هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: دفتر ارتباطات مردمی گیلدروی لاکهارت!!!
پیام زده شده در: ۲۲:۳۱ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
متن کامل نامه گیلدروی لاکهارت به کینگزلی شکلبولت:
«شما رئیس زندون آزکابون شدی!!! برو حال کن! »



Re: دفتر ارتباطات مردمی گیلدروی لاکهارت!!!
پیام زده شده در: ۱۸:۵۰ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
گیلدی بعد از یک ساعت اثر طلسم از سرش میپره!
گیلدی:خدا خفت نکنه شیکم!همه استخونام درد گرفت!ولی رقص بندری هم خوب بودا!یادم باشه در پارتی ها نوار امشو شو شه لیپک لیلی لونه رو بذارم!

(در همین حال چشمش به برگه ی درخواست کینگزلی میفته)

گیلدی نامه رو باز میکنه

سلام بر وزیر پروانه ایه گل و بلبل ها!
گیلدی عزیز چندیست مسئله ای فکرم را مشغول کرده.
در این فکر بودم که آیا کسی به لطافت تو و روح پر بخشش تو آیا میتواند زندان آزکابان را بچرخاند؟
من نگران امنیت مملکت شدم!
هرچه باشد افراد خطرناکی در این زندان هستند!
شنیده بودم میخواستی برنامه های گودبای پارتی برای دیوانه سازهای آزکابان هماهنگ کنی!
اما گیلدی عزیز این یک اشتباه است!
از تو درخواستی داشتم!

درخواست:
با توجه به این مسئله که یک سال در سایت وزیر بودم و به اعمال حکومتی آشنایی کافی دارم....بنا به صلاح جامعه درخواست داشتم که ریاست زندان آزکابان را بر عهده ی من بگذاری!
مطمئن باش از پس آن بر خواهم آمد!
امیدوارم زودتر تایید کنی!

دوستدار تو وزیر مردمی گلها و پروانه ها گیلدیه عزیز!.......کینگزلی شکلبولت


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: دفتر ارتباطات مردمی گیلدروی لاکهارت!!!
پیام زده شده در: ۱۸:۳۴ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
نور ممد از اتاق بیرون میره...
گیلدی دستشو تو دماغش میکنه که دربیاره بماله زیر میز دفتر که با صدای تق روبرو میشه!
کینگزلی ظاهر میشه
گیلدی همونجوری دستش تو دماغش بود
کینگزلی:سلام دوست قدیمی!چیکار میکردی؟
گیلدی در حالی که دستش تو دماغشه:هیچی!داشتم فکر میکردم....من اصولا هر موقع فکر میکنم دستم باید تو دماغم باشه که یه سوراخشو ببندم که فکرای مفید نرن بیرون و اون یکی سوراخ برای فکر های بی مورده که برن بیرون!
کینگزلی: !باشه باشه من کم آوردم!
گیلدی:همه جلوی من کم میارن! خب...امرتون؟
کینگزلی:راستش میخواستم بگم که
........دیش دنگ! (یکی درو باز میکنه و کینگزلی پشت در له میشه)

هری پاتر سر زده وارد میشه
هری:آقا وزیر دستم به دامنت!
گیلدی:سلام هری!من که دامن ندارم!ولی بد چیزی نگفتی میتونیم در بعضی پارتی ها مردا هم از دامن استفاده کنن که استفاده ی بهینه از لباس داشته باشیم!میدونی که دامن اگر کوتاه باشه سوی چشمو هم زیاد میکنه!
از آب هویج بهتره!
هری: تموم شد؟
گیلدی:خب چیزی میخواستی بگی؟
هری: (آه میکشد) راستش میخواستم بگم بعد از مرگ اون خدابیامرز سیریوس! من دیگه پدر خونده ندارم....الان میخوام برم خواستگاری....من با کی بررررررررررررم؟

گیلدی اشک در چشمانش حلقه میزند!
گیلدی:آه ای پسرم!بیا تا تنفسی بزنم تا شاید مرهمی بر درد های تو باشد.....بیا نزدیک تر

هری نزدیک تر میشه که صدایی فریاد میزنه
نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!
هری نرو!
کینگزلی در حالی که از دماغش خون جاری شده ریخته رو لباسش فریاد میزنه:حقایق باید معلوم بشه.........هری نرو پیش این مرد! او قزوینی است!!!!!!!!!!
نروووووووووووو
تارانتا بندریییی! (ورد مخصوص رقص بندری که از طرف کینگزلی بسوی گیلدی نشانه رفت!)

گیلدی در حال رقص:بندررررررر بندرررررر

کینگزلی به هری نزدیک میشه
کینگزلی:هری.....جگر گوشه ی من!...پدر تو قبل از مرگش به من گفت تو باید عمو خوانده ی هری بشی....قصه ی منو پدرت برمیگرده به سالها پیش که جیمز توی آفریقا در دام قبایل فاج افتاد....من اون موقع نجاتش دادم....ما دوستای خیلی خوبی بودیم....
تا امروز اینو نگفتم....اما بعد از مرگ سیریوس من پدر خوانده ی تو میشم.....بیا بغلم
هری:عمووووووووووووووووووو
من در چشمان تو برق عموییت را خوانده بودم!

گیلدی:بندر دختراش خوش چشو ابرو!خوش قدو بالا ساده و کمرو!

کینگزلی:هری بیا بریم!این گیلدی میخواست به این بهانه به تو تنفس بده.....به این مرد اعتماد نکن!

آهای گیلدی!دوست قدیمیه من!کارت اینجا اشتباه بود!تو قول داده بودی قزوینی بازیو بذاری کنار!این درست نبود!
در ضمن این برگه رو میذارم رو میزت!
اصلا اومده بودم این برگه رو بدم که هری اومد!
هری بیا بریم خونه ی من!

هری و کینگزلی ترک جارو


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: دفتر ارتباطات مردمی گیلدروی لاکهارت!!!
پیام زده شده در: ۱۷:۳۸ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
گیلدی که خیلی خوشتیپه از سوراخ دستشویی میپره بیرون: هوم... پیرمردهای این دوره زمونه چه کارها که نمیکنن... آهای جاسم... بیا این مرلینو ببر شلاق بزن! بعدش هم این شیشه نوشابه های جدیدو روش امتحان کن! ببین از کدومشون بیشتر خوشش میاد...
همه:
گیلدی: خب حالا میرسیم به ارتباطات مردمی...اگه سوال دارید، سوالاتونو بنویسید رو کاغذ، موشک کنید بفرستید سمت نورممد!!! نورممد میخونه، من جواب میدم!
ملت شروع میکنن به نوشتن و پرتاب موشک به سمت نورممد...
نورممد: موشک اولو امپراطور فرستاده... پیروزیتونو تبریک گفته و یه چند تا سوال هم پرسیده که من حال ندارم بخونمشون... خودت برو پستشو پیدا کن بخون!
گیلدی: اوکی... در جوا دویت عزیزم، امپراطور باید عرض کنم که اولا منم به خودم تبریک میگم! دوما نیروهای کله اسموت رو زین پس گراپی رهبری خواهد...
گراپی که کلشواسموت کرده و روی سرش عکس یه اسکلت خالکوبی شده، از سوراخ دفتر ارتباطات مردمی میاد تو!
گراپی: آی ام ا بوک!!!
گیلدی: بله همونطور که مشاهد میکنید، ما خفن به وضعیت گراپی رسیدگی کردیم و الان تحت آموزش فشرده قرار داره. داره زبان انگلیسی رو هم یاد میگیره!!! عبور و مرور از سوراخ و چند تا حرکت تکاورانه جدید رو هم آموخته... بدن سازی هم میره و کلا دیگه خیلی خوف شده!
همه حضار:
گیلدی: سوما که من خودم قراره به زودی معجون های تقویت کننده موی سرمو به بازار عرضه کنم و اسنیپ رو نیز از رده خارج خواهم نمود! چهارما که تولیدات شیشه نوشابه های 2.5 لیتری هنوز ادامه داره ولی در ارتش نیروهای نوشابه ای قراره از شیشه نوشابه های 7 لیتری استفاده کنیم که درد خیلی زیادی دارن... پنجما که مش حسین آقا و خانومش و خانواده، میتونن با هر نوع پوششی وارد خیابون بشن... ششما که ممنوعیت حمل بیل شایعه ای بیش نیست!!!اصلا آزادی یعنی قابلیت دفاع از خویشتن و خانواده، و شهروندان مجاز به استفاده هر گونه سلاح گرم و سرد از جمله بیل، چنگال، دمپایی، کمربند و غیره خواهند بود! هفتما که من سرتاپا خالصم و نمیه خالص خودتی! فحش نده... هشتما که کتاب های تالیفی من، سطحشون بسیار بالاتر از هاگوارتزه و در کلاس های ویژه کارآگاهی تدریس خواهند شد!!! نهما که مجسمه نه تیغه و مجسمه بابای دامبل و چند تا مجسمه دیگه رو به زودی به کشورهای خارجی میفروسیم و با پولش میریم باشگاه های بیجامه پارتی رو تجهیز میکنیم!
دهما که اون عینک از اولش هم مال خودم بود و اسمیت جان برای بازی در یک فیلم ماگلی اون عینکو ازم قرض گرفته بود!!! و یازدهما که به بروبچز سلام برسون...
نورممد: موشک بعدی رو شیکمبولی فرستاده... به عنوان یه آگاه یه خورده پیام داده...
گیلدی: در مورد امنیت که توضیح دادم در صحبت هایم با امپراطور... به نظارت وزارتخونه احتیاجی ندارم!!! همین جوریشم هستم! hammer: در مورد مجامع مختلف هم در فکر هستیم!
نورممد: موشک بعدی از لی جردن هست... میگه فروم کوییدیچ بزن!!!
گیلدی: چه مشکوک!!! فروم کوییدیچ ؟ دیجیتالم کجا بود؟!! تاپیک های کوییدیچ حالشون به پراکنده بودنشونه... به هر حال در موردش باز هم تفکر میشه!
نورممد: یه موشک دیگه هم بود که متاسفانه بد پرتاب شد و رفت تو دماغم، دیگه نتونستم پیداش کنم! تموم شدن...



Re: دفتر ارتباطات مردمی گیلدروی لاکهارت!!!
پیام زده شده در: ۸:۱۳ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
كرام از پشت در و از سوراخ كليد ميبينه گيلدي رو كه دندون مصنوعيهاشو در اورده!!!
كرام:تا اونجا كه ميدونم گيلدي دندون مصنوعي نداشت!!!
يهو درو باز ميكنه و طلسم بيهوشي رو به سمت گيلدي ميفرسته
گيلدي گرامپ ميخوره زمين...يه ساعت ميگذره
گيلدي تغيير قيافه ميده و تبديل به مرلين ميشه!!!!

كرام:پس بگو!!....معجون مركب خورده..اينجوري هم وزير شده بوده((و عطش قدرتشو خوابونده)) هم از ساحره هاي جوون تنفس مصنوعي ميگرفته!!...پيرمرد خجالت هم نكشيده!!!

كرام مرلينو ميفرسته تا دادگاهي شه...گيلدي هم از تو دستشويي مرلين نجات ميده و به هوشش مياره!!!


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: دفتر ارتباطات مردمی گیلدروی لاکهارت!!!
پیام زده شده در: ۷:۴۸ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۳:۵۱ چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
گيلدي: يه کاري بهت ميگم نگو نه!
کرام با خودش: جوووون!! الان ازم ميخواد معاون اولش بشم.. بذا يه کار کنم منتمو بکشه.اصلا تا کتبي ازم نخواد من معاونش نميشم! به من ميگن کرام منتش کش!
گيلدي: خوب حالا فهميدي؟
کرام از جا ميپره: منو کردي معاون اولت؟ آخ جووون! :bigkiss:
گيلدي: هوووو... برو اونطرف! کي حرف معاونت رو زد؟ بهت ميگم برو اداره منکرات رو جادوپيچ کن!
کرام دوباره در فکر: آخ جون.. میخواد غیرمستقیم بهم بگه معاونشم! الان میرم این کار رو انجام میدم تا برگردم اتاق و میز کارم آمادست!!
گیلدی: تو چرا هنوز اینجایی؟ برو بیرون میخوام دندونامو مسواک بزنم!
کرام مثل جت از دفتر ارتباطات بیرون میپره..
گیلدی به دور و بر خود نگاه میکنه و سپس انگشتش رو داخل دهنش میکنه و دندونهای مصنوعیش رو درمیاره: تنفس مصنوعی با دندون مصنوعی!
و شروع میکنه به مسواک زدن دندانها...


هرگز نمی‌توانی از کسی که تو را رقیب خود نمی‌داند ببری


Re: دفتر ارتباطات مردمی گیلدروی لاکهارت!!!
پیام زده شده در: ۶:۳۴ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
كرام با يه قيافه خفن وارد ميشه

گيلدي تا كرامو ميبينه همه رو ميفرسته دنبال نخود سياه!!!

گيلدي:انجام شد؟
كرام:بله...انجام شد!!!!!
گيلدي:بيارش توي دفتر!!!

كرام ميره بيرون و يه ساحره رو با اردنگي ميندازه تو دفتر!!!
گيلدي:اين تويي كه ميگفتي..گيلدي اهل ارتباط با مردم نيست؟
ساحره با خجالت سرشو به علامت مثبت تكون ميده
گيلدي پشت چشمي نازك ميكنه:
و ميگه:باشه!!....الان يه نمونه از ارتباط مردمي ام رو نشونت ميدم

ساحره:
گيلدي نزديك ساحره ميشه و : :bigkiss:
گيلدي:اينم ارتباط مردمي!!!...اگه خواستي بازم بيا..من مشتاق ارتباط مردميم!!!!

ساحره ميزنه بيرون
گيلدي:ويكتور!!!..به دستوراتم مثل الان عمل كن
كرام:چشم قربان


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: دفتر ارتباطات مردمی گیلدروی لاکهارت!!!
پیام زده شده در: ۵:۴۵ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
گیلدی جان یه پیشنهاد داشتم.
گیلدی:بگو من وقتمو از سر راه که نیاوردم
به نظرمن جای یه فرومه کوئیدیچ تو سایت خالیه.لطفا نگو ایرکوئیدیچ هست اونو میدونم اما تو خود جادوگران یه عالمه تاپیک کوئیدیچی هست همینجوری پخش وپلا ریخته مثل:
تیم کوئیدیچ گریفیندور
تیم کوئیدیچ ریونکلا
تیم کوئیدیچ هافلپاف
تیم کوئیدیچ اسلیترین
زمین کوئیدیچ هاگوارتز
کلاس پرواز و کوئیدیچ
آموزشگاه گزارشگری کوئیدیچ و....

خب اینجوری جمع و جور میشه.
بهد توی قسمت عنوانهای مهم هر کی فقط بتونه تیم کوئیدیچ خودشو ببینه.همین
گییلدی:همین برو بابا حال نداریم



یه چیز دیگه آقای وزیر
گیلدی:اه عجب سمجیه
اینو برام امضامیکنین.اینو
گیلدی:من جادویی حتما حتما :bigkiss:
-ممنون ممنون


يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين


Re: دفتر ارتباطات مردمی گیلدروی لاکهارت!!!
پیام زده شده در: ۰:۵۰ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
از کینگزلی شکلبولت به وزیر مردمی

وزیر مردمی
به عنوان شخصی آگاه از مسائل حکومتی به تو پیام میدهم
...
هرچه زودتر به فکر راه اندازی و انتخاب اشخاص برای
قوه ی قضاییه جادوگری
مجمع تشخیص مصلحت نظام جادوگری
و مجلس باش...
در ضمن این تاپیک ستاد هارو از وزارت خونه بردار بچپون توی یه تاپیک قدحی چیزی!
چه خبره انقدر شولوغ کردین!

درباره ی امنیت ملی نیز سخن بگو
در ضمن نظارت وزارت خونه رو هم بگیر....


ویرایش شده توسط وزیر اسبق سحروجادو در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۲۰ ۱:۲۷:۱۹
ویرایش شده توسط وزیر اسبق سحروجادو در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۲۰ ۱:۲۹:۳۴

یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: دفتر ارتباطات مردمی گیلدروی لاکهارت!!!
پیام زده شده در: ۰:۲۵ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
صل الا شیکمبول! بوی دامبلدرو آمد!

برادر گیلدی! پیروزی غرور آفرین شما رو بر عناصر آداس و عناصر خودم را به شما تبریک صمیمانه میگم! امیدوارم که در پرتوی آفتابه آقا مرلین شما هم موفق و موید باشید...! بنده چند سوال داشتم...

1. نیروهای کله اسموت چه می شوند؟ آیا باید بروند موسسه کاشت موی اسنیپ؟
2. وضعیت شیشه های نوشابه چطور خواهد شد؟ آیا تولید شیشه نوشابه 2.5 لیتری ممنوع خواهد شد؟
3. آیا مش حسین آقا می تونه با زیرپوش رکابی از خیابون رد بشه؟
4. شایعاتی منبی بر ممنوعیت حمل بیل به عنوان سلاح سرد مطرح شده لطفا توضیح بدهید!
5. آیا درسته که گذاشتن بشقاب که عکس شما و آقای شیکم روی اون هستش روی میز اجرابیه؟
6. وضعیت مجسمه " بیایید همه کله خود را نه تیغ کنیم" که در میدان اصلی شهر هستش چه خواهد شد؟
7. آیا درسته که کتاب های تالیف شخص شما جزو کتب رسمی هاگوارتز خواهد شد؟
8. شاهزاده نیمه خالص شومایی؟!
9. در مورد محبوبترین شخصیت جامعه یعنی غول بی سرپرست گراپی مظلوم چه موضعی دارید؟
10. آیا درسته که شما اجینت اسمیت رو با قلاده تمدن(کراوت) خفه کردید و عینکش رو کش رفتید؟!

با تشکر!
ستاد هماهنگی آُسلام


!ASLAMIOUS Baby!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.