هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۳:۲۴ چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۸۶

اش‌ویندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۲ یکشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲:۵۹ چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 151
آفلاین
دیش دیش دیش
دیلیم لیم لیم
سیلیم سن سیلیم*(آهنگ بخش"با جامعه"در اخبار سراسری ساعت نه)
چهره ی آنیتا دامبلدور در تصویر نمایان میشه و در پشت او فضای باز چمن پوشی قرار داره که در جای جایش چادر های مامان دوز و گل منگولی دیده میشن.
آنیتا دامبلدور:با سلام خدمت همه ی شما ارزشی ها که همینک این برنامه را میبینید.در روز طبیعت ،به میان مردم آمده ایم تا رفتار ایشان و فعالیت هایشان را در این روز مشاهده کنیم.

همچنان که در حال صحبت کردنه،حرکت میکنه و به سمت چادری بزرگ میره.بر روی آن عکس گریفینی نمایان است.
آنیتا:این جا چادر بچه های گریفیه.بریم داخل و ببینیم چیکار میکنند.
در پلاستیکی چادر را کنار میزنه و وارد میشه.بر دیواره ی چادر عروسک های فراوانی نصب شده است و عده ای در گوشه ی آن ،دور هم حلقه زده اند.
دوربین از بالای سرشان عبور میکنه و دایره ی میان آن ها را نشان میده.یک سری اسباب بازی های آشپزی در آن وسط ریخته شده و همه دارن خاله بازی میکنند.یکی از گریفین ها،آنیتا رو میبینه و به سمتش میاد.
گریفین:خاله....خاله....بیا یه آش برامون درست کن
سپس دستش رو میکنه توی جیبش و یه مشت خاک و علف در میاره .
آنیتا:خوب...وقت ما بسیار کمه و باید از سایر مکان ها هم فیلم بگیریم.....بهتره به گروه های دیگر هم سر بزنیم.

دوربین عقب عقب از چادر خارج میشه.....کمی آن طرف تر عده ای از مردم ،با استیل سرخ پوست نشسته و جیغ و داد میکنند.جمعی از ایشان صورت خود را با رنگ سیاه کرده اند.
آنیتا:کاربر اسلی....موی بلند...ناخن کثیف....واه...واه....واه........بچه ها بیاین برید حموم.
کل ملت حاضر:نه نمیایم.
آنیتا:موهات رو میخوای شونه کنم؟
کل ملت:نه نمیخوایم
آنیتا:ناخن هات رو میخوای کوتا کنم؟
کل ملت:نه نمیخوایم
آنیتا:کاربر اسلی....موی بلند...ناخن کثیف....واه...واه....واه
سپس با سرش علامتی به دوربین میده و آرام آرام از محل دور میشوند.

در دور ترین نقطه ی فضای سبز ،عده ای کاربر خوش تیپ و با فرهنگ که تمدن از چهره هایشان میباره!؛ به دور از جلف بازی و با آرامشی غریب نشسته و به افق های دور دست خیره شده اند.به غیر از روحی که در آن میان جنب و جوش زیادی داره و کمی جلف بازی در میاره،باقی افراد متین و با شخصیت به نظر میرسند.گویی این روح به کل از ایشان جداست.
آنیتا که لبخندی از روی رضایت بر زبانش جاریست به جمع اشاره و شروع به صحبت میکنه:
حال میکنید گروه رو؟.....برید فضا....
روح به سمت دوربین میاد:
-آقا این رو پخش میکنید؟....کدوم شبکه پخش میکنه؟.....از من هم بگیر.....فیلم بگیر از من.
جمعی از کاربران راونی که این حرکات زشت روح را میبینند؛به سمتش آمده و او را با وعده ی پفک نمکی،از محل دور میکنند.

سپس دوربین بر روی چهره ی آنیتا زوم میشه
آنیتا:با توجه به اینکه هافلی ها اصلا در این جشن شرکت نکردند،نتوانستیم از ایشان فیلمی تهیه کنیم.امیدواریم که این دوستان که افراد با فرهنگی هم هستند،حضور چشم گیر تری داشته باشند.تا برنامه ی بعدی خدانگهدار.
--------------------------------------------
*این آهنگ از اخرین کارهای نویسنده محسوب میشه


[b][size=small][color=660000]گریه میکردم که کفش ندارم،یکی را دیدم ، پا نداشت[/c


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۹:۳۹ دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۸۶

دادلی دورسلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۲ جمعه ۳ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۴۲ شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۶
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 27
آفلاین
تئاتر شب

طلب قدرت يا قدرت طلبي
پرده اول


بازيگران:اش ويندر .ادوارد جك و نيك بي سر
صحنه:يك ميز دو صندلي و يك قفسه بايگاني

اش ويندر روي صندلي نشسته و داره به چند تا كاغذي كه تو دستشه نگاه ميكنه پوزخندي ميزنه و ميگه:ادوارد اينها رو ديدي يه لحظه بيا اينجا.....
جن لخ لخ زنان به سمتش ميره
_ببين داشتم بايگاني رو مرتب ميكردم اينا رو پيدا كردم فيلمنامه هاي مربوط به چند سال پيشه ليست بازيگرا رو ببين.سرژ تانكيان.ققنوس و ادي – هدويگ انيتا دامبلدور سرژ تانكيان-اوريل ادي ماكاي سرژ تانكانيان-هدويگ انيتا و سرژ تانكيان...ميبينه همش در مورد حذبيا بوده ژانر بيشترشم بيناموسيه حالا فيلمنامه هاي الان رو يه نگاه بندازيم:جمعي از بروچبز غيور اسلي –ابرفورث دامبلدور مگورين و بليز زابيني –ادوارد جك سالازار اش ويندر –سرژ-ققنوس-ادي ماكاي بازم بهتر شده و هنوز هم جاي اميدواري هست.
در اين لحظها يه روح مياد از اونور صحنه ميره اينور صحنه جن هم به نشانه تاييد سرشو تكون ميده و پرده بسته ميشه

قدرت رول و ستاد نحوه برخورد
پرده اول



بازيگران:بينز ادي ماكاي سرژ هدويگ انيتا دامبلدور اش ويندر ادرواد جك نيك روح مهربان
صحنه :يك ميز و 8 صندلي در اطرافش

اش ويندر بلند ميشه و شروع به صحبت كردن ميكنه:ما مشكلمون با حذب اينه كه به اسم انتقاد شروع به هجو نويسي و بي ناموسي ميكنه ...
انيتا حرفشو قطع ميكنه و ميگه:اگه اينجوريه پس جوكم نبايد باشه
_بله ما دو نوع جوك داريم جوكايي كه طنز ظريفي توشون به كار رفته و جكايي كه در مورد رشتي ها و امثال اينهاست بي شك مورد دوم بيشتر طرفدار داره شك نكنيد ! ما ميگيم حذب نبايد سلطه گري كنه
بينز چهار تا فيگور ورزشگاري ميگره:برو جمعش كن ما قدرت رول داريم بيا تو رول حالتو جا بياريم ما خداي روليم ما از دماغ فيل افتاديم

پرده دوم

بازيگران:بينز
صنه:يه پستر

روي ديوار چند تا عكس سينما كشيدن و پوستراش به مضامين زيره:

روح جنمار تقديم ميكند:
چوپانان دروغگو

روح جنمار تقديم ميكند:
چوپان قاتل

روح جنمار تقديم ميكند"
چوپانان بي پم گوسفندان بي مو

روح جنمار تقديم ميكند:
گرگ و ميش

روح جنمار تقديم ميكند:
چوپان زشت


به ناگاه بينز وارد زمين شد و پوستر گرگ و ميش كند و رفت


و هيچ اثري از جذب تقديم ميكند ديده نميشه

پرده سوم

بازيگران:بينز و عده اي ارزشي و اش ويندر
صحنه :چهار تا صندلي كه ملت روش نشستن و يه صفحه مثل صفحه سينما
روي صفحه سينما كلمه پايان درج ميشه و دنبالش ريز مينويسه كارگردان:اش ويندر
ملت شروع ميكنن به كف زدن كه يهو بينز ميپره وسط صحنه:نريد من حرف دارم..به اين ميگن يه فيلم ضعيف و افتضاح و بوقي ديگه يه فيلم افتضاح و درپيت بود نميدون چي بگم
اش ويندر ناگهان وارد ميشه ميپره رو صحنه و يه مشت كاغذ ميده بينز:بيا اين فيلمنامه هاي جديدمه اديت كن خالي شي و بينز با ذوق به سمت انها رفت با خودكار

سايت ديگه خزو خيل شده بود|||||مثل يه خسته فيل شده بود

همه جا اسماي تكراري|||||نبود از اين وضع راه فراري

ما ميگيم جادوگران برا همه به يه اندازه|||||البته ميدونيم اين برا يه خيال پردازه


ویرایش شده توسط دادلي دورسلي در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۱۳ ۹:۴۱:۰۵
ویرایش شده توسط دادلي دورسلي در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۱۳ ۱۱:۵۳:۰۴
ویرایش شده توسط دادلي دورسلي در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۱۳ ۱۱:۵۵:۰۰
ویرایش شده توسط دادلي دورسلي در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۱۳ ۱۲:۱۷:۴۶

در دنيا تنها يك چيز از دست خز شدن رهايي يافت و ان نيز خوردن و اشاميدن است .


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۳:۴۶ یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۸۶

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
فقط به خاطر آنیتا !

===

مسابقه بردی لُردی ، نبردی مُردی !

مجری : آنیتا دامبلدور


آنیتا () : سلام خدمت شما بینندگان عزیز ... امروز هم با مسابقه "بردی لردی ، نبردی مردی" در خدمت شماییم ... اه این اسم مسابقه چقدر سخته من صد دفعه به تهیه کننده گفتم این اسمو عوض کنه ولی ایشون نخواستن ... هر هر هر کر کر کر !(صدای بک گراند : خنده های خز و خیل کامپیوتری !)
آنیتا () : شرکت کننده اول تماس گرفتن ... سلام لطفا خودتونو معرفی کنید .
- سلام خدمت شما خانم دامبلدور ... از شما و دست اندرکاران این برنامه واسه مسابقه واقعا جذابی که دارید تشکر می کنم !
آنیتا () : خیلی ممنون لطفا خودتونو معرفی کنید .
- خانم دامبلدور من به مسابقه شما زیاد مسلط نیستم اگه می شه کمکم کنید .
آنیتا () : باشه حتما چشم ... اسمتون چیه ؟
- حقیقتش اینه که من اصلا مسابقه شما رو نگاه نمی کنم ... الانم مثل اینکه خط رو خط افتاده بود می خواستید یه جا دیگه رو بگیرید خونه ما رو گرفتید !
آنیتا () : می شه اسمتونو بگید ؟
- در ضمن سالروز تولد چراغ هدایت بشریت و ناخدای کشتی عشق! ، مرلین رو به همه مرلین دوستان جامعه تبریک می گم !
آنیتا () : خیلی زوده که ... میلاد با سعادت مرلین کبیر یه ماه دیگه است !
- پیشاپیش گفتم دور هم باشیم ایشون هم غافلگیر شه !
آنیتا () : اسمتون لطفا ؟
- خب من واسه مسابقه آماده ام بریم !
آنیتا ()(آروم زیر لب به پشت صحنه اشاره می کنه ) : یه اسمی الکی بزارید بره بابا این نفهمه !
- چیزی گفتید ؟
آنیتا () : نه چیز خاصی نبود بریم سر مسابقه ... توی مرحله اول چهار تا عکس از چهار شخصیت مهم جلوی روی شماست ... شما باید دو تا از این چهار تا رو انتخاب کنید و در مورد هر کدوم به یک سوال جواب بدید ... اگه به هر دو جواب بدید میرید مرحله بعد و اگه به یکیش جواب بدید یه فرصت دیگه دارید تا با جواب دادن به سوال شخصیت سوم به مرحله بعد برید ... آماده اید ؟
- می بخشید من متوجه نشدم ... می شه ...
آنیتا () : خب عکس اول ... از بین عکس هدویگ ، اسکاور ، بارون خونی! و کوییرل کدوم رو انتخاب می کنید ؟
- کوییرل .
-سوال : کدام گروه کلمات به کوییرل نزدیکتر است ؟
1- آسلام ... عبا ... منو ... حذب
2- دستار ... آسلام ... غلط املایی ... گالری
3- بی ناموسی ... بی جامه پارتی ... تنفس مصنوعی ... راز و نیاز
4- آسلام ... انجمن ... گرافیک ... دستار

تایمر : 9...8...7...6...5...4...3..
- گزینه 4 .
آنیتا () : گزینه 3 صحیح است ! ... بیوگرافی ایشون از این قراره :
کوییرل در سال هزار و نهصد و درشکه! در قزوین متولد شد ... از ده سالگی در حوزه آسلامیه هاگزمید نزد حاجی دارکی تعلیم دید و از هفده سالگی فعالیت های خود را آغاز کرد ... در آغار با شعار و شعر! نوشتن بر روی در و دیوار تاپیک ها کار خود را آغار کرد و بعدها با پارتی بازی به دستگاه مدیریتی راه یافت ! ... در حال حاضر هم با رشوه های میلیون دلاری سمت خود به عنوان مدیریت هاگوارتز را حفظ کرده اند !

آنیتا () : متاسفانه شما از این سوال امتیازی کسب نکردید ... شخصیت بعدی ؟
- هدویگ
-سوال : کدام گزینه لیست صحیح زن ها و شوهر های! هدویگ است ؟
1- لونا – چو – اسکاور – مریدانوس
2- چو _ مک بون _ ادی _ بیگانه
3- ادی _ سدی _ ققی _ کفی
4- لونا _ مریدانوس _ بیگانه _ لونا

تایمر : 9...8..
- گزینه 4 !
آنیتا () : درسته ... آفرین ... چه سوال سختی رو تونستید جواب بدید !
- علاقه بیش از حد به زندگی خصوصی مردمه دیگه !
آنیتا () : خب شخصیت بعدی و شانس آخرتون ؟
- اسکاور
-سوال : کدام یک از فعالیت های اسکاور نیست ؟
1- خاله بازی
2- دستمال سازی
3- دستمال بازی !
4- بندر تو چقدر نازی !( شغل شریف بندری زنی )

تایمر : 9...8...7...6...5...4...3...2...1..
-گزینه 2 !
آنیتا () : جواب صحیح گزینه 3 است ! ... باید به تفاوت بین دستمال بازی و دستمال سازی دقت می کردید ... معنی این دو عبارت فرقش از اینجائه تا مرلینگاه !(کپی رایت بای بیگانه ... برای آیکیوها : بر وزن از زمین تا آسمونه !)
- پااااااق !
آنیتا () : چه بی جنبه ! ... بله بینندگان عزیز مسابقه امروز هم به پایان رسید تا مسابقه ای دیگر و برنامه ای دیگر شما رو به مرلین می سپارم ... گوگولی و خنده رو باشید !

...................




Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۵:۵۲ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۶

ممد زاده ی ممدآبادیِ مملی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۰ جمعه ۶ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۴۵ دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۹
از یورقشاخر
گروه:
کاربران عضو
پیام: 65
آفلاین
تصویر سیاه و فید میشه و چهره ی وینی نشون داده میشه که در حال اشک ریختنه...
وینی: اون هرگز نمیذاره من با کسی حرف بزنم...
دوربین از پشت کاکل ققنوس رو نشون میده که بالهاش رو بالا پایین میبره و میگه:
ـ چرا؟
تصویر سیاه میشه و نقش میبنده:
پدر خوانده

دوباره تصویر فید میشه و ققنوس بلند میشه و رو به وینی میگه:
ـ دلیلی داره که اون نمیذاره با کسی حرف بزنی؟
وینی شروع به گریه میکنه: اووووووهو... نه میذاره توی تالارمون غذا بخورم، نه میذاره با کسی حرف بزنم... نمیذاره برم دستشویی...
ققنوس با پرش چونه ش رو یمخارونه میگه:
ـ تو چیکار کردی؟
وینی سرش رو پایین میندازه و میگه:
ـ سه تا پست ارزشی توی رول پلیینگ زدم...
ققنوس رو به ادی که کنار دیوار وایستاده میکنه و میگه:
ـ پست ارزشی؟ فقط سه تا؟ جاهای دیگه چی؟ سوال پیچ نکردی؟ اذیت نکردی؟ سریش نشدی؟
دوربین پرتره ی ونی رو نشون میده که اشکهاش رو پاک میکنه و میگه:
ـ نه. فقط سه تا پست ارزشی زدم.
ققنوس کرکره رو نیم باز میکنه و میگه:
ـ تو از من چه درخواستی داری؟
وینی اشکهاش رو پاک میکنه و میگه:
ـ فقط یکم اذیتش کنین و بهش بگین که من آی پیم دینامیکه!
ققنوس چونه ش رو میمخارونه رو به ادی میکنه و میگه: اون جن مفلوک رو پیدا کنین و همونطور که گفت بهش یک درسی بدین.
وینی دست ققنوس رو میبوسه و بیرون میره.
ققنوس رو به ادی میکنه و میگه: فنگ کجاست؟
ادی سرش رو به نشان نمیدانم تکون میده.
ققنوس دوباره کرکره رو پایین میده و بیرون رو نگاه میکنه.

با ادامه ی سریال در قسمت بعد همراه باشید!


We'll Fight to Urgs mate, so don't shock your gecko!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۵

مده آ مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۹ شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲:۳۲ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
از چاله افتادم تو چاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 99
آفلاین
تیتراژ ملاقه ای رو نشون میده که روی سر شخصی مجهول الهویه کوبیده میشه. بعد از توی سره یه مغز میاد بیرون و ملاقه رو میخوره. مغز منفجر میشه و تصویر زن و مردی که با هم قهرن و به فاصله ی بیست کیلومتری از هم دماغاشون رو بالا کشیدن نمایش داده میشه و یه پروانه نارنجی بین اون دو تا پرواز میکنه که روش نوشته:«مشاوره ی ازدواج و طلاق و نامزدی و جی اف و بی اف یابی با حضور کارشناسان متخصص»اون زن و مرد هم دود میشن و تصویر استودیو دیده میشه:
یه میز بزرگ که مجری(آرامیس بارادا) وسطش نشسته و داره یه لیوان آبمیوه می خوره. دو تا کارشناس هم دو طرفش نشستن.
مجری: با سلام خدمت شما بینندگان محترم برنامه ی مشاوره ی ازدواج و طلاق و نامزدی و جی اف و بی اف یابی با حضور کارشناسان متخصص. این برنامه هر شب سر ساعت سر شب پخش میشه. شماره تلفنهای ما 333333و 638638990 هستش که شما می تونین از طریق اونا با ما تماس بگیرین و با مشاوران محترم ما، جناب آقای باب آگدن(یارو سمت چپیه سر تکون میده) و سرکار خانم مده آ مالفوی (خانمه سر تکون میده اما دماغش مانع این میشه که حرکتش تو کادر بیاد)که امشب در خدمت ما هستند، مشورت کنین. همچنین جناب آقای کارگردان...ای هی هی هی...(شیوه ی جدید خندیدن لوبیایی)می گن می تونین جدیدترین جکاتون رو به شماره ی 127648239برای ما اس ام اس کنین. خب، بریم به سراغ اولین تلفن...راستی موضوع برنامه ی امشب ما معضلات ازدواج زنان و مردسالاری در اجتماع خانواده است.
زینگگگگگگگگگگ...زیییییییییییییییینگ.........زولوننککککککککککک...
مجری: بله/ میریم که اولین تلفن رو داشته باشیم. الو؟
پشت خط: جاسم خودتی؟
مجری: بفرمایید سوالتونو مطرح کنین.
پشت خط: من چهارتا گوساله می خوام!
مجری: بله؟
پشت خط: ببینم مگه اون جا گاوداری جاسم و قاسم و شرکا نیست؟
مجری: نه آقا اشتباه گرفتین.
پشت خط: ببخشین. با تشکر از برنامه ی خوب و اجرای عالیتون.
مجری: بله. خیلی ممنون. تلفن بعدی لطفا...
زلنگ...زیلینگ زونگ...
مجری: بله؟
خانم پشت خط: با سلام. خانمی هستم که چهارده سال و خرده ای سن دارم. هفت هشت سال پیش عاشق یکی از مزاحمین تلفنیای خونمون شدم. بدون صدای فوت کردن اون خوابم نمی برد. بالاخره با هم ازدواج کردیم. زندگی خیلی خوبی داشتیم و یه پسر کوچولو هم داریم. وای خانم نمی دونین بچم چه پسر ماهیه...به جز انشا که هیجده میگیره بقیه نمره هاش همیشه بیسته...خلاصه ما زندگی خوبی داشتیم تا اینکه یه روز شوم...هق هق هق... شوهر من دستشو کرد تو پریز و موهاش سیخ شد و رفت بیرون. همون لحظه اول بود که فهمیدم زیر سرش بلند شده...
در این لحظه خانم مالفوی گفتن:
ببینین خانم ما چند نوع زیر سر بلند شدن داریم. نوع اول اینه که موهای زیر سر بلند بشن، توع دوم اینه که یه زن زیر سر مرد رو بلند کنه. بلند شدگی زیر سر شوی شما از چه نوعی بود؟
خانم: هق هق هق مف.. .از نوع دیم خانم دکتر...من دیگه شکی نداشتم. وقتی اومد خونه خودم و پسرم رفتیم تو اتاق و درو قفل کردیم و شوهرم اومده و در این لحظه که اون با تبر داره درو میشکونه، من دارم با شما صحبت میکنم، پسرم داره چهارشنبه سوری بازی می کنه و تختخواب آتیش میزنه...الهی قربونش برم با این همه خلاقیت...خانم دکتر الان داره شوهرم درو می شکونه داد میزنه صبر کنین الان میام...صبر کنین الان میام نجاتتون میدم...من دیگه شکی ندارم که زیر سرشو بلند کردن. چند بار داد زدم مهرم حلال حونم آزاد ولی اون همش حرف خودشو می زنه میگه نجاتتون میدم. خانم دکتر من ازتون می خواستم بهم بگین من چیکار کنم؟
طلاقمو کدوم حوزه بگیرم که با کلاستر باشه؟ و در پایان دو تا سوال فنی ازتون داشتم:
1.)من دیروز دو کیلو برنج پاراگوئه ای خریدم، ولی وقتی پختم شفته شد. به نظر شما اشکال کار من کجا بوده؟
2.)در آستانه ی سال نو از رنگ موهام خسته شدم. به نظر شما مش بیشتر به من میاد یا های لایت؟
با تشکر از برنامه ی خوب و اجرای خوب مجریتون. خدا نگهدار.
مجری: بله...با تشکر از تماس این دوست خوبمون. کارشناسان محترم برنامه، شما دیدین که این خانم بیچاره چشم امیدش به ماست. اجازه بدین من چند تا از ایمیلهای بینندگان رو بخونم بعد بریم سراغ جواب ایشون.
کارشناسا سر تکون میدن و یه لحظه دماغ خانم بارادا کادرو می پوشونه.
مجری: جاسکول از غضنفرآباد از برنامه خوب تشکر کردن و خواستن بدونن الان که این برنامه پخش میشه ساعت چنده. جاسکول جان سر شبه عزیزم.
نیکولا کوچولو تماس گرفتن و پرسیدن که آیا ما بعد از اتمام برنامه کیک شکلاتی می دیم یا نه. نه عزیزم قنادی سر کوچه!
هری پاتر از هاگوارتز تماس گرفتن و شاکی شدن که چرا تو همچین برنامه معروفی اسمی از ایشون نیست. جا داره در این جا بگم هری پاتر!
خب کارشناسان محترم میریم جواب این خانم درمونده رو بشنویم. آقای آگدن اول شما بفرمایین.
باب آگدن: به نظر من این خانم کار اشتباهی می کنن که انقدر دیر...
مجری: بله، جناب آقای آگدن دوستان اشاره می کنن که وقت ما تمومه.
رو به دوربین: بینندگان محترم، تا برنامه ی بعد، خدانگهدار...


تا تو نگاه می کنی، کار من آه کردن است...
ای به فدای چشم تو...کوفت! مگه مرض داری نیگا می کنی؟!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۱:۵۹ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۰ چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۴۶ دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۶
از خانه ریدل ها
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 18
آفلاین
_بابا بابا بزن کانال چهار الان تحلیل فیلم ساشوری ماکیوما رو داره.
_پسرم بشین همین خاله نرگس نگاه کن ببین چقدر قشنگه.
_نمیخوام من ساشوری ماکیوما میخوام.
ناگهان نویز خفنی روی تلویزیون میافته و تصویر خاله نرگس محو میشه و یه کله کچل روی صفحه ی تلویزیون نقش میبنده.
پسر:بابا بابا این رونالدویه؟با توام بابا میگم این رونالدویه؟چرا رفتی زیر میز؟
فرد کچل روی صفحه ی تلویزیون روی صندلی چرمی سیاهی نشسته و پشت سرش یکی از خیابانهای شلوغ شهر لندن در حال نمایشه سرفه ای میکنه و هرهر میخنده و یهو ساکت میشه.
فرد کچل:سلام عرض میکنم خدمت تمام بینندگان و شنوندگان عزیز قبل از هرچیز بهتره خودم رو معرفی کنم من لرد ولدمورت هستم و خیلی قوی و خفنم و عمرا نمیتونید منو شکست بدید.ولی خب شاید حالا از خودتون بپرسید من چرا اومدم اینجا؟در این رابطه باید بگم...
ناگه
ان یه ماشین پشت صندلی که ولدمورت روش نشسته پارک میکنه و یه نفر ازش پیاده میشه و میاد تو کادر:ببخشید آقا شما میدونید مهمانخانه ی پاتیل درزندار کجاست؟
ولدمورت:نه آقا نمیدونم لطف کنید از کادر خارج بشید این برنامه لایوه شما دارید برنامه رو خراب میکنید.
مرد:ایول کی پخش میشه؟
ولدمورت:میگم که الان داره پخش میشه شما هم الان تو کادرید لطف کنید برید بیرون.
مرد در حالیکه جلوی دوربین بالا پایین میپره:ایول یعنی الان من تو تلویزیونم؟سلام ملت من عبدل دیوید هستم ساکن لندن سه تا بچه دارم ولی مجردم از رنگ آبی خوشم میاد ولی از رنگ بنفش خوشم نمیاد...
ولدمورت چوبدستیشو به طرف مرد میگیره:آدوا کدورا!!
مرد طوری که انگار با طلسم آدواکدورا نفرین شده روی زمین میافته و ولدمورت دوباره روی صندلی میشینه و لبخند میزنه:از ببیندگان عزیز به خاطر نقص فنی که پیش اومد عذر میخوام.خب داشتم میگفتم من تنها به این خاطر روی تلویزیون هستم که بهتون بگم من دوباره اومدم و آغوش من برای همه ی شما گوگولی مگولیایی که دوست دارید سیاه باشید بازه.پس وقت رو تلف نکنید و هرچه زودتر برای مرگخوار شدن با من تماس بگیرید.
ناگهان صفحه پر میشه از کاغذ رنگی و یه تلفن پایین صفحه نقش میبنده:09356666666
دوربین همونجوری زوم میکنه روی وسط کله ی ولدمورت و یه تار مو رو نشون میده.
صدای زاخی از پشت صحنه به گوش میرسه:از کی تا حالا؟
ولدمورت در جواب میگه:از وقتی ایرانسل خریدم.
صفحه فید میشه و دوباره تصویر خاله نرگس روی صفحه ی تلویزیون نقش میبنده.
_بابا بابا بیا بریم مرگخوار بشیم.
_باشه پسرم پاشو بریم.
و پدر و پسر خوشحال و خندان برای مرگخوار شدن به سمت تلفن خودشون به راه افتادن.



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۳:۵۹ سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۵

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
ادامه مستند پیدای پنهان (پست قبلی) .

---

دوربین به آرومی وارد یه اتاق می شه ... یه جن توی اتاق پشت به دوربین ایستاده و چیزی توی دستشه و داره با ولع نگاهش می کنه ... دوربین به آرومی نزدیک جن می شه و از بالای شونه اون تصویر چیزی رو که توی دستشه می گیره ... یه کلید که روش حرفای "ح ل د" خودنمایی می کنن .
گزارشگر : سلام !
جن چند متری به هوا می پره و بعد پشتشو به دیوار می چسبونه و در حالی که داره ناخناشو می جوئه می گه :
- شما از کجا پیداتون شد یهو
گ : شما می دونید ماسک چیه ؟
کریچر : آره پس چی تازه بچگی هم همیشه طرفدار ماکس بودم کارتونشم نگاه می کردم الانم با همسرم وینکی که از همینجا بهش سلام عرض می کنم و می گم که دوسش دارم(رو به دوربین V نشون می ده) خونه ماکسای ضد آلودگی هوا درست می کنیم ... کل درآمد من از همین راهه ... تازه هوا هم که خیلی آلوده است منم بیماری ریه دارم قدمم کوتاهه هیچ جا بهم کار نمی دن تو این هوا هم فکر نکنم بیشتر از یه سال عمر کنم دیگه آخرای عمرمه بدبختم بیچاره ام آقا جون مادرت یه خورده به من کمک کن مرلین خیرت بده ...
دوربین از روی کریچر که در حال دست به پاچه! شدنه زوم اوت می کنه و تصویر سیاه می شه ...

---

تصویر از لای بوته ها می گذره و بعد از وارد شدن به یه بوته انبوه یه مار دیده می شه .
- فیشششششششششش .
گزارشگر : سلام .
- فیشششششششش !
گ : شما در چند روز اخیر هیچ پرنده ای شکار نکردید جناب اش ویندر ؟
اش : نه شششکار نکردم(ش رو غلیظ می گه) . من این چند روزززز(ز رو کش می ده) مشغول بودم . باید با دوسسسسستام(س رو غلیظ می گه) راجع به رای هام صحبت می کردم . سسسسسرم ششلوغ بود . فیشششششششششششش !
گ : بله ممنون مزاحم نمی شم به رای شماریتون برسید !
تصویر تاریک می شه ...

--- داخل استودیو ---

-بله بینندگان عزیز همونطور که شاهد بودید آگاهی جانوران جامعه جادوگری از خطری که این بیماری داره بسیار کمه . پس به شما توصیه می کنیم از جانوران چند وقتی دوری کنید تا متخصصان امر بتونن منبع بیماری رو پیدا کنن و واکسنی برای این آنفولانزا تهیه کنن تا خطری شما رو تهدید نکنه .
با آرزوی موفقیت برای شما ، شما رو به مرلین می سپارم ... تا برنامه بعد و مستندی دیگر مرلین نگهدارتون .




Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۱:۰۷ پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۵

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
مجری تی وی : بعد از چند پیام بازرگانی برنامه مستند پیدای پنهان رو براتون پخش می کنیم .

یه سری آهنگ مزخرف ... شروع پیام بازرگانی .

آهنگ خارجکی خوف پخش می شه !
(تصویر بارون به همراه برد پیت بر فراز برج ایفل !)
بارون : من آمده ام وای وای من آمده ام !
پیت! : Yeah Yeah !
بارون : رول فریاااااد کند ... من آمده ام وای وای من آمده ام !
پیت! : Yeah Yeah !
تصویر عوض می شه و شرکت بارون و شرکا رو نشون می ده .
شرکت بارون و شرکا همه روزه در همه وقت آماده پذیرش هرگونه سفارش از جانب شماست .
آهنگ قطع می شه و دوباره تصویر بارون و برد پیت نشون داده می شه .
برد : Now let's go to a dark place
و دست بارون رو می گیره و می کشه می بره !

دوباره یه سری آهنگ چرت و پرت ... پایان پیام بازرگانی !

پیدای پنهان

(نمایش تصویر هدی ققی فنگ اش ویندر ادوارد بادراد کریچر وینکی و ... به صورت اسلاید اسلاید پخش می شه )

مجری : با سلام خدمت شما بینندگان عزیز و لذیذ ... همانطور که احتمالا تا الان متوجه شدید ... چی نشدید ؟ ... خب خیلی نفهمید ! ... بله می گفتم موضوع این برنامه بررسی شیوع آنفولانزای پرندگان در بین جانوران جامعه جادوگری است ... به فیلمی که تهیه کرده ایم توجه کنید .
...

تصویر هدویگ و بارون در حال واکینگ تاکینگ! پخش می شه .
گزارشگر جلو می ره و جلوشونو می گیره .
گ : می بخشید مزاحم شدم ... آقای خونی شما اصلا می دونستید که بیماری آنفولانزای پرندگان شایع شده ؟
بارون : چطور ؟
هدویگ : آقا کی پخش می شه ؟!
گ : آقای خونی این بیماری ممکنه برای شما خیلی خطرناک باشه و دوستتون هم که ...
و با انگشتش هدویگ رو نشون می ده !
هدویگ از همه جا بی خبر : آقا کی پخش می شه ؟
بارون : عزیزم من و هدی انقدر روابطمون تنگاتنگه! که اگه هدی ایدز هم داشته باشه تا الان من ازش گرفتم !
گ : بله پس مثل اینکه من باید رفع زحمت کنم !
هدی : هووووووووووووووو کی پخش می شه ؟!

گزارشگر به سرعت دور می شه .

...

تصویر بسته ققی پای منقل !
گ : پیف پیف ! ... سلام.
ققی : شیه دااااش ؟ ... دارم هیرو لول آپ می کنم ... وقت تنگه و بازی گشاد !(به معنی وسیع)
گ : آیا شما با کسی رابطه دارید ؟!
ققی : آره پس شی فکر کردی داااش ! ... از وقتی سرژیا بی وفایی کرد ...
گ : منظورم از رابطه ... اهم اهم ... سلام علیک و روبوسی و دست دادن و این چیزاست .
ققی : برو خودتو اشکل کن داااااش ... من کلی کار دارم اینژا ! ... برو برو !

گزارشگر ققی رو با منقل مدرنش!(پی سی) تنها می زاره و میره .

===
ادامه در پست بعدی ...




Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۷:۰۴ شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۵

اش‌ویندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۲ یکشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲:۵۹ چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 151
آفلاین
سارا اوانز:با سلام خدمت همه ی جادوگران،موضوع این برنامه ی نقد بیست دقیقه ای به-صلح و تاثیر آن بر جامعه ی جادوگری
-ارتباط داره.به همراه یکی از بزرگترین منتقدان،به بحث پیرامون این موضوع میپردازیم.تا دقایقی دیگر با شما هستیم.


آهنگ پاپیلون ،از اسپیکر تلویزیون پخش و تصاویر منتقدانی که در برنامه های گذشته حضور داشته اند،بدون هیچ ترتیبی دیده میشه.
سارا اوانز:از لرد اسلیترین برای اینکه وقت خودشان را در اختیار ما قرار دادند؛ تشکر میکنم.

فقط صورت سالازار در تصویر وجود داره و بعد دوربین از حالت زوم در میاد و سارا اوانز به همراه سالازار اسلیترین در پشت میز فلزی دیده میشوند.بر روی میز نیز،یک پارچ اب میوه به همراه دو لیوان نمایان است.
سارا اوانز:به عنوان اولین سوال نظر، شما را در مورد دعوا های اخیر جویا میشوم و اینکه آیا با دعوا رابطه ی خوبی دارید؟...جناب سالازر بفرمایید.

سالازار:قبل از هر صحبتی درود میفرستم به تمامی جادوگران عزیز.....بله بسیار رابطه ی حسنه ای با دعوا دارم.چند باری فک،دماغ و دیفرانسیل افراد مختلف را پیاده کردم.اما نظر خاصی در مورد دعوا های اخیر ندارم.در این سایت فقط دعوا خز نشده بود که با کمکی جمعی از جادوگران،این پروژه هم به پایان رسید.
البته به قول شاعر:
-دشمنی های جادوگران که بو گل میدن....من دشمن هام گندن و هم رو هول میدن.

سارا اوانز:آیا صلح به وجود آمده،باعث پیشرفت رول میشود؟.....مدیران چه نقشی در این پیشرفت خواهند داشت؟
سالازار با کمی تردید شروع به صحبت میکنه:بله ...تاثیری نداره.
سارا اوانز:بالاخره بله یا نه؟

سالازار:البته که بله.......مدیران میتوانند به عنوان یک کاربر ساده در فروم حضور داشته باشند و با رول نوشتن،عشق و حال کنند. و همچنین میتوانند در فروم نباشند.حضور ایشان هم همواره به عنوان یک شرکت کننده در رول خواهد بود و منو نقشی در فروم نخواهد داشت.

سارا اوانز:
-ممنون از پاسخ کامل شما!.وقت برنامه هم به پایان خودش نزدیک میشه.
ز خاک آفریدت خداوند پاک...پس ای بنده افتادگی کن چو خاک
حریص و جهانسوز و سرکش مباش....ز خاک آفریدت.آتش مباش.
خدانگهدار تا نقد بیست دقیقه ای دیگر


ویرایش شده توسط اش ویندر در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۱۲ ۱۷:۰۷:۱۱

[b][size=small][color=660000]گریه میکردم که کفش ندارم،یکی را دیدم ، پا نداشت[/c


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۲:۰۵ سه شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۵

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
اخبار نیمه شبانگاهی

مجری : هدویگ

هدویگ : با سلام خدمت شما بینندگان عزیز ... می بخشید که مزاحم ِ... اهم اهم ! ... خلاصه ببخشید که مزاحم شدیم ! ... با اخبار نیمه شبانگاهی در خدمت شمائیم .
تیم کوییدیچ تریسیلوانیا به دلیل دیر فرستادن لیست خود به دفتر سازمان کوییدیچ بین الملل ، از شرکت در لیگ کوچکی که در حال برگذاریست محروم شد ... مصاحبه ای با کاپیتان این تیم داشتیم که تقدیم شما می کنیم

- سلام خانم چانگ .
- چی می گی ؟
- از این اتفاقایی که برا تیمتون افتاده عصبانی اید ؟
- نه
- می شه بپرسم ...
- ساکت شو ... اه خسته شدم از بس اینا به همدیگه می پرن

...

به گفته خبرنگاران ما ، آنیتا دامبلدور وزیر آینده کشور طی صحبتهایی اعلام کردند که برخورد می کنند ! ایشان گفتند :

من دولت تعیین می کنم ... من برخورد می کنم ... یعنی واقعا به نظر شما کسی جرات داره پشت سر من حرف بزنه ؟ ... برخورد می کنم ! ... با چو هم موافقم !

...

سازمان امنیت ملی حکومت نظامی اعلام کرد .طی آشوب های اخیر ، سران سازمان امنیت به دستور رئیس این سازمان ب.خ عبور و مرور با جارو یا پای پیاده در خیابانها را از ساعت 9 به بعد ممنوع اعلام کردند .ب.خ در طی بیانیه ای اعلام کرد :

حکومت نظامی تنها برای امن نگه داشتن جامعه جادوگری به طور موقتی اعلام شده است و به زودی با طرح تدابیر امنیتی ویژه ای از جان و مال و ناموس شما به نحو احسنت مراقبت خوهد شد .
بنده نیز با چو و آنیتا موافقم !

با تشکر از اینکه با ما همراه بودید ... تا اخبار نیمه شبانگاهی دیگر مرلین یار و یاورتان ... به ... اهم اهم ... هیچی مشغول باشید شب خوش !









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.