خب بعد این همه مدت به نظرم رسید که بهتره پستهای همه شما رو یک نقدی بکنم :
بیل ویزلی : خب البته بیل عزیز یک نمایشنامه بیشتر ننوشتند و چون سومین نمایشنامه بودند و رول خاصی نبود . به نظر من رول زیبا و بی اشکالی بودش و همه چی به جا به کار رفته بود .
پنه لوپه : ایشون هم شرایط بیل رو دارن و فقط یکبار توی این تاپیک برای عضویت رول نوشتن . و رول ایشون یک خوبی هایی داشت و یک بدی هایی خب اول اجازه بدید من خوبی ها رو بگم : خوبی های رول ایشون این بود که دیالوگهای جالب و سرگرم کننده ای بکار بردند اما رول ایشون یک بدی که داشت این بود که تقریبا همش دیالوگ بود و فضا سازی تقریبا اصلا نداشت و به همین علت مشکلاتی را برای شخص خواننده ایجاد میکرد .
رز لرز : ایشون نیز تقریبا همان مشکل پنه لوپه را داشتند . ببینین دیالوگ در رول خوبه ولی به شرط اینکه بجا و مناسب بکار بره . شما باید توی نوشتتون از فضا سازی استفاده کنید چون که فضا سازی باعث میشه که خواننده هنگام خوندن نوشتتون هم زمان تصویری از آنچه که شما نوشتید در ذهنش به وجود بیاد همچنین باعث میشه که خواننده منظور شما رو بهتر درک کند .
نارسیسا : خب شما که دیگه استاد ما هستی ! رول شما خیلی قشنگ بود فقط تنها اشکالی که توش دیدم به نظرم اومد که اصلا تو رولتون از طنز استفاده نکرده بودید
منظورم اینه که خب این تاپیک چون بیشتر طنزه بود و همه هم تقریبا طنز نوشته بودند . رول شما یکم هم خونی نداشت چون خود من موقع خوندن رولتون احساس میکردم که فضا یکذره عوض شده . ولی بدون در نظر گرفتن این مسئله باید بگم که هم فضا سازی رو بخوبی در رولتون به وجود آورده بودید و هم اینکه از دیالوگها در جاهای مناسب استفاده کرده بودید .
آلبوس دامبلدور : خب رول شما هم قشنگ بود و من نتونستم اشکال خاصی از توش در بیارم . رو مجموع رول خوبی بود .
پیتر پتی گرو : رول شما هم خوب بود . هم به موقع از فضا سازی استفاده کردید . و هم دیالوگهای جالب . نکته مثبت شما در این رول این بود که یک شخصیت جدید و جالب را وارد داستان کردید و این هم باعث شد که برای اعضا یک رقیب به وجود بیاد و هم اینکه نمایشنامه ها رو دارای هدف و تا حدی جدی و البته جالب کنه !
ققنوس : رول شما هم خیلی جالب بود
جاستین : رول شما هم جالب بود . با اینکه فضا سازی خیلی زیاد نبود ولی برای یک تاپیک طنز کافی بود دیالوگ هاتون هم جالب بود . دو تا نکته را لازم میبینم که بهتون تذکر بدم . اول اینکه همان طور که خودتون هم گفتین نمایشنامتون خیلی بلند و ممکنه هر کسی وقت نکنه که همه این نمایشنامه ها رو بخونه و دوم اینکه سعی کنین که وقتی یک موضوعی رو خلق میکنین کاری کنین که ادامش رو بقیه بنویسن . یعنی در حقیقت سعی کنین که یک کاری کنین که بقیه با توجه به موضوعی که شما آن را نوشتید رول شما رو ادامه بدن نه اینکه همه را خودتون شروع کنین بعدش تموم کنید
هلگا : شما هم باز اشکال خاصی ندیدم هم فضا سازیتون خوبه و هم اینکه دیالوگهای خوبی بکار میبرید فقط سعی کنید که یکم رولهاتون رو کوتاه تر کنید ( توجه این قانون جدیدا توسط ناظرین وضع شده )
آرتیکوس : شما هم خوب مینویسید ولی بعضی موقع ها کیفیت کارتون کمی پایین میاد مثلا این رول آخرتون اصلا فضا سازی نداشت که بهتر بود کمی هم از فضا سازی استفاده میکردین ولی نمایشنامه قبلیتون از نظر فضا سازی بهتر بود
رزن مالفوی : شما هم نمایشنامه هاتون خوبه ولی یکذره باید از فضا سازی استفاده کنید تا نمایشنامتون قوی تر شه . و یکم در جمله بندی هم باز باید دقت کنید . ولی در عوض خوبی که رولهای شما داره اینه که همگی کوتاه هستند مطابق قانون جدید و موضوع نمایشنامه بعدی رو هم بخوبی مشخص میکنید
رونان
: نمایشنامه شما هم خیلی قشنگه هم از فضا سازی خوبی استفاده کرده بودید هم دیالوگ های به جا و مناسب و هم موضوع های جالبی را وسط کشیدید و هم اینکه رولهاتون به نسبت کوتاه و دارای اندازه مناسبی میباشند و به جرات میتونم بگم که رولهای شما از بهترین رولهای این تاپیک بوده تا به اینجا
توجه این اشکالاتی که گفتم بیشتر جنبه کلی داشتند و بهتره همتون به این نکات دقت کنید . من دیگه وارد جزئیات نشدم در مورد نمایشنامه های منم که خودتون باید قضاوت کنید .
--------------------
خب حالا لازم میبینم یکبار یک خلاصه ای هم از موضوع تاپیک و نمایشنامه های آن بنویسم تا کسانی که میخوان نمایشنامه بنویسن دچار مشکل نشن
------
اسکریم جیور بلیز زابینی رو برای عضویت در اداره سوء استفاده از اشیا مشنگی به دفترش دعوت کرد و سپس بعد از مذاکراتی قرار شد که بلیز رئیس این بخش بشه و اسکریم جیور هم محل کار رو به بلیز نشون داد و گفت که به زودی عده ای برای ثبت نام میان .
خلاصه آن روز عده ای برای ثبت تنام آمدند که در نتیجه همشون هم قبول شدند و اعضای اداره عبارتند از : بلیز ( رئیس ) . هلگا ( معاون ) و بیل و پنه لوپه و آرتیکوس و جاستین و رز نیز از عضوهای دیگر هستند .
بعد به عنوان اولین ماموریت دوتا موشک وارد اتاق میشن که در یکی شون جریان تابلویی رو نوشته بود که در یک خانه مشنگی حرف میزد و دومی اینکه یک پسر مشنگ تخم اژدهایی را پیدا کرده بود و آنها نیز برای این که به این دوتا کار رسیدگی کنند به دو گروه تقسیم شدند و ادامه داستان توی موضوع کنونی داستان تاثیر نداره
مدتی بعد دوباره موشک دیگری وارد میشه و میگه که توی یک مغازه کیف و کفش ها جان گرفتند و به جون فروشندگان افتادند . با شنیدن این خبر اعضا راه می افتند و در محل حاضر میشن اما در کمال تعجب از پس این وسایل نمیتونند بر بیایند تا اینکه شخصی به نام رجید وارد قضیه میشه و با مامورانش به این قضایا پایان میده و سپس میگه که شما ها بی عرضه هستید و عرضه هیچ کاری رو ندارید و از اولشم من باید این شغل رو میگرفتم و .....که در نتیجه باعث آزردگی اعضا میشود .
در وسط داستان اخطاری از طرف ناظرین دریافت میشود که ربطی به موضوع ندارد . و منم در این مورد توضیحی ندارم
اعضای اداره وارد اداره میشن و چقلی رجید رو به من میکنن
و منم در کمال خونسردی به آنها حق میدم تا اینکه نامه ای وارد میشه و بلیز نامه را میخوند و میگوید : ماشینی در وسط خیابون دارد میرقصد کی میره ؟ با این حرف همه فرار میکنن و فقط آرتیکوس باقی میماند و بلیز هم این مامورین را بر عهده آرتیکوس میگذارد
آرتیکوس غمگین به سمت محل حادثه راه می افتد تا ماشین را به حالت عادی برگردوند که میبیند رجید اینا اونجا اومدن و آرتیکوس نیز در یک اقدام خیره کننده بدون اینکه کسی متوجه بشود مامورین رجید را به جون هم می اندازد و با این کارش باعث خرابی نام رجید در وزارت میشود
بعدش آرتیکوس وارد اداره میشود و برای بلیز از دلاوری هاش تعریف میکند و بلیز هم اونو تحسین میکند و در همون لحظه رجید وارد میشود و یک خط نشون میشد و دوباره بیرون میرود . در ضمن در همین حین هلگا و دوستان در ماموریت به سر میبرن البته جاستین هم اونجا خوابیده بود . بعد هلگا و پنه لوپه و بقیه از ماموریت خسته و کوفته بر میگردن و میبینن که جاستین هنوز خوابیده و با موشک بعدی که توش نوشته بود که وسایل یک مغازه الکتریکی جون گرفتند همه جاستین رو از خواب بلند میکنند و اونو به ماموریت میفرستند و جاستین هم اونجا یک فس از وسایل برقی کتک میخوره بعدشم پلیس دنبالش میکنه که باعث میشه جاستین فرار کنه و در آخرم او خسته و کوفته به اداره میرسه و از حال میره
در اون بین موشکی دیگر وارد اتاق میشه بعد از کلی سر شکستن و اعصاب خورد شدن میتونن آن را بگیرند و توش رو بخونند
در آن نوشته بود که لوسیوس وسایل مشنگی را میگیرد و از آن سوء استفاده میکند
پس عده ای به سمت خونه مالفوی ها راه می افتند و در کمال تعجب هنگام حرف زدن با نارسیسا میفهمن که لوسیوس در آزکابانه پس نتیجه میگیرن که یک کسی از معجون مرکب پیچیده استفاده کرده اما در راه شخصی عین لوسیوس رو میبینند که وارد دفتر وزیر میشود
در دفتر وزیر
در آنجا رزن با کینگزلی در مورد رد و بدل شدن مواد گپی میزنند و ما به این مسئله پی میبریم که رزن برادر دو قلوی لوسیوسه
خلاصه همگی میرن تو اداره و موضوع رو به بلیز اطلاع میدن و در همون لحظه خود وزیر وارد میشه و با بلیز و بچه ها حرف میزنه و وقتی که میبینه که همه متوجه این موضوع شدن حافظه همه آنها را اصلاح میکند و داستان تمام میشود
بعد کمی خاله بازی میشه و این چیزا و خبرا و حرفهای روزانه تا اینکه موشکی وارد اتاق شد و همگی به کمک هم موشک را گرفتند
نامه یک نامه مشکوک از طرف وزیر بود بعد دوباره یک ذره خاله بازی شد و که در آخر قرار شد که بلیز همه بره دوباره رز رو به کارش برگردونه و هم اینکه به دفتر وزیر سر بزنه
در همون حین باز هم نامه ای از طرف رز داخل شد که در آن معذرت خواهی کرده بود و گفته بود که کاری برام پیش آمده و وقتی کارش تموم بشه حتما میاد
بعدش دوباره یک نامه دیگه اومد ( اه چقدر نامه میاد ) که اعضا رو به ماموریتی اعزام کرده بود به این ترتیب همه میرن غیر از هلگا که میمونه تا مواظب اداره باشه و در همون حال خوابش میبره
در همون موقعها بلیز از راه میرسه و میاد برای اینکه هلگا رو اذیت کنه مانند آدم کشا چوبدستیش رو روی شقیقه هلگا میذاره و هلگا رو از خواب بیدا میکنه هلگا با دیدن این صحنه جیغ میزنه و با صندلی از پشت میخوره زمین . بعد خاله بازیه تا.....هلگا میگه تو چی کار کردی ؟ و بلیز هم میگه تو دفتر وزیر کسی با من کاری نداشت و با رز هم صحبت کردم قرار شد بیاد . هلگا میگه چه مشکوک چرا کسی با تو کاری نداشت چون وقتی رفتی باز هم از این نامه ها اومد یکم دیگه در این مورد حرف میزنن تا اینکه بقیه اعضا میان و معلوم میشه نامه دومم سرکاری بوده!!!
بعد به اتفاق همه اعضا یک خاله بازیه مفصل در مورد این قضیه انجام میدن که در آخر نتیجه ای هم نداشت
بعد دوباره یکم دیگه هم خاله بازی میکنن که در نهایت به این نکته پی میبرن که رجید در آفریقای جنوبی هستش و به این نتیجه میرسن که اون هر کاری برای گرفتن شغل من میکنه . بعد بیل چون که اسکریم جیور حافظش رو اصلاح نکرده بود موضوع رزن رو وسط میکشه و با دیدن قیافه متعجب بقیه پی به موضوع میبره و موضوع رو به طور کامل برای همه تعریف میکنه و در آخر اینکه همه به این نتیجه میرسن که همه نامه ها از طرف اسکریم جیور بوده!!!
بعد همه از اینکه میبینن اسکریم جیور پشت قضیه هست افسرده و غمگین میشن و میفهمن که دیگه شانسی ندارن در همون لحظه رز میاد داخل و به گروه میپیونده و به همه میگه چون که بلیز گفته که با من شوخی کرده من از همین الان اومدم در همون لحظه نامه ای به سمت جاستین میاد جاستین نامه را رو هوا میقاپه و آن را با صدای بلند برای همه میخونه..........................
اینم یک خلاصه . موفق باشید
نفر بعدی لطفا نمایشنامه رونان رو ادامه بده
______________________________________
ایول بلیز .خوب کاری کردی که به غیر از نقد خلاصه تاپیک رو هم نوشتی