سلام
ميريم سراغ نقد و امتيازات پستها
گريفيندور:[spoiler=ويكتور كرام]
خب...
ويكتور عزيز ميشه گفت، پست خوبي نوشته بودي، سوژهات رو خوب پرورش داده بودي و همراه چاشني طنزت جالب شده بود.
نقل قول:
...زیر چشمی حواسش به پاتیلی که حالا رنگ صورتی یواش گرفته بود (:در حال معجون سازي:) رو نگاه میکرد
من نفميدم منظورت از يواش تو اين جمله چي بوده! منظورت «رنگ صورتي رو يواش يواش گرفته بود» بوده يا اينكه صورتي كمرنگ؟
نقل قول:
...جفتش در حال (:كندن مو:) بود...
خب اينجوري نوشتن جالب نيست سعي كن به جاي استفادهي اينجوري از شكلكها اول توصيف كني حالت شخص رو بعد اگه خواستي باز شكلك استفاده كني اونو توي پرانتز جايي از جمله كه به نظرت مناسبه بزاري يا ته جمله اضافهاش كني!
نقل قول:
خب به علت اینکه ببخشید استادمون ترکیدن کلاس تعطیل
ها! اين جمله كه نوشتي يعني چي؟ ببخشيدش كل جملهرو بهم ريخته!
بعدشم وقتي داري داستان رو از زاويه ديد سوم شخص تعريف ميكني پس اين درست نيست كه باز مياي خودتو وارد قضيه ميكني و اين جمله رو از زاويه خودت ميگي!
خوب يه چيزي در مورد زمان فعلهات بگم...
تو داري فعلهاتو به زمان گذشته مياري و اين درسته ولي توي تكليف دومت در جاهايش زمان فعل رو عوض ميكني، مثل: ميشه ،ميكنه ،ميگيره ،ميگه و ...
خب امتيازي كه بهت ميدم...
براي تكليف اولت بهت 18 امتياز ميدم و براي تكليف دومت 7 امتياز ميدم، پس در كل ميشه 25 امتياز![/spoiler]
[spoiler=استرجس پادمور]
خب سوژهي باحالي داشتي، سبك نوشتنت هم جالب بود!
سوژه رو خوب جلو برده بودي و ديالوگاتم خوب و به اندازه بود، ولي ياز اون ور فضا سازيت يه كم، كم بود!
رولت روان و يكدست بود، در كل زياد نميتونم از رولت ايراد بگيرم، ولي يكي دو موردي رو گوشزد ميكنم...
نقل قول:
ملت:
چند ثانیه بعد مدیریت مدرسه به صورت این در اومده بود:
خب بهتر جاي اين شكلكها حالت كس يا چيزي كه ميخواي بيان كني رو توصيف كني، يعد اگه بازم خواستي از شكلك استفاده كني ميتوني ته اين توصيفاتت شكلك رو اضافه كني،البته اين ايراد يا مشكلي نيستا!
نقل قول:
چون استر و پرسی هر کدوم به شکل گرگی شیش شاخ در اومده بودن...
بعد از 15 دقیقه تاخیر که استر رفته بود پاتیل بخره تازه شروع به درست كردن معجون...
اين همري و لبخندي كه زدي رو اگه توي پرانتز ميذاشتي يا آخر جمله اضافه ميكردي جالبتر ميشد!
امتيازي كه بهت ميدم...
براي تكليف اولت 19 امتياز ميدم و براي تكليف دومت 8 امتياز ميدم، در كل 27 امتياز![/spoiler]
[spoiler=سينيسترا]
خب واقعآ ميتونم بگم رول طنز تقريبآ بينقصي بود و از خوندنش لذت بردم فقط يه ايرادهاي كوچيكي داشت كه فقط به عنوان يادآوري بهت ميگم...
نقل قول:
اینا رو لازم نیست شونصد بار در جهت عقربه های ساعت به هم بزنی!چون من خیلی گولاخ که کپی رایتش بای ققیه هستم اینا رو به بار به هم زن دوبار فوت کن!!
اينا رو لازم نيست شونصد بار در جهت عقربههاي ساعت به هم بزني! چون من خيلي گولاخ (كپي با ققيه) هستم، اينا رو يه بار هم بزن و دوبار فوت كن!!
ايراد بعدي هم اينه كه از علامت تعجب (!) خيلي استفاده كردي و يه جورايي تو ذوق ميزنه!
همون طور كه همون اول هم گفتم رول خيلي باحالي بود و پاراگراف بنديهاتم خوب بود.
امتيازي كه بهت ميدم...
دركل بهت 30 امتياز ميدم![/spoiler]
[spoiler=پرسي ويزلي]
نقل قول:
دانش آموزان با خوشحالی به سمت پاتیل هایی که به منظور ساختن پاتیل مجاور میزهاشون قرار گرفته هجوم میبرند
خب فكر كنم منظورت از پاتيل دوم معجون بوده باشه!
نقل قول:
حداقل از معجونشون یه بویی بلند شه که دل استاد رو خوش کنه که حداقل مدیر مدرسه میفهمه یه تدریسی کرده و یه حقوقی میزاره کف دستش و مجبور نیست برای امرار معاش با چنگ و دندون بین زباله های شبانه هاگوارتز برای بدست آوردن چیز بدرد بخوری کند و کاو کنه !
اين لفظت خيلي جالب بود و جدآ منو ياد معلمهاي مدرسهي خودمون ميندازه!!
نقل قول:
به ریختن مواد در پاتیل ها توسط دانش آموزان به معجون سازی اونها جهت میده و باعث میشه که حداقل بعد از یک ساعت و نیم کار و هدر دادن شصت نوع گیاه و ماده جادویی حداقل از معجونشون یه بویی بلند شه که دل استاد رو خوش کنه که حداقل مدیر مدرسه میفهمه یه تدریسی کرده و یه حقوقی میزاره کف دستش و مجبور نیست برای امرار معاش با چنگ و دندون بین زباله های شبانه هاگوارتز برای بدست آوردن چیز بدرد بخوری کند و کاو کنه !
پرسي عزيز اين همه جمله پشت سر هم نوشتي؟! از تو ديگه بعيده!
فقط جهت ياداوري بهت ميگم كه جملات بلند چشم خواننده رو خسته ميكنه و باعث ميشه خواننده حوصلهاش سر بره! اگه از علائم نگارشي استفاده ميكردي هم جملات گيراتر ميشد و هم زيباتر ميشد و هم باعث خستگي خواننده هم نميشد.
نقل قول:
ماندانگاس که دیگه نایی نداره ، به آرامی میگه : تو از این به بعد جانشین من در این کلاس هستی ! از این حرف بینهایت مسرور میشه ، بطوری که به سرعت صورتش رو به صورت دانگ نزدیک میکنه تا برای آخرین بار از اون قدردانی دانی کنه و توسط مدیر هاگوارتز این بخش تحریم شد
بد نبود بعد از حرف دانگ به پرسي يه اينتر ميزدي و بعد توضيح ميدادي پرسي چه كرد!!!
بعدشم بـــــوقـــــي اگه تو استاد معجون سازي شدي پس من اينجا چيكار ميكنم؟!
اون تيكهاي كه ماندي داره خاطراتشو ميبينه خيلي كار جالب و باحال بود با بلاك شدنش در ارتباط بود و اين جالبش كرده بود كه مثلآ توي لحظات آخر عمرش اين چيزا رو ميديد.
پاراگراف بندي هم خوب بود.
چرا اين همه رولتو بيناموسي كردي ؟! يكم از درجهاش كم كن!
در كل 30 امتياز بهت ميدم.[/spoiler]
[spoiler=آلفرد بلك]
خب آلفرد ديالوگهات و فضاسازيت خوب بود، شكل ظاهري و پاراگرافبنديت هم خوب بود.
در مورد سوژهات اينو بگم كه ...
سوژهات يه جورايي تو مايههاي بقيه بچهها بود ولي روش خوب كار كردي،يه جاي سوژه كه خط اصلي داستان و سوژهات هم هست يه جورايي به نظر بچهگانه ميرسه ببين:
نقل قول:
آلبوس سوروس :« عيبي نداره قربان ، از آلفرد مي گيرم . » و سپس با سرعت به كنار آلفرد كه ميز اول نشسته بود رفت و نشست.
پروفسور ماندانگاس گفت : خب حالا كه اين طوره ، بايد بعد از زنگ بموني و معجون آلفرد رو بخوري.
انگار ماندانگاس داره با آلبوس كه دير اومده لج ميكنه و به نظر لجبازي بچهگانهاي مياد و يه جورايي تو ذوق ميزنه، ميتونستي با يكم فكر بيشتر سوژه رو يه جور ديگه پيش ببري!
خوب بعد از اين حرفها ميريم سراغ ايرادات...
نقل قول:
چشم هاي ماندانگاس فلچر برقي زد و با ولع خاصي گفت : « خب حالا بيا تو .» در باز شد...
ديالوگهات رو از بقيه جمله جدا كن يعني به اين صورت:
*چشمهاي ماندانگاس فلچر برقي زد و با ولع خاصي گفت:
- خب حالا بيا تو.
در باز شد...
اينجوري هم ظاهر پستت بهتر ميشه، هم اينكه روونتر ميشه رولت.
چند جا تو تكليفت اين مورد رو ديدم.
نقل قول:
...هر دو پاسخي ندادند و پاتيل هايشان را جلو كشيد.
اول از همه كه شناسهي فعلت نسبت به ضميرت غلطه!
دوم اينكه آلبوس وسايل نداشت پس پاتيلش كجا بود؟!
نقل قول:
...و در حيني كه هيچ كس حواسش به او نبود...
به جاي حيني مينوشتي زماني بهتر بود.
نقل قول:
معجونش رنگ سبز فيروزه اي رو كه بايد مي گرفت در كمال تعجبش گرفته بود.
خب اين جمله اينطوري خيلي بهتر ميشد:
معجونش در كمال تعجب طبق دستور العمل به رنگ فيروزهاي در اومد.
در مورد اين جمله هم همين طور:
نقل قول:
باز هم در كمال حيرتش معجونش رنگي رو كه كتاب گفته بود يعني زرد ليمويي رو گرفته بود
*معجونش در كمال تعجب باز هم طبق دستورالعمل كار كرد و به رنگ زرد ليمويي دراومد.
در مورد اين جمله هم همين طور:
نقل قول:
پروفسور ماندانگاس با نگاهي كه در تمام مدت از آلبوس سوروس بر نداشته شده بود و سبب دلخوري دختر ها شده بود گفت: ...
* پرفسور ماندانگاس از ابتداي كلاس چشم از آلبوس برنداشته بود.دخترها با دلخوري به او نگاه ميكردند كه پرفسور ناگهان گفت: ...:
خب در مورد تكليف اول اگه دقت كني خواسته شده كه يه فاجعه تو مدرسه رخ بده و چند نفر كشته بشن كه اين توي رولت رعايت نشده پس نميتونم امتياز تكليف اولت رو از 20 بدم.
مطمئن هستم با يكم دقت و صرف وقت بيشتري ميتونستي هم به اين مورد دقت كني و هم مشكلاتي رو در بالا گفتم رو نداشته باشي و اميدوارم توي تكاليف ديگه ات اين كار رو بكني!
خب امتيازي كه بهت ميدم...
تكليف اولت رو از 15 حساب ميكنم و بهت 11 امتياز ميدم، در مورد تكليف دومت هم بهت 9 ميدم، پس در كل ميشه 20 امتياز![/spoiler]
هافلپاف:[spoiler=لودو بگمن]
خب لودو جون رول خيلي خوب و بينقصي بود، كلي خنديدم با خوندنش.
لودو جون ما داريم پيش شما درس پس ميديم ناراحت نشي از دست ما...
اين چند خط رو ببين:
نقل قول:
و لودو به زور حلق آلبوس را گشوده و كل محتواي پاتيل را در حلقوم ِ وي تخليه كرده و به نشانه ي پيروزي پاتيل ِ خالي را همچون سربازان ِ آلماني به صورت مورب بر سر ميگذارد و به نشانه ي جشن و سرور با ملاقهاي (!) كه در دست دارد چند ضربه به پاتيل ميزند
خب جملههاي زيادي رو پست سر هم اوردي و بدون علائم نگارشي! اين كار باعث ميشه كه خواننده خسته شه!
واقعآ تكليفت خوب بود و نميشه ازش ايرادي گرفت، امتيازي كه بهت ميدم...
خب من در كل بهت 30 امتياز ميدم![/spoiler]
[spoiler=رز ويزلي]
خب رز عزيز چون واقعآ رول خوب و روان و مفهوم بود ولي مشكلاتش:
اول رولت رو با حرفي از خودت شروع كردي كه دنبال بطريِ خون گرگ آفريقايت ميگردي!
وي مشخص نكردي كه كي اين داره اين حرف رو ميزنه!
يه خط بعد ديالوگ آل رو نوشتي و خط بعدش نوبت ديالوگ خودت شد ولي باز هم مشخص نكردي كه چه كسي گفته اين ديالوگ رو!
نقل قول:
رز:
اول اينكه، تو داري داستان رو از زبون خودت تعريف ميكني ولي موقع ديالوگ، خودتو سوم شخص يعني رز خطاب ميكني، بايد به جاي رز مينوشتي من يا از خط تيره ( - ) استفاده ميكردي!
دومي رو نميشه اسمش رو ايراد گذاشت ولي سعي كن به جاي نشون دادن حالتهاي اشخاص توي رول به توصيف حالتش بپردازي و اگه بازم خواستي از شكل استفاده كني ميتوني آخر توصيف حالت شخص، شكلك رو اضافه كني!
توي استفاده از علائم نگارشي هم يكم بيشتر دقت كن!
همونطور كه گفتم چون چند جا ديالوگ رو نگفتي كي گفته يا خودتو سوم شخص خطاب كردي باعث شده رول يكدست نشه و يكم تو ذوق خواننده ميخوره!
ولي همهي اين ايرادهايي كه ازت گرفتم رو ميتونستي با يه بار خوندن برطرف كني و تكليف خيلي بهتري رو تحويل بدي!
خب امتيازي كه بهت ميدم...
در كل بهت 26 امتياز ميدم![/spoiler]
[spoiler=دنيس]
خب دنيس عزيز رول يكدست، خوب و جالبي بود...
من دارم به شما درس پس ميديم اميدوارم از دستم ناراحت نشي...
خب دنيس سوژهات رو خوب پرورش داده بودي، ديالوگهات جالب و خوب بود، فضاسازيتم خوب بود.
فقط يه ايراد كه البته نميشه ايراد دونستش ولي بالاخره...
نقل قول:
دانشآموزان:
خب... بهتره به جاي استفاده از شكلك براي نشون دادن حالتهاي شخصيتهات توي رولت، اول اون حالت رو توصيف كني بعد اگه خواستي باز از شكلك استفاده كني توي آخر جملهات اون شكلك رو بزن!(اين شكلكرو از كجا اوردي؟! هر چي گشتم پيدا نكردم جاش اينو زدم!
)
همه چيز رولت به جا و خوب بود
امتيازي كه بهت ميدم...
بهت 30 امتياز ميدم![/spoiler]
[spoiler=آراگوگ]
خب پست خوب و جالب و رواني بود...
آراگوگ جون شما استاد مايي و من دارم به شما درس پس ميديم اميدوارم از دستم ناراحت نشي...
سوژهي خوبي داشت و خوب هم جلو برديش، ديالوگ توش زياد به چشم نميخورد ولي فضاسازي توش زياد بود.
به نظرم اگه از جفتش با هم استفاده ميكردي تكليفت خيلي بهتر ميشد..
نقل قول:
شاگردا:
اين ايراد نيست ولي به نظر جالبتر و بهتر مياد كه به جاي شكلك، حالت رو توصيف كني و بعد اگه بازم خواستي از شكلك استفاده كني آخر توصيفت اضافه كني!
غلط املائي توي تكليفت كم نداشتي ولي با يكبار خوندن ميتونستي كه اين ايرادات رو هم از بين ببري!
امتيازي كه بهت ميدم...
در كل بهت 28 امتياز ميدم![/spoiler]
[spoiler=آلبوس سوروس پاتر]
خب آلبوس عزيز بهت تبريك ميگم واقعآ پست خوب، بينقص، يكدست و زيبايي بود!
بهترين پست جدي بود كه ازت ديدم، معلومه خيلي روش كار كردي!
واقعآ هيچ ايرادي نميتونم ازت بگيرم!
سوژهات رو خيلي خوب پرورش دادي و ديالوگهات به جا و خوب و تاثيرگذار بود پاراگرافبنديت هم خيلي خوب بود!
امتياز كامل رو ميگيري...
پس امتيازي كه بهت ميدم...
بهت 30 امتياز ميدم![/spoiler]
راونكلاو:[spoiler=كورنليوس آگريبا]
نقل قول:
بالاخره آرام يا هيجان زده؟! دوتاش با هم به هم نميخورن!
نقل قول:
سپس با دستش محکم پس گردن آلبوس سوروس زد و گفت:
اگه گند بزنی میدم معجون یکی از بچه ها رو بخوری. حالا کارتون و شروع کنید.
سپس لبخندی تحویل بچه ها داد. کورنلیوس با خود گفت چه شوخی یخی ولی کارش را شروع کرد
اين تيكهي رولت خيلي توجه منو جلب كرد و احساس كردم كه خواستي يه جورايي فضا و جو مدرسههاي خودمون رو وارد داستانت كني، به نظرم هم موفق شدي!
صحت اينجوريه نه اونجور كه تو نوشتي!
نقل قول:
کورنلیوس معجونش را در جامی ریخت و با حرکاتی لرزان به آلبوس سوروس داد.
به جاي حركاتي لرزان ، دستهاي لرزان مينوشتي بهتر بود.
نقل قول:
مدتی اتفاقی نیفتاد و کورنلیوس خوشحال بود که معجونش اثری نکرده. ناگهان او شروع به تغییر کردن کرد.
بعد مدتي اتفاقي رخ نداد و كورنليوس از اين بابت خوشحال بود كه ناگهان آلبوس شروع به تغيير كرد...اينجوري هم جملهات قشنگتر و هم يكدستتر ميشه!
در ضمن در جملهي دوم نوشتي كه ناگهان او... كورنليوس عزيز اين او كه شما نوشتي طبق جملهي قبلش كه نوشته بودي به كورنليوس برميگرده نه به آلبوس!
نقل قول:
اطرافش را نگاه کرد و دید هیولایی بزرگ در حالیکه از یک طرف گازی به کله ی تدی لوپین میزند بارتی را هم تکه تکه میکند.
اطرافش را نگاه كرد و هيولايي بزرگ را ديد كه از طرفي به كلهي تدي لوپين گاز ميزد و از طرفي هم بارتي را پاره پاره ميكرد...اينجوري هم روانتر و هم مفهومتر بود.
در مورد شكل ظاهري و پاراگراف بنديت بايد بگم كه اصلآ رعايت نكرده بودي،
همين جور جملاتتو پشت سر هم نوشتي و رفتي!
بعد از هر 3 ، 4 خط يه اينتر بزن تا شكل ظاهري نوشتت بهتر شه!
اينو ببين:
نقل قول:
که آنها باید معجونی که موجب ایجاد لیکونتراپی موقت در انسان میشه رو درست کنند. کورنلیوس با خود گفت: مردک دیوانه است فکر نمی کنه که همچین آشغالی چه بدرد ما میخوره؟
تو داري توضيح ميدي كه ماندي داشت چي كار ميكرد بعد اومدي فكر كورنليوس رو گفتي! اين شكل قشنگي به رولت نميده و خواننده حس ميكنه رولت هيچ نظمي نداره و نويسنده نميدونسته خودشم ميخواسته چي بنويسه!
خودت اين يكي جمله رو هم ببين:
نقل قول:
آنها اول باید عصاره صدر صحت رو در پاتیل می ریختند و به مدت ده دقیق آن را میجوشاندند و هم میزدند و بعد 15 دقیقه باید برای عصاره بابونه و پوست خیار درختی و خون گرگینه ی آفریقایی نیز همان کار ها را که برای عصاره صدر انجام میدادند میکردند.
خب...
اين جمله به خاطر طولاني بودن حوصلهي خواننده رو سر ميبره و خستهاش ميكنه!
اگه همين چندين جملهاي كه پشت سر هم و بدون استفاده از علائم نگارشي نوشتي رو با علائم نگارشي نوشته بودي هم باعث ميشد رولت زيباتر شه هم مفهومتر شه و هم اين جمله اينقدر طولاني نميشد... در كل از علائم نگارشي خوب استفاده نكرده بودي!
در مورد تكليف دومتم بايد بگم كه ميخواستي سريع سروته قضيه رو هم بياري كاملآ از نوع نوشتت توي تكليف دوم مشخص بود ولي چون خود استاد قبلي گفته اگه همين جوري هم هتلوار كلاس رو تموم كنيد قبوله نميتونم بهت گير بدم، اگه يكم هم از شكلكها استفاده ميكردي رولت بد نميشد . در كل تكليفات بد نبود و امتيازي كه بهت ميدم...
به خاطر اولين نفري كه پست زدي 5 امتياز براي تكليف اولت 10 امتياز و براي تكليف دومت 8 امتياز در كل 23 امتياز![/spoiler]
[spoiler=گابريل دلاكور]
خب پستت سوژهي متفاوتي با بقيه داشت و توي كلاس اتفاقاتي نيفتاد. سوژهي خوبي هم بود ولي به نظرم داستان رو ديگه خيلي پيچونده بودي و زيادي شلوغش كردي رولترو.
ميريم سراغ نقد و امتيازت...
نقل قول:
تيموتي:
سعي كن از اين حالت استفاده نكني يا كم استفاده كني و جاش اون حالت رو توضيح بده!توي خيلي از جاهاي رولت به جاي توصيف از اين شكلكها استفاده كردي، بهتره اول توصيف كني بعد آخرش اين شكلكها رو بزني، البته اين ايراد نيست!
نقل قول:
سالن عمومي دختران كجاست ديگه؟!
نقل قول:
فقط در راستای پاچه خواری تیچر عزیزمان
خب به خاطر اينكه پاچهخواري استاد قبلي رو كردي و آيندهنگر نبودي، هيچي از اين جملت بهت نميماسه!
نقل قول:
گابر نعره ای زد و به سوی آن دختر یورش برد ، روی دو تا پا بلند شد و با دو دست محکم دختر را روی زمین حل داد
گابريل وقتي توي جملهِ اولت ميگي يورش برد يعني حمله كرد!
ولي تو بعدش ميگي كه رو دوتا پاش بلند شد! خوب چهجورياست؟!
بعدشم وقتي ميگي رو دوتا پاش بلند شد يعني اسب رو در نظر گرفتي ديگه! چند خط بالاتر هم گفتي كل بدنش شبيه اسب شده ديگه! پس دست اين وسط چي بود؟!
بعدشم هل اينجوريه نه اونجور كه تو نوشتي،چند جا اشتباه نوشتي!
اخر رول اولت از جايي كه آوداكداورا رو يكي گفت كمي گنگ شد ! خود من چند بار خوندم تا فهميدم چي به چي شد!
نقل قول:
اينو ديگه نمينوشتي!
در كل سبك نوشتن جالبي داري ولي از علامت تعجب (!) زياد و بيجا استفاده ميكني كه باعث بيريخت شدن رولت ميشه!
سعي كن رولتو با پرانتزهاي زياد و شلوغ كردن ننويسي چون باعث خستگي خواننده ميشه!
در كل رول جاي كار بيشتري داشت منظورم از كار بيشتر نوشتن بيشتر نيستا كلآ ميتونستي اين سوژهاي كه داده بودي رو بهتر روش كار كني و قشنگتر بنويسي!
خب... با اين تفاسير امتيازي كه بهت ميدم...
براي تكليف اولت بهت 15 امتياز ميدم و براي تكليف دومت بهت 8 امتياز بهت ميدم و باري اينكه سوژهات جالب بود و با بقيه فرق داره هم بهت 2 امتياز ميدم پس در كل بهت 25امتياز بهت ميدم! [/spoiler]
اسليتيرين:[spoiler=بارتي كراوچ]
خب بارتي عزيز...
تكليفت سوژهي خاصي نداشت و وقت روش زياد نذاشته بودي و به نظر همين جوري براي رفع تكليف اين پست رو زده بودي!
خيلي ساده داستان رو پيش بردي و سر و ته قضيه رو سريع هم اوردي!
فضا سازيت نسبت به ديالوگت بيشتر بود ولي باز هم كم بود چون رول سوژهي خاصي نداشت اينطوري شده بود!
ديالوگهات كه واقعآ كم بود كه باز هم به دليل نداشتن سوژهات بود!
وقتي ميخواي يه رول خوب داشته باشي اول بايد رو سوژهات كار كني بعد روي ديالوگها و فضاسازيهات كار كني كه نه خيلي زياد بشن نه خيلي كم!
يه رول خوب رولي كه سوژهي نو و جذاب داشته باشه و ديالوگها و فضاسازيش متناسب و به اندازه باشه!
با شناختي كه ازت دارم ميدونم اگه كمي وقت ميذاشتي واقعآ خيلي بهتر مينوشتي.
از تو انتظار بيشتري داشتم و دارم.
امتيازي كه بهت ميدم...
در مورد هر دو تكاليف با ارفاق بهت 20 امتياز ميدم![/spoiler]
تعداد شركت كنندگان: 12 نفر
گريفيندور: 5 نفرهافلپاف: 5 نفرراونكلاو: 2 نفراسليتيرين: 1 نفر به روز شد...