نقد پست شماره 2 در تاپیک خیابون گریمولدپدید آورنده:
گودریک گریفیندورسلام. دو تا پست قبلیت رو یکی دیگه باید نقد کنه. ولی خب اگه فرصت کنم تا چند روز آینده اونا رو هم نقد میکنم خودم برات.
مورد اولی که بهش اشاره می کنم بحث سوژه و سوژه سازی هست که خودت به عنوان اولین نویسنده ی پست اونو پدید آوردی. همانطور که قبلا هم اشاره کردم، درگیری سنتی محفل و مرگخواران و سوژه های درگیری و جنگ بین اونها یه جورایی سنتی و تکراری شده و الان جاذبه به اینه که این درگیری سنتی حالت حاشیه ای پیدا کنه و سوژه های مختلف که پیش تر در حاشیه بودند، حالا اصل ماجرا شوند. در واقع پیرامون محیط و شخصیت ها و درون آنها ما سوژه رو پیش ببریم تا اینکه مثل گذشته پیرامون یک جمع و عملکرد اون (مثل درگیری محفل و مرگخواران) رول بنویسیم. پس بهتره سوژه ها رو جور دیگه پیش برد. این تاپیک و رول شما هم همینطور. درگیری محفل و مرگخواران باید در حاشیه قرار بگیره و بیشتر اتفاقاتی که در خیابون گریمولد میوفته اصل قضیه بشه. شما در رول خودتون به این نکته به شکل نسبی پرداختین و پای لرد ولدمورت و یک نقشه زیرکانه اون رو در انتهای رول وسط کشیدین. خب حقیقت هم اینه که خوبه. به عنوان رول آغازین حضور مرگخواران و لرد سیاه رو به عنوان یک مورد فرعی در مسیر سوژه وارد کردید. این به نفرات بعدی شما بستگی داره که چطور ادامه میدن و این که تا چه حد و تا چه زمانی چهره ی مرگخواران را در حاشیه قرار میدن و چطور به شکل زیبا اون رو هم سان با اون سوژه ی جاری اصلی نمایش میدن.
بهره گیری از موارد خارجی برای افزدون به سوژه هم نکته خوب و مثبتی بود. در واقع هر چیزی که در عالم جادویی هری پاتر نیست و در عالم ما هست و شکل طنز آمیز داره رو میشه با کمی دستکاری آوردش توی سوژه ی رول های جادویی. این مورد رو به خوبی ازتون دیدم. حرکت فیلیپینی از جانب آلیس نمونه ی طنز آمیز این مورد بود که دامبلدور با اون همه ابهت و قدرت جادوییش یکی از این ضربات بخوره و نقش بر زمین بشه. جالب و خنده دار بود. نمونه ی دوم هم لرد سیاه بود و قضیه غذای نجینی. این رو از چت باکس الهام گرفتید و ماهیت جادویی نداره دقیقا. اما در قصه های هری پاتر نجینی این کارو میکرد اما نه به شکل طنز آمیزی که لرد بین مرگخواراش دنبال داوطلب باشه برای اینکه ناهار یا شام نجینی بشن. اینم مورد جالب و با مزه ای بود. جا داشت که این مورد رو بیشتر هم وارد رول تون کنید. نمونه ی ضعیف تر چهره و حالت موی سر جیمز بود که به وضعیت مشنگی تغییر کرده بود. می شد پیرامون چهره و سر و وضعش هم توصیفات خنده داری رو نوشت که در عالم مشنگ می بینیم.
از نظر موضوع سوژه هم نگاهی داشته باشیم. رول شما به عنوان رول نخست موضوع نسبتا خوبی را نمایش میداد اما برخی موارد آن کمی نامناسب و نا مفهوم به نظر می آمد. اشاره من کاملا آشکار است. خط سوم و چهارم رو میگم:
نقل قول:
خیابان بسیار شلوغ بود. دامبلدور در حالی که قیافه ی مشنگی به خود گرفته بود و سبیل هایش را قایم کرده بود به طرف دکه روزنامه فروشی می رفت.
خب دامبلدور طبق اشاره خودتون داره به دکه روزنامه فروشی میره. هدف خاصی چه در ذهن شخصیت و چه در توصیف بر مبنای حالت راوی مطرح نمیشه. میدونیم دامبلدور هراسی از نشان دادن خودش در برابر ماگل ها نداره که قیافه اش رو تغییر بده. تغییر لباس معمولش به لباس مشنگی و پنهان کردن ریش و سبیل هایش باید علتی داشته باشد. این علت می تونست در پست شما شکل های مختلفی داشته باشه. صرفا حرکتش به سمت دکه روزنامه فروشی توجیه نمیکنه این موضوع رو. جا داشت با نیم خط توصیف بیشتر پیرامون یک رفتاری از جانب دامبلدور بشه علت تغییر لباس معمولش به لباس مشنگی و پنهان کرد سبیل هایش را توضیح داد یه جورایی. عدم توجه به این موضوع یک جورایی یک توصیف خام و بی دلیل رو پدید میاره که در پست شما دیده شد. نمی توان مدعی شده که یک آسیب جدی به رول و جاذبه ی سوژه میزنه این موضوع اما خواننده ای که رول شما رو میخونه خط به خط دوست داره علت یک توصیف پیرامون شخصیت یا حتی محیط یا دیالوگ یک شخصیت رو در خطوط بعدی پست شما جستجو کنه یا حداقل با اشاره و نشانه ای کوچک بتونه اونو یه جورایی حدس بزنه. یه حدس معمول که برای خیلی ها یکسان باشه.
طنزی که پیرامون رویارویی جیمز و دامبلدور پدید آوردین جالب و خوب بود اما می شد که بهتر باشه. دیالوگ ها و توصیف ها پیرامون سه شخصیت در خیابان گریمولد خوب و طنز آمیز بود اما کامل و عالی نبود. مثلا فیلیپینی زدن خوب بود ! یا تقاضای لرد جهت خورده شدن دالاهوف توسط نجینی !
شکلک های مناسب و خوبی ازتون برای توصیف چهره ی شخصیت ها دیدم. جالب بود. برای شخصیت دامبلدور با توجه به کتک خوردنش و افتادنش بر زمین هم می شد توصیف کوتاهی پیرامون هیکل و شکلکی پیرامون چهره اش پدید آورد. یه کمی اینجا رو عجولانه پیش بردین. البته موردی سلیقه ای است هم می تونست کمی به طنز و جذابیت رول شما اضافه کنه. توصیف هاتون نسبت به قبل پیشرفت زیادی داشته اما هنوز جای کار داره. هدف اینه که در کنار یک دیالوگ طنز و یک شکلک طنز، بشه یک توصیف طنز پیرامون رفتار و حالت روحی طنز آمیز یک شخصیت نوشت و تصور بر این باشه که این مورد نه تنها در یک جا تکرار بشه توی رول، بلکه چند بار نقش بگیره توی رول. اون وقت میشه انتظار ترکیدن از خنده رو داشت !
. خب البته اینو هم خاطر نشان کنم که جالب نیست پشت سر هم سه پارامتر یاد شده رو هی تکرار کنیم. خوبه که فاصله کوتاهی با چند توصیف که حالت جدی تر دارن رو بین نقاط قرمز (نقاط خنده) بذاریم تا یک دفعه خواننده رول شما از حالت جدی به طنز برسه و غالفگیر بشه و دوباره به حالت جدی و دوباره غافلگیری. این پتانسیل هست برای رول توی این سایت که این مورد تا سه – چهار بار توی یه رول تکرار بشه. شما آرایش و ظاهر خوبی رو براش دارین از نظر رول نویسی (مخصوصا همین رول). فقط باید بیشتر به همسان سازی سه پارامتری که گفتم توجه داشته باشین و روش کار کنین.
در مجموع رول خوبی بود. می شد که خیلی خوب هم باشه. به نکاتی که پیرامون همسان سازی سه پارامتر گفتم توجه کنید. همینطور به نکته ی که بالاتر در مورد بهره گیری از موضوعات خارجی و ماگلی و دستکاری اونها برای ورود به رول های جادویی توجه کافی داشته باشین. هر چیز خنده داری در زندگی روزانه خودمون که خنده اش میتونه حالت عام داشته باشه (یعنی خیلی ها باهاش بخندن) مثل یک کنایه، دیالوگ یا توصیف میشه جایی در رول جادویی براش باز کرد. به محض رویارویی با اونها و تجربه طنز اونها، قلم بردارین و یادداشتش کنید. سپس فکر کنید که چطور با اندکی دستکاری میشه توی رول های جادویی این سایت ازش بهره برد. تا وقتی که میان سایت و زمان تفریح رول شما میشه. اون وقت توی رولها با توجه به موقعیت های مختلف شخصیت ها در مسیر سوژه، از اونها استفاده کنید. راستی
اظهار تاسف خیلی بهتره.
احضار تاسف خیلی خوب و باحال نیس !
موفق باشی !