا آزار نبین!
17-هیچ چیز عوض نمی شود ما عوض می شویم!
18-بهترین چیزها درست زمانی اتفاق می افتند ه انتظارش را نداری.
19-یک ساعت زندگی با افتخار به یک قرن گم نام زیستن می ارزد.
20-هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست!


همه چیز همینه...
Only Raven







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.