هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

لیگالیون کوییدیچ

تور جهانی سالازار اسلیترین


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۲:۴۶ یکشنبه ۲ تیر ۱۳۸۷

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۱ یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۰:۲۴ جمعه ۲۱ مهر ۱۳۹۶
از سر رام برو کنار!!! :@
گروه:
مـاگـل
پیام: 296
آفلاین
1.در مورد عجایب هفتگانه و بناهای مهم و تاریخی جهان تحقیق کنید . تحقیق باید بصورت جامع و کلی باشه ، فقط یک بنا یا یکی از عجایب

_ عجایب هفتگانه به هفت اثر برتر معماری و مجسمه سازی عصر باستان گفته می‌شه. این هفت اثر ظاهراً اولین بار توسط یک فنیقیایی یونانی‌الاصل به نام آنتیپاتروس در قرن دوم پیش از میلاد در یک کتاب ثبت شده اما این کتاب نه از نظر هنری ارزشی دارد نه از نظر فلسفی بلکه فقط به منزله کتابچه راهنمایی برای جهانگردان و گردشگران بخصوص گردشگران یونانی بوده است. مشخص نیست که این فرد خودش این آثار را دیده است یا نه. به هر حال آنچه مسلم است این است که وی در زمانی می‌‌زیسته که تمام این شاهکارهای هنری سالم و موجود بوده‌اند و او نمی‌خواست ویرانه‌ها را به هم عصران خود معرفی کند. همین طور آثاری که نسبت به یونان در فاصله بسیار دوری قرار داشتند در کتاب وی ذکر نشده‌اند. به این ترتیب آثاری مانند تخت جمشید یا دیوار چین در این فهرست گنجانده نشده‌اند....
اسنیپ بی توجه به حرفهای لیلی در حال چرت زدن بود.کم کم چشمانش داشت سنگین میشد که ناگهان صدای جیغ و فریاد لیلی او را از جا پراند.
_ هی سوروس ! دارم برای تو اینا رو میگم ها !
اسنیپ که هنوز چشمانش گرم خواب بود با بی خیالی جواب داد : ببین لیلی،به خدا تو هرچی بگی من حالیم نمیشه....برام مهم نیست که مشنگ ها چی کار کردند...یعنی سرم نمیشه!
_ مثله اینکه تو به حرفهای پروفسور کراوچ توجه نکردی؟! در اصل این بنا ها با کمک های جادوگران و طلسم های قوی اونا ساخته شده...
اسنیپ در حالیکه چشمانش را بسته بود ، گفت : تو بگو ، همزمان باهاش هم بنویس ! منم گوشم با تو هست!
لیلی چشم غره ای به اسنیپ رفت و همانطور که مطالب را از روی کتاب به کاغذ بلند و بالایی منتقل میکرد، ادامه داد :
یکی از این عجایب هفتگانه فانوس دریایی اسکندریه است که در مصر قرار داشته. برجی که بر فراز آن آتشی روشن می‌کردند تا شبها راهنمای ناخدایان برای رسیدن به بندر اسکندریه باشد. این برج در جزیره کوچک فارو بنا شده بود و دلیل کاربرد کلمه فار به معنای چراغ دریایی برای نامیدن این نوع ساختمانها که چراغ راهنمایی برای کشتی است همین مسأله است. برج دریایی اسکندریه در زمان سلطنت جانشین اسکندر یعنی بطلمیوس دوم که مادرش یک ساحره بوده ،به وسیله معماری به نام سوسترات که یک جادوگر بوده است ،ساخته شد. آنچه تاریخ در باره ارتفاع برج ذکر کرده ، باور کردنی نیست. نظر جادورگان این هست که این برج در حدود ۲۷۲ متر ارتفاع داشته، این برج روی پایه‌ای چهار گوش بنا شده بود که ۶۹ متر ارتفاع داشت. این برج تا قرن ۱۲ راهنمای کشتی‌ها بود ولی در سال ۱۳۷۵ میلادی بر اثر طلسم جادوگری به نام گیناکوسیوس لاستین تخریب شد.که البته گیناکوسیوس این واقعه رو طوری نشان داد که ماگل ها هنوز نیز فکر میکنند این برج بر اثر زلزله تخریب شده است....
_ سوروس!!!
اسنیپ با ترس و اضطراب از جا پرید.
_ چیه؟ چی شده؟
_ اصلا میفهمی من چی دارم میگم؟
_ هان؟ آره...آره...داشتم گوش میکردم...
لیلی با اخم به اسنیپ نگاه کرد.کتاب عجایب هفتگانه جهان را از روی زمین برداشت، آنرا با عصبانیت بست و از جایش بلند شد.
_ منو بگو واسه کی دارم توضیح میدم! به من چه ربطی داره ؟ این تحقیق خودته...
لیلی کاغذ تحقیق را به سمت اسنیپ پرتاب کرد، رویش را از اسنیپ بر گرداند و از او دور شد.
اسنیپ با بیخیالی به لیلی که داشت از او دور میشد و بعد به تحقیقش که بدون هیچ تلاشی آماده شده بود ، نگاه کرد. پوزخند کوچکی بر لبانش نقش بست . نفس راحتی کشید و دوباره چشمانش را بست.

2.معرفی یک جادوگر دوران قدیم که به ماگل ها کمک می کرد و ارائه کمک هایش ، از تخیل خودتون

الکساندرا دپ که پدر بزرگ سوسترات ، معمار معروف فانوس اسکندریه بود . او از جادوگران مشهور قرن خودش بود که کمک های بسیاری به ماگل های هم عصر خود کرد.از کارهای او میتوان به ساخت مجسمه ابولهول ،کمک به ساخت و مرمت دیوار چین اشاره کرد. او یکی از سازندگان معبد دیانا نیز بوده است.


ویرایش شده توسط سوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۱۲:۵۹:۳۷
ویرایش شده توسط سوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۱۴:۱۶:۵۵
ویرایش شده توسط سوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۱۴:۳۲:۲۰

im back... again!


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۱:۴۱ یکشنبه ۲ تیر ۱۳۸۷

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
از يت نكن! شايدم، اذيت نكن!
گروه:
مـاگـل
پیام: 708
آفلاین
1)

گابریل پاشو محکم روی زمین کوبید.
- ولی کراوچ ، من میخوام یه مستند بسازم ! میسازم میسازم تا چشمتم در بیاد ! تازه اشم ، خودتو تحویل نگیر .. پسر عموی پرفسور کراوچ ؟
بارتی : برو ! برو بچه تا نزدم ..
گابر : ؟
بارتی : تا نزدم تو سر خودما !!
و گابریل از دفتر دبیر درس ماگل شناسی بیرون میاد. برای انجام یک تکلیف کاملا خز ، میخواست کار جدیدی ارائه کند و یک مستند از ساختن یکی از اهرام مصر بسازد..

روز ساختن مستند

گابریل تریپ کارگردان ها یک کلاه حصیری کابویی روی سرش گذاشته. در یک بیابان ایستاده و چند نفر رو برای بازی در مستند انتخاب کرده، که فقط یکی از آنها جادوگر است. گابر پشت تلویزیون میشینه ( از این تلویزیون کوچیک ها ! ) و با صدای بلند اعلام میکنه :
-سه .. دو .. یکی بود یکی نبود ! زیر گنبد کبود ..
ملت به انجام مقادیری بندری ، هیپ هاپ بندری !! و رقص های دیگه مشغول میشن و سپس با چشم غره ی گابریل سر کارشون بر میگردن.
گابر : سه .. دو .. یک .. دوربین؟ ( یکی میگه حاضر ! )صدا ؟ ( حاضر ) حرکت ؟ ( غایب ! )

به دستور گابریل ماگل ها که همگی لباس های پاره ای به تن داشتند و زیر آفتاب سوزان لَه لَه میزدند ، سنگ های بزرگی را از روی سطح شیب داری می غلتاندند.. پس از اینکه آن ها از سطح شیب دار پایین می آمدند ، جادوگر بالا رفته و وردی برای استحکام آن سنگ ها میخواند . عجیب اینجا بود که او هیچ چوبدستی نداشت و با دست این کار را انجام میداد . گابر روبروی دوربین ایستاد:
- در زمان های خیلی خیلی دور ، مردم ماگل با جادوگران ارتباط خوبی داشتند و انها را مردمی معمولی ، با نیرویی اضافه تر می دانستند. شاید به همین خاطر بود که از آنها برای ساختن خیلی از بنا ها کمک می گرفتند. این بنا ها شامل برج پیتزا (!)! ، اهرام مصر که در این فیلم مشاهده کردید ، دیفال چین ، آرامگاه سعدی و برچ میلاد بوده !!

ملت : ابله برج میلاد که هیمن چند سال پیش ساخته شده بود ، مردم جادوگرارو قبول نداشتند.
گابر: من نمیدونم! گفتن که میخوان اسم برج میلاد رو بذارن برج عربستان (!)! گفتم دفاع کنم. ( )
و ادامه میده :

- در طی چند قرن اخیر از قرن هفدهم به این ور ، رابطه ی جادوگران و ماگل ها به خاطر تعصبات آنها بد شد. جادوگران از قدرت خود سواستفاده کرده و به کشتار ماگل ها مشغول شدند. آنها عقاید نژاد پرستانه ای داشتند ، میخواستند که تمام دنیا فقط یک پارچه جادوگر باشد. هنوز هم ماگل های بسیار زیادی وجود دارد ولی امروزه رابطه ی جادوگران با ماگل ها تقریبا قطع شده است! اما ، در ساختن بناهای ماگلی لازم به ذکر هست که ماگل ها خود زحمت فراوانی میکشیدند و تنها تثبیت این بنا ها از همه نظر ، به عهده ی جادوگران بود.

او نفس عمیقی میکشه و در مورد اهرام توضیحاتی میده :
-ساخت اهرام مهمترین و اصلی ترین سازندگی این دوره را تشکیل می دهد؛ این معماری بدیع خود موجد تحولی شگرف گردید و تمدن و فرهنگ فراعنه به یک شکوفایی بی نظیر دست یافت؛ به گونه ای که مشعل هدایتی برای صنعتگران مصری برای یک دوره سه هزار ساله بعدی شد. اهرام مصر نمایانگر اوج دستاوردهای فنی، معماری، طراحی و تزیینات است که تنها در سایه یک سازمانبندی منظم، استادکارانی بی نظیر و هنرمندانی با انگیزه های قوی، و مهم تر از همه امنیت کافی و ثروتی کلان امکان پذیر بود. دوره دودمان چهارم پادشاهی اندکی افزون بر یک سده دوام آورد (٢٤٩٨-٢٦١٣پ م) و شش پادشاه از این دودمان بر مصر فرمانروایی کردند.
هرم غول پيكر مصر از قديمي ترين عجايب هفتگانه است البته اين تنها بنايي است كه در ميان عجايب هفتگانه تا به امروز باقي مانده است.
زماني كه اين هرم ساخته شد بلندترين ساختمان جهان در آن زمان محسوب مي شدواين رتبه را تا ٤٠٠٠ سال حفظ كرد.
پادشاهان مصر باستان را فراعنه مي ناميدند.يكي از اين پادشاهان خفو بود. در حدود ٢٥٨٠سال قبل از ميلاد مسيح اين هرم بزرگ را براي محل دفن ياهمان آرامگاه فرعون ساخته اند.
خفو همان فرمانروايي است كه يوناني ها اوراخئوپس مي ناميدند.
وپس از مدتي پسر ونوه ي خفو نيز براي خود هرم هايي را ساختند البته در اطراف ودر مجاورت اين سه هرم چند هرم كوچك نيز بنا شده اند كه اين هرم ها مطعلق به درباريان وملكه ها بوده است.
مصريان باستان اعتقاد داشته اند كه انسان پس از مرگ دوباره زنده مي شود وبه همين خاطر در اطراف جسد موميايي شده ي مردگان خود موادغذايي ووسايل دفايي و... رابه همراه آن ها دفن مي كردن واهرام مصر نيز براي حفاظت ازجسد خفو و فراعنه ي ديگر ساخته شده است.
اهرام مصر از سه هرم بزرگ تشكيل شده است كه دركنار آنها هرم هاي كوچكي نيز وجود دارند.وقتي ما اهرام مصر را از نزديك مي بينيم هرم وسطي از همه بزرگتر به نظر مي رسد ولي اين اشتباه است زيرا كه هرم وسط چون روي زمين مرتفع تري بنا شده است بزرگ تر به نظر مي رسد.ولي در اصل هرم خفو كه سمت چپ هرم وسط قراردارد از همه بزرگتر است .
هرم ها درگورستاني قديمي در جيزه واقع شده اند. گروهي از باستان شناسان عقيده دارند كه ٠٠٠/١٠٠ كارگر به مدت بيست وسه سال كاركردند ودر اين هرم بيش از دومليون نيم سنگ به كار رفته كه وزن آن ها از٥/ ٢تن تا چهل تن وزن دارد را بنا كرده اند. يكي از طريقه هايي كه احتمال دارد مصريان باستان سنگ هاي غول پيكر را حمل مي كردند شيوه ي غلطاندن و بلند كردن است
يكي از دانشمندان اتريشي به نام آقاي پروفسر دكتر اسكارريدل براي اين معما راه حلي پيشنهاد كرده است او مي گويد كه مصريان براي حمل اين سنگ ها دور هم جمع مي شدند و با نيروي خود و به وسي له ي اهرم هايي اين سنگ ها را مي غلتاندندودر اين باره نظر هاي بسياري وجود دارد بعضي از باستان شناسان عقيده دارند كه اين سنگ ها را با استفاده از سطوح شيبدار ماسه اي به بالاي هرم ها مي بردند.
وعده اي از باستان شناسان عقيده دارند كه مصريان از داروهاي نيروزاي قوي استفاده مي كردند وبه وسيله ي آنها اين سنگ ها را به بالا مي بردند. و این همان اشتباه است! همه ی کمک ها و این ابهامات ، توسط جادوگران رفع میشده و این تمام مدت جادو بوده که از ماگل ها حمایت میکرده.
اهرام مصر از هر نظر چه از نظر معماري وموقعيت جغرافيايي در محل مناسبي قرار دارد.
-هرم به گونه اي ساخته شده است كه به چهار جهت اصلي مشرف است.
*


گابر کنار رفت و تصویر یکی از اهرام مصر ، پشت سرش پدید آمد.

فردا
بارتی : ؟؟
گابر : اممم، استاد .. میشه یه چیزی بگید ؟
بارتی : !!
گابر : میگم که .. اگه کارم خوب نیست میتونم تحقیق بنویسماااا !
بارتی : ..
گابر : ااا ! خب یه چیزی بگید !
بارتی : هومم ، خیلی جالب بود ! آفرین . تو میتونی کارگردان خوبی بشی ، جلوی دوربین خیلی خوش تیپ میشی !
و گابریل ذوق فراوانی میکنه. با قول گفتنی یه سال بخور نون و تره ، یه عمر بخور نون و کره ! ( چه ربطی داشت ؟ )

2 )
نام : شاسکول ! Shaskool
فامیلی : پوآرو ! pooaroue
سن : سیصد و هفتاد سال !
محل زیست : گوریک هالو !
شجرنامه ی خانوادگی : شاسکول پوآرو ، یک جادوگر قدیمی و جد پدر بزرگ آلبوس دامبلدور بوده است ! او پیر مردی مهربان بوده است و خیلی هم مهربان بوده است ! او کمک های زیادی به جوون های آن زمان میکرد .
کمک : کمک از کلمه ی کوَک ! ( که صدای مرغابی است ! ) سرچشمه میگیرد . در زمان های دور ، شاس ! یک مرغابی را از آب نجات داد . او واژه ی کمک را ساخت و گفت که به آن مرغابی کمک کرده است ! از آن پس ، او با تدریس ها و گذاشتن جلسه های خصوصی کمک به مردم کمک های غیر مستقیم و مستقیم میکرد . او دانش آموزان سیفید را برای جلسات اضافی انتخاب میکرد و کاملا آنها را توجیه مینمود ! شاس از بزرگان کمک کننده به ماگل هاست و هرگز نگذاشت که ماگل ها ، بفهمند او یک ( ) بوده است ! و دامبلدور نیز از ندیده های او بوده ، که این صفت را به ارث برده . شاس کمک های دیگری از قبیل ، ازدواج ؛ طلاق ! ؛ تدریس ؛ پزشکی و هزاران کار دیگر نیز میکرد! او مردم را دوست داشت و شعارش این بود :
- سفید باشید تا سالم بمانید !!

تصویر کوچک شده











----
* = برای اینکه خیلی طولانی نشه خیلی خلاصه اش کردم این مطلب رو !


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۱۱:۴۹:۴۶
ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۱۲:۲۴:۳۶
ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۱۹:۰۶:۳۱
ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۱۹:۰۹:۳۰

[b]دیگه ب


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۱:۰۲ یکشنبه ۲ تیر ۱۳۸۷

آریانا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۱ دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۲
از كنار آرامگاه سپيد
گروه:
مـاگـل
پیام: 197
آفلاین
. در مورد عجایب هفتگانه و بناهای مهم و تاریخی جهان تحقیق کنید . تحقیق باید بصورت جامع و کلی باشه ، فقط یک بنا یا یکی از عجایب (25 امتیاز) (رول)

يكي از اين بناهاي تاريخي و مهم ، قلعه ي داپورياناي ششم هست كه توسط جد بزرگوارم ، ليوسياوروس دامبلدور كه پدربزرگ سايانيا دامبلدور ( پدربزرگ من و آلبوس دامبلدور است) است ، تاسيس شده.
اين بناي باشكوه ، قلعه ي بزرگيست كه 55 در اصلي و 44 در فرعي دارد.
در كنار اين قلعه ي باشكوه رودخانه ي بزرگ سايانيا ( سايانيا ، نوه ي داپوريانا ) وجود دارد. روي اين رودخانه پل عظيمي به نام پل جوليور ، ساخته شده.
پل جوليور ، به نام پدربزرگ ليوسياوروس نامگذاري شده. اين پل بزرگترين پل چهان است.
درمقابل اين پل جنگل بزرگي قرار دارد كه درست روبه روي همان قلعه ي باشكوه ليوسياوروس است. گفته ميشود كه اين جنگل فقط داراي درختان سرو و چنار است. گل هاي شقايق و رز در اين جنگل به فراواني يافت ميشود و موجودات جادويي و غير جادويي بسياري در اين جنگل زندگي ميكنند.

درون اين قلعه ي بزرگ 150 پلكان ، 90 اتاق و 120 چلچراغ وجود دارد. اين قلعه ، توسط 100000 نگهبان مراقبت ميشود.
درون اين قلعه ، آينه هاي بزرگ ، چلچراغ هاي زيبا و عظيم و اتاق هاي مجلل بسياري قرار دارد.
گفته ميشود كه اين قلعه ، يك اتاق مخصوص جواهرات دارد كه فقط توسط نوه اش باز خواهد شد. سايانيا ، توانست درب اين اتاق را با شمشير مخصوص پدربزرگش باز كند و از جواهراتش بهره مند شود.
اما حدود 5 سال بعد ، زماني كه سايانيا ميخواست قلعه ي پدربزرگش را خراب كند ، به خواست پدربزرگش ، سايانيا توسط شخصي ناشناس به قتل رسيد و جواهرات ناپديد شد. قصر هم پايدار و جاويدان باقي ماند. به همين دليل هيچ كس جرات خراب كردن اين قلعه را ندارد. چون انگار اين قلعه توسط ليوسياوروس نگهداري ميشود.
درون اين قلعه ي بزرگ صدها مجسمه ي بزرگ قرار دارد كه بسيار زيبا هستند.
بزرگترين مجسمه ي اين قصر ، مجسمه ي خود ليوسياوروس دامبلدور است كه نشان قدرت روي دستانش به چشم ميخورد و داراي قدرت زياديست.

آريانا ، كتاب را ميبندد و به فكر فرو ميرود. چه جد بزرگي داشته. آريانا خيلي دوست دارد اين قلعه را از نزديك ببيند.
ناگهان صداي زنگ كلاس به گوش ميرسد.
_ زيــــــــــــنگ!
آريانا وارد كلاس ميشود.
_ تحقيقت رو انجام دادي؟
آريانا آهي كشيد و گفت: آره. خيلي تحقيق جالبيه.
ناگهان بارتي كراوچ وارد كلاس ميشود. قدم هايش سنگين و چهره اش عجيب است. نگاهي غضبناك به كلاس مي اندازد. صدايش را صاف ميكند و با صداي بلند رو به كلاس ميگويد: سلام. اميدوارم تحقيق هايتان را براي يكبار هم كه شده آورده باشيد.
بعد به آريانا اشاره كرد و گفت: با تو بودم آريانا. اميدوارم امروز براي يكبار هم كه شده تحقيقتو آورده باشي.
آريانا با خوشحالي گفت: البته كه آوردم.
كراوچ خنديد و گفت: خوبه. بخونش.
آريانا شروع به خواندن تحقيقش كرد و در تمام اين مدت كراوچ به سيبيلش ور ميرفت. ( سوال: كراوچ اصولا سيبيل داشت؟)
آريانا تحقيقش را خواند و سرجايش نشست. كراوچ به فكر فرو رفت و بعد رو به آريانا گفت: تحقيق خوبي بود. 50 امتياز براي ريونكلايي ها.

معرفی یک جادوگر دوران قدیم که به ماگل ها کمک می کرد و ارائه کمک هایش ، از تخیل خودتون (5 امتیاز) (خارج از رول)

سامبريا سيليوس. او كه نيمي از عمرش را صرف كمك به ماگل ها ميكرد ، در سال 1430 از دنيا رفت.
او به جادوگران درساخت وسايل گوناگون ماگلي كمك ميكرد و از روش هاي گوناگون جادوگري براي درمان خيلي از بيماري ها استفاده ميكرد.
همچنين دوست خوبي براي ماگل ها بود و ماگل هاي قديم هميشه از او در سخنانشان ياد ميكردند.


خوشبختي به سراغ كسي مي رود كه فرصت انديشه درباره ي بدبختي را ندارد.


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۹:۲۰ یکشنبه ۲ تیر ۱۳۸۷

مورگان الکتوold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۳ شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۱
گروه:
مـاگـل
پیام: 620
آفلاین
1. در مورد عجایب هفتگانه و بناهای مهم و تاریخی جهان تحقیق کنید . تحقیق باید بصورت جامع و کلی باشه ، فقط یک بنا یا یکی از عجایب (25 امتیاز) (رول)

در یونان باستان هر چهار سال یک بار واقعه ی شگفت انگیزی به وقوع می پیوست، این واقعه حتی در هنگام جنگ ها و محاصره ها هم روی میداد. به طور خلاصه ، شرکت کنندگان در المپیک( نه این المپیک ، اون المپیک ) خود را به المپیا،یکی از عبادتگاه های زئوس در چندین کیلومتری شمال عرب آتن می رساندند، در آنجا جشن بزرگی برگزار می شدو تا زمانی که این جشن برپا بود ، ملت در آرامش و امنیت به سر می بردند!!و ... که البته این افسانه ی پیکره ی زئوس در المپیا است.

مجسمه ی زئوس: در این مجسمه زئوس به نمایش گذاشته شده که بر یک صندلی دسته دار با پشتی بلند نشسته و در دست چپ به نشانه ی نیرو و قدرت عضایی سلطنتی که بر سر آن یک شاهین نشسته در دست دارد.بر کف دست راست او الهه ی پیروزی ایستاده است.سر زئوس با تاجی از زیتون مزین شده است . گفتنی است که بر اساس کتیبه های موجود فیدیاس آتنی این مجسمه ی عظیم را خلق کرده است. در آخر باید گفت این مجسمه دیگر وجود خارجی ندارد!!!

در راستای اینکه تازه متوجه شدم باید توضیحات به صورت رول باشه:

نورممد با لبخندی زیبا سخنانش رو ادامه میده: و همون طور که گفتم عجایب هفتگانه بسیار زیبا ساخته شدند و عشق ملت به هنر رو به خوبی به نمایش می گذارند.
همه ی دانش آموزان با شور و شوق تشویق می کنند و هورا می کشند.
نورممد:
ملت با نگاه گرم و البته آسلامی به نورممد نگاه می کنند و لبخند می زنند، واقعا ایده ی خوبی بود که به صورت حضوری از عجایب هفتگانه دیدن کنند مخصوصا با توضیحات کامل و جالب نورممد پیرممد نژاد، متصدی بخش عجایب هفتگانه ی ماگلی در وزارتخانه!!!


2. معرفی یک جادوگر دوران قدیم که به ماگل ها کمک می کرد و ارائه کمک هایش ، از تخیل خودتون (5 امتیاز) (خارج از رول)

بریلانوس الکتو: این جادوگر بزرگ ، نقش به سزایی در خلق، پیکره ی زئوس داشته است. این شخص بزرگوار که به نوعی جد پدری من محسوب می شود، با کمک نیروهای جادویی خود، فیدیاس آتنی را قانع نمود که خلق چنین اثری ممکن است البته لازم به ذکر است که در این راه از طلسم فرمان نیز استفاده نمود.از جمله کمک هایی که این جادوگر عظیم به ماگل ها ارائه داد می توان به طرح مجسمه های گوناگون با استفاده از جادو، حفظ پایداری مجسمه با استفاده از جادوهای باستانی گوناگون و... اشاره کرد.


ممنان...


ویرایش شده توسط مورگان الکتو در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۱۲:۲۸:۵۴

تصویر کوچک شده


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۹:۱۴ یکشنبه ۲ تیر ۱۳۸۷

پرسیوال دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۴ یکشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۸:۵۲ چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۸
از دره گودریک
گروه:
مـاگـل
پیام: 63
آفلاین
در مورد عجایب هفتگانه و بناها مهم و تاریخی جهان تحقیق کنید.تحقیق باید به صورت جامع و کلی باشد،فقط یک بنا یا یکی از عجایب.(25 امتیاز)(رول)

پرسیوال خسته و کوفته به سمت خوابگاه گریفندور حرکت میکرد؛ اسم رمز را گفت و داخل شد و کنار دوستش جیمز رو کاناپه لم داد.جیمز گفت:

_چرا پکری؟
_امروز کلاس ماگل شناسی داشتم.
_خب؟
_کراوچ یه ما یه تکلیف سخت داده.باید راجع به یکی از عجایب هفت گانه ی ماگل ها تحقیق کنیم.
_خب این عجایب هفت گانه چی چی هستش؟
_هفت تا بنای اعجاب انگیز ماگلی که توسط جادوگران به وجود اومده.
_چه کار سختی،من که بهت گفتم این کلاس رو برندار.
_ولی من از استادش خوشم میاد.
_خب هر جور که راحتی، امیدوارم موفق بشی.من میرم که بخوابم.
_شب بخیر.

اعصاب پرسیوال بهم ریخته بود،چه طور می توانست بدون هیچ اطلاعات قبلی این کار را بکند.شانس آورده بود که فردا تعطیلات آخر هفته بود.باید از صبح تا شب را در کتابخانه به سر می برد. در راه رفتن به تخت خواب تصمیم گرفت که راجع به اهرام ثلاثه ی مصر تحقیق کند.

فردا کلی در کتابخانه گشت تا توانست کتابی راجع به اهرام پیدا کند.کتاب را باز کرد و مطالب را از نظر گذراند.کلی وقت برد تا توانست آنها را خلاصه کند و روی کاغذ پوستی بنویسد.
تحقیق:
در (جیزه)گيزا، غرب قاهره امروزي، سه هرم از فراعنه سلسله چهارم به نامهای خوفو يا خئوپوس (Cheops) (به معنای کسی که به افق تعلق دارد)، خفرع (Khafre) يا خفرن (يعنی بزرگ) و منكورع (Menkaure) يا موكرينوس (به معنای ملکوتی) وجود دارد. هرمهای سه گانه ، عظيم ترين و باشکوهترين بناهای دوره پادشاهی کهن هستند که جزو عجايب هفت گانه جهان باستان نيز محسوب می شوند.
اين هرمها كه از حدود سال 2550 پيش از ميلاد ساخته شده اند، با رمز و علم پنهاني ارتباط پيدا كرده اند و نمادهای "حکمت ازلی"، "سرزمين مصر"، "پايداری ابدی" و "فنون جادوگری" بودند. اهرام چيزه نقطه اوجي در تكامل شيوه معماري مقابر مصر در دوره پادشاهی کهن است كه با ساختن مصطبه ها ، مقابر اوليه مصريان که غالباً آجری يا سنگی بودند ، آغاز و با هرم پلکانی زوسر پيشرفت کرد.
در اطلاعات ماگل ها آمده که برای ساخت اهرام، تعدادی شيب راهه آجر فرش احداث گرديد و تخته سنگهای آهکی را که از معادن آن سوی نيل با قايق به آنجا منتقل می شدند،اما در اصل این مرلین کبیر و جادوگران دستیارش بودند این کار را به عهده داشتند.
در جلوی هر هرم، معبد کوچکی قرار داشت که با گذرگاهی سنگفرش به معبدی ديگر که در دره نيل، در حاشيه مزارع واقع بود، می پيوست. ورود به معبد واقع در دره از طريق مجرايي از رود نيل ممکن بود و هنگام جاری شدن سيل، با قايق به آنجا رفت و آمد می کردند.
در دو سوی اهرام، هرمهايي کوچک با طرحی منظم و دقيق وجود داشت که ويژه اعضای خاندان سلطنتی بود و تعدادی مصطبه نيز به مقامهای بلندپايه درباری اختصاص داشت. جهت هرمهای سه گانه، شمالی – جنوبی است؛ هرمهای خوفو و خفرع نيز بر روی محوری مايل در امتداد يکديگر ساخته شده اند.
در مورد استفاده از فرمهای هرمی شکل، "هلن گاردنر" در کتاب «هنر در گذر زمان»(این یک کتاب مشنگی است) چنين نگاشته است:
«... وقتی پادشاهان سلسله سوم، اقامتگاه دايمی خود را به ممفيس انتقال دادند، تحت تأثير هليوپليس بود، قرار گرفتند. اين شهر، مرکز کيش نيرومند "رع"، خدای آفتاب بود که بتش به صورت يک سنگ هرمی شکل بنام بن بن ساخته شده بود. در دوران سلسله چهارم، فراعنه مصر، خود را فرزندان رع ناميدند و به همين علت از آن پس کوشيدند او را بر روی زمين مجسم کنند. بنابراين، فراعنه ديگر، فاصله ای با انتقال از اعتقاد به مجود روح و قدرت رع در سنگ هرمی شکل "بن بن" تا اعتقاد به نگهداری از روح و جسم خداگونه خودشان به همان طريق مشابه در درون مقبره های هرمی شکل نداشتند.»



پرسیوال با استفاده از افسون کپی برداری توانست عکس داخل کتاب را ضمیمه ی تحقیقش کند.
از این بهتر نمیشد.


معرفی یک جادوگر قدیمی که به ماگل ها کمک میکرد و ارئه ی کمک هایش،از تخیل خودتون(5 امتیاز)(خارج از رول)

فردریک پاورل:

جد اعلی ایگنیتیوس پاورل،صاحب یکی از یادگاران مرگ.او با اینکه یک اروپایی بود به ایران زمین سفر کرد .
پارس ها به کمک او و چند جادوگری ایرانی دیگر توانستند بر ماد ها غلبه کنند.
بعد از پیروزی پارس بر ماد ها و تشکیل حکومت هخامنشی،کوروش کبیر فردریک را وزیر ارشد خود کرد،ولی متاسفانه در کتب مشنگی از او یاد نشده.
او هم چنین جادو های قویی را در مرز های ایران به اجرا درآورد به طوری که تا زمان مرگ فردریک کسی جرأت کوچک ترین تجاوز به خاک ایران را نداشت.
یادش گرامی و روحش شاد.


ویرایش شده توسط پرسیوال دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۹:۱۸:۴۹
ویرایش شده توسط پرسیوال دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۹:۲۱:۲۳

اینجا جهان آرام است

من پرسیوال دامبلدور،سوگند یاد می


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱:۲۰ یکشنبه ۲ تیر ۱۳۸۷

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
مـاگـل
پیام: 1540
آفلاین
جلسه اول کلاس ماگل شناسی



جلسه اول ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: آثار و بناهای ماگل ها
جلسه دوم :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: جنگ های ماگل ها
جلسه سوم ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: جعبه ی جادویی ماگل ها
جلسه چهارم :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: امتحان میان ترم
جلسه پنجم :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: ماگل کیست ؟
جلسه ششم :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: انواع ماگل آزاری
جلسه هفتم ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: بی ناموسی در ماگل ها
جلسه هشتم :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: امتحان پایان ترم




کلاس هر لحظه پرتر و پرتر می شد . دو دقیقه تا شروع کلا مانده بود که از بیرون کلاس صدای پاقی آمد ، اما در میان همهمه ی دانش آموزان ، صدای پاهایشان و فریادهایشان گم شد و کسی متوجه ظهور استاد نشد .

تق تق تق !

سه ضربه به در خورد ، دانش آموزان به سرعت به سمت میزها و صندلی های خود حمله ور شدند تا مورد توبیخ استاد قرار نگیرند ... حدود یک دقیقه پشت در ایستاد و سپس وارد کلاس شد .

جوانی نسبتا قد بلند ، لاغر و زیبا با موهای قهوه ای کمرنگ و چشمان آبی وارد کلاس شده بود . کیفی در دستانش خود نمایی می کرد که برای اکثریت کلاس شناخته شده بود .
کیف متعلق به باب آگدن ، استاد اسبق درس تغییر چهره و پسر عموی پروفسور کراوچ بود .

به آرامی تا نیمه های کلاس جایی که چهار ردیف میز و صندلی از هم جدا می شدند . دو ردیف در یک سمت و دو ردیف دیگر در سمتی دیگر .
به آرامی و با متانت خاصی کیف را روی میز نهاد و شروع به صحبت کردن کرد :
- با سلام خدمت دانش آموزان بی ناموس و با ناموس .

ناگهان چهره های افرادی در کلاس در هم رفت ولی او توجهی نکرد و ادامه داد :
- همونطور که خیلی ها منو می شناسن ، بارتی کراوچ هستم و این ترم قراره تا در این کلاس زیبا ، جادار و مطمئن (؟!) با هم مروری بر درس ماگل شناسی داشته باشیم . کسی تا اینجا سؤالی نداره ؟

دانش آموزان که کمی تعجب کرده بودند همدیگر را نگاه می کردند که فرد مو قرمزی از ردیف آخر ، در کنار پروفسور کوییرل قد بلند با دستار بنفشش بلند شد و گفت :
- پروفسور ؟ اهم اهم ... ببخشید .
- بفرما . تو باید پرسی ویزلی باشی . چقدر بزرگ شدی پسرم () ...
- بله ، بله ! می خواستم بپرسم که شما هم می خواین بگین ماگل چیه و به چه دردی می خوره ؟
- ماگل چیه ؟ اولا درستش اینه که بگین ماگل کیه و نه اینکه چیه ... دوما اینکه نه ! می تونی بشینی .

روی پاشنه ی پا چرخید و به سمت میزش که دقایقی پیش کیفش را روی آن نهاده بود رفت و از داخل کیف زهوار در رفته اش کتابی قطور را بیرون کشید و به سرعت گفت :
- این جلسه می خوایم در مورد آقار و بناهای مهم ماگل ها بر روی این کره ی خاکی و آبی () صحبت کنیم . لطفا کتاباتونو کنار بذارین . منظورم کتاب ماگل شناسی [1] هست .

دانش آموزان کمی متعجب شده بودند ، ولی به سرعت کتاب ها و جزوه های خود را کنار گذاشتند و شروع به گوش دادن کردند .

- طبق عکسی که روی تخته می بینید ...


تصویر کوچک شده


















اشاره ای به تخته ای که تا لحظاتی پیش کاملا مشکی بود و حال روی آن عکسی نصب شده بود ، کرد و به سرعت ادامه داد :
- در همه جای دنیا اثر از این بناهای شگفت انگیز ماگل ها وجود دارد که در پشت پرده ی آنها جادوگر ها و جادوهای بزرگی پنهان شده اند . به عبارتی ماگل ها هیچ وقت توانایی ساخت چنین بناهایی را مخصوصا در آن زمان نداشته اند و جادوگرهای بزرگی همچون ؛ مرلین (Merlin) ، سوروسوس ملدین (Surusus Maldin) ، ایگنا مک توبی (Igna MC Tobi) و ... با جادوهای نگهدارنده و دیگر جادوهای آن زمان این بناها را مستقر کرده بودند ...

همینطور در حال توضیح دادن بود که ناگهان فردی دستش را بالا برد و پس از اشاره ی سر پروفسور کراوچ گفت :
- چرا باید جادوگرا به ماگل ها کمک می کردن ؟
- عدم نژاد پرستی ، کمک به هم نوع و یا هر چیز دیگه ای که باعث دوستی بین جادوگران و ماگل ها می شده .

مکسی کرد و پس از نیم نگاهی که به دیگر دانش آموزان انداخت ، از جایش بلند شد و اضافه کرد :
- در زمان های قدیم ، چیزی به نام جادو هرگز وحشت در دل ماگل ها نمی انداخت . جادوگران و ماگل ها در کنار یکدیگر به راحتی زندگی می کردند . به نظرم بهتره تحقیق در این باره رو به شما دانش آموزان بسپرم .

چوبدستیش را به سرعت تکانی داد و به سمت تخته گرفت . با بشکنی توجه همه را به تخته جلب کرد که روی آن نوشته بود :


تکالیف :

1. در مورد عجایب هفتگانه و بناهای مهم و تاریخی جهان تحقیق کنید . تحقیق باید بصورت جامع و کلی باشه ، فقط یک بنا یا یکی از عجایب (25 امتیاز) (رول)

2. معرفی یک جادوگر دوران قدیم که به ماگل ها کمک می کرد و ارائه کمک هایش ، از تخیل خودتون (5 امتیاز) (خارج از رول)


نگاهی به دانش آموزان انداخت و به همراه کیفش که حال کتاب را در آن قرار می داد از کلاس خارج شد و کلاس دوباره به دست دانش آموزان افتاد ...

تصویر کوچک شده


ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۱:۲۳:۵۲
ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۱:۲۶:۳۴
ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۱:۲۹:۳۸
ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۱:۳۳:۲۹


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۷:۲۸ سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۶

لیلی اوانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۷ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۰:۴۶ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴
گروه:
مـاگـل
پیام: 571
آفلاین
تذكر: با توجه به كم بودن تعداد پست ها، امتيازات اين جلسه و جلسه ي بعد به صورت مقايسه اي در نظر گرفته شده اند.

امتيازات جلسه ي سوم كلاس ماگل شناسي:

ايگور كاركاروف

ايگور عزيز پست شما از دوجهت داراي اشكالات عمده است:
1- از نظر اشكالات نگارشي
2- از نظر سوژه
در مورد اشكال اول پيش از اين هم توضيح داده ام. به نظر من بزرگترين آفتي كه به پست هاي شما لطمه وارد مي كند عجله، بي دقتي و عدم بازخواني دقيق است. براي مثال به اين جمله توجه كن:

نقل قول:
كه به دليل استفاده بيش از حد رنگ آنها رفته بود و در بعضي جا ها از بين رفتن پوست را آنها انجاميده بود.


باز هم تأكيد مي كنم ، عدم توجه نويسنده نسبت به غلط هاي نگارشي ، بزرگترين جنايتي است كه مي تواند در حق نوشته اش مرتكب شود.
در مورد سوژه بايد بگويم كه به عقيده ي من يكي از بدترين انتخاب ها را داشتي و با توجه به اين كه نگارش پست اول را به عهده گرفته بودي ، اين امر نه تنها به پست خودت،بلكه به ساير پستها هم لطمه وارد كرده بود.
جداي از اينكه انتخاب موضوع مرگخوارها و محفلي ها تا حدي بي توجهي ات نسبت به سوژه ي كلاس را نشان مي داد به عقيده ي من با يد اين نكته را در نظر قرار مي دادي كه تاپيكي كه در آن پست مي زني، در انجمن وزارت قرار دارد و صرف نظر از تكليف كلاس،به هيچ وجه مكان مناسبي براي جدال مرگخوارها و محفلي ها نيست.

امتياز شما: 24
موفق باشي

ماندانگاس فلچر

ماندانگاس عزيز در هنگام ارائه ي تكليفت گفته بودي سعي داشتي سوژه ي ارائه شده توسط ايگور را به مسير درست هدايت كني اما به عقيده ي من با پستت بيشتر به جدال ِ مرگخوارها و محفلي ها كه كاملاً ( تأكيد مي كنم كاملاً!) بي ارتباط با تكليف كلاس بود، دامن زده بودي.
به جاي اشاره به موضوعاتي همچون : مامان دامبول! و ... مي توانستي به شرح مواجهه ي جادوگران با ماگل ها بپردازي.
در پست تو اولين مواجهه ي اين دو گروه با هم صورت گرفته بود اما تو تنها با ذكر يك جمله ي ساده اين موضوع عجيب را ( كه در واقع بزرگترين دغدغه ي سوژه و گره داستان هم بود) شرح داده بودي:
نقل قول:
در همین وضعیت که دامبول و ولدی میرفتن تا یک دعوای اساطیری رو آغاز کنن ، سارا از بین محفلی ها گفت : به نظرتون این مشنگ ها توی باشگاه چیکار میکنند ؟
ولدمورت : فکر کنم برای تفریحات اومدن مثل ما که میخوایم با جسد محفلی ها آش درست کنیم !

دامبول در حالی که به ریش ولدمورت میخندید: کچل جون شما فعلا برو کلاه گیست و بردار ... خیلی ضایع است (!)

سامانتا : داداش سیا ضایع شد


همين؟! واقعا مواجه شدن با تعدادي ماگل در يك مكان حفاظت شده ي جادويي همين قدر تعجب ايجاد مي كند؟! حتي در يك پست طنز هم مي توان مقدمات هيجان انگيز تري براي بيان اين موضوع پيدا كرد. از طرفي حتي دليل مناسبي هم براي چگونگي تشخيص ماگل ها توسط سارا،بيان نكرده بودي.
با وجودي كه من در پست كلاس ايده هاي طنز زيادي در مورد تعطيلي وزارتخانه و از بين رفتن طلسم هاي محافظتي در اختيار شما قرار داده بودم متأسفانه نسبت به آنها توجهي نشان ندادي و تنها با تأكيد هرچه بيشتر،در پستت به شرح موضوع بي ارتباطِ جدال سياه ها و سفيد ها پرداختي.
از نظر نگارشي، تطابق زمان فعل ها و علائم نگارشي هم پستت داري اشكال بود.

امتياز شما: 23
موفق باشي

جسيكا پاتر

پست خوبي بود جسيكا. با هنرمندي خاصي در عين حفظ هماهنگي پستت با پستهاي قبل، سوژه را به طرز مطلوبي به مسير درست هدايت كرده بودي.
نكات طنزي كه به كار برده بودي هم جالب بود و غرض ورزانه به نظر نمي رسيد.
البته چند مورد غلط نگارشي داشتي اما صرف نظر از اين نكته داستان را در مسير مناسبي قرار داده بودي و سوژه را با پاياني قابل قبول به نفر بعد واگذار كرده بودي.

امتياز شما: 28
موفق باشي

پرسي ويزلي

پست بسيار خوبي بود چه از نظر شرح سوژه چه از نظر نگارشي اشكال عمده اي نداشتي.هر چند به نظر مي رسيد امكان كوتاه تر كردن پست وجود داشته است اما امتيازي كه با توجه به آغاز مناسب سوژه به شما تعلق مي گيرد، اين نقص را جبران مي كند.

امتياز شما: 30
موفق باشي

لاوندر براون

باز هم يك پست بسيار خوب! طنز زيبايي در پست شما جريان داشت و با ظرافت از نكاتي كه در پست پرسي آمده بود( مثل تفاوت نحوه ي فراري دادن حشرات توسط ماگل ها و جادوگران) براي پيش بردن سوژه استفاده كرده بودي .
پايان پست بسيار به جا و مناسب بود و سوژه را در بهترين وضع ممكن به نفر بعد سپردي.

امتياز شما: 30
موفق باشي

امتيازات جلسه ي چهارم كلاس ماگل شناسي:

ايگور كاركارف

ايگور باز هم اشكال نگارشي! صرف نظر از سبك پستت كه چندان سبك مناسبي نيست، اشكالات نگارشي زيادي داشتي. به اين قسمتها توجه كن:

نقل قول:
آن شومينه داراي قدرتي براي گرم نگاه داشتند يك سالن بزرگ بود.


نقل قول:
يك شيء بزرگي قرار داشت.


علائم نكره ي "يك" و " ي نكره" هيچگاه با هم به كار نمي روند، نه در محائره و نه در نگارش. كر برد صحيح يكي از اين دو مورد است:
- شيء بزرگي روي آن قرار داشت.
- يك شيء بزرگ روي آن قرار داشت.

نقل قول:
اين وسيله اي است تا جلوي فاسد شدن مواد غذايي شما را بگيرد.


كاربرد صحيح: اين وسيله اي است كه جلوي فاسد شدن مواد غذايي شما را مي گيرد.

نقل قول:
گرماي از منبع سرد گرفته و گرماي به منبع گرم داده مي شود.


پستت از نظر لحن و نوع نگارش يك دستي لازم را نداشت با اين وجود از قسمتي كه ورود ايگور به درون يخچال را شرح داده بودي سوژه جالب شده بود.
استفاده از اين جمله در پايان پست هم چندان مناسب به نظر نمي رسيد:
نقل قول:
عاقبت استفاده جادوگران از وسايل مشنگي!


امتياز شما: 25
موفق باشي

پيوز

از نظر سوژه، پست خوبي بود و كاملاً با آنچه در تكليف كلاس از شما خواسته شده بود مطابقت مي كرد اما از نظر نگارشي و املايي اشكالاتي داشتي.

به اين پاراگراف دقت كن:

نقل قول:
مرد ، علامتی به دوستش در اتاق بقلی داد. اتاق بغلی پر بود از دستگاه های کامپیوتری که پرکینز و ویزلی ، استثناً به دلیل شغلی که داشتند با آنها آشنا بودند.مردی که در اتاق بغلی نشسته بود کلید هایی در کامپیوتر فشار داد و بعد از چندی سرانجام روی کلید اصلی کوبید.


به جز اينكه واژه ي بغلي را با دو املاء مختلف و نادرست به كار برده اي تكرار مكرر اين واژه به پستت لطمه وارد كرده است.
مي توانستي به جاي تكرار از واژه هاي مترادفي مثل: كناري، مجاور و ... استفاده كني و با كمي خلاقيت در نحوه ي نگارش جملات و اضافه كردن كمي توصيف اشكالات نوشته ات را رفع كني.

امتياز شما:27
موفق باشي


سينيسترا

پست واقعا جالبي بود. اين همه خلاقيت در سوژه اي كه عملا قابليت نوشته شدن به شكل طنز را ندارد قابل تحسين است. به خوبي قدرت خود را طنز نويسي نشان داده بودي. هر چند سوژه ات كمي با آنچه در كلاس گفته شده بود تفاوت داشت اما به دو دليل امتياز كامل اين پست به شما تعلق مي گيرد.
1- خلاقيت زياد
2- عدم وجود هيچ گونه غلط نگارشي

امتياز شما: 30
موفق باشي


ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۳ ۱۸:۵۳:۳۵



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۰:۵۹ سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۶

لیلی اوانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۷ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۰:۴۶ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴
گروه:
مـاگـل
پیام: 571
آفلاین
امتيازات جلسه ي دوم كلاس ماگل شناسي

اگه بخوام به طور كلي در مورد تكاليف جلسه ي دوم اظهار نظر كنم بايد بگم كه تأسف بار بود! پستهايي به شدت سطحي كه عموماً بدون دقت و حوصله زده شده بودن. البته استثناهايي هم وجود داشت اما از يكي دو مورد تجاوز نمي كرد.
لازمه اين نكته رو بدونيد كه نمره هاي تكاليف اين جلسه رو روي نمودار بردم در غير اينصورت ميانگين كلاس حتي به 15 هم نمي رسيد! البته روي نمودار بردن نمره ها باعث اجحاف شدن در حق دانش آموزاني مثل آبرفورث دامبلدور و لارتن كرپسلي شد كه جا داره همينجا ازشون عذرخواهي كنم.

در اين جلسه نقد پست ها رو به صورت جزئي و كامل نمي نويسم چرا كه با پستهايي كه در جلسه ي دوم زديد ثابت كرديد توجهي به نقدها و نكات ذكر شده در اون ها نداريد و اين همه دقت از طرف من به جز تلف كردن وقت هيچ فايده اي نداره!


آبرفورث دامبلدور


آبرفورث عزيز به عنوان پست اول ِسوژه، شروع بسيار خوبي بود. ماجرا را به خوبي آغاز كرده بودي و دلايل طنزي كه براي جايگزيني اتوبوس ذكر كرده بودي جاي كار را براي نفرات بعد به خوبي باز گذاشته بود. به جز چند مورد بسيار جزئي غلط نگارشي يا تايپي خاصي در نوشته ات ديده نشد ضمن اينكه به خاطر پذيرفتن ريسك آغاز سوژه و انجام موفق اين كار لايق تقدير هستي.

امتياز شما: 30
موفق باشي

جسيكا پاتر

باز كردن بحث كوزت، دختر كبريت فروش و ... به عنوان سوژه ي فرعي مي توانست ايده ي جالبي باشد هر چند در پست هاي بعد حالتي به شدت افراطي پيدا كرد و باعث ضعف شديد داستان شد.
با وارد كردن رون، هري و هرميون دست نفر بعد را براي ادامه ي داستان باز گذاشته بودي كه نكته ي مثبتي محسوب مي شد اما سوژه ي اصلي را چندان كه بايد پيش نبرده بودي.
در اواسط داستان چند غلط نگارشي داشتي كه نشان دهنده ي عدم دقت كافي است.
به جز اين موارد، پستت اشكال به خصوصي نداشت و در مقايسه با پست هاي ديگر، پستي خوب و قابل قبول بود.

امتياز شما: 29
موفق باشي

لارتن كرپسلي

پست فوق العاده اي بود. سوژه را با هنرمندي به مسير مناسب هدايت كرده بودي و طنزي جذاب و خواندني را در پستت به نمايش گذاشته بودي.حتي بدون تجديد نظر اساسي درنمرات هم، پست شما شايستگي امتياز كامل را داشت.

امتياز شما: 30
موفق باشي

استرجس پادمور

در مورد هر كسي مي شه تجديد نظر كرد ولي ديدن اين همه غلط تايپي در پست شما اصلا قابل قبول نيست! جوون هم جووناي قديم! همه بي دقت شدن!
اواسط پست كم كم داشتم كلافه مي شدم چون داستان را تا حدي به حاشيه برده بودي و بعضي موارد در پستت زائد به نظر مي رسيد اما با اضافه كردن قسمت لباس مشكي و تعارف هاي بين هري و رون، كه در جاي خود جالب و خواندني بود تا حد زيادي پست را نجات دادي و سوژه را در موقعيت بسيار خوبي به نفر بعد سپردي.

امتياز شما: 28
موفق باشي

ايگور كاركاروف


قبل از هر چيز به جمله ي اول نقد استرجس مراجعه كن!
سوژه هاي فرعي كه به كار برده بودي جالب بودند مخصوصا اشاره به ولدمورت و رولينگ اما سوژه ي اصلي را اصلا پيش نبرده بودي. ادامه پست ِ قبل مي توانست هيجان انگيز تر باشد و نحوه ي نجات يافتن اتوبوس كامل تر شرح داده شود.
باز هم تأكيد مي كنم سوژه ي اصلي به هيچ وجه پيش نرفته بود و هيچ اشاره اي به ماگل ها در پستت وجود نداشت.
بزرگترين نقطه ضعف پستت پاراگراف پاياني بود.يكبار ديگر اين پاراگراف را بخوان تا اشكالات متعدد نگارشي خود را در اين پاراگراف متوجه شوي.

امتياز شما:26
موفق باشي

لاوندر براون

خب لاوندر يك پست نسبتاً معمولي بود. تحول خاصي در سوژه ايجاد نشده بود اما نداشتن غلط تايپي و املايي ارزش پست را بالا برده بود.
مي توانستي نجات اتوبوس توسط رون را كمي بيشتر بسط دهي و هيجان انگيز تر كني.يك مورد اشتباه نادرست از شكلك داشتي و در پايان پست هم يكبار به جاي اصلاح، كلمه ي قفل را به كار برده بودي.

امتياز شما: 26
موفق باشي

نيمفادورا تانكس

منو نا اميد كردي نيمفادورا.
برخلاف پستي كه در جلسه ي پيش زده بودي تكليف اين جلسه ات اصلا قابل قبول نبود و نشان مي داد كه حتي به ابتدايي ترين قوانين كلاس هم توجه نداشته اي.
من چندين بار تأكيد كرده بودم كه اسمي از كلاس ماگل شناسي يا پرفسور اوانز در پستهايتان نبريد.
سوژه ي فرعي شخصيت هاي كارتوني در پست شما با اغراقي بي تناسب باعث افت شديد داستان شده بود. وارد شدن به قصر، مجلس رقص، ورود هركول و... كاملا بدون زمينه سازي در پست قرار گرفته بود و سير منطقي داستان را به شدت دچار ضعف كرده بود.
اگر اميدي به اصلاح و بازگشت سوژه به مسير طبيعي وجود اشت، اين اميد در پست شما به طور كامل از بين رفت. اميدوارم در جلسه هاي بعد دقت بيشتري نسبت به اين نكات داشته باشي.

امتياز شما: 12
موفق باشي

ريتا اسكيتر

چند مورد غلط املايي داشتي.كوتاه بودن پستت قابل تحسين بود اما مواردي مثل به ياد آوردن وِرد توسط هرميون به آن سرعت از نظر منطقي پست را دچار اشكال كرده بود. وارد كردن گلزار به عنوان تلاشي براي تغيير مسير سوژه حركت جالبي بود اما بهتر بود سوژه ي فرعي ديگري انتخاب مي كردي نه اين كه داستان را از چاله بيرون آورده و به چاه بياندازي.

امتياز شما: 20
موفق باشي

آماندا لانگ باتوم

خب هيچ توضيحي ندارم! دوستاني كه تمايل به خواندن يك پست كاملاً ارزشي را دارند مي توانند به پست آماندا مراجعه كنند.
آمانداي عزيز هيچ اجباري براي پست زدن نبود اينجا كلاس درسه و من انتظار بيشتري از تو داشتم!

امتياز شما: 12
موفق باشي

ويكتور كرام

كاش بعد از ارسال پست 1 بار از روي نوشته ها خوانده بودي و لا اقل نيمي از غلط ها متعدد تايپي را اصلاح مي كردي.
اگر موضوعي در پست هاي قبل مطرح شده، لزوماً نشان دهنده ي صحيح بودن آن موضوع و الزام شما در ادامه دادنش نيست.
متأسفانه نه تنها تلاشي براي اصلاح اشتباهات پستهاي قبل نداشتي بلكه آنها رو با شدتي هر چه بيشتر تكرار كرده بودي.
تنها برتري شما نسبت به چند پست ديگري كه به اين سبك نوشته شده بود، اشاره ي ضمني تان به سوژه ي اصلي و تلاش در راستاي اصلاح حافظه ي ماگل ها بود.

امتياز شما: 15
موفق باشي

پرسي ويزلي

تلاش خوبي براي احياء سوژه بود و مي توانست يك پست رابط خوب محسوب شود. تنها اشكال شما اين بود كه بعد از متوقف كردن روند زائد، فرعي و ارزشي داستان، به جاي ارائه ي ايده اي جديد يا حتي واگذاري اين امر به نفر بعد سوژه را به سبكي عجولانه و غير منطقي به پايان برده بوديد در حاليكه در آن زمان هنوز مهلت ارسال پست ها براي كلاس تمام نشده بود.
در هر حال آنچه باعث كسر امتيازتان مي شود پايان بردن سوژه نيست بلكه نحوه ي انجام اين كار است كه بسيار عجولانه بود.
از طرفي پست كوتاه شما و تلاشتان در راستاي پايان بخشيدن به روند ارزشي داستان و خاتمه دادن به سردرد و كلافگي مخاطب شايسته ي تقدير است.در شرايط عادي شايد اين پست امتياز چندان خوبي نمي گرفت اما با توجه به وضعيت تاپيك در آن مقطع زماني،به نظر مي رسد شيوه اي كه اتخاذ كرديد تنها را ممكن براي پايان بخشيدن به اين روند بوده است .

امتياز شما: 28
موفق باشي

استن شانپايك

پست شما هم متأسفانه در مجموعه ي پست هاي ارزشي محسوب مي شود. بد نيست اين نكته را بدانيد كه ارسال چند پست، پشت سر هم خلاف مقرارت انجمن هاي سايت است. البته من به اين خاطر از شما امتيازي كم نكرده ام چرا كه اين مسئله در حوزه ي اختيارات و وظايف من نيست و تنها عدم توجه و رسيدگي ناظرين محترم انجمن را نشان مي دهد.
خب ببينيد دوست من، پست شما از جهات زيادي دچار اشكال بود. متأسفانه شما با ساده ترين نكات مربوط به اتوبوس شواليه - از جمله اين نكته كه ارني راننده ي اتوبوس است نه استن! – آشنا نبوديد. من در همان تاپيك اين مسئله را به شما گوشزد كردم اما متأسفانه شما هيچ توجهي نشان نداديد.
سوژه در پست شما (بهتر است بگويم پستهاي شما) به بدترين نحو ممكن دچار تحريف شد و از دست رفت. البته در اينجا فقط پستي كه لينك آن را در كلاس گذاشته ايد مورد نقد قرار مي گيرد.
تنها نكته ي مثبتي كه در پست ديدم اشاره به مسئله ي كرايه ي اتوبوس بود كه اگر اين ايده در پست قوي تري بكار مي رفت مي توانست روند جالبي به داستان دهد.
از طرفي همانطور كه در نقد پست تانكس اشاره شد، به علت اشاره ي ضمني كه به كلاس ماگل شناسي داشتيد امتياز قابل توجهي از شما كثر مي شود.

امتياز شما: 12
موفق باشي


باز هم تأكيد مي كنم تكاليف اين جلسه به شدت ضعيف بود و امتيازحقيقي اكثر شما حدوداً 10 نمره كمتر از چيزي است كه مشاهده مي كنيد!


ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۳ ۱:۴۲:۴۹



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۶:۲۰ دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۶

لاوندر براونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۴ چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۶:۴۳ شنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۶
از تو دفتر ِ مدیر ِ مدرسه!!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 544
آفلاین
سلام پرفسور.
ممنون از تدریس خوبتون.
پست من در ادامه ی پست پرسی عزیزه.
لینک مشق
با تشکرات
بای


[font=Tahoma][size=large][b][color=3300FF]نیروی جوان > تفکر جوان > ایده های نو > امید ساحره ها و ج�


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۴:۱۴ دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۶

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
جـادوگـر
پیام: 3737
آفلاین
سلام

لینک تکلیف در باشگاه تفریحاتی وزارت خونه

* از اونجایی که تعدادی بوق ! سوژه رو منحرف کرده بودند ، از اول شروع کردم و سعی کردم نکاتی که استاد گفتن رو در بر داشته باشه ، کمی هم به این دلیل طولانی شد !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.