هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: پناهگاه
پیام زده شده در: ۲۰:۴۲ دوشنبه ۸ مهر ۱۳۹۲
#2

الستور مودی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۸ پنجشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۳:۱۵ چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷
از دور مراقبتم!
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 337
آفلاین
سوژه ی... تصویر کوچک شده


از آن نوزده سال بعدی که نوزده سال بعد بود، چند سالی می گذشت. سالهایی که در آن افسانه ی «پسری که زنده ماند» به قصه ای برای خواباندن بچه ها تبدیل شده بود. دیگر خبری از «کسی-که-نباید-اسمش-را-برد» و ارتش مخوفش نبود.

پناهگاه، پناهگاه شلوغ سابق نبود. دیگر صدای شلوغ کاری های فرد و جرج بگوش نمی رسید، دیگر همه ی چراغ های خانه روشن نبودند.

آثار پیری همانطور که در صورت آرتور و مالی به چشم می خورد، در ظاهر خانه نیز دیده می شد. سوختگی هایی هم که شاهکار بلاتریکس لسترنج بود، هنوز بر در و دیوار خانه دیده می شد.

همین چیز ها بود که باعث می شد صدای «پاق» مانندی که از جلوی در آمد، کمی عجیب بنظر برسد. آرتور سرش را از روزنامه ی پیام امروزش بلند کرد. نیم نگاهی به در انداخت، چیزی دیده نمی شد. روزنامه را تا کرد و کناری گذاشت، بسمت در رفت و با صدایی بلند گفت:

- کیه؟

در را باز کرد و به بیرون نگاهی انداخت. بخاطر باد تندی که به صورتش می زد کمی چشمانش را جمع کرد، اما باد مانع از دیدن فردی که مقابلش بود نشد.

- بابا!

- جینی!

آرتور دخترش را در آغوش گرفت و به داخل خانه دعوت کرد، اما قبل از آن که فرصت کند در را ببندد، در از شدت باد، با صدای بلندی بسته شد. جینی بی آنکه حرفی بزند پالتو اش را درآورد و به همراه چمدانش روی مبل انداخت. آرتور که از خوشحالی و تعجب نمی دانست چه بگوید فریاد زد:

- مالی! بیا ببین کی اومده!

البته فریاد لازم نبود، مالی قبلا خودش را به آنجا رسانده بود. آرتور نگاهش را از مالی و جینی که درحال احوال پرسی بودند دزدید و به چمدانی که روی مبل افتاده بود چشم دوخت.

- چمدون؟... جینی؟ اتفاقی افتاده؟ تو خونه...؟


چوبدستی لازم نیست..
به یک ضربه ی عصایم بند هستید!

تصویر کوچک شده

×××××

تصویر کوچک شده


پناهگاه
پیام زده شده در: ۱۸:۵۷ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
#1

الستور مودی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۸ پنجشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۳:۱۵ چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷
از دور مراقبتم!
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 337
آفلاین
وقت ندارم! افتتاح شد، سوژه با خودتون!


چوبدستی لازم نیست..
به یک ضربه ی عصایم بند هستید!

تصویر کوچک شده

×××××

تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.