هوادار تیم پیامبران مرگ
برای اطلاعات بیشتر در مورد ایونت به
اینجا مراجعه کنید.
خلاصه کامل و جامع:خانواده اسلیترین برای تعطیلات به جزایر جاوایی سفر کردن، اما تعطیلات اونا با مرگ تام ریدل (پدر لرد ولدمورت) که به طرز وحشتناکی (بریدن گلو) به قتل رسیده به هم میخوره. در حالی که مروپ گانت تمام مدت به سالازار اسلیترین شک داره، همراه لرد از اولین کسی که بهش مشکوک هستن یعنی ریگولوس بلک بازجویی میکنن که بعد از اثبات بیگناهیش، رابستن رو متهم بعدی معرفی میکنه. ولی طولی نمیکشه که جسد رابستن لسترنج رو پیدا میکنن که به گردنش چنگ زده بود و خون ازش جاری بود. مروپ از جسد رابستن بوی عطر تامو حس میکنه اما دلفی بهش میگه ساخته ذهن آشفته مروپه. همزمان ولدمورت و مرگخوارا با شنیدن صدای
جیغی به ساحل میرن و با صحنهای عجیب مواجه میشن: جسد صدها ماهی که بر روی شنهای ساحل افتادن که یکی از مرگخواران ازش بعنوان واقعهای شوم یاد میکنه. در ادامه سالازار و لرد جسد سیسیلیا مارچ رو پیدا میکنن که گردنش گاز گرفته شده و خون بدنش خالی شده.
در همین حال مشخص میشه که جسد تام ریدل توسط سیسیلیا دزدیده شده، اما تام ناگهان در قالب خونآشام زنده میشه و با کشتن سیسیلیا تمام خونش رو میخوره. پشت این ماجرا، گادفری قرار داره که برای تضعیف جبهه تاریکی و ایجاد درگیریهای داخلی، تام رو به موجودی خونخوار و بی عقل تبدیل کرده. گادفری بعد از تعریف کارایی که کرده برای ایزابل مکدوگال، متوجه میشه فلیسیتی ایستچرچ همه اعترافاتشو شنیده و برای جلوگیری از لو رفتنش اونو میکشه که باعث ترس ایزابل از گادفری و
جیغ زدنش میشه (همون صدایی که لرد رو به ساحل و دیدن ماهیها کشونده بود). گادفری که مسئول کشتار ماهیها نبوده و به نظر پای شخص دیگهای هم در میونه، سریعا همراه ایزابل و جسد فلیسیتی به دخمهش میره که ناگهان متوجه میشه توسط "مست" (مرگ، سیگنس بلک و ترزا مککینز) تعقیب میشده. گادفری به سراغ "مست" میره و حالا مرگ، گادفری رو به چالش کشیده که آیا واقعا نابودی جبهه ی تاریکی تنها دلیل گادفری برای این جنایت بوده؟
~~~~~~~~~~~
در حالی که مرگ بذر تردید را دل گادفری کاشته بود، در سوی دیگر سالازار و لرد با پی بردن به این که پای خونآشامی در میان است، همچنان کنار جسد سیسیلیا بودند. سالازار با اخم دست از بررسی جسد برمیدارد.
- کارمون به جایی رسیده که یه ماگل عاشق با یه خونآشام دست به یکی میکنه تا تام ریدل رو به خاطر ازدواج با یه جادوگر بکشه؟ نه، نمیتونه این باشه!
چهره سالازار به گونهای بود که رخ دادن چنین اتفاقی برای یکی از افراد خاندانش را ننگ بزرگی میدانست، پس باور این سناریو برایش ممکن نبود. او دنبال دلایل قویتری برای انگیزهی پشت این اتفاقات بود. دلایلی که ممکن بود لرد به زودی به آن پی ببرد.
لرد که جسد را رها کرده و تمام مدت در فکر فرو رفته بود، ناگهان با تاسف چشمهایش را میبندد.
- شاید کل قضیه رو اشتباه فهمیدیم. تنها خونآشامی که میشناسم از قضا عضو محفل ققنوسه و بعید نیست برای انتقام از ما و نابودی جبهه تاریکی این کارو کرده باشه. گادفری میدهرست!
اما در چهره لرد هنوز اثری از تردید دیده میشد که سالازار به خوبی به آن پی برده بود.
- ولی اون خونآشامی نیست که بیفته به جون مردم و اینطور خونشون رو خالی کنه نه؟
لرد پاسخ سوال سالازار را تنها با نگاهش میدهد. شاید آنها در حال رسیدن به سرنخهای خوبی بودند، ولی این قضیه پر پیچ و خمتر از آن بود که تنها رسیدن به نام گادفری تمام گرههای آن را باز کند تا پروندهی قتل تام ریدل بتواند بسته شود.