سلام
فعلا چیزهای زیادی مطرح نکردید ولی من همین چند تا نظر رو ساده بررسی میکنم !
نقل قول:
به پرسی :
مورد چهارم ، جسم ولدمورت
این جز ابهامات نیست. کاملا مشخصه
طلسم مرگ در هر صورت ادمو میکشه ، چه ماگل ، چه جادوگر . حتی ولدمورت و دامبلدور
ولدمورت فقط و فقط به واسطه هور کراکسس ها تونست زنده بمونه. خود ولدمورت هم میگه که از هر موجود زنده ای پست تر و ناتوان تر بوده.
پس این موضوع کاملا مشخصه و هیچ ابهامی نداره
بله درسته
اگر لرد ولدمورت هورکراکسس نداشت ، مثل بقیه افراد میمرد و جسمش باقی میموند ، ولی بدلیل اینکه اون هورکراکسس داشت ، جسمش از بین رفت و تبدیل به روحی پست شد .
شاید از نظر ما مشخص باشه ولی برای خیلی دیگه از هری پاتریست ها مبهم باشه ، بهتره تا هر وقت که رولینگ اعلام نکرده ما هم چیزی رو نگیم .
این مورد سوال لارتن هم هست !
نتیجه گیری اگر لرد ولدمورت صاحب تعدادی و یا یکی هورکراکسس نبود بی شک مثل سایر افراد مانند جیمز و لیلی میمرد و جسمش باقی میموند ، ولی به دلیلی که اون هورکراکسس داره جسمش از بین رفت و روحش که پست شده بود باقی موند .
نقل قول:
من یه سئوال دارم اگر که فلیکس فلیسیس باعث خوش شانسی مطلق می شه و جینی و بقیه با خوردنش توانستند مرگخوار های باتجربه تر از خودشون رو شکست بدن چرا دامبلدور یا ولدرمورت موقع دوئل با هم دیگه یه قلپ نمی خورن تابرنده شدنشون حنمی باشه
سوال جالبی هست ولی رولینگ بهتر جوابش رو میدونه .
ببینید فلیکس فلیسیس خوش شانسی میاره ، خوش شانی به این معنی نیست که شما دست به هر کاری که بزنید که غیر ممکن باشه پیروز و پیروزتر بشید . جینی و بقیه بچه ها با ورزیده و سیاه ترین جادوگران میخواستن مبارزه کنند ، همون مرگخوارانی که لرزه بر اندام هر کسی میندازن . شانس بچه ها در قبال خوردن فیلیکس این بود که کشته نشن !
ما شاهدیم که هیچ کدومشون زخمی هم نشدن و در عین حال دیگه اعضای محفل که خیلی خیلی قدرتمند بودن زخمی و مجروح شدند مثل بیل ویزلی !
اولا اینکه دوئل دامبلدور و ولدمورت زمان مشخصی نداره ، دوما اینکه یه جادویی بین لرد سیاه و هری برقراره که فقط یکی از اونها میتونه دیگری رو بکشه ! فقط یکی از اونها !
نتیجه گیری شانس بچه ها در قبال خوردن معجون شانس این بود که کشته و یا زخمی نشن !
لرد ولدمورت و هری باید به دست یکدیگر کشته بشن !
نقل قول:
اگه یادتون باشه هری وقتی خواست چوبدستی بخره فروشنده به او گفت این چوبدستیه که صاحبش رو پیدا میکنه و هرکسی نمیتونه از چوب کس دیگه استفاده کنه(تو معنی که من خوندم اینطوری نوشته بود)ولی توی کتاب های بعد هرکی از چوبدستی کس دیگه ای استفاده میکرد و طلسم هایی رو با چوبدستی کس دیگه ای هم انجام میداد
بحث توپ نمیخوام بکنم ، حالا شاید توی مقاله بعدیم اینها رو مفصل تر بگم .
درسته چوبدستی صاحبش رو انتخاب میکنه ! خودت هم گفتی صاحبش رو انتخاب میکنه !
وقتی شما چوبدستی من رو که افتاده بر میداری دلیل نمیشه که صاحب اون شدی ! نمیدونم چطور بگم ، در واقع به ما ثابت شده که چوبدستی کسی بدون اجازه صاحبش پیش کسه دیگه ای دووم نمیاره . مثلا در کتاب بارتی کراوچ پسر چوبدستی مودی رو برداشته بود ولی در آخر کتاب زمانی پیش اومده که دوباره چوبدستی مودی به خودش برگشت و این هنگامی بود که بارتی کراوچ دستگیر شد . مثل این میمونه که اگر شما چوبدستی کسه دیگه ای رو بردارید مدت مشخصی میتونید اون رو نگه دارید و همیشگی نیست و اتفاقاتی پیش میاد که نگه داشتنش غیر ممکن هست .
مثلا در کتاب چهار وقتی بارتی کرواچ پسر چوبدستی هری رو برداشت و جادو کرد وقتی رفت چوبدستی هری روی زمین افتاده بود . اگر اون چوبدستی هری رو با خودش میبرد :
اولا کسی متوجه نمیشد که کاره اون هست
دوما کسی متوجه نمیشد که چه کسی چوبدستی رو برداشته
سوما کسی متوجه نمیشد که جادو توسط چه چوبدستی ای اجرا شده !
تنها دلیل این هست که اون نتونسته چوبدستی رو با خودش ببره چرا که صاحب اون نیست !
باز هم خوشحال میشم نظراتتون رو بدونم !
با تشکر