
کانال از دیدگاه باسیلیسک تقدیم میکند!
قسمت اول: چرا هیچکس نمیتواند مثل من باشد؟
[صحنه آغازین: تالار اسرار]تصویر با نور سبز ضعیفی آغاز میشود که از مشعلهای دیواری تالار اسرار ساطع میشود. شعلهها بر روی دیوارهای سنگی سایههایی لرزان میاندازند و صدای هیسهیس خفیفی از دوردست شنیده میشود. سالازار اسلیترین، با ردایی سبز و نقرهای خیرهکننده، بر روی تختی که از مارهای سنگی تراشیده شده نشسته است. چشمان سبز نافذش زیر نور مهتابی مشعلها میدرخشند.
پشت سر او، مجسمهی عظیمی از باسیلیسک قرار دارد که جو سنگین و اسرارآمیز محیط را تقویت میکند.
[معرفی سالازار]"جادوگران و جادوآموزان عزیز، به کانال من خوش آمدید؛ جایی که دانش، قدرت و بینش شما را از یک جادوگر عادی به چیزی فراتر از تصور تبدیل میکند. امروز میخواهیم دربارهی یک موضوع بسیار مهم صحبت کنیم: چرا هیچکس نمیتواند مثل من باشد؟"
او مکثی میکند و با لبخندی محو به جلو خم میشود.
"جواب ساده است. فقط کسانی که ذهنی ضعیف و ارادهای شکننده دارند، به این سؤال فکر میکنند. اگر به قدرت و برتری واقعی دست پیدا کنید، این سؤال دیگر برایتان بیمعنا خواهد شد. پس بیایید این موضوع را باز کنیم."
[بخش اول: پایههای برتری]دوربین روی صورت سالازار زوم میکند و او با صدایی آرام اما قاطع ادامه میدهد.
"برتری سه ستون دارد: شجاعت، هوش و پشتکار. اما چیزی که من را از دیگران متمایز میکند، فراتر از اینهاست؛ بینش. توانایی دیدن چیزی که دیگران نمیتوانند ببینند. چیزی که حتی بنیانگذاران دیگر هاگوارتز هرگز به آن نرسیدند."
او لبخندی میزند و نگاهش جدیتر میشود.
"هر یک از بنیانگذاران دیگر، خودشان را به یک ویژگی محدود کردند. گودریک شجاعت را انتخاب کرد، انگار که بیفکری و بیپروایی همان چیزی است که جهان به آن نیاز دارد. روونا تنها هوش و خرد را ستایش میکرد، گویی که قلب و اراده هیچ اهمیتی ندارد. و هلگا؟ او پشتکار را میستود، اما پشتکار بدون هدف، مثل دویدن در دایره است. من؟ من انتخاب کردم که همه این ویژگیها را در خود جمع کنم. من قدرت را انتخاب کردم؛ چرا که قدرت به تنهایی شجاعت، هوش و پشتکار را در خود جای میدهد. قدرت چیزی است که همه این سه ستون را یکپارچه میکند و به برتری واقعی میرساند."
تصویر به نمایشی از سالازار در حال ایستادن مقابل نقشهای از دنیای جادوگری تغییر میکند. او با عصایش به نقاط مختلف اشاره میکند، در حالی که صدایش روی تصاویر پخش میشود.
"بینش یعنی تشخیص فرصتها در میان هرجومرج. این توانایی بود که من را قادر ساخت هاگوارتز را خلق کنم، تالار اسرار را بسازم و تأثیری بگذارم که نسلها ادامه پیدا کند. دیگران به دنبال آرمانهای محدود بودند؛ اما من به دنبال چیزی بزرگتر بودم. قدرتی که هرگز محدود به یک ویژگی نباشد."
تصویر دوباره به صورت سالازار بازمیگردد. نگاه نافذ او گویی از میان دوربین عبور میکند.
"من هرگز به دانشآموزانی که تنها یک ویژگی را در خود تقویت کنند، اجازه نمیدهم پا به هاگوارتز بگذارند. اگر به دنبال شجاعت هستید، به تالار گودریک بروید. اگر هوش میخواهید، شاید روونا پذیرایتان باشد. و اگر فکر میکنید تنها پشتکار برای شما کافی است، هلگا شما را با آغوش باز خواهد پذیرفت. اما اگر همه اینها را میخواهید، اگر به دنبال برتری واقعی هستید، به تالار من بیایید. تنها کسانی که به دنبال قدرت هستند، شایستگی ورود به این قلعه را دارند."
او لحظهای سکوت میکند، سپس با لبخندی تلخ ادامه میدهد:
"بقیه میتوانند در میان عادیها غرق شوند، اما من برای کسانی این مدرسه را ساختم که میخواهند از عادی بودن فراتر بروند. حالا از شما میپرسم: آیا شایسته هستید؟"
[بخش دوم: چرا نمیتوانید مثل من باشید؟]تصویر دوباره به سالازار بازمیگردد که حالا به آرامی بلند میشود و با حرکت دستش، فضایی از ابهت و اقتدار ایجاد میکند.
"چرا هیچکس نمیتواند مثل من باشد؟ جوابش ساده است. بیشتر شما جرئت ندارید از منطقه امن خود بیرون بیایید. شما تسلیم راحتی میشوید. اما قدرت واقعی نیازمند فداکاری است. آیا آمادهاید که برای برتری، همه چیز را قربانی کنید؟"
سالازار برای لحظهای مکث میکند و با لبخندی متفکرانه ادامه میدهد.
"البته، نمیگویم که شما میتوانید مثل من شوید. این یک حقیقت تلخ است. اما اگر اراده کافی داشته باشید، میتوانید بهتر از چیزی که اکنون هستید شوید. این شاید نقطه شروع خوبی برای شما باشد."
[بخش سوم: توصیههای کاربردی برای جادوگران جوان]دوربین به میزی کنار سالازار تغییر میکند. روی میز یک کریستال سبز درخشان و عصایی به شکل مار قرار دارد. او عصا را برمیدارد و به آرامی توضیح میدهد.
" چیزی که من از شما میخواهم، شکستن باورهایتان است. حتی اگر چیزی به نظر درست میآید، آن را زیر سؤال ببرید. چرا؟ چون هیچ چیز در این دنیا مقدس نیست، جز قدرت. اگر باورهایتان شما را محدود میکنند، پس آنها دشمن شما هستند. هر روز که بیدار میشوید، از خودتان بپرسید: چگونه میتوانم قویتر شوم؟ چگونه میتوانم بهتر شوم؟ و اگر پاسخ را نمیدانید، جستجو کنید، تلاش کنید، و هرگز متوقف نشوید."
او عصای مارشکل را به آرامی روی میز میگذارد و به دوربین خیره میشود.
"قدرت چیزی نیست که یکباره به دست بیاید. قدرت چیزی است که باید هر روز برایش بجنگید. وقتی فکر میکنید به حد نهایت رسیدهاید، بدانید که در اشتباهید. هیچ نهایتی وجود ندارد. اگر امروز شکست خوردید، به خودتان اجازه دهید که صبح فردا از نو شروع کنید. اگر فردا هم شکست خوردید، باز هم بیدار شوید و ادامه دهید. این چرخه هرگز نباید متوقف شود."
تصویر به صحنهای از سالازار در حال قدم زدن در تالار اسرار تغییر میکند. او میان ستونهای عظیم قدم میزند، و هر قدمش گویی پر از هدف و قدرت است.
"قدرت نباید چیزی باشد که شما میخواهید. قدرت باید بخشی از وجود شما باشد. باید چیزی باشد که بدون فکر کردن، به سمتش حرکت کنید. مثل نفس کشیدن، مثل تپش قلب. اگر لحظهای متوقف شوید، بازندهاید. و بازندهها در دنیای من جایی ندارند."
دوربین دوباره روی چهره سالازار زوم میکند. نگاهش نافذتر از همیشه است، و صدایش مانند وردی که در ذهنها نفوذ میکند، ادامه میدهد:
"جهانی که در آن زندگی میکنید، متعلق به کسانی است که ارادهی قویتری دارند. اگر میخواهید بخشی از این جهان باشید، پس ارادهی خود را تقویت کنید. باورهایتان را درهم بشکنید و آنها را دوباره بسازید. و وقتی به این نقطه رسیدید، به من بیایید. شاید آن وقت شایستگی قدم گذاشتن در تالار من را داشته باشید."
[کلام پایانی]سالازار حالا روبهروی دوربین ایستاده، قامت بلندش در نور سبز محیط، سایهای هراسآور انداخته است. او با صدایی قاطعانه پایان سخنانش را اعلام میکند.
"به یاد داشته باشید، قدرت چیزی نیست که به شما هدیه شود؛ شما باید آن را از جهان بگیرید. دانش، بینش و قدرت در کنار هم، سلاحی میسازند که هیچکس توان مقابله با آن را ندارد. اما تنها کسانی که ارادهای شکستناپذیر دارند، شایستگی این سلاح را خواهند داشت."
او عصایش را بالا میآورد، و جرقههای سبز رنگی از نوک آن بیرون میجهند. تصویر تاریک میشود و نام کانال ظاهر میشود:
"از دیدگاه باسیلیسک"
[پایان: صفحه نهایی و خروجی]انیمیشنی از یک باسیلیسک که در میان جنگلی تاریک میخزد، نمایش داده میشود. در انتها، نوشتهای ظاهر میشود:
"مشترک شوید و راه برتری را دنبال کنید."
ویرایش شده توسط سالازار اسلیترین در تاریخ ۱۴۰۳/۱۱/۱ ۱۷:۰۳:۲۸