نام شخصیت انتخابی:بلاتریکس لسترنج
گروه:اسلیترینویژگی های ظاهری:قدبلند و رنگ پریده با نگاهی تحقیرآمیز و ظاهری مغرور و متکبر و موهایی بسیار زیبا و دلفریب!
سن:کوشیــــــــــــو!
معرفی شخصیت:بلاتریکس بلک(لسترنج)او فرزند ارشد کیگانوس بلک و دروئلا روزیه بود که در خاندان با اصالت بلک متولد شد هرچند تا پایان عمر ننگ دخترعموی سیریوس و خاله نیمفادورا تانکس بودن را به ناچارا یدک کشید.نام او برگفته از سومین ستاره ی پرنور در صورت فلکی " اوریون" یا شکارچی هست که با نام ستاره ی آمازون هم شناخته می شده.
او خواهر بزرگتر نارسیسا و اندرومدا بلک است. بلاتریکس با وجود شباهت ظاهری بسیار به خواهران کوچکترش بر خلاف آنها صاحب چشمانی به تیرگی شب و موهایی سیاه بوده است.او به طرز سادیستیک واری به اصالت خون جادوگری پایبند بود و رد پای این تعصب را در لحظه به لحظه زندگی او میتوان مشاهده کرد.
او در سال 1962 وارد مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز شد و به گروه اسلیترین پیوست.جایگاهی که بر شدت غرور و تعصب اصالت زادگیش بیش از پیش افزود.
بعد از اتمام تحصیلات او با رودلفوس لسترنج،اصیل زاده ی ثروتمندی از گروه اسلیترین، ازدواج کرد. اگرچه آن ها در آینده در خدمت ولدمورت همکاری خوبی داشتند،ازدواج آن ها چیزی بیشتر از انجام سنت های الزامی اصیل زادگی خانواده ی او نبود. برخلاف خواهرانش بلاتریکس کوچکترین علاقه ای به همسرش ابراز نمی کرد و حتی از آوردن نام او در مکالمه ها خودداری می ورزید.
با اینهمه حتی ازدواج نتوانست ذره ای از آتش عشق و علاقه او به پیوستن به ارباب تاریکی کم کند و کمی بعد از ازدواج به جرگه پیروان لرد ولدمورت پیوست و چیزی نگذشت که خود را تا جایگاهی شایسته نزد لرد سیاه بالا کشید.شدت اطمینان و علاقه او به لرد سیاه چنان بود که در سال 1981 با شنیدن خبر ناپدید شدن سرورش آن را باور نکرد.او با همراهی همسر و دوتن دیگر از همراهانش با زیر شکنجه گرفتن زوج لانگ باتم کوشید تا نشانی از سرورش بیابد.خشم و درماندگی بلاتریکس از ناپدید شدن لرد سیاه و قدرت او در اجرای طلسم های نابخشودنی عاقبت به ناتانی کامل و دائمی لانگ باتم ها و دیوانگی ایشان منجر شد بی انکه اقدامات او بتوانند لرد سیاه را بار دیگر بازگردانند.او به همراه همسر و دو همراه دیگرشان محاکمه و به حبس ابد در آزکابان بدون هیچگونه شانس آزادی محکوم شدند.با این وصف بلاتریکس بدون هیچ ترسی و بدون اینکه التماس کند با غرور اعلام کرد که همچنان به لرد سیاه وفادار است و اطمینان دارد زمانی او بازخواهد گشت.
بلاتریکس قریب 14 سال از بهترین روزهای عمرش را در زندان مخوف آزکابان و در شوق پیوستن مجدد به اربابش سپری کرد و حال با بازگشت اربابش او بار دیگر از زندان رهایی یافته تا تمام تلاشش را برای خدمت در راه سرورش به کار گیرد.
پاره ای اطلاعات در خصوص زندگی شخصی:بلاتریکس همچنین هیچگاه صاحب فرزند نشد چون میپنداشت رودولف پیرتز از ان است که نیاز به تجربه ی حس پدری داشته باشد.به همین دلیل او علاقه بسیاری به فرزند خواهرش نارسیسا یعنی دراکو در خود حس میکند هرچند علاقه ای ندارد این را نشان دهد.بالعکس دراکو او از خواهرزاده دیگرش نیمفادورا تانکس بیزار است و او را مایه ننگ خاندانش می پندارد.همچنین طلسم مورد علاقه او کروشیوست که طبیعتا رودولف بیشتر از سایرین توفیق تجربه آن را داد!
پ.ن:یکی بیاد منو تایید کنه هرچه زودتر...کروشیو!
بانو بلاتریکس؟!
امم... چیزه... چقدر خوشحالم که شمارو اینجا میبینم.
تایید شد!