هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۰:۳۲ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
#37

فینیاس نایگلوس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۰ چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۲:۲۳ یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷
از بروبچز چه خبر؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 32
آفلاین
فینیاس در هاله‌ای از نور از داخل تابلو در میاد و دلپی می‌یوفته بقل ریگولوس!

- نوه‌ی عزیزم!
- پدربزرگ!
- بیا این ماهی مرکب رو بگیر!

ریگولوس به شدت تعجب می‌کنه!

- این واسه چی؟
- نمي‌دونم از مدیر ایفای نقش بپرس!
- آهان!

فینیاس سپس شروع می‌کنه دور اتاق دامبل رو گشتن و یهویی برمی‌گردی و تابلوی دامبل رو از جا می‌کنه پرت می‌کنه از پنجره بیرون!

- پدربزرگ!
- سکوت! من همیشه از این دامبل بدم می‌یومد! خیلی مثبت بود!

یه کم بعد صدای داد و هوار اساتید از توی حیاط هاگوارتز دوباره شنیده میشه که پیک نیکشون دوباره خراب شده

پاتر: من می‌تونم این قاب پنجره رو ول کنم
فینیاس: این کیه نوه جانم؟
ریگولوس: هری‌پاتر معروف!
فینیاس: همون پسر ضایهه؟
ریگولوس با سر تأیید می‌کنه!

فینیاس کمی فک می‌کنی و در حالی که فکر می‌کنه گوی‌هاش دورش مي‌چرخن.
- خب حالا نقشمون اینه! می‌ریم اول تحقیقات میدانی می‌کنیم ببینیم چه خبره کلاً این طرفا و برای خودمون متحد جمع می‌کنیم! خوبیش اینه نوه عزیزم که از قدرت وحشت‌آور ما با خبر نیستن و ما رو دست کم می‌گیرن

ریگولوس خنده شیطانی می‌کنه و سپس دو نفری پاتر رو مثل طناب جمع می‌کنن و به سمت نامعلومی راهی می‌شن


usquequaque putus

ارزشی پیر و قرقرو

تصویر کوچک شده

[b][size=medium][color=0000FF]حزب ارزشی‌ها؛ ق


Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۰:۲۴ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
#36

ریگولوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ سه شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۸:۳۷ چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰
از جون گرابلی و انجمنش چی می خام؟!؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 167
آفلاین
توی حیاط همه اساتید با هم اومدن پیک نیکو دور هم خوشحال نشستن و دارن بحث می کنن، همینطوری که بحث داغه ، یهو صدای هورت و قارت و زارپی میاد و زمین دهن وا می کنه و یه حفره عظیم تو چادرشون پیدا میشه!

اساتید اهمیتی نمی دن و همچنان به بحث خودشون ادامه میدن که یهو از توی حفره ریگولوس که خاکی و خولی شده بود میاد بیرون.
اساتید دیگه درنگ رو جایز نمی دونن و یه اهمیتی میدن و به طرف در خروجی چادر هجوم می برن، و پاتر که برای فضولی اومده بود زیر دست و پای اساتید له میشه.

ریگولاس که فکر نمی کرد زنده بودنش اینقدر ترسناک باشه، یه اینه از جیبش در اورد و خودشو خوشتیپ کرد و بعداز چادر رفت بیرون و به پنجره ی اتاق مدیریت خیره شد.


. ریگولوس که نمی خواست تیپش بهم بخوره، پاتر رو از روی زمین برداشت و یه ورد خوند تا پاتر دراز شد و بعد هم یه دونه زد پس سرش تا دهنش باز بمونه و بهش گفت که اگر پسر خوبی باشه، بعدا مجانی می فرستتش سنت مانگو تا درست بشه. پاتر رو با دهن باز پرت کرد طرف پنجره و پاتر پنجره رو گاز گرفت و یه پل بین حیاط و اتاق مدیر مرحوم دامبلدور ایجاد شد. ریگولوس از پاتر بالا رفت و وارد اتاق دامبلدور شد.( تاپیک مدیریت قفل بود )


سریع طرف تابلو های روی دیوار رفت و تابلوی جد خودش " فینیاس نایگلوس بلک " رو پیدا کرد.
فینیاس از دیدن ریگولاس کلی خوشحال شد و چون دامبلدور هم توی همون تابلو بقلی بود، و از فضولی نمی تونست اروم بشینه از ریگولاس پرسید که : مگه تو نمرده بودی؟
ریگولاس هم واسه اینکه بالاخره مدیرش بوده و احترامی داشته و ادم پشت مرده حرف نمی زنه جواب دامبلدور رو داد: من نمرده بودم...من وقتی توی دریاچه افتادم، از زیر اون سوراخی رو پیدا کردم که به قاضلاب لندن منتهی می شد...از اونجا خودم رو به اینجا رسوندم.
فینیاس که از توجه ی زیادی دامبلدور به ریگولاس اصلا خوشش نیومده بود، از توی تابلوی خودش رفت و یه چند تا چک و کف گرگی نثار دامبلدور کرد.
ریگولاس هم کلی از غیرت و حمایت جدش خوشحال شد و تابلوی جدش رو بوس کرد. همین که بوس کرد، انگاری جدش از طلسمی ازاد شده باشه، از توی تابلو در اومد و صحیح و سالم رو به روی ریگولاس ایستاد...


Toujours pur

" به خاطر یک مشت سوژه "

[b][size=small]�


Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۹:۰۶ شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۷
#35

رابستن لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۳۶ جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۱۱ چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 179
آفلاین
لطفا كمي راجع به اينجا و روند كارش توضيح بديد بعد اگه خواستيد پست رو حذف كنيد اما خدايي يادتون نره!من اصلا دوست ندارم يه كل كل با بچه هاي كوچولو موچولوي گريف و هافلپاف و ريون از دست بدم!اي جانم!كوچولوهاي من!


ویرایش شده توسط رابستن لسترنج در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۵ ۱۹:۰۸:۴۴

گیلبرتو تصویری عالی از رفتار ما می دهد . به گفته ی او ، آدم ها مثل هندی ها بر روی زمین راه می روند . با یک سبد در جلو ، و یک سبد در پشت . در Ø


Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۹:۱۷ یکشنبه ۲ تیر ۱۳۸۷
#34

نیکلاس   فلامل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۰۴ شنبه ۲۲ دی ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۸:۳۸ جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 174
آفلاین
حیاط مدرسه بسیار شلوغ شده بود، این شلوغی برای پیرمردی مثل نیکلاس که به سر و صدا عادت نداشت خیلی خسته کننده و سخت بود.
برای همین به طرف یه گوشه خالی از حیاط رفت تا بر روی چمن آن قسمت کمی چرت بزند ، روی زمین ولو شد و خود را برای خواب آماده کرد ، پلکهایش فارغ از هیاهو هر لحظه وزنه‌ای سنگین‌تر را بلند میکردند تا قدرت پایین رفتن خود را امتحان کنند.
نیکلاس داشت در خواب عمیقی فرو میرفت که با صدای "آفتاب مهتاب چه رنگه ..." از جای خود سراسیمه بلند شد و به منبع صدا چشم دوخت، جایی که جیمز هری پاتر دقیقاً در فاصله‌ی یک متری او مشغول انجام حرکات ژانگولری با یک سیم! بود.

نیکلاس: جیمزی ... عزیزم مشکلی نداری؟
جیمز: نه نیکلاس مشکلی نیست من این بازی رو فوت آبم.
نیکلاس: ، بوقی مگه نمیبینی من خوابم اومدی روی سر ‌ ِ من داری بازی میکنی؟
جیمزی:اوه ... خواب بودی نیکلاس؟ اصلاً بنظر نمیرسید.
نیکلاس: مثلاً شاگرد اولی! ببینم یه نفر وقتی چشماش رو می‌بنده ... اَه اصلاً ولش کن ببینم تو مگه کلاس نداری؟ اینجا چکار میکنی؟ امروز مگه کلاس ماگل شناسی نیست؟ این استادتون چه غلطی داره میکنه؟
جیمز: هوووم ... میدونی نیکلاس چرا کلاس داریم ولی پروفسور بارتی برنامه ریزی باحالی کرده.
ما اول سه جلسه بوق میزنیم و یه امتحان بوقی رو میگذرونیم بعد تازه جلسه چهارم میفهمیم ماگل چیه! بعد برمیگردیم جلسه اول میفهمیم خیلی بوق بودیم که ماگل نشناخته داریم ساخته ها و رفتار آنها رو میخونیم بعد دوباره میایم جلسه پنجم ...
نیکلاس: جیمزی اگر تا دو دقیقه دیگه توی یه کلاس خودت رو گم وگور نکنی همین امشب می‌برمت کلاسای دامبل... خوب بابا ... آروم تر برو ... نخوری به در و دیوار ...


ویرایش شده توسط نیکلاس فلامل در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۹:۲۲:۰۱
ویرایش شده توسط نیکلاس فلامل در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۹:۲۳:۱۰

شناسه ، شناسه ، شناسه.

هنگامی که به دنبال من آمدی تا تو را برای خودم انتخاب کنم ، حس خوبی نداشتم ، اما به خاطر خودت ، انتخابت


Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۹:۳۱ شنبه ۱ تیر ۱۳۸۷
#33

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
پرد فوت نوشته :
نقل قول:
من قصد بی احترامی ندارم ولی ببخشید هرگروهی برای خودش ارزشی داره.هرکسی گروهش رو دوست داره.از دوستان می خوام به گروه های همدیگر توهین نکنن.از من گفتن بود.شنیدنش از شماها باشه!

و

مرلین مک کینن نوشته :
نقل قول:
بارتي دوباره شروع نكن كه اشكت رو مثل ترم قبل در ميارما!

اره جونم جوسازي نكن كه آخرش كم بياري بگي هافل فلان بود هافل بيسار بود!
بازم مي‌گم دوباره شروع نكن كه عواقبش پاي خودته!

باو شوخی سرتون نمی شه ؟ حالا ما یه چیز گفتیم ، چرا گارد می گیرین ؟


جیمز هری پاتر نوشته :
نقل قول:
اوه اوه ! چه خشن ! باب هنوز ترم اولشه دارید شروع می کنید عزیزان !
عین مشنگ ها به هم می پرن !
همینجا اعلام می کنم دوستان عزیز....
هر کی دعوا کنه با من طرفه !
همه می دونید به دعوا آلرژی دارم ! می زنم شپلختون می کنما !
بارتی بوقی ! نکن !

اوه بابا ، ایول ... تو اگه ترم دومته ، من ترم سوممه ترم اول کجا بود ؟



Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۹:۲۵ شنبه ۱ تیر ۱۳۸۷
#32

محفل ققنوس

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 1531
آفلاین
اوه اوه ! چه خشن ! باب هنوز ترم اولشه دارید شروع می کنید عزیزان !
عین مشنگ ها به هم می پرن !
همینجا اعلام می کنم دوستان عزیز....
هر کی دعوا کنه با من طرفه !
همه می دونید به دعوا آلرژی دارم ! می زنم شپلختون می کنما !
بارتی بوقی ! نکن !



بدون نام
بارتي دوباره شروع نكن كه اشكت رو مثل ترم قبل در ميارما!

اره جونم جوسازي نكن كه آخرش كم بياري بگي هافل فلان بود هافل بيسار بود!
بازم مي‌گم دوباره شروع نكن كه عواقبش پاي خودته!



Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ شنبه ۱ تیر ۱۳۸۷
#30

پردفوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۲ سه شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۳:۳۴ جمعه ۳۰ اسفند ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 56
آفلاین
من قصد بی احترامی ندارم ولی ببخشید هرگروهی برای خودش ارزشی داره.هرکسی گروهش رو دوست داره.از دوستان می خوام به گروه های همدیگر توهین نکنن.از من گفتن بود.شنیدنش از شماها باشه!



Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۴:۵۶ شنبه ۱ تیر ۱۳۸۷
#29

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
اومدم بگم باز یه ترم جدید شروع شده ... اینجا می تونیم همه با هم بحث کنیم و بزنیم تو سر و کله ی همدیگه ...


برای شروع :

هافلیا خیلی بوقن



Re: حياط هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۸:۳۷ دوشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۶
#28

یگانه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۹ دوشنبه ۷ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۷:۲۸ سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۸
از زیر یک سقف
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 108
آفلاین
خب من نتونستم چیزی نگم! ولی این پستم مثل پست قبلیم پاک می کنم!

نقل قول:
متوجه نشدم ، منظورت شوخی بود ، طعنه بود یا هر چیز دیگه ای ؛ ولی خوب ، همونطور که گفتم کاره ای نیستم ، بارتی عزیز و سایرین که اینجا پست میزنن ، لطف دارن فقط به من ، چیز دیگه ای نیست .


نه منظورم طعنه نبود.شوخی بود! بارتی عزیز همیشه و به همه لطف داره! من منظور خاصی نداشتم! کلا ببخشید!

نقل قول:
ببینید ، هر چیزی با چیزی در حد و اندازه و مربوط بهش سنجیده میشه . مثلا هیچ وقت نمیان یه کسی که در دوم دبیرستان ، رشته تجربی میخونه رو با دکتر متخصصی که 30 سال درس خونده مقایسه کنن .

هر سایت تفریحی ، یه استفاده ای هم داره ؛ مثلا سایتی که در مورد عکس هست ، یه سایت تفریحیه ؛ ولی خیلی ها استفاده میکنن ازش ، مثلا خانمی که میخواد ، برای آرایشگاهی که داره از اونجا عکس به دست میاره و یه استفاده ای هم میکنه !

ما هم اینجا رول مینویسیم برای تفریح ، ولی نویسندگیمون بهتر میشه ! ما باید جادوگران رو با سایت های نویسندگی مقایسه کنیم ، نه با کتاب های سعی و فردوسی و حافظ و خیام !


هووووووم! راست میگی شما! من توجیه شدم!
نقل قول:

یکی آخر پستش مینویسه با تشکر ، یکی همین ! ، یکی ممنون و به همین ترتیب ! من هم این رو مینویسم و اینکه هر کسی چه برداشتی کنه ازش به خودش مربوطه .



آخه...آخه شما گفتی ما چی برداشت کنیم! من عذر خواهی می کنم!

نقل قول:
دلیل اون نوشته این نیست که من خیلی بالا هستمو ، هیچکسی رو دستم نیست و این حرفا ! و گرنه من که کسی نیستم اینجا


فروتنانه بود! با جمله ی آخرش مشکل دارم! دلیل همه ی حساسیتی که دیگران ممکنه نسبت به شما داشته باشن همین کسی بودنتونه! ( مخلوطی با حسادت و حرص!) کلا هر کی بیشتر می فهمه دردسرش بیشتره مسلما!!

به ایگور:


نقل قول:
هيچكي تو اين سايت خودش رو با مثلا رولينگ يا تالكين مقايسه نميكنه..ما خودمون رو با هم سن هاي خودمون داريم مقايسه ميكنيم


ببخشید ولی من فکر می کنم این غلطه که شما می گید هیچ کس! چون مسلما شما هر چند هزار تا عضو جادوگرانو نمی شناسید! بهتر می گفتید از دوستانتون یا اونایی که می شناسید! در مورد تالکین که حرفی نیست اما در مورد رولینگ بزرگترین حرفه ی یه نویسنده اینه که رو دیگران اثر بزاره و دیگران از کتابش سود کنند( با توجه به حرفای شخص شما!) هری پاتر اثری نبود که توش آدم از سبک ادبی رولینگ کف کنه! صرفا رمانی بود که آدمو کنجکاو می کرد! من مطمئنم اگه کسی بخواد تو سایت یه اثر مثل رولینگ خلق کنه می تونه ده برابرش خلق کنه.چون معتقدم سبک نگارشی و کتابایی که خوندید خیلی غنی هستن! ولی بزرگترین مشکل همین جامعه هست که نمی ذاره کسی توش رشد کنه! وگرنه شاید ما تو کشورمون داشتیم کتابایی که حتی از رولینگم بهتر می نویسن ولی جامعه فرصتو فراهم نکرده! چه جوری یه انتشارات کتابای رولینگو بزرگ کرده و بها داده! آیا تو کشور ما مثلا شما که خودتون می تونید بنویسید از الان شناسایی شدید؟کسی بهتون گفته بیا دستتو بهم بده ببرمت بالا؟ کسی جز خانواده و عزیزان حمایتتون کرده؟ مسلما نه! باید متملق و پاچه خوار باشی تا به یه جایی برسی اونم نه تو اون چیزی که می خوای! بلکه اون چیزی که ازتون می خوان! الانم که فقط جو مملکت تو همین خلاصه میشه! ریا و ریاکاری! چه تو یه مدرسه چه تویه کابینه! صرفا همه چیز تو گروه سیاسیت خلاصه میشه! انکار نکنید! مطمئنا همین طوریه! نمیگم تو جادوگران! منظورم همین بستری بود که آدم بخواد توش رشد کنه! چه طوری مخالفای آگاهو خاموش می کنن؟شما که از من واردترید! حالا من بلاک نشم؟

نقل قول:
در ضمن همه چيز نبايد به نفع ما باشه.براي مثال كتاب هاي هري پاتر رو خوندن هم سودي نداره ولي همه ميخونن تا لذت ببرند!اين سايت هم همينه،اگر هم براي شما سودي نداشته باشه ولي ميتوني لذت ببري و در واقع اينم يه جور سود هست!سود لذت بردن.


مسلما همه مون واسه همین موندیم! سود لذت بردن! رولینگ یه بهونه بود برا دور هم جمع شدن!

در هر صورت چون همه احساس می کنن اگه تو اینجا پست بزنن بر خلاف چهره ی گروهشون و خودشونه احتمالا این تاپیکم کم دوومه! آدما برا از دست ندادن موقعیتشون چه کارا که نمی کنن!
من یه خواهش دارم و اونم اینه که خواهشا به گروه هاگوارتز من دقت نکنید! من اصلا نمی خوام حرفی بزنم بر خلاف گروهم با بر ضدش! البته این پستم پاک می کنم!









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.