هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۰:۱۰ جمعه ۱۰ تیر ۱۳۸۴

ونوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹
از کاخ المپ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 385
آفلاین
مجری :برنامه ی دیدگاه برای طرح سوالات شما بینندگان عزیز
هم اکنون ما یک سری سوالات رو که برای بیشتر مردم مطرح بود گرد اوری کردیم و از تمام کاندیداها خواهش مندیم که بیان و به اونا جواب بدن تا مردم از گمراهی در بیان
__


1: اگر وزیر شید مهمترین برنامتون چیه؟ و چگونه تضمین میدید که عضو فعالی باشید؟
مهمترین برنامه ی راه اندازی ویزنگاموته که اولین بار پیشنهاد خودم بود و ظاهرا بقیه کاندیداها ازش خوششون اومد...
عضو فعال می تونه دو نوع باشه!
نوع اول هر بار که میاد سایت به ترتیب تو همه ی تاپیک ها بدون ایده پست می زنه که فقط بگه من هستم!
نوع دوم هر روز به سایت سر میزنه و ساعت ها توش می گرده و همیشه از همه ی اخبار با خبره!
اگه منظورتون عضو فعال نوع اوله من هیچ تضمینی نمی کنم!
و در مورد نوع دوم فکر می کنم که احتیاجی به تضمین دادن نیست!عادت ها قدیمی رو به سختی میشه ترک کرد!

2:موضع شما در برابر ولدمورت چیه؟ ( اون رو قبول میکنید یا رد ؟ آیا دست دوستی به سویش دراز میکنید یا تمام تلاشتون رو برای نابودی اون به کار میگیرید , نظرتون درمورد اختلافات جدید ارتش سیاه و موضع گیری ولدمورت و امپراطور چیه )
این جور چیز ها مربوط به روله و اصلا خوشم نمیاد جلوشو بگیرم!ولی تاکید می کنم که وزیر بی طرف می مونه و قاطی این جور چیز ها نمی شه!

3: با امثال گیلدی ها چه میکنید؟( افرادی که سلامت جامعه (سایت) رو به خطر میندازن , افراد چشم ناپاک { گیلدی جان ناراحت نشی ها به قول خودت شوخو میکنم})
من از اول گفتم و حالا هم می گم!ریشه ی بی ناموسی رو می خشکونم!شوخی هم ندارم!

4:مجوز برای فعالیت خوبه یا بد ( باید باشه یا نه , و کلا آزادی رو تا چه حد قبول دارید )
تا وقتی که باعث ایجاد ترافیک در فروم نشه و صدمه ای به رول نزنه خیلی هم خوبه!

5: برای جوانان ( اعضای تازه وارد) چه برنامه هایی دارید؟( آیا دست اونا رو برای راه افتادن میگیرید)
اعضای تازه وارد اگه ساحره باشند در آداس همیشه به رویشان بازه!آداسی ها دستشونو می گیرند!اینو تضمین می کنم!
اگه هم جادوگر باشند کار زیادی از دست من برنمیاد مگه این که شغلی براشون تو وزارت خونه در نظر بگیرم و بهشون میدون بدم!
این که تو سایت جا بیفتند یا نه دیگه دست خودشونه!

6 :اعطای نشان مرلین که از جانب بعضی ها مطرح شده رو چه جوری میبینید؟ آیا در برنامه هاتون قرار داره یا نه؟
این طرح خودم بود و جزو اولین برنامه هامه!مدال هاشم تقریبا حاضره!اگه وزیر نشدم خوشحال می شم که بدمشون به نفر منتخب!

7: در مورد کمیته ی تحمیل توضیح بدید , آیا با اونا همکاری میکنید یا کار شما از اونا جداست
اگه باعث میشه سر پاتر گرم بشه و دیگه گیزر نده با کمال میل همکاری می کنم!
کلا من با هر چیزی که فکر می کنم به نفع سایته و باعث پیشرفتش می شه موافقم!

8: برای اقلیت ها ( دارن شان و لرد حلقه و از این حرفا) چقدر ارزش قائلید؟ آیا اونها اصلا نقشی در این وزارت دارن؟
من تو ویزنگاموت جایی رو برای همه ی اقلیت های سایت در نظر گرفتم!از گروه خاکستری و گلگلی تا اشباح و شبح واره ها!

9: برای ایجاد اشتغال (پا گیری رول سایت) چه برنامه هایی دارین؟ چرا در گذشته این برنا مه ها رو اجرا نکردین؟
فکر می کنم جوابتون در موسسه ی کاریابی هست!یه زمانی خیال داشتم مشاغل رو در سایت تخصصی کنم!ولی چون اون موقع سرم واقعا شلوغ بود و مسئولیتی هم در سایت نداشتم...مجبور شدم موسسه رو به طور موقت کنار بزارم!اگه وزیر شدم به فرم های پر شده رسیدگی میشه!

10: معاون اولتون رو بر چه اساسی انتخاب میکنید
من سعی می کنم معاون اولم کسی باشه که بیشترین نظر مخالف رو با من داره...این طوری در جامعه تعادل به وجود میاد...و به خواسته های همه رسیدگی میشه!




1:دیدگاه شما در مورد ورد سازی و اظهارات اخیر آژانس بین الملی وردهای جادویی که ما رو محکوم کردن چیه؟( محکوم شدیم که وردهای کشنده برای اهداف شوم تولید میکنیم و صلح جهانی در خطره)
برای من صلح از هر چیزی در جهان مهمتره!تا وقتی که میشه با چماغ زد تو سر هم و همدیگه رو کشت چه احتیاجی به ورد های کشنده دارید؟

2:نیرو های نوشابه ای یا امثال آن در وزارت شما وجود دارن؟
نه!من همشونو مرخص می کنم و در جاهای دیگه ی وزارت خونه بهشون کار میدم!دیگه زمان استفاده از زور سر اومده!من عاشق آزادیم و دوست دارم همه احساسش کنند!

3: جن های خونگی حق آزادی دارن یا نه ؟ ( با دقت جواب بدین )
این تصمیم رو باید خودشون بگیرند!
اون هایی که دوست دارند آزاد بشند وزارت خونه حمایتشون می کنه و برای صاحبانشون به جای جن شیشه نوشابه ای می فرسته!(گفتم که برای شیشه نوشابه ای ها کار هست! )
اون هایی هم که نمی خوان آزاد بشند دست ما نیست!
معنی آزادی اینه که حق انتخاب رو به خودشون بدیم!

4: با مسئله ی زن ذلیلی چطور برخورد میکنید
سعی می کنیم همون طور که جلوی مردسالاری رو گرفتیم جلوی زن ذلیلی رو هم بگیریم!
به نظر من زز ها آبروی هر چی جادوگره رو بردن!

4: در مورد ورزش قهرمانی چه برنامه ای داربد؟( تیم کوئیدیچ انگلاستان جایگاهی بین تیم های بر تر نداره)
از ورزش ها من فقط کوهپیمایی رو دوست دارم!تا حالا دو سه بار بیشتر برای دیدن کوییدیچ نرفتم!
تظاهر هم نمی کنم!
ولی چون این ورزش مورد علاقه ی اکثریته...من توش دخالتی نمی کنم و کار رو به کاردانش می سپرم!




Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۳:۵۹ جمعه ۱۰ تیر ۱۳۸۴

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
بینندگان عزیز برنامه ای که مشاهده می کنید نتیجه یک هفته کار و تلاش شبانه روزی بیش از حدود 2 نفر! غیور جادوگرانی می باشد که شبانه روزی تلاش کرده اند تا اطلاعات شفافی از ستاد های انتخاباتی به شما ارائه بدهند

روز شنبه

سطح شهر (صدای بوق و کلنگ و ماشین و تراکتور و فحش های بی ناموسی اینا میاد)
صدای مته کاری.....
گزارشگر: الو...... بابا صدام نمی رسه.....!
هو مرتیکه یقه رو ول کن!
کرایه نمیدی؟! می کشمت! شپلخ! یوهااااا!

گزارشگر: بابا نمی شد بریم یه جای دیگه خبر تهیه کنیم!
واحد مرکزی خبر: نه! باید در قلب مشکلات جامعه باشه!
گزارشگر: خیله خوب! سه دو یک! سلام بیندگان عزیز با برنامه پرتوی وند در خدمت شما هستیم( دو نفر دس به یقه از پشت گزارشگر رد میشن)
در یک روز آرام و آفتابی... در این هوای دل انگیز(یدونه اتوبوس از جلوی دوربین رد میشه و مدتی تصویر فقط مه پخش می کنه) اهو اهو ... آخ....! امروز می خواییم بریم در سطح شهر و از ستادهای مختلف انتخاباتی گزارش براتون تهیه کنیم! ....(گزارشگر از کادر خارج میشه ولی دوربین پشت سرش نمیاد) قنبر کوشی؟! قنبر؟!
قنبر(فیلم بردار): الان میام بذا ببینم این دعوا چی میشه! تو دوربینو بردار خودت برو منم اومدم!
گزارشگر : ...............!
دوربین فید میشه.....

چند لحظه بعد....
گزارشگر: خوب خوبه! کادرش درسته... ! (گزارشگر میره سمت ستاد! فقط پاهای ملت توی کادره!) : خوب ببیندگان عزیز جلوی ستاد انتخاباتی آقای پاتر هستیم... اینجا خیلی شلوغه! کلی مردم صف کشیدن تا منقل با تجهیزات مجانی که ستاد پخش می کنه بگیرند! با یکی از این دوستان صحبتی می کنیم
گزارشگر: سلام جناب....
: شلام جووون! خوبی؟ ....
گزاشگر: نظرتون درباره آقای پاتر چیه....
: توپه توپه! ایول به ولش.... اشی! پش اون آتیش چی شد؟
: آقا تو هم اهل حالی داداش... بیا یه بشط بژن...
گزارشگر: نه آقا من اینکاره نیستم! ولی چه بوی خوبی داره ....
یدونه پاجرو تمیز مشکی تمیز میاد نگه میداره... پاتر توشه منتظره در ماشینو راننده باز کنه! ولی راننده روی فرمون چشماش خماره خوابش برده!
پاتر: عالیه! واقعا کیفیت مواد آموش حرف نداره! ا جادوگر تی وی(موهاش رو مرتب می کنه) : سلام عزیزم! خوبی؟؟؟
گزارشگر: سلام جناب پاتر!
پاتر: منو هری صدا کن ! بیا بریم داخل!
گزارشگر: داخل؟
پاتر: آره! بیا از داخل ستاد گزارش تهیه کن...!
گزارشگر: ولی آخه بر خلاف اصول امانت داری....
پاتر: بیا بابا می دونم تو هم خسته ای! یه روز کار سخت بیا داخل
گزاشگر: باشه
یک ساعت بعد
پاتر: موفق باشی عزیزم! بازم به ما سر بزن...
گزارشگر: باشه پاتر ژون... خیلی باحایی! ایول....
پاتر: چی یادت نره؟!
گزارشگر: رای ما فقط پاتِی!
========
یکشنبه:

گزارشگر: سلام ببیندگان عژیژ! اهم اهم! یعنی عژیز ! (به خودش فشار میاره!) : عزیز! امیدوارم حالتون خوب باشه! امروز سری به ستاد پرفسور گیلدروی لاکهارت می زنیم! بریم! ......
(دم ستاد ترافیکه! کلی ماشین وایستادن ملت از ماشینا ریختن بیرون, همه جا رقص نوره و سیستم صوتی خفن سرتاسر خیابون ستاد کشید شده)
گزارشگر: ایول!
بلندگو: این شما و این هم دی جی گیلی گیتور! اوپس اوپس اوپس!
گیلدی: من متعلق به همه شومام! قربونت برم! حالا (دوپس دوپس دوپس!)
قنبر: سلطانعلی تو اصلا مرد اینجا می بینی؟!
گزاشگر: صد بار گفتم اسم منو جلوی دوربین نگو ! بگو آریا....!
قنبر: اااا! مگه کد خدا نگفت از این قرتی بازیا در نیاری...!
گزاشگر: سیس! عجب جای خوبیه اینجا! بریم جلو تر!
دوپس دوپس دوپس! دوپس دوپس!
گزاشگر: ببخشید خانم اینجا صف چیه؟!
یه از خانما: اوا خاک عالم شما مردی اینجا چی کار می کنین؟! اینجا صف تنفس مصنوعیه دیگه! :bigkiss: ... حالا دیگه سوال نکن! برو پسره پررو! اومده دید بزنه!
گزاشگر: خانم شما داری میری تنفس مصنوعی ! بعدا به من میگی اومدم دید بزنم؟!
خانم: اون گیلی جونه فداش بشم الهی :bigkiss: تو پسره پررو با اون شلوار کردی! بزنینش!
گزارشگر: ااا....! آخ.... بابا.... آی!
گیلدی: عزیزانم اونجا چه خبره؟!
خانم های توی صف: هیچی......!
گیلدی:... ا جادوگر تی وی!(یه آینه از توی جیبش در میاره و لباش رو توی آینه معاینه می کنه!) : سلام خوش آمدید! بفرمایید داخل ستاد!
گزارشگر: نه یه بار داخل یه ستاد رفتم برای هفت پشتم بسه ! :-?
گیلدی: نه جونم ستاد ما فرق می کنه! (گیلدی در ستاد رو فقط یدونه پردس یه کم می زنه کنار داخل بیجامه پاتری در جریانه!)
گزارشگر: مااااااااااااااااااااااااااااا
قنبر: بزن بریم!
یک ساعت بعد
گزارشگر(در حال انجام حرکات موزون)
گیلدی: خوش گذشت ؟ خوب چی یادت نره؟!
گزارشگر: دیش دیس دیس دیش!رای ما فقط گیلدی دی دی دی دی! ایول! دیس دیش قنبر... بزن بریم!
قنبر(در حال هلی کوپتری زدن!) : ایول... بریم توپس دوپس توپس!
========

دوشنبه:

گزارشگر: قنبر دوپس... ایول! (چندتا حرکت رعشه ای گردن) : حاضری؟!
قنبر: دارمت...! برو بریم! سه سه سه سه سه (با ریتیم!) دو دو دو دودو.... حالاااااااااااااااااا...! یک یک یک یک یک ! برووووووووووووووووووو!
گزارشگر: ایوووووووووووول! (یه پرش!) : اهم اهم! بینندگان (یه گردن!) دوپس عزیز! امیدوارم حالتون(یه چرخش!) واه ! ردیف باشه! امروز به ستاد انتخاباتی خانم ونوس خواهیم رفت تا برای شما گزارشی تهیه کنیم! ببندگان عزیز اگه گزارش های دیروز و پریروز رو از دست دادند می تونن با مراجعه به سایت www.amalegaran.ug از خلاصه گزارش های دیروز و پریروز اطلاع حاصل کنند.....
گزارشگر: حرکت می کنیم ....
جلوی ستاد
گزارشگر: قنبر اساس رو پیاده کن... صب کن ببینم اینجا چه خبره! چه جمعیتی!
قنبر: سلطانعلی اینجا همه مردن! نکنه اشتباهی پیچیدم اومدیم قزوین!
گزارشگر: یه چی میگی ها بیا بریم! ا یکی داره صحبت می کنه.... چه صدای دلنشینی هم داره!
(یه دسته ساحره پرواز کنان از بالای جمعیت رد می شن و روی مردم گل می ریزن!)
(ونوس در بالای یک سکوی بزرگ در میان جمعیتی از پریزاد ها که نقش محافظانش رو بازی می کنند ایستاده و تمام ملت میخ کوب دارن به سکو نگا می کنند! یه عده ساحره هم دارن بین ملت عطر و معجون عشق پخش می کنند!)
قنبر: وای چه عاشقانه
گزارشگر: آخه کلنگ تو اصلا می دونی عشق چیه؟!
ملت: سیسسسسسس! الان شروع به صحبت می کنه
ونوس: من تمام مشکلات شما عزیزان رو حل می کنم... با کمک هم در کنار هم
ملت آه می کشن..
: خیلی زیباست
: چه صدایی....
: چقدر رومانتیک!
گزارشگر: اینجا چرا همچین می کنن؟! قنبر؟ قنبر؟! عجب بابا! این پسره کجا رفت؟! ( از بالای سر ملت یه دسته پروانه حرکت می کنند)
صدای ونوس: در صلح و آرامش و وعاشقانه در کنار هم دست در دست یکدیگر مشکلات رو حل می کنیم!
گزارشگر: جدا دلنشینه برم از نزدیکتر!
صدای ونوس: من امروز به شما گل هدیه می کنم و فردا در کنار هم نتیجه صفا و محبت رو برداشت می کنیم!
(کلی بادکنک قلب توی هوا پخش میشه!)
گزارشگر: الهی! آقا برو کنار.....
: آخ پامو لگد کردی!
: پرفسور اسنیپ؟! شما هم اینجایین؟!
اسنیپ: سیس.....! معلومه من اینجام! چرا نباشم
: ولی آخه!
اسنیپ: سیس! ونی جون داره حرف می زنه! با اون صدای شبیه اره برقی توی حرفاش نپر!


یه پریزاد: آقا شما نوشیدنی میل ندارین؟!
گزارشگر: ها چی؟! شما باشی من کل بشکه رو می خورم! :pint: .... آخیش به به... ای وای چرا همچین میشم من... این چی بود....؟ چرا همچی اینقدر پروانه ای هستش! آه ای ژولیت!
صدای ونوس: عزیزان من.... پس همه با هم یک صدا می گیم:
ملت: رای ما ونوس! :bigkiss: :bigkiss: :bigkiss:
ونوس: ا ! جی تی وی!! یه لحظه بیا!
گزارشگر: ای جونم! نمی خواد بگی معلومه که بهت رای میدم!

سه شنبه

گزارشگر: آخیش.... هی(آه های عاشقانه) : بلی ببندگان عزیز... چقدر زیباست دیدن روی یار... آه ای قنبر چقدر کله اسموت تو زیباست! همچون آینه ای می ماند که رخ یار را در آن می بینی!
قنبر: هووووووووو! درس صحبت کن! مرتیکه! یواااااااااا! شپلخ! بدبومب!
گزارشگر: بابا چرا می زنی؟! آخ! بیا با عشق ... اوخ! مسائل رو حل کنیم!.........
چند لحظه بعد
گزارشگر: اهم اهم ببیندگان عزیز... الهی!
قنبر:
گزارشگر: نه جان تو اثرش از بین رفته! اهم! بینندگان عزیز امروز می خواهیم به ستاد آقای ویکتور کرام سری بزنیم....! حرکت

چند لحظه بعد جلوی ستاد... ساختمون های ستاد فوق العاده شیک و تمیز... با تیزر ها و پوستر های مرتب...!
دو تا لیموزین میاد ... یه عده لباس شخصی با کراوت و عینک آفتابی پیاده میشن کرام رو می برند داخل ستاد....!
قنبر: د بنجب رفتن تو ! بریم!
گزارشگر: نه جون قنبر من دیگه داخل هیچ ستادی نمیرم! آها صب کن این آقاهه رو فیلم بگیر! آقا چند لحظه...
آقاهه: با منی؟! ها؟
گزارشگر: آره پدر جان بیا جلوی دوربین!( ملت جمع میشن پشت یارو هی شکلک در میارن جلوی دوربین) پدر جان شما دکتر کرام رو دوست داری؟
آقاهه: خیلی به شدت! با تمام وجود! ایشون مرد عملن! رفاه ملی ! اقتصاد نوین ! در سایه عملکرد درخشان و سابقه مدیریتی ایشون ما پیروز میشیم!
گزارشگر: بله بله! جالبه! خوب ببشخید ایشون دکترای ... ها قنبر... چی میگی؟ چرا هی از پشت دوربین شکلک در میاری؟! چی پشتشو نگا کنم!؟ بازم یاد خاطرات قزوین افتادی؟! چیه خوب پشت لباسش زده ستاد انتخابات دکتر کرام...! آقا به هر حال متشکرم!
آقاهه: خواهش می کنم!
گزارشگر: خانم چند لحظه... ا ببخشید شما نه اون همراهتون خوشگلتره! ا ببخشید نظر شما درباره دکتر کرام چیه!؟
بنده خدا: ایشون خیلی خوب و مهربونن!
گزارشگر: چطور؟!
بنده خدا: برین داخل خودتون می بینین!
گزارشگر: مثل اینکه باید بریم داخل جمع کن بریم تو....
داخل ستاد
کرام با لباس سفید و کراوات و موی مرتب اتو کشیده ایستاده و داره با مردم صحبت می کنه ....
گزارشگر: از جادوگر تی وی اومدیم ها!
کرام(کاملا عادی) : البته می تونم کمکی بهتون بکنم؟(یه لبخند انتخاباتی!)
گزارشگر: آقای دکتر شما دکترای چی دارین؟
کرام: دکترای تخصصی شیک پوشی
گزارشگر: بله البته! خوب اون موقع چرا پس لباس سفید می پوشید
کرام: می دونی دوست عزیز... مردم ما ساده هستند باید با زبون خودشون باهاشون صحبت کرد! منم لباس سفید می پوشم تا بدونن من دکتر کرام هستم! خوشحال هستم!
گزارشگر: آقای دکتر آیا درسته که شما با رشوه رای مردم رو می خرین؟
کرام: مزاح می فرمایید! اینها خودیاری ستاد من برای کمک به مردم عزیز است و اصلا جنبه تبلیغاتی نداره مثلا پسرم اینو ببین(یه پنجاه گالیونی درمیاره میذاره توی جیب قنبر!)
گزارشگر: رشوه به مامور دولت در حین انجام وظیفه؟!
کرام: نه جانم.! این کمکه! مثلا فک کنم این کاملا کمکت کنه! (یه هزار گالیونی می ذاره توی کت گزارشگر! )
گزارشگر: ماااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!
کرام: خوب نظرت درباره من چیه؟
گزارشگر: شما آخرشین آقای دکتر! دستتون شفاست به خدا! رای ما فقط کرام!

پنج شنبه!(علت پریدن چهارشنبه این بوده که روز چهارشنبه عزیزان ما مشغول خوش گذرونی با 1000 گالیون بودند)

گزارشگر: سلام... ببیندگان(خمیازه ) عزیز... خوبین؟... امروز ... قنبر پاشو دوربین رو اقلا روشن کن!
قنبر: ولمون کن بابا... دیشب گفتم نریم قزوین... گفتی بریم ولایت.. .همه پولا رو هم که توی مبارزه گراپی علیه گیدورا باختیم! بهت گفتم روی گراپی شرط بندی کن اصلا تو مغز گیدورا خوردی انگار...
گزارشگر: پاشو بریم ! کار داریم بابا! سلام ببیندگان عزیز... با یکی دیگه از برنامه های یک هفته با انتخابات در خدمت شما هستیم امروز قرار بود به ستاد انتخاباتی آقای اسنیپ مراجعه کنیم ولی با خبر شدیم در اثر لغزندگی و روغنی بودن خیابان های اطراف ستاد فعلا تا اطلاع ثانوی عبور و مرور ممنوع هستش و ما هم که نمی تویم پیاده بریم! پس تصمیم گرفتیم امروز به ستاد انتخاباتی امپراطور تاریکی بریم و براش شما گزارش تهیه کنیم... قنبر بپر پشت ماشین!

مسیر حرکت به سمت ستاد

گزارشگر: اون چیه؟! ایست بازرسی!؟
ایست بازرسی شماره 345 ستاد امپراطوری: ایست! سیاهی کیستی؟!
گزارشگر: آقا از جادوگر تی وی اومدیم!
مامور : هوووووم... باشه مشکلی نیست... شیشه ضد گلوله و تجهیزات ضد مین دارین؟
گزارشگر: آقا چی؟! ما نمی خواییم بریم ارتش که! اومدیم امپراطور رو ببینیم
مامور به مامور دیگه: چیش! بازم تازه کارا! ... بیا برو آقا
گزارشگر: قربون آقا..... می بینی قنبر جون ! چه کارا که نمی کنن این کاندیداها! ( سسسیشششششت! صدای عبور سریع یه چیزی!) ها؟! اون چی بود؟
بومب! (خیابون روبه رویی می ترکه!)
قنبر: سلطانعلی اینجا کجاست؟! ببینم بازم نقشه رو برعکس گرفتی؟!
گزارشگر: نه جان تو! نگا کن اون تابلوهه زده به سمت ستاد( یه موشک می خوره به تابلو!) ......! یعنی زده بود! به سمت ستاد! مااااااااااااااااا! ( سسسیشششششت! از بالای ماشین یه سفینه رد میشه دو تا سفینه دیگه دارن تعقیبش می کنن!)
گزارشگر: گازشو بگیر بریم سمت ستاد! شاید اونجا امن تر باشه!

کمی جلوتر!
( یه گروه از سربازای امپراطور از خیابون رد میشن و ساختمون رو به رویی رو هدف می گیرن و منفجر می کنن! از توی ساختمون ترکیده یه تانک میاد بیرون یه توپ می زنه سربازا شپلخ میشن! )
گزارشگر: برنامه های تبلیغاتی این یکی دیگه خیلی واقعیه!

ساختمان ستاد مرکزی امپراطوری... یک تلویزیون بزرگ نصب شده بالاش که امپراطور رو در حال سخنرانی نشون میده.... شکل ساختمون هم شبیه به دژ می مونه ! در همه جا هم درگیری هستش....
تصویر امپراطوری: مبارزه قاطعانه ما با شورشی های عقب مانده نشان از اراده ما داره! ما با شما شفاف هستیم و به صورت شفاف یعنی به این صورت! (از بالای پشت بوم ستاد موشک شلیک میشه!) با مشکلات برخورد می کنیم! بدانید که هیچ چیز سد راه ما نیست و ما برای مردم آمده ایم و همه زیر سایه ما خواهند بود! تصویر فید میشه و یه نوشته بزرگ می نویسه: سایه امپراطور کبیر برای همه شما جا دارد ! امپراطور کبیر...(یه سفینه شورشی آتیش گرفته می خوره به تلویزوین و اونو منفجر می کنه!)
یکی وایستاده دم در ستاد بیسم دستشه!
گزارشگر: بیا بریم سراغ همون!
یارو دم در: مرکز مرکز ! خلبان جنگده شماره 5345 ! مرتیکه بوقی! مگه بهت نگفتم یه جورش شلیک کن که به تلویزوین نخوره! این چندمیه؟! اگه جرات داری بشین زمین! نامرده هر کی فرود نیاد!
گزارشگر: بپر پایین قنبر! ا اینکه لرد ویدر معاون امپراطور!
ویدر(زیر لب): اه جادوگر تی وی!
گزارشگر: شما چیزی گفتین!
ویدر: بله ! گفتم به به تلویزیون! نهاد مردمی و شفاف ساز! نهاد افشاگر! خوش آمدید! لطفا یه کم بیایین جلوتر!
گزاشگر: چرا؟!
ویدر: چونکه.......!
(بومب! ماشین جادوگر تی وی می ترکه!)
ویدر: به این دلیل!
گزاشگر: مااااااا! آقا شما ستاد رو وسط جبهه گذاشتین؟!
ویدر: والا ستاد وسط جبهه نیستش! جبهه بعدش اومد وسط ستاد! می دونین امپراطور مردمی گفتن که شورشی ها رو بکشونیم اینجا تا در حضور مردم قدرت امپراطوری به نمایش گذاشته بشه! تا مردم ببینند امپراطور چقدر برای تامین امنیت و آرامش اونها ثابت قدم هستش! همچین ما شفاف هستیم و همچی رو افشا می کنیم! حق ما همیشه خورده شده.... ببخشید یه لحظه الان میام
!
(ویدر شمشیرش رو در میاره و میره اون سمت خیابون و چند نفر رو شل و پل می کنه و بر میگرده)
گزارشگر:
ویدر: بله می گفتم! .... چرا اینطوری شد قیافت؟ چیزی نبود کله اسموت بودند! عادیه! بله می گفتم ! شفافیت! افشاگری و در نهایت سایه امپراطور مهمه ها! همه باید زیر سایه امپراطور باشن ! جاش زیاده! ا عالی جناب مردمی جوان پسند اومدن!
قنبر: کو؟! من چرا هیچی نمی بینم!
ویدر: اون بالا!
(یه سفینه شیک و تمیز از بالا به صورت عمودی شروع به فرود اومدن می کنه.... یکی از جنگده های خودی بهش برخورد می کنه و می ترکه! سفینه هم آتیش میگیره کج میشه و می یوفته زمین منفجر میشه!)
گزاشگر: مااااااااااااااا!
ویدر: آخیش خیالم راحت شد! همون شماره 5345 بودش!
امپراطور از توی دود میاد بیرون! : اهو اهو....! خلبان این لگن کی بود؟!
ویدر: خوش آمدید قربان فک کنم مردش!
امپراطور: مهم نیستش! اخراجش کن! ا جادوگران تی وی ! بفرمایید داخل ستاد!
گزاشگر: نه قربون شما همینجا راحتیم!
سربازای دور امپراطور اسلحشون رو بازرسی می کنن!
گزاشگر: البته با کمال میل!

چند لحظه بعد خارج ستاد

ویدر: پس امپراطور با شما صحبت کرد!
گزاشگر: بله بله
ویدر: دیدین چقدر مردمی و جوان پسنده!
گزاشگر: بله بله
ویدر: آفرین بچه های گل! حالا برین خونه هاتون یادتون نره !
گزاشگر: ابدا! رای ما فقط امپراطور کبیر!


ویرایش شده توسط امپراطور تاریکی در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۰ ۱۷:۳۱:۲۳

!ASLAMIOUS Baby!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۰:۴۶ جمعه ۱۰ تیر ۱۳۸۴

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
آیا میشود به گیلدی اعتماد کرد؟
این عکس نمایانگر چیست آیا گیلدی با جوانان است؟آیا شیکم یک جوان است؟وزیر اسبق جنایتکار سحر و جادو در کنار گیلدی چه میکند؟آیا این تصویر نماینگر آینده ای سیاه و همراه با استکبار با وزیر شدن این کاندید نیست؟
تصویر کوچک شده
چگونه میتوان به کاندیدی که حتی یکی از کتابهایش مال خودش نیست رای داد؟آیا فراموش کرده ایم او از جادوی فراموشی استفاده کرده و کارهای ملت را به نام خود ثبت کرده؟آیا این نماینگر این نیست که با انتخاب گیلدی به دورانی سیاه میرویم؟
چگونه ممکن است کسی که در مشخصات شخصی خود زده شغل اغفال جوانان واقعا با جوانان همراه باشد؟


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۵:۵۰ پنجشنبه ۹ تیر ۱۳۸۴

ساتانيكا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۲ سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۵:۲۴ چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 105
آفلاین
وحالا يه گزارش داريم با جادوگرهاي راي اولي
گزارشگر:شما چه احساسي داري از اينكه اسال ميخواي راي بدي
خواهر كوچيكه ويزلي ها:خيلي خوشحالم
گزارشگر:چه پيامي داري براي هم سنو سال هاي خودت
خواهر كوچيكه ويزلي ها:همه شون بايد شركت كنن بايد اين انتخابات رو جدي بگيرن بايد با راي هاي خودشون بيان و سرنوشتشون رو تعيين كنن
گزارشگر:خوب دوستان شنيديد احساسات پاك يك راي اولي رو به اميد ديدار شما در پاي صندوق هاي راي تا گزارش بعدي بدرود


ارادتمند-ساتانيكا ملوني


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۴ پنجشنبه ۹ تیر ۱۳۸۴

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 232
آفلاین
پيام بازرگاني :‌ هموطن انتخابات را تحريم نكنيم!

اي مردم هميشه در صحنه جادوگران...اي ملت آگاه اي ملت بزرگ...چرا ديگران سرنوشت ما را رقم بزنند؟ چرا سرنوشت خود را به ديگران بسپاريم؟ ما خود با راي خود سايتمان را خواهيم ساخت...اي مردم آگاه...به اين آبرفورث بينديشيد...اين پير مرد زحمت كش...به او پشت نكنيد اي ملت آزاده...بياييد به جادوگران احترام بگذاريم :
تصویر کوچک شده
بياييد اين لوگوي زيبا را براي هميشه زنده نگاه داريم...اي ملت آگاه...به حرف اين بد خواهان گوش فرا ندهيد...بياييد با راي هايمان بناي محكم رول پلينگ را مستحكم تر كنيم...
شما با راي ندادنتان به جادوگران و رول پلينگ خيانت خواهيد كرد...اي ملت آگاه باشيد و بدانيد و هرگز با حرفهاي اين مخالفان فريفته نشويد...
ملت گرامي جادوگران آيا شما ميخواهيد اين زن را سكته بدهيد؟
تصویر کوچک شده
اين زن ده دوازده سالست كه زندگيش را وقف هري پاتر كرده...دوستان عزيز به او پشت نكنيد...او در اين شرايط به شما اميد بسته است...با راي خود اورا مسرور كنيد...
ملت جادوگر و ملت ساحره...بياييد در آسمان آبي شهرمان پرواز كنيم در كنار اين پرندگان بياييد با راي خود آينده رول پلينگ را محكم كنيم...بياييد مانند پرندگان در آسمان آرامش كه خود براي خود درست كرديم پرواز كنيم...
تصویر کوچک شده

من راي ميدهم...تو راي ميدهي...ما راي ميدهيم!

ما سرنوشت خود را خود تعيين خواهيم كرد!


وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۳:۳۹ پنجشنبه ۹ تیر ۱۳۸۴

پروفسور اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۸ چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۵
از کارخانه ی روغن سازی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 191
آفلاین
خب ارتباط مستقیم با سوروس اسنیپ!
-آقای اسنیپ سلام!
اسنیپ:علیک سلام!
-آقای اسنیپ شما الان طبق میزان آرای به دست اومده در صدر قرار دارید!درسته؟!
اسنیپ:بله درسته!
-به نظرتون این بیشترین آرا که به شما اختصاص داده شده چیست!
اسنیپ:خب ملت منو دوست دارند چون میدونند نمیخوان مملکتشون به دست یک بچه بیفته!
-منظورتون از بچه چیه؟!؟
اسنیپ:همونایی که نمیذارن ملت راحت بخوابند!
-یعنی هری پاتر؟!؟
اسنیپ:ای قربون آدم چیز فهم!
اسنیپ:این پاتر هنوز ارشد نشده میخواد واسه من وزیر بشه!
-آقای اسنیپ گفته شده که شما با پاتر لج هستید درسته؟!؟
اسنیپ:نه آقا کجا لجم؟؟!...فقط شما بگید کسی که نه درس میخونه و نمره های معجون سازیشو دامبلدور با من صحبت میکنه تا بدم!!و همش سر کلاس به جای اینکه درس و گوش بده با اون دختر هرمیون گرنجر درباره ی عشق آیندشون حرف میزنه!
نمید میاد رو خط!!!
نمید:چی؟؟!!
نمید:عشق آینده؟!
-شما چه جوری اومدی رو خط؟!
نمید:سریع با پاتر ارتباط برقرار کن وگرنه اون میکروفونو میکنم تو حلقت!
-اوکی!
-آقای پاتر شما رو خطی؟!
پاتر:بله من رو خط.....من به اون ریشای پر پشت مرلین قسم این اسنیپ داره دروغ میگه منو هرمیون فقط راجع به درس با هم حرف میزنیم!
اسنیپ:نگفتم!!این پسر حتی زز هم هست!!
...


برای عضویت در تیم روغن سازی قزوین کافیست فتو کپ


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۱:۵۰ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴

شاهزاده خالص


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۵۲ سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۴:۵۷:۵۶ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 460
آفلاین
دين ديرين دين دينگ دين دين ديري دينگ
بازگشت به روز هاي خوش سايت با:Emperor of Darknessامپراطور تاريكيتصویر کوچک شده
دين ديرين دينگتصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۰:۳۱ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
زير نويس برنامه ها : مناظره كانديدا ها 8/4/1384 امپراطور تاريكي – هري – گيليدي - كرام

مثل دفعه قبل يه ميز بزرگ گذاشتن وسط سالن...امپراطور و هري و كرام اومدن....هنوز از گيلدي خبري نشده
كرام و هري از بيكاري بازيشون گرفته بود
كرام اسنيچو ول ميكنه..هري ميگيرتش...هري اسنيچو ول ميكنه..كرام ميگيرتش همينطور تكرار ميشه
امپراطور:باز اينا ما رو كاشتن...شروع كنيد ديگه!!!

مجري:هنوز جناب گيلدي نيومده...ايشون باز مشغولا ظاهرا!!!...ا..تشريف اوردن!!!

گيلدي وارد ميشه...دستش تو دست يه ساحرست!!!!:عزيزم الان كارم تموم ميشه!!به نيم ساعت طول ميكشه

گيلدي:ببخشيد!!..امروز هم سرم شلوغ بود ولي چون دفعه پيش بدقول شدم...اين دفعه اومدم!!!!...ماشالا ستاد من مثل بعضي ها نيست كه فقط توشون مگسا دارن پرواز ميكنن!!!

كارگردان:خب.. شروع ميكنيم!!يك ..دو ...سه!!

مجري:سلام خدمت همه بينندگان عزيز...اعم از جادوگر ساحره..فشفشه..جن خونگي و همه جوامع جادوگري...دومين مناظره كانديداهاي پست وزارت رو شروع ميكنيم.....براي اولين سئوال...چرا از كانديداهايي كه تاييد صلاحيت شدن نصف بيشترشون مديرن...آقاي پاتر؟

پاتر:بله...بينيد...

يهو گيلدي ميپره وسط صحبت:بذاريد من توضيح ميدم!!!...مديران بيشتر كارهاي عملي انجام دادن و سابقه خوبي در اين زمينه دارن و از اعضاي قديمي سايت هستن..ميدونن چي به نفع سايت و چي نيست

مجري:بله..ولي آقاي پاتر قبول داريد..اينكه شما كانديدا شديد..كمي اذهان جامعه رو مورد تشويش قرار داديد؟؟..براي همين عده اي معتقدن سلامت اين انتخابات زير سئواله؟

پاتر:من حرف شما رو قبول ندارم...من براي خدمت اومدم...و من اصلا هيچ ظلمي مرتكب نشده و نميشم..من......

مجري:بله....ارتباط ما با اقاي اسنيپ برقرار شده..سلام اسي جون!!!!!

اسنيپ:سلام عرض ميكنم خدمت شما آقاي فردوسي نيا....در خدمتتون حاضرم!!!

مجري:ميشه بگي چي شد رد صلاحيت شدين؟

اسنيپ:بله...آقا اين مديران يه باندن...اونا نميخوان كسي جز خودشون وزير بشه!!!...خودتون شاهديد تو سخنراني به من فحش ناموس ميدادن و همش كار اين عله هستش!!!...عله اونا رو ميبره ...بهشون سوشي ميده تا عليه من فحش يدن

مجري:جز آقاي پاتر دست كس ديگه اي تو ماره؟

اسنيپ:آقا اينا يه باندن....پاتر كه خوانوادگي با من مشكل داره!!!اون كرام با جاروش صندوق رو جا به جا خواهد كرد تا آراي مورد علاقش توش ريخته بشه!!!...اون امپراطور از همه بدتره.....به همه نيروهاش دستور داده شناسنامه ها رو جمع اوري كنن تا به فرد مورد علاقش راي بدن!!!...گيلدي اين همه پست بي ناموسي ميزنه...توبيخ نميشه...بعد اين روماسلا بد بختو شناسشو ميبندن!!!....من نسبت به اينا اعتراض دارم!!!

مجري:خيلي ممنون..آقاي پاتر چه حرفي دارين؟

پاتر:ايشون دروغ ميگه....من ميتونستم كاري كنم كه مرلينم نتونه صلاحيتشو تاييد كنه...ولي آيا اين كارو كردم؟

مجري:پس جريان اين فحاشي ها چيه؟

پاتر:اينا طرفداران واقعي من نيستن...من بهترين طرفداران دنيا رو دارم!!

مجري:داركي جان نظرت چيه؟

امپراطور:چند دفعه بگم من داركي نيستم!!!...داركي زبونم لال مرد!!!....اما نظر..منم حرف اقاي پاتر رو تاييد ميكنم..اين آقا كجا بودن وقتي ما تموم سايتو 4 نفره اداره ميكرديم!!هان؟...تموم ستاد انتخاباتي ما تو فرقون جاسم بود!!!...حالا كه سايتو به اينجا رسونديم..هيح سهميش مال ما نيست؟

مجري:و شما آقاي كرام؟

كرام نگاهي زير زيركي به داركي و هري ميندازه:منم با دوستان موافقم....من جاروم شكسته!!...چجوري صندوقهارو ميتونم منتقل كنم؟من حتي از هالي ويزارد استفاده تبليغاتي نكردم چون بيت الماله.....ما اين همه درستكاريم اخر سر بهمون تهمت ميزنن!!!

مجري:گيلدي جان شما چطور؟

گيلدي:ببخشيد دهنم خشك شده!!..چند دقيقه هستش كه بيكار مونده!!!...من بي ناموسي دراوردم؟!!من پستام همش در خدمت ساحره هاست!!!..من كي به اونا چپ نگاه كردم؟!!!.من پستام همه بي پي جيه و اين يه تهمته بزرگه!!!

مجري:پس شما حرفاي اسنيپو قبول نداريد؟

پاتر:اصلا...من جواب ايشونو نميدم چون ميترسم گنده بشه!!!

مجري:خيلي ممنون....برنامه ما همينجا به پابان ميرسه..خداحافط!!

كارگردان:كات!!!

همه از استوديو خارج ميشن و سوار يه خودروي خفن ميشن
هري پاتر عينك سياهشو به چشم مزنه و ميگه:كار اسنيپو بايد يكسره كرد!!..نبايد راي بياره!!!!


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۹:۳۷ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
برنامه مناظره كانديدا ها در جادوگر تي وي
زير نويس برنامه ها : مناظره كانديدا ها 8/4/1384 امپراطور تاريكي – سوروس اسنيپ – گيليدي - ونوس

يه ميزه مربعه گذاشته شده وسط يه سالن بزرگ امپراطور تاريكي و اسنيپ نشستن مجريم داره هي بالا و پايين ميره.

امپراطور: اينا دلشون نميخواد بيان اگه توانايي اين كارو نداشتن خب از اول به ما اطلاع ميدادن

مجري: ميان بهشون گفته شده شما صبر داشته باشيد
اسنيپ: چيچيو صبر داشته باشيد علاف كه نيستم من هر نيم ساعت بايد از روغن مو استفاده كنم

يكي از اون پشت داد ميزنه: خانوم ونوس تشريف آوردن
مجري چششو ريز ميكنه: كو من كه چيزي نميبنم

- همونجا پشت اون گلا
يه كوه گل ديده ميشه كه داره از دور مياد. در حين اومدن هي ازش دسته گل جدا ميشه از پشت دسته گلا صدا مياد: خانم گل – آقا گل بفرماييد ... بفرماييد همشون تازن خودم امروز از سر زمين چيندمشون

مجري با تعجب به سمت در ميدوه: خانم ونوس .. خانم ونوس شما هستيد؟ زود بيايد تو الان برنامه شروع ميشه

ونوس وارد استديو ميشه : خب چه خبره مگه الان دارم ميام ديگه

بعد صاف ميره سمت عوامل: آقاي كارگردان بفرماييد اينم گل شما . خانم منشي آقاي فيلم بردار

مجري ميره دستشو ميگيره: تو رو به ريش مرلين بياين بشينين لطفا براتون مشكل ايجاد ميشه ها

ونوس: نه نگران نباشيد براي اين كار من با اسم مستعار ميرم بيرون بين خودمون بمونه ها بين برو بچ قرار گذاشتيم بهم ميگن اصغر گل به دست

مجري ابرو هاشو بالا ميندازه : خب در هر حال بيايد بشينيد

ونوس دسته گلا رو ميزاره زير ميز و مياد ميشينه
مجري بسيار محتاط به ونوس كه داره بهش لبخند ميزنه نگاه ميكنه: خب پس تمومه ديگه .. ا ... تصميم نداريد به من گل بديد؟

ونوس با خنده: بله شما كه جاي خود داريد براي شما با كاميون ارسال كردم. خونه پسر خاله و خواهرتونم با جغد فرستادم. راستي حال كوچولو چطوره خوبه ...

مجري در حاليكه جا خورده: بله ...

كارگردان همه رو دعوت به سكوت ميكنه :ميريم براي پخش .. سه دو يك
يه نفر از اون پشت: گيليدي نمياد گفته تنفس مصنوعياش مونده

مجري: بله سلام بينندگان عزيز ميريم كه داشته باشيم اولين مناظره از جادو گر تي وي... بله همين الان همكاران به من اطلاع دادن آقاي گيليدي لبشون بنده يعني چيزه كار داشتن و نميتونن تشريف بيارن. پس تراي انگليوس ( ميزه مربعه مثلث ميشه) خب به عنوان اولين سوال بحث روز در فروم رو مطرح ميكنيم بالاخره ساحره يا ساحر يا هر دو يا هيچكدوم؟

ونوس: بله من هميشه در برنامه هام گفتم ساحره ها و ساحران با هم برابرن البته ساحره ها برابر ترن در ضمن من به همشون دسته گل ببخشيد دست صلح دراز ميكنم

- امپراطور عزيز شما بفرماييد.

- آهين بله ما هميشه گفتيم همه اين ساحره ها و البته اين ساحر ها و بقيه ميتونن بيان زير سايه ما زندگي كنن كاملا برابر با هم جن هاي خونگي و هر كدوم از اين موجودات فاني هم بيان مساله اي نيست زير سايه ما براي همه جا هست

- جناب اسنيپ
اسنيپ كه رفته در بحر ونوس جواب نميده
- اسنيپ عزيز نظر شما چيه ساحره ها و ساحر...

اسنيپ يهو ميپره: بله... يعني نه
و صورتش مثل لبو سرخ ميشه

مجري: خب متشكرم بريم سراغ سوال بعدي كه در همين زمينه هست براي گروه ها چه فكري كرديد. گروه هاي هاگوارتز – گروه هاي زير زميني عدسي و غيره

ونوس: اقا لطفا توهين نكنيد هر چند شما كه خودتون از ساحران بي عاطفه به نظر ميرسيد انتظاري ازتون نميره ولي من براي همه گروه ها اومدم چه آداسي باشه و چه از ساحره ها تشكيل شده باشه هر كدوم از ساحره ها هم كه جزو هر گروهي باشن در دولت آينده مورد توجه خواهند بود و من دست همكاري و صلح ...

مجري: بله جناب امپراطور شما بفرماييد

- البته جواب اين سوال شما به نوعي در جواب قبلي بود. ولي بازم بايد بگم گروه ها هم ميتونن بيان چيزي از سايه ما كم نخواهد شد.

مجري: و شما اسنيپ عزيز
- هان. بله چيزه آره بيان خوبه زيباست دوست داشتنيه
و دستشو ميزاره زير چونش همچنان زل زده به ونوس

مجري: بله بسيار عالي بريم سراغ بحث روز مسايل اقتصادي. ميدونيد كه ما چقدر جادوگر فقير داريم كه حتي پول ندارن پودر پرواز بخرن. تو جام جهاني شاهد بوديد كه شكاف بين فقير و غني باعث شد چقدر از افراد نتونن بيان برنامه شما براي مبارزه با فقر چيه

ونوس: از محبت خار ها گل ميشود. يعني بله برنامه ما مبارزه با بي كاريه ما همه رو سر كار ميزاريم حالا خواهيد ديد و بعدشم فقر رفع ميشه واقعا من دلم ميگيره كه اين فقير ها رو ميبينم بايد هر كسي با يه دسته گل بره ...

مجري: ممنون و شما آقاي امپراطور

- در تكميل حرفاي خواهر ونوس بايد بگم كه بر مباني دموكراسي اينا همش حله دولت مردمي با كمك مردم همه اين فقير ها رو حل ميكنه ما ميتونيم از نيرو هامون ارك ها و جارو كش ها و بقيه هم استفاده كنيم در هر حال نگاهي كه من به آينده دارم رو كسي نداره

مجري: و شما جناب اسنيپ ( اسنيپ جواب نميده) آقاي اسنيپ؟ ( جواب نميده – مجري ميزنه رو شونش) هي اسنيولي با توام فقر چي...

اسنيپ يهو ميپره: آه ... چي بگم ... فقر منو غناي تو ... موي منو صفاي تو ... بيا به من نگاه بكن ... جون منو شفاي تو
اسنيپ همينطور زل زده به ونوس ادامه ميده بعدش بلند ميشه شروع ميكنه روي ميز ضرب ميگيره وخودشو تكون تكون ميده

مجري: بله بله بينندگان عزيز اين برنامه در همين جا ...

كارگردان: كات... آقا يكي اونو بگيره .. چته مرد گنده همه چي رو گند زديد من ديگه عمرا از اين برنامه ها اجرا نميكنم.

امپراطور: بله ايشان از كساني بود كه هنوز زير سايه ما نيومده ...به همين خاطره... بله

ونوس: خب با اجازه بايد دست هاي صلح زيادي دراز كنم پس خدا حافظ.. با باي اسنيپي جون

اسنيپ غش ميكنه ميافته وسط سالن پخش


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۶:۰۹ سه شنبه ۷ تیر ۱۳۸۴

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
در راستای سیاست های شفاف سازی امپراطوری, امروز امپراطور مردمی در گفتگوی ویژه انتخاباتی حاضر شدند تا به سوالات مردم در رسانه ملی جادوگران پاسخ بدهند....
مجری: خوش آمدید !
امپراطور: متشکرم...! شروع کنید!
مجری: بله خوب! قبلش نمی خوایید یه کم صحبت....!
امپراطور: بهت میگم شروع کن! من وقتم رو که از توی فرغون مرحوم جاسم گیر نیاوردم!
مجری: بله البته!
: اگر وزیر شید مهمترین برنامتون چیه؟ و چگونه تضمین میدید که عضو فعالی باشید؟

عرض شود که من آرمان های بسیاری دارم و می تونم بگم که مجموعه ای از عملکرد ها مد نظر است که در راستای اون می تونم مهمترین اون رو احترام به نظر مردم عنوان کنم! به این صورت که فضای جامعه ما باید به سمتی بره که ملت خواستار اون هستند و نباید هیچ گونه فشاری از مقامات بالا به مردم وارد بشه, همچین دانستن اینکه در سطح مدیریت چه می گذره حق اون هاست و شفاف سازی در راس برنامه های من قرار دارد.... در مورد تضمین! شوخی می فرمایید؟ یعنی می خوایید بگین منم مثل وزیر بی کفایت شیکم فرار کرده و به هولولولولو لولولولولو میرم؟! به هیچ وجه! به عنوان یک شخصیت سیاسی مهم من همیشه از بالا! در کنار مردم خواهم بود! و همین تضمین که سخنان ما خودش تضمین است کافی است!

2:موضع شما در برابر ولدمورت چیه؟ ( اون رو قبول میکنید یا رد ؟ آیا دست دوستی به سویش دراز میکنید یا تمام تلاشتون رو برای نابودی اون به کار میگیرید , نظرتون درمورد اختلافات جدید ارتش سیاه و موضع گیری ولدمورت و امپراطور چیه )

ولدمورت یک جادوگر سیاه غیر اصیل, عقب مانده , مبتدی , خنگ و در نهایت بی آزار است! برای اینکه حوصله جوانان ما سر نرود , از زندانی کردن ولدمورت خودداری می کنیم و هر از گاهی در قالب تورهای سر کار گذاشتن ولدمورت , توریست ها و جوانان مملکت را به همراه ارتش امپراطوری برای چزوندن ولدمورت اعزام می کنیم!

در مورد جادوی سیاه هم من همینجا بگم که جادوی سیاه یک سبک از جادو بوده که در آن قدرت حرف اول را می زند و لزوما دلیل بر ظالم بودن نیست!من همینجا اعلام هم بکنم که شایعات بی اساس بوده و من" به هیچ وجه از دارک بودن خود دست بر نخواهم کشید!" ولی سفید ها بدانند که امپراطوری دشمن آنها نیست بلکه حامی آنهاست! برای آنکه حوصله سفید ها سر نرود ولدمورت را آزاد می گذاریم تا جو جامعه دچار یاس فلسفی نشود!

3: با امثال گیلدی ها چه میکنید؟( افرادی که سلامت جامعه (سایت) رو به خطر میندازن , افراد چشم ناپاک

به عنوان کاندیدای اصلح آسلام طلبان پیشرو سعی خواهیم کرد با گیلدی روابط مسالمت آمیزی برقرار کنیم! بیجامه پارتی ها باید سازماندهی شده و فقط افراد بالای 18 سال در آنها شرکت کنند و باید تمام بیجامه پارتی زیر نظر شخص گیلدی باشد تا از آن سواستفاده نشود! ولی اعلام می کنم که خط فکری امپراطوری این است که بیجامه پارتی کاملا از فرندشیپ جدا بوده و ما با تمام قدرت در مقابل فرندشیپ ایستاده ایم! زیرا فرندشیپ درد فعلی جامعه ما بوده و باید با هر ابزاری که در دست داریم! فرندشیپ را از جامعه ریشه کن کنیم!

4:مجوز برای فعالیت خوبه یا بد ( باید باشه یا نه , و کلا آزادی رو تا چه حد قبول دارید )

ببینید اعتدال در هر چیزی لازم است! آزادی مطلق یعنی آنارشیسم و هرج و مرج! یعنی هر کسی هر کاری دلش خواست بکند! در این صورت جامعه ای نمی ماند و امپراطوری مجبور خواهد شد تمام مردم را شپلخ کند تا نظم برقرار شود! پس باید از آزادی افراطی خودداری شود! آزادی از دیدگاه امپراطور به این صورت است: 1. حق مردم برای نقد قدرت و نه توهین به آن 2. حق مردم برای هدایت رول پلینگ , امپراطوری به عقل جمعی وفادار خواهد بود ! حتی اگر عقل جمعی به عقل باشد! در ضمن کاملا با لزوم مجوز مخالفیم! چون اجازه مطرح کردن نظر مردم داده نمی شود... مردم آزادنند فعالیت خود را شروع کنند و تلاش کنند تا آن را خوب نشان دهند و اگر موفق نشدند در آن صورت اهرم های نظارتی جلوی فعالیت آنها را خواهند گرفت....

5: برای جوانان ( اعضای تازه وارد) چه برنامه هایی دارید؟( آیا دست اونا رو برای راه افتادن میگیرید)

کشور ما کشور جوانی است و الان هم فصل ورود جوانان از خارج به کشور ماست! پس ساماندهی آنها لازم است. در مورد آموزش و ساماندهی آنها و به قول شما گرفتن دست آنها این کار به عهده حکومت نیست! در حقیقت شخص مقام وزیر تنها یک نفر است و اینکه بخواهد به تمام جوانان کمک کند غیر منطقی و غیر اصولی است! پس احتیاج به فرهنگ سازی خواهد بود تا میان سالان و سالخوردگان و آنانی که چندین ردا رو جر داده اند خودشان به جوانان کمک کنند!
در کل باید بگم که امپراطوری نظر خیلی مساعدی نسبت به کمک به جوانان ندارد! چون طبق آمار 98.1 درصد جوانان جهت فرندشیپ به کشور ما وارد می شوند! ولی اضافه کنم که بنده شخصی شایسته سالار بوده و در صورتی که یکی از این جوانان خود را خوب نشان دهد دست او را گرفته و بالا می کشم!

6 :اعطای نشان مرلین که از جانب بعضی ها مطرح شده رو چه جوری میبینید؟ آیا در برنامه هاتون قرار داره یا نه؟

همانطور که گفتم شایسته سالاری در برنامه های ما قرار دارد ولی نه با نشان مرلین! مرلین به عنوان مجلس خبرگان جادوگری و شورای نگهبان جادوگری باید از انجام هرگونه دخالت در ساختار وزارتخوانه منع و کاملا محدود شود! در صورت انتخاب پیروز شدنم مدال های مرلین را با مدال امپراطوری تعویض خواهم کرد!

7: در مورد کمیته ی تحمیل توضیح بدید , آیا با اونا همکاری میکنید یا کار شما از اونا جداست

به هیچ وجه کمیته تحمیل را به رسمیت نمی شناسیم و با تمام قدرت با کسانی که می خواهند با زور برای مردم تصمیم بگیرند مخالفت می کنیم!

8: برای اقلیت ها ( دارن شان و لرد حلقه و از این حرفا) چقدر ارزش قائلید؟ آیا اونها اصلا نقشی در این وزارت دارن؟

دارن شانی ها یا منافقین جمعی بسیار کوچک بوده و از طرف آحاد جامعه به هیچ وجه به رسمیت شناخته نشده اند و در اولین فرصت با تیپا از کشور اخراج خواهند شد! در مورد عزیزان لرد حلقه هایی, که چون برادران و خواهران آسلامی ما هستند... حتما در ساختار وزارت بنده نقش خواهند داشت و برنامه های فراوانی برای گسترش و بهبود روابط کشورمان با این استان جدید دارم....

9: برای ایجاد اشتغال (پا گیری رول سایت) چه برنامه هایی دارین؟ چرا در گذشته این برنا مه ها رو اجرا نکردین؟

ببینین اشتغال در کشور ما به مشکل بزرگی تبدیل شده که دلیل بر بی کفایتی وزیر قبلی بوده! بنده خودم در پست قبلی خودم یعنی رئیس سازمان منکرات جادو اشتغال های فراوانی مثل نیروهای نوشابه ای! ایجاد کردم! برنامه های بنده حضور فعال در عرصه اشتغال خواهد بود! ولی به نظر بنده اشتغال به زور ایجاد نخواهد شد و اگر مثل تحمیلی ها بخواهیم به زور به مرد شغل بدهیم به نتیجه نخواهیم رسید! بلکه باید جو و بستر رو فراهم کرد و منتظر نتیجه بود! در ضمن بنده قبلا خیلی کارا و برنامه ها رو اجرا کردم که به سن شما قد نمیده! الکی بوق نزن

10: معاون اولتون رو بر چه اساسی انتخاب میکنید؟
بر اساس ملاک شخصی!


1:دیدگاه شما در مورد ورد سازی و اظهارات اخیر آژانس بین الملی وردهای جادویی که ما رو محکوم کردن چیه؟( محکوم شدیم که وردهای کشنده برای اهداف شوم تولید میکنیم و صلح جهانی در خطره)

به نظر من بهتر است حالا که محکوم شدیم به صورت جدی شروع به تولید انبوه وردهای کشنده برای اهداف شوم بکنیم تا آژانس بین المللی ورد های جادویی دیگر جرات نکن از این هارت و پورت ها بکند!

2:نیرو های نوشابه ای یا امثال آن در وزارت شما وجود دارن؟

البته! نیروهای نوشابه از میان مردم برای حفظ امنیت مردم انتخاب خواهند شد و تمام کاندیدا هایی که گفته اند خیر باید بگم که کاملا دروغ گفته اند و وجود نیروهای نوشابه ای برای حفظ مدنیت نظام کاملا احتیاج است! و در درجه دوم مبارزه همه جانبه با فرندشیپ و حمایت از بیجامه پارتی های مورد تایید دولت امپراطوری

3: جن های خونگی حق آزادی دارن یا نه ؟ ( با دقت جواب بدین )

به این زودی ها خیر! چون در صورت آزادی جن های خانگی بستر های اقتصادی جامعه دچار ویرانی خواهد شد! هر چند امپراطوری موافق برابری و آزادی تمام اقشار جامعه می باشد , ولی از آنجایی که مصلح آحاد جامعه مد نظر است . آزادی تمام جن های خانگی موجب خواهد شد چون صنایع ما در جا بادابومب! به زمین بخورند! پس راه کار ما آزادی قطره ای جن های خانگی و عوض کردن جای آنها با جادوگر و یا ساحره عمله خواهد بود....

4: با مسئله ی زن ذلیلی چطور برخورد میکنید

هیچ برخوردی نمی کنیم! تنها یه توصیه برای جادوگران عزیز دارم! و اینکه مجرد بمانند!

4: در مورد ورزش قهرمانی چه برنامه ای داربد؟( تیم کوئیدیچ انگلاستان جایگاهی بین تیم های بر تر نداره)

البته تیم کوییدیچ آنگلاستان اصلا مهم نیست ! اصلا به درک که جایگاهی نداره! چون من اصلا کشوری به این اسم نمی شناسم! در مورد تیم ملی کوییدیچ باید از مربیان خارجی استفاده کرد که در این میان مربیان بلغاری جوان خوبی سراغ داریم که در صورت پیروزی در انتخابات از آنها استفاده می کنیم!
همچنین ورزش های جدیدی مثل تعقیب قالیچه های شورشی ها و منفجر کردن آنها
شمشیر بازی تفریحی با شورشیان و نصف کردن آنها
و در نهایت پرتاب ورد های جادویی بالیستیک از راه دور روی مواضع شورشیان به ورزش های ملی باید اضافه شود

در پایان از مدیریت جادوگر تی وی نهایت تشکر رو دارم و از همینجا برای عموم مردم آرزوی عدالت و جامعه ای آزاد می کنم!


!ASLAMIOUS Baby!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.