نور ممد از اتاق بیرون میره...
گیلدی دستشو تو دماغش میکنه که دربیاره بماله زیر میز دفتر که با صدای تق روبرو میشه!
کینگزلی ظاهر میشه
گیلدی همونجوری دستش تو دماغش بود
کینگزلی:سلام دوست قدیمی!چیکار میکردی؟
گیلدی در حالی که دستش تو دماغشه:هیچی!داشتم فکر میکردم....من اصولا هر موقع فکر میکنم دستم باید تو دماغم باشه که یه سوراخشو ببندم که فکرای مفید نرن بیرون و اون یکی سوراخ برای فکر های بی مورده که برن بیرون!
کینگزلی:
!باشه باشه من کم آوردم!
گیلدی:همه جلوی من کم میارن!
خب...امرتون؟
کینگزلی:راستش میخواستم بگم که
........دیش دنگ! (یکی درو باز میکنه و کینگزلی پشت در له میشه)
هری پاتر سر زده وارد میشه
هری:آقا وزیر دستم به دامنت!
گیلدی:سلام هری!من که دامن ندارم!ولی بد چیزی نگفتی میتونیم در بعضی پارتی ها مردا هم از دامن استفاده کنن که استفاده ی بهینه از لباس داشته باشیم!میدونی که دامن اگر کوتاه باشه سوی چشمو هم زیاد میکنه!
از آب هویج بهتره!
هری:
تموم شد؟
گیلدی:خب چیزی میخواستی بگی؟
هری: (آه میکشد) راستش میخواستم بگم بعد از مرگ اون خدابیامرز سیریوس! من دیگه پدر خونده ندارم....الان میخوام برم خواستگاری....من با کی بررررررررررررم؟
گیلدی اشک در چشمانش حلقه میزند!
گیلدی:آه ای پسرم!بیا تا تنفسی بزنم تا شاید مرهمی بر درد های تو باشد.....بیا نزدیک تر
هری نزدیک تر میشه که صدایی فریاد میزنه
نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!
هری نرو!
کینگزلی در حالی که از دماغش خون جاری شده ریخته رو لباسش فریاد میزنه:حقایق باید معلوم بشه.........هری نرو پیش این مرد! او قزوینی است!!!!!!!!!!
نروووووووووووو
تارانتا بندریییی! (ورد مخصوص رقص بندری که از طرف کینگزلی بسوی گیلدی نشانه رفت!)
گیلدی در حال رقص:بندررررررر بندرررررر
کینگزلی به هری نزدیک میشه
کینگزلی:هری.....جگر گوشه ی من!...پدر تو قبل از مرگش به من گفت تو باید عمو خوانده ی هری بشی....قصه ی منو پدرت برمیگرده به سالها پیش که جیمز توی آفریقا در دام قبایل فاج افتاد....من اون موقع نجاتش دادم....ما دوستای خیلی خوبی بودیم....
تا امروز اینو نگفتم....اما بعد از مرگ سیریوس من پدر خوانده ی تو میشم.....بیا بغلم
هری:عمووووووووووووووووووو
من در چشمان تو برق عموییت را خوانده بودم!
گیلدی:بندر دختراش خوش چشو ابرو!خوش قدو بالا ساده و کمرو!
کینگزلی:هری بیا بریم!این گیلدی میخواست به این بهانه به تو تنفس بده.....به این مرد اعتماد نکن!
آهای گیلدی!دوست قدیمیه من!کارت اینجا اشتباه بود!تو قول داده بودی قزوینی بازیو بذاری کنار!این درست نبود!
در ضمن این برگه رو میذارم رو میزت!
اصلا اومده بودم این برگه رو بدم که هری اومد!
هری بیا بریم خونه ی من!
هری و کینگزلی ترک جارو
یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.