زهر رنگمار برای چه بیماری مناسب است؟ کامل شرح دهید و درباره ی نوع آن بیماری توضیحی دهید. (10 نمره )خب، هر شفادهنده جادویی ای می دونه که این زهر ها برای هیچی خوب نیستن. بلکه می تونن همه بیماری ها رو تشدید کنن. اما... یه بیماری ای هست که در مار ها شایع ـست و تنها راه درمانش زهر این رنگ- مار ـه!
همه ی این اطلاعات برای این ـه که یه روز پرینسس نجینی همین بیماری رو گرفت و لرد به ما ماموریت داد که خوب ـش کنیم. ما هم کاملا به طور اتفاقی(!) روی سر یکی از این رنگ- مار هایی که خودشو استتار کرده بود؛ لگد کردیم و زهر ـش بیرون ریخت.
زمین هم لیز شده بود و برای همین؛ نجنی جان افتاد و همون موقع، به طور اتفاقی، نیش ـشون به مقداری از این زهر ها خورد و به طرز جادویی ای سرحال شد!
بعد که رفتیم آزمایش جادویی خون جادویی مار دادیم؛ دکتر جادویی بیمارستان گفت که این بیماری "نا مشخص" نام گرفته. (دکتر ـه محفلی بود و می خواست کاری کنه که هورکراکس ارباب بمیره و برای همین چیزی نمی گفت. اما لو داد. ما هم اون موقع متوجه نشدیم. البته من فهمیدما؛ اما به روی خودم نیاوردم.
)
چون هنوز هیچ دکتری تشخیص ـش نداده که چجوری با زهر رنگ مار خوب می شه. اون گفت که علائم ـش رو نمی دونه و اصلا از این که علائمی مثل سر درد، بی حالی، آبریزش شدیدد بینی جادویی و اشتهای شدید به گوشت گوساله می آره رو نمی دونه.
چون هیچی رو در مورد این بیماری نمی دونست؛ ما خیلی نگران شدیم. اما چون نجینی خوب شده بود؛ ما اون رو به ارباب دادیم و ارباب گفت که بریم و یه واکسن برای نجینی پیدا کنیم! ما هم رفتیم زهر مار رو گرفتیم و برای موقی که شاید نجینی دوباره این بیماری رو بگیره آماده کردیم!
خب، فکر کنم همه چیز رو توی خاطره، گفته باشم؟!
چرا گل های باغچه پژمرده شده بودند؟ ( با توجه به درس و جانور جدید، جواب داده شود ) ( توضیح کامل، 5 نمره )باغبون های جادویی الان ها هم که... فقط به فکر زیر آب زنی و منافع شصخی خودشون هستن.
به گیاه ها نمی رسن که.
ای بابا... مثل این که باید در مورد موجودات جادویی توضیح بدیم.
خب، گل های باغچه موجودات جادویی و گیاه های جادویی با هم مشترک ـی هستن. این گیاه ها رو دیروز پروفسور چانگ درست کرده بود. بهشون می گن گیاه -مار و این ها هم مثل رنگ- مار کلاس شوما، "مار" دارن.
خب، پرینسس نجیی یک رنگ- مار رو به نام "رنگ- مار دوم" می شناسه. همین طور به طور مختصری با یک چوب- مار به نام "چوب- مار دوازدهم" آشنایی داره. خب، رنگ مار دوم رو که می شناسین.
مردی ـه خوشتیپ و مجرد. نجینی یه مدت هایی عاشق این رنگ مار بود؛ اما حالا... خب، باباشون عروسی ـشون رو گرفتن.
برای همین نجینی تصمیم گرفت که چوب- مار دوازدهم که دختری زیبا ـست رو به رنگ مار دوم معرفی کنه و بعد اون رو بکشه که چوب مار دوم غصه بخوره!
.
این ها برای مدت ها پیشه. امروز هم که دقیقا روز تولد این زوج بودةغ نجینی می ره و به چوب- مار دوازدهم نیش جادویی می زنه و اون رو می کشه. برای همین اون پژمرده می شه و بقیه گیاه ها هم از غصه، تصمیم می گیرن چند روزی پژمرده بشن.
رنگ های جانور شما به چه شکل بوده است؟( توضیح کامل،به همراه تصویری از دو یا سه رنگ از مار شما، 15 نمره )خب، پروفسور مار "ها" ـی که من برداشتم (چی ـه؟ اضافه اومده بود؛ به من دادن. من هم اصلا سهم ویزلی ها رو بر نداشتم.
) همه ـشون قرتی وبدن. مگه رنگ عوض می کردن؟ کروشیو هم روشون جواب نداد. هی می گفتن یه کروات دیگه، یه پاپیون دیگه و بعد رنگ عوض می کنیم. هر چی براشون لباس خردیم رنگ عوض نکردن. تازه پررو ها، بازم لباس می خوان!
هر چقدر گفتم کنار هم وایستین عکس بگیرم؛ گوش نکردن که. مجبور شدن دونه دونه عکس بگیرم؛ بعد بچسبونم بدم به شوما
.ایناهاش!اولی که اسرار زیادی داشت که لباس عروسی جادویی خواهرم رو کوچیک کنم و بهش بدم؛ اما ندادم.
دومی هم که تو تلوزیون جادویی تبلیغات کرم های جادویی چاق کننده معتبر رو دیده بود؛ از من می خواست. حتی کرم موی صاف کننده رو می خواست. چون به قول خودش، موهاش شبیه موهای بیج بیجی بلاتریکس شده بود!
سومی هم که چه عرض کنم؛ هی می گفت من دوست هگرید ـم و اگه بهم نرسی؛ چغولی می کنم. تازه قیافه ـش رو هم شبیه فلور کرده بود و می گفت به اون هم می گم بلاک ـت کنه. آخر سر مجبور شدم براش کروات جادویی بخرم دیگه.
چهارمی از همه بهتر بود؛ اما هی می پیچید به دور خودش و نمی ذاشت ازش عکس بگیرم.
روانی کردن من رو پروفسور!
چرا رز ویزلی در نزدیک ترین مکان به ویلبرت اسلینکرد نشست؟ ( 5 نمره )شما کی هستین که هی در مورد دوستای ما ها سوال می پرسین؟ چی؟ استادین، خب، باشین.
فکر کردین برای ما اهمیتی... چـــــــی؟ پروفسور ـین؟:worry:
[من مجبورم رز! باید بهش حقیقت رو بگم. نمی تونم بیشتر از این طفره برم. بحث 5 نمره ـست! پروفسور، هی جار می زنین کتاب خونه هاگوارتز، کتاب خونه هاگوارتز، این بیچاره فکر کرد که شوما خیلی پولدارین که صاحب یه کتاب خونه این. این ویزلی ها هم که... خب، می دونم این یه رازه؛ اما این رز، دنبال یه نات، دو گالیون ـه.
و خب، فکر کرد که ممکنه از اون جا به جیب جادویی شوما دسترسی داشته باشه.
تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟