خب روز شناسایی استعدادها فرا میرسه:
بعد از اون قرعه کشی کذایی نفر اول پروفسور کوییرل میفته:
لی:خب تو باید روتو اونور کنی تا من جادو رو به مخچت بزنم.
کوییرل با هزار منت برمیگرده و لی میگه:الکشف الذات
بعد یک دفعه یه صفحه مانیتور روی هوا ظاهر میشه.
لی:خب الان اگر من این دکمه رو بزنم تمام استعداد های پروفسور کوییرل رو مینویسه و بعد دکمه رو میزنه.
لی میخونه:استعدادها:درس چگونه درست صحبت کنیم رو تدریس کردن-همکاری با ولدمورت-بی جنبه بودن-گزارشگری کویدیچ-دست و پا چلفتی بودن
همه:
کوییرل:
لی:بابا چته تو قبول شدی دیگه.استعداد گزارشگری رو داشتی.خب حالا میریسم سراغ نفر بعدی:سیبل
بعد از جادو کردن سیبل کوییرل شروع میکنه به خوندن:پیشگویی-تهدید به مرگ-ترساندن-گزارشگری کویدیچ-شکاندن گوی بلورین
همه
سیبل:
خب نفر بعدی:زاخاریاس:استعدادها:خاکستری بودن-مهاجم کویدیچ-گزارشگر کویدیچ-متکبر بودن-دوست داشتن بقیه-جدی بودن-حفظ کردن مطنهای بلند-ریاضیات جادویی-کاراگاه بودن-....
همه:بابا این داره پارتی بازی میکنه.
زاخاریاس:
====================
خب دیگه نفرای بعدی رو یکی دیگه بنویسه.بن و نیکلاس فلامل