بانز که از خوشحالی داشت سوت میزد. در پشت سر او چند هزار مو قرمز که طبیعتا ویزلی بودند تلوخوران به دنبالش میرفتند. بانز که دید دارد به دستگاه بعدی میرسد گفت:
-خوب دستگاه بعدی برای اولین بار توسط کمپانی ولدمورتز ساخته شده و شما اولین کسانی هستید که ....
بانز لحظه ای مکث کرد و به پشت سرش نگاه کرد، محفلی ها در حال شمردن پول های ته جیبشان بودند که بانز ادامه داد:
-دامبلدور شما نمیتونین قرارداد تخفیفو لغو کنین.
در همین زمان محفلی ها آدرس مرلینگاه را پرسیدند. بعد از چند دقیقه که محفلی ها از مرلینگاه بیرون آمدند همه به دنبال بانز حرکت کردند:
-خوب برید پیش آقای اسکمندر تا دستگاهو روشن کنه.......نیوت اینارو ارباب برای آزمایش دستگاه فرستاده.
نیوت مانند دانشمندان دیوانه با موهای بلوند وسیخ که آدم مانده بود انیشتین است یا مرلین مونرو از پشت دستگاه بیرون آمد وگفت:
-خوب اسم این دستگاه اژدهای خشمگین هست شما باید سوار اژدها بشید و زنده بیرون بیایید.
رون سریع از بین جمعیت بیرون آمد و گفت:
-محدودیت سنی داره؟
-نه....ارباب فرمودند که محدودیت سنی برایش نگذارید.
در همین زمان صدای گریه حضار مرگخوار که برای فیلم گرفتن از ترس محفلی وپخش کردندش در جادوگرگرام آمده بودند، شنیده میشد.نیوتکه داشت عصبانی میشد، گفت:
-خوب سوار شین فقط حواستون باشه که آزدها رو ول نکنین چون فکر نکنم کسی از ارتفاع 100بیفته سالم بمونه.
درهمین زمان جمعیت سوار اژدها 10 متری قرمزی شدند. نیوت با خوشحالی اژدها را روشن کرد.در همین زمان جمعیت محفلی یکصدا گفتند:
-یا مرلین:worry: