گابر اخم کرد و با اینکه هنوز خوب متوجه قضیه نشده بود پرسید:
-منظورتون همون استرجس پادمور محفیله؟
همیار اول ابتدا به قیافه مظلوم جیمز نگاه کرد و سپس رو به فیلت و تد ، گفت:
-بله،بله...چون شما آخرین کسانی هستید که با هاش ملاقات داشتید و با هاش درگیری لفظی هم داشتید، پس شما سه تا پسر مظنون این پرونده هستید.
فیلت: چی؟... چرا ما؟ پس گابر چرا نیست؟
همیار سوم: به ما فقط اسم این سه نفر رو گفتن. حالا از شما می خوام که برای دفاع از خودتون همراه ما به وزارت خونه بیایید. ولی اول باید خونه بازرسی بشه.
جیمز در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت:
-من می خوام شیرینی های یویوایم رو درست کنم. اگه برم وقت تموم میشه.
جیمز:
تد دم گوش فیلت به آرامی گفت :
-من نمی دونم اینا اینجا چی کار می کنند.ولی در هر صورت جیمز راست میگه، نباید وقت رو تلف کنیم. ما باید فرار کنیم. اگه نریم تو مسابقه گابر برنده میشه.
فیلت:هان؟...باشه قبول.
تد با خنده رو به گابریل گفت:
-عزیزم،می خوایی به همیار های وزارت کمک کنی تا اتاق ها رو بازرسی کنند تا بلکه سرنخ مهمی گیرشون بیاد. آخه ما هممون نگران استر هستیم.
گابریل از عصبانیت سرخ شد. و به هیچ وجه راضی به این کار نشد. ولی وقتی همیار ها خیلی اصرار کردند. مجبور شد که از مامورین حکومتی اعطاعت کنه و چون دوست نداشت کسی بی اجازه به اتاقش بره راضی شد که اونا رو همراهی کنه.
فیلت و تد، جیمز رو هم فرستادن دنبال یویوی سیاه و خودشون از راه پله ی بالای پشت بوم فرار کردند.
درحال دویدن روی پشت بوم ها بودند که فیلت گفت:
-هی!...تد، وایستا.من پیرمردم زود خسته می شم. می گم بیا از همین جا آپارات کنیم.
تد درون ذهن خود کوهستان غول ها رو تصور کرد که در آنجا مشغول مکیدن خون، خون آشام ها است
.
فیلت:تد؟
تد: ها؟ چیه؟ رشته ی افکارمو پاره می کنی؟
فیلت عرق پیشانی اش را پاک کرد و گفت:
-من دارم آپارات می کنم همون جایی که روح محفل بهم گفت. توچیکار میکنی؟
تد چشم هایش را بست و به آرامی گفت:
-منم می رم همون جای خوبی که به من الهام شده.
فیلت در عرض سه سوت! غیب شد. و سپس خود را در وسط کوچه ای که از دوطرف خانه های روستایی آن را احاطه کرده بودند دید.
هیچ رفت وآمدی دیده نمی شد . تا اینکه شخص سفید پوشی را در دور دست دید و با عجله به سمت او رفت.
شخص سفید پوش درمیان زمین و هوا معلق بود و پشت به فیلت ایستاده بود. صدایی نجوا مانند شنیده شد که می گفت:
- اینجا گودریکه. خونه جن ها مکان کاملا حفاظت شده ایه و ورود به اونجا خطرناکه. من بیش از این نمیتونم به تو کمک کنم. چون توبه دوستت خیانت کردی، واین کار برای یه محفلی خیلی ناپسنده. پس خودت یه راهی پیدا کن.