هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: آینه نفاق انگیز
پیام زده شده در: ۲۲:۵۷ جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸
#41

مورگانا لی‌فای


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۰۳ جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۹
از یه دنیای دیگه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 516 | خلاصه ها: 1
آفلاین
شنیده بود تو آینۀ نفاق انگیز می تونه دلخواسته هاشو ببینه... اونطوری که انگار واقعیت پیدا کرده ان.

شنیده بود که می تونه بشینه جلوش و تا هر وقتی که دلش می خواد، آرزوهاشو تماشا کنه... اونطوری که انگار دم دستشن.

کلاساش که تموم شد، دلش می خواست از هاگوارتز بزنه بیرون، بره یه تعطیلات طولانی... یه جزیرۀ قشنگ، آوالان؟ شاید... ولی به جاش کتاباشو پرت کرد روی تختی که تو خوابگاه دخترونه داشت، و دوید به طرف اتاق ضروریات. آخه خیلی دلش می خواست بدونه که واقعا چی دلش می خواد!

نفهمید تا طبقۀ چندم داره می دوئه! فقط می دونست که یه بند دویده تا رسیده به اون راهروی آشنا. دو سه بار از جلوی دیوار مرموز رد شد و از صمیم قلب دلش خواست آینۀ نفاق انگیزو پیدا کنه. بعد از کلی قدم رو رفتن، به هدفش رسید! در اتاق ضروریات باز شد!!!

میشه تصور کرد که چی اونجا دید! آینۀ نفاق انگیز، با همون هیبت و صلابتش... با همون برق اغواگرانۀ شیشه ایش!

یه لحظه مردد شد! اگه بازم فقط آوالان و گل و بلبل هاش و مامان بزرگ لی فای رو ببینم چی؟ ولی از آخرین باری که از صمیم قلب آرزوی برگشتن به آوالان رو داشت، مدتها گذشته بود و اتفاقای جدیدی توی هاگ رخ داده بود... پس شاید... شاید... یعنی ممکن بود تدی رو توی آینه ببینه؟

سرش رو بالا گرفت. شونه هاشو محکم کرد. سینه شو داد جلو و سعی کرد مث یه آدم شجاع با هرچیزی که ممکنه پیش بیاد، روبرو بشه. به هرحال قرار نبود آینه بهش چیز بدی رو نشون بده.

به آینه رسید و سطح آینه موج برداشت. چه همه صحنه های جورواجور از جلو چشاش رد شد:

تمام هاگوارتز با شور و شادی دور عروس و دوماد جمع شده بودن و گل می پاشیدن رو سر و کله شون. ویکتوریا ویزلی با نگاه مهربونش یه تاج بزرگ از گل رو که به شکل قلب بود، انداخت گردن عروس و دوماد طوری که کم مونده بود با هم بخورن زمین و هرسه تاشون با صدای بلند قهقهه زدن. موهای مشکی عروس و موهای فیروزه ای دوماد تضاد عجیبی داشتن ولی شکل لبخندشون دقیقا یه جور بود.

آینه موج برداشت و صحنه عوض شد:

برادر بزرگ به برادر کوچیکش لبخند زد. دستشو گرفت توی دستاش و با نگاهی پر از عشق برادرانه به چشماش خیره شد:
- خوشحالم داداشی که وفاداریتو به پرفسور دامبلدور ثابت کردی... اینکارت باعث میشه تا ابد بهت اعتماد داشته باشم. همیشه می دونستم عاقل ترین و بهترین برادر دنیایی.

چهرۀ برادر کوچیکتر از شادی می درخشید و صداقتش توی تک تک سلول های صورتش آشکار بود.

آیه دوباره موج برداشت و یه صحنۀ دیگه:

مرد جوون روبروی مرد مسن تر زانو زده بود. سرشو با ادب و احترام خم کرده بود و زمزمه می کرد:
- ارباب! من همیشه معاون وفادار شما باقی می مونم. هیچی توی دنیا نمی تونه وفاداری من به شما رو خدشه دار کنه.

ارباب خم شد و دستان بسیار سفیدش رو گذاشت رو شونۀ مرد جوون و بلندش کرد. به چهرۀ تیرۀ اون لبخندی زد و:
- لزومی به اثبات نیست. تو همیشه یکی از بهترین هایی و من بالاخره اینو تو روی تو گفتم تا بهش شک نکنی.

دختر جوونی که کمی دورتر به صحنه نگاه می کرد، لبخندی به سیاه پوست جوون زد و خوشحال بود که دوستش بهش اجازۀ حرف زدن داده، و برای حرفاش ارزش قائل شده!

دوباره یه موج دیگه:

سوسک کوچولو روی شونۀ دختر جوون نشسته و با هم حرف می زنن. دختر جوون به سوسک لبخند می زنه:
- اصن فکرشم نمی کردم که درسای ماگلا برات اینقده جذابیت داشته باشه. حالا راس راسی بهترین نمره ها رو گرفتی و برگشتی؟

سوسک شاخکاشو به هم می ماله. پر می زنه و درست جلوی چشمای دخترک روی هوا می ایسته. سرشو با افتخار بالا و پایین می بره و جواب میده:
- اوهوم. حالا هم زودی یه مصاحبۀ داغ و جنجالی برام جور کن که چطور می تونم میونۀ یه گرگینۀ مو فیروزه ای و همسر غرغروش رو به هم بزنم. دیگه وقت کاره.

-

بازم صحنه موجدار میشه. چند بار و چند صحنه رو پشت سر هم نشون میده و سرانجام:

تمام هاگوارتز توی صحنه دیده میشه که شلوغتر از همیشه س! مورگانا همۀ آدما رو نمی شناسه. فقط می تونه چن تا از بچه های گروه های دیگه و همینطور، تمام اسلیترینی ها رو توشون تشخیص بده که همشون توی سرسرای عمومی دور میزها نشستن و با شادی فعالیت مفیدشون رو روی دیس های غذا نشون میدن. ریگولس به لوسیوس زیرپایی می زنه و همونطور که لوسیوس داره پخش زمین میشه، سینی استیک رو ازش می قاپه.

آمیکوس و آناکین درمورد بهترین غذایی که روی میزه اختلاف نظر دارن و بحثشون کم کم بالا می گیره. نارسیسا و بلاتریکس لباس جدید مورگانا رو به هم نشون میدن و می خندن. مورگانا بی توجه به ناهمگونی سمت راست و چپ دامنش، از دور برای تدی اشاره های مشکوک می فرسته. لرد سیاه و پرفسور دامبلدور از دور چوبدستی هاشونو به هم نشون میدن. سوروس و بلیز و مورگان الکتو مهره های شطرنج جادویی رون ویزلی رو کش رفتن و به سر و کلۀ هم پرتاب می کنن.

صدای خنده و شادی همه جا رو پر کرده...

****************

می دونم که اینجا پست رول زده نمیشه معمولا! ولی گمون نکنم قانونی برعلیه یه پست شبه رول (یا حتی خود رول) توی این انجمن وجود داشته باشه. داره؟


ویرایش شده توسط مورگانا لی فای در تاریخ ۱۳۸۸/۲/۱۱ ۲۳:۱۳:۰۳
ویرایش شده توسط مورگانا لی فای در تاریخ ۱۳۸۸/۲/۱۲ ۰:۴۲:۴۴


Re: آینه نفاق انگیز
پیام زده شده در: ۱۰:۵۶ جمعه ۹ اسفند ۱۳۸۷
#40

اوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۱ جمعه ۴ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۲۵ سه شنبه ۳ آبان ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 161
آفلاین
اوری توی آینه چی می بینه؟
می بینه لرد سیاه و مرگخوار ها محفل را شکست دادند و ولدمورت حاکم کل جهان شده است


شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )



Re: آینه نفاق انگیز
پیام زده شده در: ۱۱:۴۰ پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۷
#39

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
كينگزلی شكلبوت در آينه ی نفاق انگيز چی می بينه؟
می بينه كه محفل سربلند و پيروز شده و تمام سياهی ها و لرد سياه از بين رفتند.



Re: آینه نفاق انگیز
پیام زده شده در: ۱۵:۰۶ چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۷
#38

دیدالوس دیگلold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۹ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲
از جلوی کامپیوترم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 338
آفلاین
دیدالوس دیگل در آینه چی چی میبینه؟
این که با هری پاتر بسیار صمیمی شده و در راه حفظ جون اون می میره!




غیر ممکن غیر ممکنه! همینی که گفتم...ناراحتی زنگ بزن 118


Re: آینه نفاق انگیز
پیام زده شده در: ۱۴:۳۶ جمعه ۲۷ دی ۱۳۸۷
#37

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
دامبلدور تو آينه چی می بينه؟
می بينه در كنار خانوادشه.



Re: آینه نفاق انگیز
پیام زده شده در: ۲۳:۲۲ جمعه ۶ دی ۱۳۸۷
#36

دوركاس ميدوز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۴۶ شنبه ۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۰:۵۳ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از روز اول می دونستم ...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 178
آفلاین
شخصیتی که شما دارید که اسمش دورکاس هست در آینه ی آبریزرد چی می بینه؟
در آینه خودم رو می بینم که توی مبارزه با ولدمورت پیروز شدم و پام رو روی جسدش گذاشتم که انگار شکار زدم.دارن ازم عکسم می گیرن.
شما که دورکاس میدوز هستید اگه ماگل بودی توی آینه چی می دیدی؟
در حال خود کشی کردن بودم.
خودمم ؟!
دارم عروسی می کنم با کسی که دوسسش دارم.


Can You Forgive Me Again, You're My One True Friend, And I Never Ment To Hurt You

[url=http://meadowsisadorc.livejournal.com/profile]حقایق ت


Re: آینه نفاق انگیز
پیام زده شده در: ۲۲:۲۵ جمعه ۶ دی ۱۳۸۷
#35

آیدن لینچ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۰:۵۱ شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۵
از من به تو نصیحت!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 17
آفلاین
آیدن لینچ در آینه ‌ایریزد چی میبینه؟

میبینه که به ضریب هوشیش یه مقداری اضافه شده و تمام مردم رو میبینه که میندازنش بالا پایین!

آیدن لینچ در دنیای ماگلی در آینه ایریزد چی میبینه؟

احتمالا خودشو میبینه با یه جایزه نوبل هوش!

خودم چی؟؟

من احتمالا تصویری از جهانی بدون درس و امتحان میبنم!



Re: آینه نفاق انگیز
پیام زده شده در: ۱:۲۳ یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۷
#34

پروفسور فلیت ویک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۰۰ شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۳۷ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
از اين ستون به اون ستون فرجه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 254
آفلاین
.شخصیتی که شما ایفای نقش او را به عهده دارید که پرفسور هست! ، در آينه ي ايريزد چي ميبينه؟

يك وجب قد بلندتر!


2.شخصیتی که ایفای نقش او را به عهده دارید ای و پرفسور فليته ، اگه در دنياي ماگلي قرار بگيره_ يعني جادوگر نباشه و در دنياي همين الان خودتون باشه_ در آينه ي ايريزد چي ميبينه؟
چندتا بادي گارد گنده بك براي محافظت از اون!
يا شايدم يكي كه دوسش داشته باشه!



جواب دادن به این سوال هم اختیاریه:

3.خود تو_ هميني که الان پشت کامپيوتر نشستی رو ميگم ! _ در آينه ي ايريزد چي ميبينی؟
يه بنده خدارو
اصلا خصوصي.. بوق بر شما شطرنجي كن!


[img align=left]http://panmedi.persiangig.com/DA/Modereator.p


Re: آینه نفاق انگیز
پیام زده شده در: ۱۴:۳۹ جمعه ۱۲ مهر ۱۳۸۷
#33

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
از يت نكن! شايدم، اذيت نكن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 708
آفلاین
1.شخصیتی که شما ایفای نقش او را به عهده دارید که گابر هست! ، در آينه ي ايريزد چي ميبينه؟

به نظرم بزرگ شدنش و ازدواجش با نویل رو میبینه! (پتک)
اما به نظرم مهم ترین جنبه اش اینه که ببینه با رون عروسی کرده!



2.شخصیتی که ایفای نقش او را به عهده دارید ای بوق بازم گابر ، اگه در دنياي ماگلي قرار بگيره_ يعني جادوگر نباشه و در دنياي همين الان خودتون باشه_ در آينه ي ايريزد چي ميبينه؟

چه فرقی داره؟ حالا عاشق یکی دیگه میشه!

جواب دادن به این سوال هم اختیاریه:

3.خود تو_ هميني که الان پشت کامپيوتر نشستی رو ميگم ! _ در آينه ي ايريزد چي ميبينی؟

لبمو سوراخ کردم..؟ :دی
رفتم استادیوم !!!!


[b]دیگه ب


Re: آینه نفاق انگیز
پیام زده شده در: ۰:۴۳ جمعه ۱۲ مهر ۱۳۸۷
#32

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
1. مری باود ، در آينه ي ايريزد چي ميبينه ؟

خوب یه مامور سازمان اسرار احتمالا چیزی نمیبینه جز یه سری اطلاعات خیلی خفن از نقاط مختلف جادوگری !


2. مری باود ، اگه در دنياي ماگلي قرار بگيره _ يعني جادوگر نباشه و در دنياي همين الان خودتون باشه _ در آينه ي ايريزد چي ميبينه ؟

قطعاً مرینا رو میبینه که پیششه تصویر کوچک شده ،
شایدم سوالات کنکور رو ببینه ، دیگه قبولی و اینا دیگه !



3.خود من _ هميني که الان پشت کامپيوتر نشستم رو ميگم ! _ در آينه ي ايريزد چي ميبينم ؟

اخه من پشت کامپیوتر چی میتونم ببینم ؟ جز صفحه مانیتور؟

منتهی من یه روزای خوشی رو میبینم که سراسر خنده باوشه !


حالا اینجا باحال می‌شد اگه میگفتیم مثلاً فلانی چی میبینه !

مثال میزنم :

تدی و آسپ : تصویر کوچک شده

وزیر و بلیز در هنگام کودتا : تصویر کوچک شده

ریتا اسکیتر : تصویر کوچک شده

مرگخواران : تصویر کوچک شده و یا تصویر کوچک شده

گابریل دلاکور و راونی ها : تصویر کوچک شده

آلبوس دامبلدور : تصویر کوچک شده

مدیران سایت نسبت به تازه واردین : تصویر کوچک شده

گریف ها در قهمرانی کوییدیچ هاگوارتز : تصویر کوچک شده

لرد ولدومورت : تصویر کوچک شده


ویرایش شده توسط مری باود در تاریخ ۱۳۸۷/۷/۱۲ ۰:۵۴:۴۸

خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.