سوال اول:
بله وجود داره! يكيش مثلا اين: يه بازيكني مي آد و چماق مدافع رو مي گيره و باهاش يكي رو ناكار مي كنه و داور هم چيزي نمي گه!! خب نشد كه. هركس وظيفه اي در بازي داره.
يكي ديگه اينكه در بازي فقط يك داور وجود داره و اين داور بيچاره چطوري مي تونه همه ي بازيكن ها رو در هواي طوفاني و نامساعد كنترل كنه. جستجو گر يك طرفه، دروازه بان و مهاجم يك طرف و مدافع ها هم طرف ديگه ي زمين به اون پهناوري! اگر كسي يواشكي جادو كنه داور نمي تونه حتما متوجه بشه يا اگر به بازيكن ديگه اي يواشكي تنه بزنه و بقيه رو زخمي كنه.
و همين طور اينكه در بازي يك داور وجود داره و كس ديگه اي نيست تا بر داوري اون داوره قضاوت كنه!! خب بايد حداقل يه كمك داور هم باشه. اگر داوره عقلش دچار مشكل شده باشه يا زيرميزي چيزي دريافت كرده باشه چه كسي اجازه داره از كار داوريش ايراد بگيره و... . ( چي شد! )
سوال دوم:
اگر اون فرد رو به زور با اون حالت سوار جارو كرده باشن يا ناخواسته اون وركي سوار جارو شده باشه و بامهارت باشه و اينا، يك سري حركات آكروباتيك انجام مي ده و درست مي شينه روي جارو.
حالا اگه اون فرد چيزي از اين حركات سرش نشه و چون كنترل درست بر جارو نداره احتمال داره جارو بره تو ديوار، يارو از جارو پرت بشه پايين يا سرعت جارو خيلي زياد بشه و دو احتمال قبل پيش بياد.
به هر حال اون شخص وقتي از جارو به خواسته ي خودش يا غير خواسته ي خودش پياده بشه، به سالمي قبل از سوار شدن جارو نخواهد بود.
سوال سوم:
مدل مويي هستش كه به تازگي اختراع كردن و همه ي دخترا وقتي اون را مي بينن غش مي كنن و پسرها هم همين طور البته از حسودي. اسمش رو هم سدريك ديگوري جيگر 3000 گذاشتن و به ثبت رسوندنش. ( مدل موهايي مشهوري نظير سدريك ديگوري جيگر 2001و 5/2000 هم از اختراعات ايشون هستن. )
( همه ي 30 امتياز رو گرفتم يا نه؟!!!
)
سوال چهارم:
بازي بدون نتيجه موند چون اصغر به اين حالت:
دراومد و بعد از تخليه كسي به فكر ادامه بازي با اون كارتها نيفتاد.
ادامه ي نمايشنامه:
وارد زمين مي شه و هي به اين ور و اون ور و بچه ها برخورد مي كنه و اين جوريه:
سدريك كه نظم كلاسش رو در خطر مي بينه! با شهامت جلو مي ره، دستاش رو از هم باز مي كنه و داد مي زنه كه اينجا كلاس منه و اجازه نمي دم زحمت ماه ها تلاش منو (؟) خراب كني و از اين چيزها. اما كورممد همچنان ادامه مي ده و چند دفعه نزديك بود سدريك رو زير كنه!
سدريك تفكري مي كنه و مي بينه زورش به كورممد نمي رسه. هر كاري كنه جلو بچه ها ضايع مي شه و آيا حيف نيست كه مدل موي جديدش سر هيچ و پوچ خراب بشه و يا يك روز بيشتر طعم اون مدل مو رو نچشه؟!
پس رو به بچه ها مي كنه و مي گه:
- اهم! من مي گم اين ور قلعه آفتاب بدجوري چشمامون رو آزار مي ده ( هوا ابري تا قسمت بسيار كوچكي آفتابي است ) بهتره بريم اونور!