wand

روزنامه صدای جادوگر

wand
مشاهده‌کنندگان این تاپیک: 1 کاربر مهمان
پاسخ به: كلاس پرواز و كوییدیچ
ارسال شده در: سه‌شنبه 9 مرداد 1403 22:41
تاریخ عضویت: 1403/05/05
تولد نقش: 1403/03/15
آخرین ورود: شنبه 13 مرداد 1403 17:24
پست‌ها: 12
آفلاین
اتاق مشترک اسلیترین سرشار از تنش بود. جارویم شکسته و فردا مسابقه کوییدیچ بسیار مهمی داریم. از شدت عصبانیت داشتم دیوارها را با چشمانم می‌خوردم. توی این موقع سال حتی یک جارو درست و درمان توی بازار پیدا نمی‌شود. توی ذهنم داشتم دنبال یه معجزه می‌گشتم تا نجاتم بدهد.

یاد مارکو افتادم. همیشه می‌داند چطور مشکلات را حل کند. به سمتش رفتم و با عصبانیت گفتم:
- مارکو، بدبخت شدم! جاروم شکسته و فردا مسابقه داریم. کمک میخوام.

مارکو که در حال خواندن کتاب بود سرش را بلند کرد و با ابروهای بالا رفته به من نگاه کرد.
- چی شده؟ تو که همیشه همه چی رو تحت کنترل داری.

- خب، این بار نه. جاروم شکسته و نمی‌دونم چطور باید فردا بازی کنم. راه‌حلی داری؟

مارکو با لبخند مرموزش به من نگاه میکند.
- کمک می‌کنم، ولی یه شرط داره.
- شرط؟ چه شرطی؟
-باید یه معجون تقویت‌کننده از اسنیپ بدزدی. برای یکی از آزمایشام لازم دارم.

با تردید نگاهش کردم. دزدیدن معجون از اسنیپ خیلی خطرناک است، ولی چاره‌ای ندارم. با نارضایتی و عصبانیت که کاملا توی چهره ام معلوم بود رو کردم به مارکو.
-خب، قبول. فقط بگو چه راه‌حلی داری.

مارکو به سمت قفسه‌ای رفت و چیزی را بیرون کشید. وقتی نگاه کردم، یک جفت کفش بالدار جلب توجه می کرد.

- این چیه؟
- اینا کفش‌های بالدار هستن. می‌تونم با جادو روی اینا کاری کنم که به اندازه یه جارو کار کنن. فقط باید یاد بگیری چطور ازشون استفاده کنی.
-خب، اول باید معجون رو بیارم درسته؟

مارکو سرش را به معنای تایید تکان داد.
- آره، اول معجون رو بیار. بعد کفش‌ها رو بهت می‌دم.

شب شده و قلعه آرام است. به سمت زیرزمین‌ها می‌روم، جایی که دفتر و آزمایشگاه اسنیپ قرار دارد. دلم مثل طبل می‌زند. باید خیلی مراقب باشم. به در آزمایشگاه می‌رسم و گوشم را به در می‌چسبانم. مطمئن می‌شوم که کسی داخل نیست.
آرام در را باز می‌کنم و وارد می‌شوم. اتاق تاریک و پر است از بطری‌های مختلف. توی گوشه‌ای از میز، بطری‌های معجون تقویت‌کننده به صف چیده شده است. به طرف آنها میروم و یکی از بطری‌ها را برمی‌دارم. دستم می‌لرزد و بطری کمی تکان می‌خورد. صدای خفیفی تولید می‌شود. گوش به زنگم که صدایم را نشنیده باشند.

با بطری که در دست دارم، به آرامی از آزمایشگاه خارج می‌شوم و در را می‌بندم. به سمت اتاق مشترک اسلیترین برمی‌گردم. مارکو منتظرمن است. بطری را به او می‌دهم و اون با لبخند مرموزش من را به سمت قفسه ها هدایت میکند.
- کار خوبی کردی. حالا کفش‌ها رو بهت می‌دم.

مارکو به قفسه‌ای می‌رود و کفش‌های بالدار را بیرون می‌کشد.
- بیا، فقط خیلی مراقبشون باش.

قبل از اینکه بروم و تمرین کنم، کنجکاو می‌شوم و از مارکو می‌پرسم:
- مارکو، این کفش‌ها رو از کجا گیر آوردی؟ تا حالا همچین چیزی ندیده بودم.

مارکو با تک خنده ای داستان خودش را تعریف میکند.
- این یه داستان طولانیه. توی بازار سیاه جادویی با یه جادوگر قدیمی برخورد کردم. اون کفش‌ها رو داشت و وقتی ازش پرسیدم، گفت متعلق به یکی از پیشگامان کوییدیچ بوده. از اون لحظه که تعریف کرد، دلم می‌خواست اینا رو داشته باشم. ولی اون جادوگر حاضر نمی‌شد زیر 1000 گالیون بفروشه.

با تعجب می‌گویم:
- 1000 گالیون؟ پس چطور تونستی اینا رو بگیری؟

- خب، من راضی نشدم. کفش‌ها رو دزدیدم. من کلکسیونرم و وقتی چیزی رو بخوام، راهی پیدا می‌کنم تا به دستش بیارم.

با هیجان کفش‌ها را می‌گیرم و به سمت زمین تمرین می‌روم. مارکو هم همراهی‌ام می‌کند تا ببیند کفش‌ها چطور عمل می‌کنند. کفش‌ها را می‌پوشم و سعی می‌کنم بال‌های کوچیک آنها را کنترل کنم. در ابتدا خیلی عجیب و دشواراست. چند بار تعادلم را از دست می‌دهم و به زمین می‌افتم، ولی هر بار مارکو با نگرانی به کفش‌ها نگاه می‌کند، نه به من!

- یولا، مراقب باش! این کفش‌ها خیلی حساسن. باید خیلی دقت کنی که صدمه نبینن.

با خنده می‌گویم:
- نگران کفش‌هامی یا من؟

مارکو با جدیت جواب می‌دهد:
- کفش‌ها. البته، اگه تو هم سالم بمونی بد نیست.

بعد از چندین تلاش ناموفق و زمین خوردن‌های متعدد، بالاخره موفق می‌شوم تعادلم را حفظ کنم. شروع به دویدن می‌کنم و بال‌های کوچیک کفش‌ها شروع به حرکت می‌کنند. حس عجیبی دارم، انگار روی هوا قدم می‌زنم. وقتی بالاخره موفق می‌شوم از زمین بلند شوم، مارکو با دقت حرکاتم را زیر نظر میگیرد.

- عالیه! داری یاد می‌گیری. فقط یادت باشه که با بال‌ها نرم رفتار کنی، نه زیاد سریع و نه زیاد آروم.

چند ساعت بعد، موفق می‌شوم کنترل کامل کفش‌ها را به دست بگیرم. می‌توانم به راحتی پرواز کنم و حتی حرکات پیچیده را انجام دهم. مارکو بالاخره لبخند رضایت‌بخشی به لب می‌آورد.
- فکر می‌کنم آماده‌ای. فردا می‌تونی با این کفش‌ها تو مسابقه شرکت کنی.

روز مسابقه فرا می‌رسد و من با کفش‌های بالدار به میدان مسابقه می‌روم. ناظران و بازیکنان با تعجب به من نگاه می‌کنند. اما وقتی بازی شروع می‌شود، کفش‌های بالدار جادویی مارکو کار می‌کنند. سرعت و چابکی من با جاروهای دیگر قابل مقایسه است و حتی در بعضی مواقع بهتر عمل می‌کند.

در نهایت، مسابقه را با پیروزی به پایان می‌رسانیم و تیم اسلیترین به خاطر این نوآوری و خلاقیت من تشویق می‌شود. کفش‌های بالدار مارکو به یکی از ابزارهای جادویی محبوب در هاگوارتز تبدیل می‌شود و من یاد می‌گیرم که همیشه راه‌های خلاقانه‌ای برای حل مشکلات وجود دارد.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
پاسخ به: كلاس پرواز و كوییدیچ
ارسال شده در: جمعه 15 تیر 1403 11:46
تاریخ عضویت: 1403/03/31
تولد نقش: 1403/03/15
آخرین ورود: چهارشنبه 2 مهر 1404 20:44
پست‌ها: 23
آفلاین
آقای زاخاریاس اسمیت.

انتظار داشتم خلاقیت بیشتری به خرج بدی و در نهایت جاروی جایگزینی که پیدا می‌کنی، تو شکل و شمایل همون جارو نباشه یا حداقل بگی با این وجود تفاوت‌هایی با جاروی عادی داره و توضیح بدی چطوری یه گوسفند پرواز می‌کنه که اسمش گوسفند پرنده شده. با این حال چون اولین نفر هستی ترجیح می‌دم سخت‌گیری کم‌تری به خرج بدم و با دست باز تک چالشت رو تایید می‌کنم.

ازت می‌خوام شدیدا رو املای کلمات حساسیت به خرج بدی چون تو ذوق خواننده می‌زنه. یونجه و حاضر از جمله کلماتی هستن که املای اشتباه داشتن توی پستت.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
پاسخ به: كلاس پرواز و كوییدیچ
ارسال شده در: جمعه 15 تیر 1403 00:58
تاریخ عضویت: 1403/01/31
تولد نقش: 1403/02/08
آخرین ورود: چهارشنبه 30 مهر 1404 19:29
از: مرز بین نور و تاریکی
پست‌ها: 133
آفلاین
سگ تو این زندگی.
فردا مسابقست و من باید سه روز قبل از مسابقه با سر میرفتم تو دفتر آمبریج. نه که غیر عمدی بوده باشه ها؛ کاملا عمدی بود. ولی خب سرش یه جاروی پرنده به چوخ دادم. صدمات پیشبینی نشده. توی حالت عادی میرفتم به جنگل ممنوعه، یه دسته موی منتهی‌الیه ترول میگرفتم و با دسته بیل جعفر کدوالدر پیوند میزدم و تاداااا، ولی این دفعه از این خبرا نیست.

ترول ها این موقع سال میرن تعطیلات. به دوستای زیادی نامه زدم و هر کدوم یه جور جواب دادن. گابریل میگفت میتونه برام یکم خاک پرواز بیاره تا خودم بتونم پرواز کنم. حتی اگه قانونی بود بازم من تا حالا از خاک پرواز استفاده نکرده بودم پس هیچی.

به گادفری نامه زدم ولی یکی از دوستاش جواب داد. اون معتقد بود باید بازیکنای حریف رو فلج، یا مغز داورا رو تسخیر کنم. منم به خاطر نظر مفیدش تشکر کردم و توی اولین فرصت نامش رو سوزوندم که پس فردا برام پاس نشه.

جعفر گفت از یه گوسفند پرنده استفاده کن ولی همچین چیزی ممکن نیست؛ ممنوعه. ولی پیشنهاد داد که با جادوی تغییرشکل تبدیل به یه جارو پرندش کنم.

خاصیت پروازیش رو داره و شبیه یه جارو پرندست. به نظر که خوبه. به متخصص درس تغییر شکل کلاسمون قول سه روز نوشیدنی کره ای مجانی دادم و اونم قبول کرد ولی نپرسین یه گوسفند رو چطوری تا خوابگاه بردم.

همه جوره به جارو-گوسفندی عزیزم رسیدم. حتی قبل مسابقه بهش کلی ینجه سوپر دادم و تا وسطای بازی همچی داشت خوب پیش میرفت ولی یهو آقا مجبور شد بره دستشویی. به ناچار تعویض کردیم و آقا رو بردم توی شکاف بین سکو ها و زمین بازی تا کارش رو بکنه. میخواستم سریع به بازی برگردم ولی اگه جارو-گوسفندی پرندم رو با سنگ هم میزدی تکون نمیخورد.

نمیدونم پیش جعفر چطوری زندگی میکنن ولی حاظر بود بمیره و روتین روزانش خراب نشه. همیشه بعد از نهار و دستشویی چهل دقیقه چرت میزنه؛ بعدش هم میره برای ماساژ و مراقبت های پوستی.
خلاصه ما که بازی رو از دست دادیم ولی خدا رو شکر مساوی کردیم.

یا تشکر، زاخاریاس مِریلِین اسمیت
ملقب به زاخار فرعی

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط هری پاتر در 1403/4/15 8:59:52
ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در 1403/4/15 16:43:47
زیبا ترین لبخند ها بزرگ ترین درد ها رو تحمل میکنن .
تصویر تغییر اندازه داده شده
پاسخ به: كلاس پرواز و كوییدیچ
ارسال شده در: پنجشنبه 31 خرداد 1403 18:25
تاریخ عضویت: 1403/03/31
تولد نقش: 1403/03/15
آخرین ورود: چهارشنبه 2 مهر 1404 20:44
پست‌ها: 23
آفلاین
تدریس و چالش کلاس پرواز و کوییدیچ (خلاقیت)


جادوآموزان روی چمن‌های مرطوب حیاط هاگوارتز به انتظار استاد درس نشسته بودند. آن‌ها با دیدن مادام هوچ که به سمتشان می‌آمد، از جا برمی‌خیزند. چشم‌های کنجکاوشان مشتاقانه اطراف مادام هوچ را می‌کاوید تا جاروهایی که قرار بود خودشان با آن پرواز کنند را پیدا کنند. اما خبری از جارویی نبود!

- سلام به همگی! قبل از این که خودتون بپرسین، لازم می‌دونم توضیح بدم که متاسفانه پیوز خرابکاری‌ای تو انبار جاروها به راه انداخته و خبری از جارو سواری تو این جلسه نیست.

جادوآموزان با ناراحتی شروع به آه و ناله و غرولند می‌کنند. مادام هوچ چندین بار محکم دست‌هایش را به هم می‌کوبد تا سکوت را به کلاس برگرداند.
- می‌دونم! کاملا درکتون می‌کنم که چقد برای سوار جارو شدن اشتیاق داشتین. ولی اتفاقیه که افتاده و کاری از دست هیچ‌کدوممون برنمیاد. مطمئن باشین که جلسه بعد حتما دستتون به جارو خواهد خورد. اما برای امروز، بهتره از فرصت پیش اومده استفاده کنیم تا بیشتر با کوییدیچ آشنا بشیم.

مادام هوچ نیمی از کلاس را به توضیح دادن بازی کوییدیچ، توپ‌های بازی و بازیکنان آن می‌پردازد. بعد از آن چوبدستی‌اش را تکان می‌دهد، تخته‌ای از غیب در کنارش ظاهر شده و نوشته‌هایی روی آن نقش می‌بندد.
- همونطور که می‌دونین صرفا سوار جادو شدن و تو آسمون پرواز کردن قرار نیست از شما یک بازیکن کوییدیچ قوی بسازه! شما باید تو هر حرکتتون خلاقیت به خرج بدین. این خلاقیت شامل دروازه‌بانی که باید از گل شدن کوافل جلوگیری کنه، مهاجمی که می‌خواد کوافل رو از حریف بگیره یا اونو وارد گل کنه و در نهایت مدافعی که باید اعضای تیم حریفو با بلاجرها سرگرم کنه هم می‌شه.

مادام هوچ قدم‌زنان به سمت دیگر تخته می‌رود.
- حتی وقتی دوشادوش جستجوگر تیم حریف به دنبال اسنیچ هستین، این حرکات خلاقانه شما هست که می‌تونه باعث یک قدم نزدیک‌تر شدنتون به اسنیچ و زودتر گرفتنش از حریف بشه. این فقط جاروتون نیست که باید پرواز کنه، ذهن شما هم باید به دوردست‌ها پرواز کنه و با خلاقیتی که به خرج می‌دین شگردهای مخصوص به خودتون رو تولید کنیـ...

ناگهان صدای مهیبی به هوا بلند می‌شود و پیوز همراه دسته‌ای از جاروها که پیش‌تر از انبار جاروها دزدیده بود، وسط کلاس ظاهر می‌شود.
- ها ها ها ها! شنیدم شما دنبال جارو می‌گشتین نه؟ بفرمایین، همه‌ش برای شما!

پیوز با بشکنی جاروهایی که مشخص بود از قبل کارشان را ساخته بود و تنها با تف به هم وصل بودند را به هزاران تکه مساوی تقسیم کرده و چوب‌های پودر شده‌ جاروها را هم‌چون باران بر سر و روی جادوآموزان خالی می‌کند.

مادام هوچ بدون معطلی طلسمی اجرا می‌کند که موجب می‌شود نیمی از خرده چوب‌ها در میانه‌ی راه تغییر جهت داده و به سمت خود پیوز برگردد. پیوز در کمال آرامش هم‌چون کسانی که باله کار می‌کنند، چرخی سیصد و شصت درجه بر روی یک پا در هوا می‌زند و جاخالی می‌دهد.
- اُ اُ! ببین کی نشونه‌گیریش خطا رفت!

مادام هوچ که در واقع برای پرت کردن حواس پیوز این حرکت را کرده بود، حالا از غلفت پیوز که غرق در قهقهه شده بود استفاده می‌کند و یکی از بلاجرها را از جایگاهش خارج کرده و با چماقی روانه پیوز می‌کند. بلاجر با سرعتی باورنکردنی جلو رفته و محکم به سر پیوز برخورد می‌کند. جادوآموزان با هیجان شروع به بالا و پایین پریدن و تشویق مادام هوچ می‌کنند.

پیوز که از این حرکت بسیار عصبانی شده بود، زبان‌درازی‌ای برای جادوآموزان می‌کند و فریادزنان از آنجا دور می‌شود.

- خیله خب بچه‌ها، نگران جاروها نباشین. از مدیر مدرسه می‌خوام که هرچه سریع‌تر جاروهای بهتری جایگزین قبلی‌ها کنن. برای امروز کلاس کافیه. لطفا قبل از تاریک شدن هوا به قلعه برگردین.

جادوآموزان که انتظار چنین کلاس درسی را نداشتند، از محوطه کلاس خارج می‌شوند تا مادام هوچ خرابکاری پیوز را درست کند.

~~~~~~~~~~~~~~~~

نکات آموزشی: هر رولی که می‌نویسید، از فضاسازی و توصیف محیط و احساسات گرفته تا اتفاقاتی که توی پستتون میفته و برخورد شخصیتا با هم، همگی به خلاقیت شما برمی‌گرده. اما چیزی که تو این کلاس قراره یاد بگیرین خلاقیتی که روزانه در هر رولی باهاش مواجه می‌شین نیست. خلاقیت شما می‌تونه به شیوه‌های مختلف دیگه‌ای هم باشه و فراتر از اینا بره. از جمله موارد زیر:

- در داستان شما ممکنه اشیاء جان پیدا کنن و شروع به راه رفتن و حرف زدن کنن! خودتونو محدود به شخصیت‌هایی که تو داستان هستن نکنین. شما می‌تونین به حیوانات، گیاهان، اجسام و حتی ابر توی آسمون که داره براتون خط و نشون می‌کشه توجه نشون بدین. مثلا توی این سوژه یه کوسه درگیر سوژه مرگخواران شده و داره باهاشون مذاکره می‌کنه! ولی حواستون باشه که لزوما تو تمام سوژه‌ها قرار نیست این موجودات حتی اگه به حرکت در میان، حتما حرف بزنن و آدما زبونشون رو بفهمن.

- وقتی یه داستان جلوی شما می‌ذارن، همیشه مجبور نیستین جوری ادامه‌ش بدین که هزاران اتفاق مختلف توش رخ بده و داستان حتما توش جلو بره. گاهی می‌تونین روی عناصر مختلف و اتفاقات اون لحظه تمرکز کنین تا سوژه سرجاش درگیر همین موارد بشه بدون این که حتی یک قدم جلو بره. برای نمونه این پست و رول بعدیش رو بخونید. توی رول بعدی به جای این که داستان طبق روال معمول جلو بره، فقط داریم جریان همون تک قطره اشکی رو دنبال می‌کنیم که تو پست قبلیش اشاره شده بود. پس بدونین که از کوچک‌ترین سوژه‌ها و موقعیت‌ها می شه برای نوشتن استفاده کرد.

- سعی نکنین وقتی درگیری‌ای بین شخصیتا پیش میاد با یک طلسم سریعا قضیه رو تمومش کنین. خصوصا اگه دارین یه پست طنز می‌نویسین. این درگیری می‌تونه فیزیکی هم بشه تا موقعیتی که خلق میشه جالب‌تر به نظر بیاد. نمونه‌ش توی رول تدریس همین پست هست که مادام هوچ به جای جادو، از بلاجر برای فراری دادن پیوز استفاده می‌کنه.

- شما ممکنه با موقعیتی مواجه بشین که سوژه گره خورده و دچار مشکل شده. پس باید از خودتون خلاقیت به خرج بدین و راهکاری برای پیشبرد سوژه و رفع مشکل پیدا کنین. این یه مورد چالش مستقیم همین کلاس خواهد بود که قراره خودتون عینا تجربه‌ش کنین.

بذارین ذهنتون به پرواز در بیاد و ناشناخته‌های بیشتری از این دنیای جادویی رو براتون رو کنه. فراموش نکنین که ما در دنیای جادویی هستیم که خیلی از اتفاق‌ها در اون ممکنه. پس خودتون رو محدود به دانسته‌های قبلیتون نکنین، ذهنتون رو به کار بندازین و به ایده‌هایی فکر کنین و کارهایی رو انجام بدین که هیچ‌کس دیگه ممکنه به ذهنش نرسه.


تک چالش کلاس: جاروی شما شکسته و فردا مسابقه کوییدیچ مهمی دارید. رولی بنویسید و تو اون یک راه خلاقانه برای جایگزینی جاروی شکسته‌تون و شرکت تو مسابقه پیدا کنید. نشون بدید که راهکار شما موفقیت‌آمیز خواهد بود یا خیر.

تک رول چالش رو داخل همین کلاس ارسال کنید.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
پیش از شرکت در کلاس پرواز و کوییدیچ حتماً پست تدریس را به طور کامل و دقیق مطالعه کنید.
پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
ارسال شده در: دوشنبه 24 شهریور 1399 09:42
تاریخ عضویت: 1397/06/25
تولد نقش: 1397/06/27
آخرین ورود: دوشنبه 5 آبان 1404 04:20
از: قـضــــاااا
پست‌ها: 195
آفلاین
نمرات جلسه سوم کلاس پرواز و کوییدیچ


----------

گریفیندور

پروتی پاتیل
۲ + ۲ + ۲ + ۲ + ۲ = ۱۰

----------

هافلپاف

آرتمیسیا لافکین
۲ + ۲ + ۲ + ۲ + ۲ = ۱۰

رز زلر
۲ + ۲ + ۲ + ۲ + ۲ = ۱۰

آگاتا تراسینگون
۱ + ۱ + ۱ + ۱ + ۰ = ۴

پومانا اسپروات
۲ + ۱ + ۲ + ۱ + ۲ = ۸

زاخاریاس اسمیت
۲ + ۲ + ۱ + ۲ + ۲ = ۹

سدریک دیگوری
۲ + ۱ + ۱ + ۲ + ۲ = ۸

رکسان ویزلی
۲ + ۲ + ۱ + ۲ + ۲ = ۹

----------

اسلیترین

مرلین
۲ + ۲ + ۲ + ۲ + ۲ = ۱۰

----------

ریونکلاو

*** بدون شرکت کننده ***

----------

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
ارسال شده در: جمعه 21 شهریور 1399 23:30
تاریخ عضویت: 1398/05/17
تولد نقش: 1398/05/19
آخرین ورود: شنبه 19 تیر 1400 15:55
از: ش چندشم میشه!
پست‌ها: 219
آفلاین
1. جهت پرواز، بین قالیچه، قالی، پادری، جانماز، سفره، رو میزی، ملافه (ملحفه) و موکت، یک مورد را به دلخواه انتخاب کنید و به سوالات زیر مختصراً پاسخ دهید:

* دلیل این انتخاب چیست؟ مزیت ها و معایب این مورد را در مقایسه با جارو شرح دهید. (2 امتیاز)

من سفره رو ترجیح میدم. هم میشه وقتی گرسنه شدی روش غذا بخوری، هم موها و پرز های ترسناک نداره، هم میتونی اگه مو و پرز ترسناکی احیانا توی هوا دیدی، سریع لابلای سلولای تشکیل دهنده سفره قایم بشی.

* شرح دهید که چگونه مورد انتخابی را حین پرواز هدایت می کنید. آیا چوبدستی شما نقش مهمی ایفا می کند یا صرفاً ذهن شما؟ آیا قسمتی از بدنه ی مورد انتخابی در جهت گیری و پرواز نقش دارد؟ (2 امتیاز)

چوبدستی؟ هیچوقت چوبدستی امتحان نکردم... خیلی ترسناکه.
سفره کلا خوشش نمیاد روش بشینی. همش میگه گناه داره، واسه همین معمولا باید ازش آویزون بشی. آویزون که باشی دیگه راحت منظره رو میبینی. واسه تغییر جهت هم یه ذره همونطور که آویزونی، میچرخی به جهتی که میخوای بری. یه ذره سخت هست ولی عوضش خیلی امنه.

* مورد انتخابی را با کدام یک تمیز خواهید کرد: با نپتون (جارو دستی کوچک)؟ با جاروبرقی؟ با چوبدستی؟ با تکاندن از تراس؟ توضیح دهید چرا این روش؟ (2 امتیاز)

جارو؟ هیچ میدونین صدای جارو میتونه چند نفرو از ترس به کشتن بده؟ تکوندن از تراس خیلی خوبه؛ نه صدای ترسناکی میده، نه نیازی به تکون دادن چوبدستیای ترسناک هست. تازه خوشش هم میاد یه بادی به کله ش بخوره.

----------------
2. با توجه به اینکه قالی ها (و امثالهم) حساس و مبادی آداب هستند، لطفاً شرح دهید چگونه و با چه افسون و روش جادویی یا حتی ماگلی، می توانید یک قالیچه ی پرنده را در ابتدا زنده و سپس رام خود کنید؟ (2 امتیاز)

اول خیلی با احتیاط به سمت چوبدستی میریم. خیلی توی این مرحله احتیاط لازمه. هر لحظه ممکنه چوبدستی بترسونتتون. اونقد آروم میرین که قالیچه عصبی بشه و خودش به حرف بیاد که:" دِ بجنب دیگه!"
بعد کم کم احتیاطو کم میکنین و میخواین بپرین به سمت چوبدستی، ولی یهو زهره ترک میشین و میپرین عقب.
این کارو اونقدر تکرار میکنین تا قالیچه خودش دلش به رحم بیاد و رامتون بشه.
----------------
3. اگرچه ظاهر ماجرا همواره فاکتور تعیین کننده ای در کیفیت نیست، اما در مورد قالی های پرنده (و امثالهم) موضوع کمی متفاوت است. لطفاً طرح و الگوی محبوب خود برای یک قالی (و امثالهم) را از طریق عکس یا حتی طراحی نشان دهید و مختصراً شرح دهید که این طرح چگونه ممکن است بر کیفیت پرواز با این قالی (و امثالهم) اثر بگذارد؟ (2 امتیاز)

باید اول یه طرحی انتخاب کنیم که ترسناک نباشه. یعنی یه چیزی مثل این. طرح ها نشون دهنده رفتار قالیچه ن.
مثلا طرح من باید قاعدتا خیلی آروم میبود و توی هوا جفتک نمینداخت؛ ولی نمیدونم چرا هر وقت از پیش یه پرنده رد میشیم به سمتش یورش میبره.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
رکسان خالی... خالی خالی! بدون ویزلی!

تصویر تغییر اندازه داده شده


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
ارسال شده در: جمعه 21 شهریور 1399 19:40
تاریخ عضویت: 1398/08/17
تولد نقش: 1398/08/22
آخرین ورود: دوشنبه 24 اردیبهشت 1403 16:12
از: بارگاه ملکوتی
پست‌ها: 116
آفلاین
پاسخ پرسش اول:

جا نماز!
مشخصاً ما که پیامبر هستیم باید برای بقیه الگو باشیم بهرحال، همواره یک جانماز به همراه ملحقاتش(تسبیح و مهر) در جیب ردایمان داریم تا در موارد اضطرار از آن استفاده کنیم. اصلاً همین که در جیب جا می‌شود خودش مزیت بزرگی نسبت به جارو به حساب می‌آید. عیب هم که ندارد، وسیله عبادت است دیگر. چه عیبی؟
و اما درباره هدایت. جانماز با نیروی تقوای شما حرکت می‌کند. یعنی اگر فردی خطاکار باشید و به حرفای پیامبر گوش ندید و مثل بعضی ها او را کذاب بخوانید بدجوری اذیتتان می‌کند.
اما اگر با کوله باری از عمل صالح برآن سوار شوید، به مانند یک نیمبوس 2000 هزار نرم خودش برای خودش می‌رود. به تیر چراغ هم نمی‌مالد!

برای تمیز کردن ما آن را از تراس بارگاه می‌تکانیم. خیلی کثیف نمی‌شود. معمولا فقط پوست ریزه های پیشانی ما در اثر سجده های مکرر بر روی آن میریزد و با تکاندن هم تمیز می‌شود.

پاسخ پرسش دوم:

قالیچه ها با توجه به محلی که در آن بافته شدند آداب مخصوص خود را دارند. مثلا برای رام کردن قالی ایرانی باید یک ظرف چلوکباب با گوجه و کره اضافی مهمانش کنید. یا برای قالی های مصری اگر خاکی که قبلا در مقبره فراعنه بوده را بر آن بپاشید به مانند حماری کهنسال رام شما خواهد شد.
اما رام کردن قالی های غربی به این سادگی ها نیست. چون خودش هم نمیدانند چه آدابی دارند، اصلا آدابی دارند؟ همانطور که خودتان اشاره کردید حتی شیلنگ را هم در مرلینگاه تعبیه نکردند.
بعضی نسخه های فرانسوی را باید با فرنچ کی... اهم اهم. از فرانسه عبور می‌کنیم. قالی های آلمانی معمولاً ساده تر هستند چون بصورت ماشینی بافته شده و احساسات زیادی ندارند. بعضی از آنها با سلام به پیشوا رام می‌شوند و بعضی نسخه ها را می‌توان با نشان دادن عدد 8 رام کرد. حالا اینکه چرا 8 نمیدانیم. گاهی اوقات دیده شده بعد از 8 عدد 2 را هم نشان قالی می‌دهند. در این صورت دیگر قالی کاملا رام شماست و سواری لذت بخشی را ارائه خواهد داد!

پاسخ پرسش سوم:

این طرح را!
اصلاً ببینید این هنر را، آدم لذت می‌برد. هم اسلامی است هم زیباست. هنگامی که چنین طرحی بر روی یک قالیچه می‌نشیند به آن آرامش می‌دهد. می‌داند که خدا همواره همراه اوست و با اطمینان بیشتری می‌راند!

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
شروع و پایان با ماست!
پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
ارسال شده در: جمعه 21 شهریور 1399 14:56
تاریخ عضویت: 1397/03/28
تولد نقش: 1397/04/12
آخرین ورود: امروز ساعت 01:22
از: خواب بیدارم نکن!
پست‌ها: 735
آفلاین
1. جهت پرواز، بین قالیچه، قالی، پادری، جانماز، سفره، رو میزی، ملافه (ملحفه) و موکت، یک مورد را به دلخواه انتخاب کنید و به سوالات زیر مختصراً پاسخ دهید:
قالیچه

* دلیل این انتخاب چیست؟ مزیت ها و معایب این مورد را در مقایسه با جارو شرح دهید. (2 امتیاز)
من قالیچه رو انتخاب کردم چون نسبت به قالی کوچیک‌تر و حمل و نقلش آسون‌تره، و نسبت به ملافه و سفره و اینا هم محکم‌تره. راحت‌تر میشه روش نشست.
درمورد مزایاش نسبت به جارو باید بگم که شما وقتی رو یه قالیچه نشستی، وسطای سفر اگه خسته شدی به راحتی می‌تونی بساط بالش و پتو رو پهن کنی و یه خواب جانانه داشته باشی. در کل یه عیب هم بیشتر نداره و اونم اینه که وقتی لول می‌کنیش، یه مقداری سنگین میشه که در برابر فایده به اون مهمی و قشنگی، اصلا مهم نیست.

* شرح دهید که چگونه مورد انتخابی را حین پرواز هدایت می کنید. آیا چوبدستی شما نقش مهمی ایفا می کند یا صرفاً ذهن شما؟ آیا قسمتی از بدنه ی مورد انتخابی در جهت گیری و پرواز نقش دارد؟ (2 امتیاز)
برای شروع کار که نیاز به چوبدستی داریم تا ورد لازم رو روش اجرا کنیم. بعدشم با اون ریشه‌های خودِ قالیچه هدایتش می‌کنیم. یه قلق خاصی داره که هر کسی از پسش برنمیاد. اولین نکته اینه که ریشه‌ها رو نرم و ملایم دستت بگیری که یوقت رنجش خاصی پیش نیاد و ریشه‌ها مرلین نکرده مکدر نشن. بعدم که دیگه هر طرف خواستی بری باید ریشه‌ها رو به اون طرف بکشی تا قالیچه اونوری حرکت کنه.

* مورد انتخابی را با کدام یک تمیز خواهید کرد: با نپتون (جارو دستی کوچک)؟ با جاروبرقی؟ با چوبدستی؟ با تکاندن از تراس؟ توضیح دهید چرا این روش؟ (2 امتیاز)
جاروبرقی. نپتون که کوچیکه و همون به درد تمیز کردن سفره و جانماز می‌خوره؛ برای تکوندن از تراسم که قالیچه سنگینه؛ با چوبدستی هم باید دونه دونه آشغالا رو جمع کنیم که یه مقدار زمان بره. نتیجتا بهترین گزینه جاروبرقی هست.

----------------

2. با توجه به اینکه قالی ها (و امثالهم) حساس و مبادی آداب هستند، لطفاً شرح دهید چگونه و با چه افسون و روش جادویی یا حتی ماگلی، می توانید یک قالیچه ی پرنده را در ابتدا زنده و سپس رام خود کنید؟ (2 امتیاز)
برای زنده کردنش، باید بشینید مثل دوتا موجود متمدن باهم صحبت کنید. باید براش از سختی‌های زندگی بگی؛ از معایب وسایل نقلیه‌ی دیگه بگی؛ از گرونیا، از بدبختیا، از کیفیت بد تولیدات داخلی بگی. اگه تا اینجا اثر نکرد، یه چهارتا قطره اشک بریزی دیگه صددرصد کفایت می‌کنه. قالیچه دلش به حالت می‌سوزه و زنده میشه تا کمکت کنه. هر چی میزان آه و ناله و قطرات اشک هم بیشتر باشه، قالیچه رام‌تر میشه.

----------------

3. اگرچه ظاهر ماجرا همواره فاکتور تعیین کننده ای در کیفیت نیست، اما در مورد قالی های پرنده (و امثالهم) موضوع کمی متفاوت است. لطفاً طرح و الگوی محبوب خود برای یک قالی (و امثالهم) را از طریق عکس یا حتی طراحی نشان دهید و مختصراً شرح دهید که این طرح چگونه ممکن است بر کیفیت پرواز با این قالی (و امثالهم) اثر بگذارد؟ (2 امتیاز)
هرچی طرح‌های روی قالیچه کمتر، کیفیت پرواز بهتر‌. چون قالیچه سبک‌تر میشه و قاعدتا پرواز باهاش هم راحت‌تر. هر یه طرح اضافی، قالیچه رو تا دو کیلو سنگین می‌کنه.
مثلا شما الان به این قالیچه نگاه کن؛ طرح‌های مفید و مختصرش تو کناره‌ها باعث میشه لبه‌ها محکم توی هوا وایسن و هی کج نشن، و اون وسطِ خالی از طرح هم این اجازه رو میده که باد به راحتی و سبکیِ پر بتونه جابه‌جاش بکنه.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
فقط ارباب!
هستم...ولی خستم!

تصویر تغییر اندازه داده شده
پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
ارسال شده در: پنجشنبه 20 شهریور 1399 20:30
تاریخ عضویت: 1391/02/27
تولد نقش: 1391/03/09
آخرین ورود: دوشنبه 29 اردیبهشت 1404 13:43
از: آغازی که پایانم بود...
پست‌ها: 483
آفلاین
1. جهت پرواز، بین قالیچه، قالی، پادری، جانماز، سفره، رو میزی، ملافه (ملحفه) و موکت، یک مورد را به دلخواه انتخاب کنید و به سوالات زیر مختصراً پاسخ دهید:

با اجازه ی شما من یه جانماز برمیدارم میرم دور دور هوایی.

* دلیل این انتخاب چیست؟ مزیت ها و معایب این مورد را در مقایسه با جارو شرح دهید. (2 امتیاز)


استاد دلیل که زیاده ولی از اونجایی که جا نماز برای مصارف پاک و مقدسی استفاده شده انرژی ملکوتی خاص و خوبی را در تار و پود خودش داره که بیمه ی الهی وسیله ی نقلیه محسوب میشه و از تصادف های پیش رو جلوگیری میکنه.
یکی دیگه از دلیل ها هم اینکه آزار و مزاحمت های دیگران کاهش پیدا میکنه. چطوری؟ ساده است. یکی با قالیش اومده دور دور تا مثلا شریک زندگیشو انتخاب کنه میاد قالی به قالی شما می چسبونه و برای شروع بحث مدام حال احوال میکنه اگر شما سوار یه جانماز باشید میتونید با چشم ابروتون یه اشاره ی ریزی به جانماز بکنید و اون بنده ی خدا هم از روی مبارک این شیء روحانی طور خجالت بکشه و فاصله ی اجتماعی بین دو قالی رو رعایت بکنه.

* شرح دهید که چگونه مورد انتخابی را حین پرواز هدایت می کنید. آیا چوبدستی شما نقش مهمی ایفا می کند یا صرفاً ذهن شما؟ آیا قسمتی از بدنه ی مورد انتخابی در جهت گیری و پرواز نقش دارد؟ (2 امتیاز)

با هر دو.
البته استفاده از ذهن و چوب دستی تداخل زمانی نباید ایجاد کنه. البته کم پیش میاد از ذهنم استفاده کنم برای اینکه آدم وقتی با قالی پرنده یا جانماز پرنده یا از این قبیل پرنده ها میره پرواز که بخواد مثلا معلق باشه روی هوا آسمون و ستاره ها رو نگاه کنه و تو رویاهاش غرق بشه. دیگه در این شرایط نمیشه از ذهن استفاده کرد باید با چوب دستی بذاریم روی گزینه ی اعتماد به چوب دستی و سکان رو بسپاریم به هرچی که چوب دستیمون صلاح میدونه.
در مورد قسمت دوم سوالتونم بله بدنه تاثیر گذاره. مهمترین قسمت از نظر من ریشه های قالی است. مثلا من خودم جانمازی که انتخاب کردم ریشه هاش زیاد بلند نبود برای همین خودم با جادو بلندش کردم تا جلو و عقبش یه مثلث درست شه هوا رو بشکافه و سرعت حرکت رو زیاد کنه.

* مورد انتخابی را با کدام یک تمیز خواهید کرد: با نپتون (جارو دستی کوچک)؟ با جاروبرقی؟ با چوبدستی؟ با تکاندن از تراس؟ توضیح دهید چرا این روش؟ (2 امتیاز)

از اونجایی که جارو برقی و نپتون قدرت کشندگی دارنپرز های جانماز رو میکشن و اینجوری ضخامت جانماز از حد استاندارد کم میشه و موقع پرواز توی دست انداز های هوایی اذیت کننده میشن. پس با چوب دستی بلندش می کنیم می بریم در تراس روی هوا معلق نگهش میداریم و یه چوب هم جادو می کنیم که با تمام قوا خودشو بکوبه به جانماز تا از هرگونه آلودگی پاک بشه و بی آلایش به پرواز در بیاد.

----------------
2. با توجه به اینکه قالی ها (و امثالهم) حساس و مبادی آداب هستند، لطفاً شرح دهید چگونه و با چه افسون و روش جادویی یا حتی ماگلی، می توانید یک قالیچه ی پرنده را در ابتدا زنده و سپس رام خود کنید؟ (2 امتیاز)


میریم روش نماز می خونیم.
منظورم اینه که باید کاری بکنیم که قالی (و امثالهم) از ما خوشش بیاد. باید اعتمادش رو جلب کنیم تا اونو اهلی کنیم. البته اگر از روی دار قالی قبل از اتمامش (منظورم تا وقتی هست که روی دار قالی قرار داره.) قالیچه رو بخریم و فرصت این رو نداشته باشه که با محیط ماگلی آشنا بشه و با بدان بنشینه و دمخور بشه، خیلی کارمون راحت تره.
به شخصه چون ایمان و عمل صالح برام مهم بود جانماز استفاده کردم تا از انرژی های بد مصون بمانم. برای رام کردنش هم اول از دفترچه راهنمای وردهای مخصوص قالی پرنده استفاده کردم تا وارد مرحله ی مذاکره بشم و با انجام حرکات نماز که دیده بودم بقیه انجام میدن حسابی خودمو تو دل قالیچه جا کردم.
----------------
3. اگرچه ظاهر ماجرا همواره فاکتور تعیین کننده ای در کیفیت نیست، اما در مورد قالی های پرنده (و امثالهم) موضوع کمی متفاوت است. لطفاً طرح و الگوی محبوب خود برای یک قالی (و امثالهم) را از طریق عکس یا حتی طراحی نشان دهید و مختصراً شرح دهید که این طرح چگونه ممکن است بر کیفیت پرواز با این قالی (و امثالهم) اثر بگذارد؟ (2 امتیاز)

جانماز پرنده

من توی طراحیم نشون دادم که وقتی ریشه های قالیچه بلند بشه چه شکلی میشه اما برای پس زمینه هم باید بگم که رمز حیاتی همون ایمان و عمل صالح بود.
ببینید استاد من تحقیق کردم فهمیدم فرش ها روحیه دارن! یعنی اینکه مثل انسان که با انسان فرق میکنه فرش ها هم باهم فرق می کنن و روحیه اشون خیلی روی پروازشون تاثیر میذاره. مثلا اگر فرش خیلی شاد باشه یهو میخواد وسط هوا آدمو پرت کنه هوا و بگیرتمون که حالا این وسط ممکنه باد خودشو ببره و کسی ما رو نگیره.
خلاصه من اینا رو که فهمیدم تصمیم گرفتم با یه قالی عاقل و بالغ طرف حساب بشم که رفتار سنجیده ای داشته باشه و برای این منظور چی بهتر از جانماز که چشمش پاکه؟
اینو یادم رفت بگم که طرح روی فرش و رفتار بافنده ی فرش وقتی می بافتتش روی روحیه اش تاثیر میذاره.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط پروتی پاتیل در 1399/6/20 20:34:02
ویرایش شده توسط پروتی پاتیل در 1399/6/20 20:35:03
قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.

پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
ارسال شده در: پنجشنبه 20 شهریور 1399 13:51
تاریخ عضویت: 1397/04/07
تولد نقش: 1397/04/12
آخرین ورود: سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1401 04:13
از: زیرزمین هافلپاف و خانهٔ شمارهٔ ۱۲ گریمولد
پست‌ها: 72
آفلاین
نقل قول:
1. جهت پرواز، بین قالیچه، قالی، پادری، جانماز، سفره، رو میزی، ملافه (ملحفه) و موکت، یک مورد را به دلخواه انتخاب کنید و به سوالات زیر مختصراً پاسخ دهید:

* دلیل این انتخاب چیست؟ مزیت ها و معایب این مورد را در مقایسه با جارو شرح دهید. (2 امتیاز)

* شرح دهید که چگونه مورد انتخابی را حین پرواز هدایت می کنید. آیا چوبدستی شما نقش مهمی ایفا می کند یا صرفاً ذهن شما؟ آیا قسمتی از بدنه ی مورد انتخابی در جهت گیری و پرواز نقش دارد؟ (2 امتیاز)

* مورد انتخابی را با کدام یک تمیز خواهید کرد: با نپتون (جارو دستی کوچک)؟ با جاروبرقی؟ با چوبدستی؟ با تکاندن از تراس؟ توضیح دهید چرا این روش؟ (2 امتیاز)

خب انتخاب من قالیه. از اونجایی که سنی ازم گذشته دیگه حال نشستن ندارم، ترجیح می‌دم دراز بکشم و برای دراز کشیدن چی بهتر از یه قالی بزرگ و پر نقش و نگار؟
از مزیتش بگم براتون... نه اینکه قالی بزرگ و جاداره، برخلاف جارو که فقط می‌تونی باهاش پرواز کنی با قالی چنتا کارو باهم می‌کنی! مثلاً یه سماور ذغالی و منقل بزاری روی قالی (البته با احتیاط که قالی آتیش نگیره) که وقتی حین پرواز دلت ضعف رف یه چایی تازه‌دم و جوج بزنی بر بدن، یا حتی تلویزیون هم می‌تونی بیاری حوصلت سر نره! کلاً نمونهٔ بارز یه خونهٔ سیار هس! دیگه نگران نیسی بچه‌هات چیکار می‌کنن، اهل خونه رو میاری روی قالی؛ تازه لاکچری هم هس! اما از عیبش بگم براتون! خوبیه جارو اینه که از هر تنگنایی می‌تونه عبور کنه، ولی قالی نمی‌تونه؛ مثلاً اگه بخواین از یه درهٔ باریک عبور کنین جارو گزینهٔ بهتریه چون با قالی دم و دستگاهت نابود می‌شه، تازه اگه بارون هم بباره و قالی سرپوشیده نباشه، بدبخت سنگین می‌شه و سقوط می‌کنین! مورد دیگه‌ای نیس فعلاً
***

برای کارکرد بهتر قالی به یه ذهن خلاق و یه چوبدستی نیاز داریم! اینطوری که چوبدستیمونو بر می‌داریم و با حوصله این رشته‌هایی که سر قالی هس؟ براش گیس می‌بافیم، یکمم بهش رنگ و لعاب می‌دیم و خلاصه از لولو به هلو تبدیلش می‌کنیم که اعتماد به نفسش بره بالا و بهتر پرواز کنه، حین پرواز هم یکی از گیساشو می‌بندیم به دور کمرمون که اگه یه وقت زد به سرش، به یچیزی وصل باشیم، بین زمین و آسمون ولو نشیم! برای اطلاعات بیشتر هم به علاءالدین مراجعه می‌کنیم!
***

می‌خواستم بگم چوبدستیا؛ ولی دیدم جاروبرقی برای یه قالی بهتره!
چرا؟ چون وقتی یه قالی رو جاروبرقی می‌کشیم قشنگ بدنش حال میاد، از خستگی می‌پره، روون‌تر هم پرواز می‌کنه! اصن جاروبرقی برای یه قالی حکم ماساژ رو داره! الآن اگه بگین خب با جارو هم می‌شه، چه فرقی داره؟ باید بگم جاروبرقی بهتره! نه اینکه جارو یکم سر‌هاش تیزه؟ اذیتش می‌کنه!

نقل قول:
2. با توجه به اینکه قالی ها (و امثالهم) حساس و مبادی آداب هستند، لطفاً شرح دهید چگونه و با چه افسون و روش جادویی یا حتی ماگلی، می توانید یک قالیچه ی پرنده را در ابتدا زنده و سپس رام خود کنید؟ (2 امتیاز)

خب این سؤال یکم پیچیده بود؛ و جوابش هم پیچیده‌تر! بنظرتون فرق یه قالی پرنده و یه قالی معمولی چیه؟ معلومه! قالی‌های پرنده از همون اول زنده هستن، ولی قالی‌های معمولی نه! اینم بر می‌گرده به دار قالیشون! قالی‌های پرنده توسط دار قالی‌های جادویی و جادوگرا بافته می‌شن و به نوعی دستبافن! دارهای قالی جادویی هر رشتهٔ نخشون یه طلسمی داره و فقط جادوگرا می‌تونن ازشون سر در بیارن و باهاشون یه قالی پرنده ببافن! اینجوریه که قالی‌های پرنده درست می‌شن! قالی‌های پرنده هم از همون اول رام هستن! حالا بستگی داره، اگه بخوای می‌تونی از همون اول یه قالی پرنده بگیری و پرواز کنی یا یه قالی معمولی بگیری و با طلسم اونو به پرواز در بیاری! کلاً رام کردن قالی‌های معمولی خیلی سخته، باید کلی براش قصه و شعر بخونی تا مشغول بشه و تا مقصد ببرتت! اینجوریه که قالی‌های پرنده کیفیتشون خیلی بهتره و دردسر کمتری دارن! حتی در بعضی مواقع گفته شده با صاحباشون حرف می‌زنن و راهو بهشون نشون می‌دن!

نقل قول:
3. اگرچه ظاهر ماجرا همواره فاکتور تعیین کننده ای در کیفیت نیست، اما در مورد قالی های پرنده (و امثالهم) موضوع کمی متفاوت است. لطفاً طرح و الگوی محبوب خود برای یک قالی (و امثالهم) را از طریق عکس یا حتی طراحی نشان دهید و مختصراً شرح دهید که این طرح چگونه ممکن است بر کیفیت پرواز با این قالی (و امثالهم) اثر بگذارد؟ (2 امتیاز)

تعریف از خود نباشه، ولی قالی من خیلی خفنه! مگه می‌شه قالی یه جادوگر خفن نباشه؟! تو رو مرلین نگاش کنین! بنظر من طرحش خیلی جالبه! از بس با ابهته حین پرواز یه فازی بهت دست می‌ده که نگو! تازه اینجوری هم دشمن رو گیج می‌کنه، هم ماگلا بهش نزدیک نمی‌شن و خرابش نمی‌کنن! ولی خالی از لطف نباشه، خیلی گشتم تا پیداش کردما؛ خیلی هم گرون بود!

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط آرتمیسیا لافکین در 1399/6/20 13:56:17
در کشاکش شجاعت و اصالت، در هیاهوی هوش و ذکاوت، اتحاد و پشتکار سوسو می‌زنند... فرزندان هلگا می‌درخشند!
***

شادی رو می‌شه در تاریک‌ترین لحظات هم پیدا کرد، فقط اگه یه نفر یادش باشه که چراغ رو روشن کنه!
Do You Think You Are A Wizard?
جادوگری؟