wand

روزنامه صدای جادوگر

wand
مشاهده‌کنندگان این تاپیک: 1 کاربر مهمان
پاسخ به: جشن تولد 21 سالگی جادوگران
ارسال شده در: پنجشنبه 20 دی 1403 19:19
تاریخ عضویت: 1403/04/15
تولد نقش: 1403/03/15
آخرین ورود: یکشنبه 9 شهریور 1404 11:30
پست‌ها: 193
آفلاین
خب!
منم اومدم همینجوری تفننی یکم گزارش و اینا بگم...

حضوری رو که نبودم. از ۱۰ صبح تا ۷ شب در محضر دوستان دیگه‌ای بودم جاتون خالی! نهار و شاممونم یکی کردیم و آش خوردیم!

ولی از پشت صحنه‌ی میتینگ شما یه باریکه‌هایی در روزای قبلش داشتم که هر چند ساعت یه بار یکی میومد میگفت:
- من نمیام!

و بعد یا با این که نه خیر باید بیای رو به رو می‌شد یا با استقبال و این که:
- با هم بپیچونیم؟

بعد در آخر تصمیم میگرفتن بیان و این داستان روزی حداقل ۲-۳ بار تکرار می‌شد!

حالا میتینگ مجازی:

خب میتینگ مجازی در واقع اصلا میتینگ نبود! ویسینگ بود! لیسنینگ بود! چتینگ بود! خلاصه که هر چی بود جز میتینگ! و به قول یه سریا بیشترم میز گرد بود تا میتینگ تولد... :-"

من که از ۳ آماده بودم بیام. ولی دیدم زشته استاد نیاد و من بیام! پس همینطور صبر کردم. و بازم صبر کردم. و بیشتر صبر کردم. ولی خبری نشد! تا این که ساعت ۳ و نیم الستور اومد گوشه دیوار خفتم کرد و اومدم! و بعد دیدم که به به استاد هم رسیده!

میتینگ خیلی انرژی‌بری بود! نه این که کار خاصی باشه ها نه! اینقدر هیچ اتفاق خاصی نمیفتاد و منم هی سعی میکردم با این که اتفاق هیجان‌انگیزی نمیفتاد فعال باشم که انرژیم ته کشید و خداحافظی‌ای نثار بقیه کردم و رفتم...

ولی پس از گذشت دقایقی یک میتینگی با ایوانا برقرار کردیم و ۲ ساعت طولش دادیم! این یکی اولش ویسینگ و لیسنینگ بود. بعدش میتینگ شد. بعدش دوباره به خاطر عدم کشش اینترنت به همون ویسینگ و لیسنینگ برگشت!

طی این میتینگ با ایوانا به نتایجی دست یافتیم که پاره‌ای از این نتایج رو میخوام بهتون بگم:
۱. این که ترزا ۳ تا پدر و ۲ تا مادر داشته!
۲. ترزا خیلی بدبخت بوده و شخصیت پشت شناسه‌ی ترزا مازوخیسم داره و خوشش میاد ترزا رو بدبخت کنه!
۳. ایوانا زیادی خوشبخته و اونم یکم بدبخت کنیم!
۴. یهو دیدیم داریم همه شخصیتا رو می‌کشیم پس تصمیم گرفتیم یکیو زنده‌ بذاریم!
۵. فهمیدیم پتانسیل سادیسمی نوشتن نیز داریم!

همین دیگه!
آخر هفته خوبی داشته باشین!
از شنیدن صداتون خوشحال شدم!

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
تصویر تغییر اندازه داده شدهتصویر تغییر اندازه داده شده



F-E-A-R has two meanings
"Forget Everything And Run"
or "Face Everything And Rise"
The choice is yours.



پاسخ به: جشن تولد 21 سالگی جادوگران
ارسال شده در: پنجشنبه 20 دی 1403 17:24
تاریخ عضویت: 1403/01/23
تولد نقش: 1403/01/24
آخرین ورود: چهارشنبه 9 مهر 1404 17:59
از: اعماق خیالات 🦄🌈
پست‌ها: 640
آفلاین
گزارش میتینگ آنلاین جادوگران، ورژن تقلیدی و ترکیبی از سیریوس و الستور.

آمدم.
بودید.
ریموس جایزه خواست.
تایپ کردم می‌دهیم.
پیام نرفت.
هی نرفت.
باز هم نرفت.
در هیچ گروهی نرفت.
کلا نرفت.
اما وویس بود.
دیسکورد را بستم.
دیسکورد را باز کردم.
دیگر حتی متن دیگران هم لود نمی‌شد.
اما وویس بود.
دیسکورد را بستم.
دیسکورد را باز کردم.
ولی دیگر باز نشد...

بعد از ساعاتی تلاش...
آمدم.
در لحظه اول بودید.
ولی در لحظه دوم نبودید.
چرا که در همان لحظه پیغام "خدافظ همگی" نقش بست.
سالازار همچنان بود.
الستور همچنان بود.
یوآن همچنان بود.
ریتامبیز ناگهان آمد.
در وویس سخن گفتیم.
ریتامبیز رفت.
سالازار همچنان بود.
الستور دیگر نبود.
یوآن دیگر نبود.
اما رابستن بود.
در متن سخن گفتیم.
سخن به پایان رسید.
میتینگ تمام شد.


پیام من برای دیسکورد:

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در 1403/10/20 18:18:59
🦅 Only Raven 🦅
بزرگ شدم!
پاسخ به: جشن تولد 21 سالگی جادوگران
ارسال شده در: چهارشنبه 19 دی 1403 11:59
تاریخ عضویت: 1403/06/30
تولد نقش: 1403/03/15
آخرین ورود: یکشنبه 6 مهر 1404 19:22
از: جنگل های قوزقوز آباد
پست‌ها: 31
آفلاین
چیزه... خیلی ساعت و روز عالی‌ای داره فقط... ام... یه خورده ساعتش بغرنجه. مثلا اگه عصر بود خیلی سبز تر و پر برگ‌تر نبود؟

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
#تبعیض_قائل_نشویم_برای_برگ_ها
#برگ_ها_هم_می‌توانند_حیوان_باشند
پاسخ به: جشن تولد 21 سالگی جادوگران
ارسال شده در: سه‌شنبه 18 دی 1403 19:14
تاریخ عضویت: 1394/05/29
تولد نقش: 1396/05/07
آخرین ورود: پنجشنبه 22 آبان 1404 23:32
از: پشت درخت خشک زندگی
پست‌ها: 618
مدیر داخلی و مترجم دیوان جادوگران، داور دوئل
آفلاین
درود و صد درود!

مطابق نتایج نظرسنجی و اینکه تعداد مناسبی از افراد تمایل به شرکت در میتینگ پنج‌شنبه ساعت ۱۵ دارن، این میتینگ برگزار خواهد شد!
اگر کسی لینک دیسکورد رو نداره، بهم پیام بده تا براش بفرستم.

همچنین کسایی که تمایل داشتن زمان یا تاریخ میتینگ عوض بشه، در صورتی‌که برنامه‌شون ثابته و مثلا همیشه نمی‌تونن پنج‌شنبه‌ها ساعت ۱۵ یا کلا ساعت ۱۵ یا کلا پنج‌شنبه‌ها شرکت کنن (متوجه منظورم شدین دیگه )، زمان‌های پیشنهادی خودشون رو در همین تاپیک اعلام کنن تا در صورت امکان برای میتینگ‌های آینده اعمال بشه.

منتظر دیدن یا شنیدنتون در میتینگ آنلاین هستیم!

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
All sins are attempts to fill voids
پاسخ به: جشن تولد 21 سالگی جادوگران
ارسال شده در: یکشنبه 16 دی 1403 23:58
تاریخ عضویت: 1393/04/24
تولد نقش: 1393/04/28
آخرین ورود: جمعه 12 بهمن 1403 02:09
از: پاتیل به پا شده!
پست‌ها: 962
آفلاین
در ابتدا باید بازگشت شکوهمندانه خودم رو که همزمان با تولد سایتمون اتفاق افتاد به همه تبریک بگم. هک بازگشت نه چندان شکوهمندانه ای داشت ولی مهم اینه که داشت!

خب بریم سراغ گزارش دیرهنگام میتینگ...

من و گب از شب قبلش دم مترو قرار گذاشته بودیم... نه که از شب دم مترو بودیما. منظور اینه که از شب قبل برای روز بعدش دم مترو قرار گذاشتیم و تصمیم گرفتیم وقتی گب سوار مترو شد خبر بده تا من از خونه راه بیوفتم. گب خبر داد من راه افتادم... من رسیدم، گب نرسید! اینجا بود که متوجه شدیم سیستم حمل و نقل عمومی چقدر دقیق و آن تایمه و میشه روش حساب کرد! بعد از اینکه چند دقیقه ای رو در ایستگاه مترو نشستم گب هم رسید و دو تایی به سوی کافه در حرکت شدیم.
به کافه که رسیدیم رفتیم اتاقی که رزرو شده بود، انتظار داشتیم نصف جماعت جادوگر رو دور میزها ببینیم ولی دیدیم که خیر از این خبرها نیست و ما اولین نفراتی بودیم که رسیدیم. از اونجایی که من از شب قبلش مشغول پخت و پز معجون بودم و غذا نخورده بودم و بقیه هم نیومده بودن تصمیم داشتم همونجا معجون بار بذارم و هر کی رو دیدم بندازم تو دیگ و بپزمش. تو همین فکرا بودم که در باز شد و منم خوشحال از اینکه به به زودی به هدفم میرسم دیدم لرد و سالازار و ملانی از در وارد شدن و راهی نداشت که هیچکدوم رو تبدیل به معجون بعدیم کنم بنابراین پاتیلم رو جمع کردم و به کیف دستیم انتقال دادم.
کم کم بقیه اعضا هم بهمون ملحق شدن و میتینگ رسمی شد. البته در تمام این مدت خبری از کیک آوردندگانمون نبود. ما هم تصمیم گرفتیم فعلا سفارش بدیم و از تایم فعلی استفاده کنیم.
متاسفانه من از اونجایی که در این مدت اخیر حضور بسیار پررنگی داشتم کم سعادت بودم و کسی رو نمیشناختم ولی تقریبا همه منو میشناختن و این باعث شد یه پاتیل عرق هکتور جمع بشه که برای معجون های بعدیم اونم ذخیره کردم.
بعد از اینکه مقادیر زیادی گفت و گو کردیم پیشنهاد شد بازی گروهی کنیم که جاسوس بازی رو انتخاب کردیم و سپس تایم رزرو تموم شد و مشغول عکس گرفتن شدیم.
این وسط من پیشنهاد دادم که کیف لرد و سالازار رو بزنیم ولی متاسفانه کسی موفق نشد و بای بای گویان جمع متفرق شد.
میتینگ خوبی بود ولی متاسفانه من موفق نشدم شکاری برای تبدیل به معجون پیدا کنم. همینجا درخواست میکنم یکی خودش بیاد خودشو داوطلب کنه من باهاش معجون بپزم.
با تشکر!

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!


پاسخ به: جشن تولد 21 سالگی جادوگران
ارسال شده در: یکشنبه 16 دی 1403 23:43
تاریخ عضویت: 1393/03/09
تولد نقش: 1393/03/09
آخرین ورود: امروز ساعت 18:10
از: اکسیژن به دی‌اکسید کربن!
پست‌ها: 441
آفلاین
سلام.

ساعتش که خوبه به نظرم، ولی اگه روزش از شنبه تا چهارشنبه باشه اونوقته که میشه گفت شرکت کردنم صددرصدیه.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
If you smell what THE RASOO is cooking!
پاسخ به: جشن تولد 21 سالگی جادوگران
ارسال شده در: یکشنبه 16 دی 1403 17:32
تاریخ عضویت: 1394/05/29
تولد نقش: 1396/05/07
آخرین ورود: پنجشنبه 22 آبان 1404 23:32
از: پشت درخت خشک زندگی
پست‌ها: 618
مدیر داخلی و مترجم دیوان جادوگران، داور دوئل
آفلاین
ای جاماندگان، درماندگان، متحملین جبر جغرافیایی که نتوانستید در میتینگ حضوری حضور یابید و حتی ای جانماندگان، درنماندگان و نامتحملین جبر جغرافیایی!

مختصر و مفید بگم می‌خوایم یه میتینگ آنلاین بذاریم! روز پنج‌شنبه ۲۰ دی ماه ساعت ۱۵. یه نظرسنجی در همین تاپیک قرار داده شده که ممنون میشم بهش پاسخ بدین. اگر تعداد خوبی از اعضا تمایل به شرکت داشته باشن میتینگ رو برگزار می‌کنیم.

پیشنهاد، انتقاد یا نظری هم داشتین برای برگزاری میتینگ آنلاین توی همین تاپیک اعلام کنین.

با تشکر!

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
All sins are attempts to fill voids
پاسخ به: جشن تولد 21 سالگی جادوگران
ارسال شده در: شنبه 15 دی 1403 13:04
تاریخ عضویت: 1403/01/23
تولد نقش: 1403/01/24
آخرین ورود: چهارشنبه 7 خرداد 1404 19:21
از: ایستگاه رادیویی
پست‌ها: 312
آفلاین
گفتن گزارش بدید.
اینم گزارش:

سلام.
رفتیم تولد.
نشستیم.
کیک خوردیم و پیتزا و نوشابه همراه هم. طعمش عالی بود.
خوش گذشت.
مرسی از عوامل برگزار کننده.
خدافظ.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
Smile my dear, you're never fully dressed without one
پاسخ به: جشن تولد 21 سالگی جادوگران
ارسال شده در: شنبه 15 دی 1403 01:57
تاریخ عضویت: 1403/02/21
تولد نقش: 1403/02/22
آخرین ورود: سه‌شنبه 20 خرداد 1404 21:25
پست‌ها: 16
آفلاین
اگه نوشیدنی می‌زنی، سلام
اگه اوس، سلام-


تولد ۲۱ سالگی جادوگران بود و تمام زندگی شناسه‌های قبلیم خط رو خط شده بودن ولی کولا بود برای نوشیدن و ساحرگان و جادوگران بودن برای دور شدن از دنیای ماگلی. واقعا مگه مهم بود کی هستی، تا وقتی ماگل نباشی؟

از همه‌ی کسایی که زحمت کشیدن تا میتینگ به این خوبی برگزار بشه، تشکر می‌کنم. فرصت خیلی خوبی بود برای دیدن دوستایی که خیلی وقت بود می‌شناختم و هیچوقت ندیده بودمشون.
سال بعدی هم می‌بینمتون.

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
پاسخ به: جشن تولد 21 سالگی جادوگران
ارسال شده در: شنبه 15 دی 1403 01:11
تاریخ عضویت: 1403/05/22
تولد نقش: 1403/05/22
آخرین ورود: امروز ساعت 18:57
از: گور برخاسته.
پست‌ها: 305
رهبر مرگخواران، مشاور دیوان جادوگران، استاد هاگوارتز
آفلاین
بگذراید اربابتان به شما حقیقت را بگوید...


ما از مراسم تولد اصلا راضی نبودیم!


در واقع هیچ چیز طبق برنامه ما پیش نرفت و متاسفانه به ما خوش گذشت!

بگذارید به اولین ساعت روز پنج شنبه برگردیم. ما بعد از کلی کار ماگلی کردن و دعوا کردن با چند خدم و حشم و منشی، تصمیم گرفتیم حاضر شویم.
مراسم تولد مراسم جالبی برای اجرای نقشه ما بود. همه شاد و خوشحال بودند و کسی به حذف یک نفر فکر نمیکرد. بله. ما فقط برای کشتن آن فرد به مراسم آمده بودیم. حتی لباس قرمزمان هم پوشیدیم که اگر خونش روی لباسمان ریخت از لکه شدن لباسمان ناراحت نشویم!

چند ساعت قبل از مراسم، رفیق شفیق و دوست داشتنی مان ملانی را برای نهار دیدیم و با هم آش زدیم.( در چیت دی لرد همراه ما باشید! وعده اول شکستن فست: آش!) خیلی خوشمزه بود و چون ذره ایی از گرسنگی مان کم شد، کمی از خشونتمان هم از بین رفت. ( لرد آش دوست! ) با آنکه ملانی مرگخوار ماست ولی حرفهای شیرین و گرم و دوستانه اش قلبمان را گرم کرد و کمی از اجرای نقشه مان شل نمودیم و همراه با ملانی قدم زنان در اولین دقایق میتینگ خودمان را به محل رساندیم!
بهرحال آن تایم بودن از صفات بارز ماست و همیشه درست به موقع میرسیم!

بلافاصله بعد از ورود سالازار کبیر را دیدیم و دیگر اصلا نقشه مان یادمان رفت و این فراموشی با دیدن گابریل و هکتور به اوج خودش رسید. چون صندلی زیاد بود ما بهترین جای آن اتاق محقر را برای جلوس مبارکمان انتخاب کردیم. بعد اعضای سایت و آن مقتول هم تشریف آوردند و مراسم ما شروع شد.

ما در این حین قهوه ( که لرد خیلی خیلی دوست! ) را زدیم و نقشه مان هم با دیدن قیافه مقتول یادمان آمد ولی....

همه نقشه ما را خراب کردند!

همه که هستند ؟ الان برایتان میگویم!

اول از همه تقصیر سالازار بود! ما هی نقشه هایمان را برایش گفتیم و او موافقت و اصلاح نمود و ما فهمیدیم که سرپرست و رهبر و خلاصه بزرگ هاگوارتز عجب ذهن بزرگی دارد!

رفیق هفتمان ملانی را که گفتیم! آنقدر خاص او را دوست داریم که اصلا زمان و مکان و قلب ما را ربود!

سیریوس بسیار دوستانه و خوش صحبت بود! طوری که خجالت کشیدیم که او را شکنجه کرده ایم!( فقط یک صدم ثانیه بود و بعد به ذات پلید خود برگشتیم)

علی بشیر را که نگویم چقدر دوست داشتیم و چون میخواهیم به گروهمان جذبش کنیم گفتیم شاید درست نباشد مقتول را جلوی چشمش بکشیم!

گابریل و هکتور را خیلی پسندیدیم! مهربان و خونگرم و گوگولی بوده و میخواستیم آنها را لای نان پیچیده و به عنوان میان وعده نوش جان کنیم! ( ملانی برایمان قهوه سفارش داد و جانشان را نجات داد)

فلیسیتی که کنار ما بود بسیار با استعداد و خفن طور بود که کلی به او افتخار کردیم.
آلانیس (آلنیس؟ الونیس؟الپنیس؟) با همراه شان چقدر در یادمان درخشیدند و حسابی جاسوس بازی های خفن رو کردند.
سولی و همراه را نمیشناختیم و خب چون کیک داشتند عزیز دل ما هستند! و کیک هم عالی بود! ( لرد کیک دوست!)
در اینجا یک سری سیب زمینی و مختلفات هم زدیم!( لرد مخلفات دوست! )
تام جگسن و نیکلاس و تاتسویا و آگلانتاین و سدریک و الستور را خیلی یادمان نیست و فقط یادمان هست که پیتذا زدند و باعث شدند ما قاتل معده خود شده و بعد از میتینگ پیتذا بزنیم! ( البته همه شما نازنازی بوده و لرد شما هم دوست ولی خب پیتذا را خیلی بیشتر دوست! )

خلاصه اینکه مقتول خوش شانس ما!
اینکه ما چیزهای خوشمزه خوردیم و بازی کردیم و به ما خوش گذشت یاعث شد از قتلت بگذریم و بگذاریم زنده بمانی! ولی هنوز تمام نشده! ما حتما میاییم سراغت و حتما خونت را میریزیم!
کینه ما ابدی است! خودت میدانی که مقتول تویی! نه؟

........................................................................................................
خب...
یکم جدی حرف بزنیم؟
من روزمو خیلی دوست داشتم و میخواستم انگار که برای یه دوست صمیمی دارم تعریفش میکنم اینجا بنویسمش و اینکه خیلی ریز روزمو نوشتم هم به همین دلیله.
اینجا یکی از نزدیکترین دوستای منه.
روزهایی که زنده موندن و دووم آوردن سخت یا حتی غیرممکن بوده سایت و دوستهایی که پیدا کردم باعث شدن ادامه بدم و جا نزنم. روزهایی بودن که به مو رسیده و نذاشتن از هم بپاشه و شبهایی که تاریکترین بوده و روشنش کردن. به دردهایی که تمومی ندارن تحمل دادن و به سقوط هایی که انتها ندارن بال بخشیدن.
اینجا با همه ادمهاش همیشه بخشی از من خواهد بود و حتی اگر یه روزی از اینجا برم یه تیکه از روحم، یه هورکراکس واقعی، اینجا میمونه.

تولدمون مبارک!

افرادی که لایک کردند

اولین لایک را ثبت کن!
THERE IS NO GOOD OR EVIL.THERE IS ONLY POWER, AND THOSE TOO WEAK TO SEEK IT
Do You Think You Are A Wizard?
جادوگری؟