هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۲۱:۰۱ یکشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۴
#31
*** ارشد گریفیندور***


1. در یک رول نوعی استفاده از این افسون رو نام ببرید. ( 20 نمره )

- آرسینوس جیگر!

هری پاتر که به دلیل بی حوصلگی تبدیل به مادرسیریوس شده بود، رو به در و دیواره تالار گریفیندور فریاد زد. وقتی دید نتیجه ای ندارد، دوباره سرش را پایین انداخت و بر روی تکلیف آرسینوس فکر کرد، واقعا باید با یک شاه کلید چیکار میکرد؟

- چرا کسی به داد و هوار من توجه نمیکنه؟
- شاید چون کسی تو تالاره گریفیندور نیست، پاتر!
- راست میگی.

آرسینوس در راهروی منتهی به خوابگاه ایستاده بود و با نیشخند به هری پاتر نگاه میکرد. هری که تحمل آن نیشخند را نداشت، از روی صندلی بلند شد و برگه ی تکالیف تغییر شکل را هم برداشت و به طرف کاندیدای وزارت رفت. برگه ی تکالیف را جلوی صورت آرسینوس گرفت و فریاد زد:
- این چه تکلیفیه بوقی؟
- تکلیفه تغییره شکل.
-
- اگه یکم خلاقیت داشتی دقت داشتی میتونستی تکلیفتو بنویسی پاتر. من برم به کارام برسم.

زندانبان اسبق آزکابان با این حرف، به سوی خوابگاه حرکت کرد. هری زیر لب غر غر میکرد، چطور میتوانست هم تکلیفش را انجام دهد و هم آن نیشخند را از لب آرسینوس محو کند؟ ناگهان فکری به ذهنش رسید.

دو ساعت بعد

جیر جیر!

- *&%#@!

پله:

هری پاتر بر خلاف شخصیت مودب خود، چند فحش آبدار نثار پله ها کرد و با آرامش بیش تری به سوی کلاس تغییر شکل رفت اما به نظر آمد صدای جیر جیر پله ها تمامی نداشت. سه پله ی دیگر تا جلوی کلاس تغییر شکل باقی مانده بود.

- جیر!
- @#$%&*!
- خب بوقی ببین چی میگم بعد فحش بده!

هری:

پسر برگزیده به سرعت از سه پله ی باقی مانده گذشت و به جلوی کلاس تغییر شکل رسید. به عقب نگاه کرد تا مطمئن شود از پله ی سخنگو خبری نیست. وقتی اطمینان حاصل کرد، دستش را به طرف دستگیره ی در برد تا وارد کلاس شود.

تق!

در کلاس به سرعت باز شد و محکم به صورت هری برخورد کرد و وی در پشت در کلاس به درجه ی رفیع کتلتی نایل گردید. نظافتچی در حالی که تی و سطل آب را بدست داشت، سوت زنان از کلاس خارج شد. هری مقداری در را به جلو هل داد و صورتش را مالید. بار دیگر در محکم تو صورتش برخورد کرد، این بار شاگرد نظافتچی به سرعت از کلاس خارج شد.

هری با فرمت از پشت در کلاس بیرون آمد و وارد شد. کلاس تغییر شکل بدون تغییری نسبت به جلسه ی اول نکرده بود، فقط مقداری تمیز تر شده بود. هری به آرامی از میان نیمکت ها و صندلی ها گذشت و به سوی کمد پشت میز معلم حرکت کرد. این کمد در زمان تدریس آرسینوس نیز فکرش را مشغول کرده بود که زندانبان سابق آزکابان در آن چه چیزی نگه میدارد؟

- قفله!

پسربرگزیده که تلاشش برای باز کردن در کمد بی نتیجه بود، وردی را زیر لب زمزمه کرد و مجدد سعی نمود اما باز هم نتیجه ای نداشت.

- حتما ضده ورده.

هری آهی کشید و برگشت تا از کلاس خارج شود که قلم پری را روی میز یکی از دانش آموزان دید. پسر برگزیده به سرعت به سمت میز رفت و با وردی که در کلاس تغییرشکل یاد گرفته بود، آن را به شاه کلید تبدیل کرد. سریع در کمد را باز کرد و گفت:
- بالاخره این کلاسش به یه دردی خورد. خب بزار ببینم، عکس دسته جمعی مرگخوارا، چند تا بیانیه برای وزارت، چند تا نوار زرد و قرمزه گریفیندوری، یه مقاله که چطور هکتور را از خود دور کنیم و معجونه مخصوصه آن. و... یه آینه.

هری پاتر به آرامی دستش را به سمت آینه برد و آینه را گرفت و از کمد بیرون آورد. درحالی که لبخندی شیطانی بر لب داشت، عکس متحرک مادر سیریوس را به آینه چسباند و آن را درون کمد برگرداند و در کمد را قفل کرد، سپس پاورچین پاورچین از کلاس خارج شد.

جلسه دوم تغییر شکل، دو هفته بعد

- هری جیمز پاتر! اگه من گذاشتم بیای تالار! اگه گذاشتم بیای تالار! اگه گذاشتم بیای تالار!

هری:

2. مخترع این افسون چه کسی بود؟ با توضیح. (5 نمره)

مخترع این افسون کسی نبود جز پدربرزگ توحید ظفر پور! تا مدت ها پیش خانواده ظفر پور در دنیای جادوگری بوقی بیش نبودند و جادوهای خیلی خفنی بلد نبودند که بخوان در باز کنن یا شاه کلید بسازن و از اونجایی که خانوادشون تو پر قو بزرگ شدن پدربزرگشون از همون پرهای قو شاه کلید میساخت و میفروخت و سهام بخشی از ایفا رو خرید و خانواده ظفر پور رو تو رول ها انداخت.

3. به چه دلیل این افسون از نظر وزارت سحر و جادو ممنوع اعلام شده و مجازات استفاده از آن در خارج از کلاس و موارد غیر قانون چیست؟ ( 5 نمره )

شما فکر کن داری تو حموم خودتون حموم میکنید بعد یکی شاه کلید میندازه میاد تو میگه میخواستم ببینم کاندیدای وزارت چطوری حموم میکنه. :| به همین دلیل برای اینکه آسایش جامعه جادوگری گرفته نشه، استفاده از این ورد ممنوعه.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۱۵ ۱۵:۰۱:۳۲

به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: باجه تلفن وزارتخانه (ارتباط با مسئولان)
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۴
#32
با سلام.

آقا ما کناره گیری نمودیم و متنش هم تو ستادم نوشتم. برای سه کاندیدای باقی مونده، رودولف، ارسینوس و روبیوس آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم لایق ترین فرد انتخاب بشه. از کسانی که زحمت کار رو کشیدن، دلو و سوزان و هرکسی که که زخمت کشیده تشکر میکنم و دستشون درد نکنه.


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "هری پاتر"
پیام زده شده در: ۲۲:۱۲ شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۴
#33
با سلام.

اینجانب هری جیمز پاتر، به علت مشغله و باز کردن جا برای دیگر کاندیدا های وزارت سحر و جادو، به نفع روبیوس هاگرید، خود را کنار میکشم و برای باقی کاندیدا ها، آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم لایق ترین فرد، وزارت را به عهده بگیرد.


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "هری پاتر"
پیام زده شده در: ۱۵:۵۴ جمعه ۱۲ تیر ۱۳۹۴
#34
الستور

نقل قول:
سلام اقای پاتر . خوشحالم که کاندید شدید


سلام مودی، خیلی ممنون.

نقل قول:
چه برنامه هایی دارید؟....ایا می خواهید مثل دوست عزیزمان هگرید کیک پزی اموزش دهید؟یا خیر؟


خیر بنده کیک پزی آموزش نمیدم چون فکر نمیکنم کسی تو جامعه جادوگری گرسنه بمونه.

اما درباره ی برنامه ها:

نقل قول:
* قراردادن وزارتخونه به عنوان پناهگاه محفل ققنوس.
* استفاده از ویزلی هادر تمام سطح زیر و بالای وزارتخونه.
*ایجاد کارگروه آمرین به معروفبرای مبارزه با بی اخلاقی های چت باکسی.
*ساخت تندیس پروفسور دامبلدور و قرار دادن آن در دهلیز ساختمان.
*تغییر رنگ بخش سازمان اسرار از مشکی به صورتی گلبهی.
* تلاش برای راه اندازی نهاد های مهم وزارتخونه ، مانند دفتر فرماندهی کارآگاهان.
* برگزاری کلاس های آموزشی زنده ماندن با اکسپلیارموس.


به جز مورد سوم و ششم که مربوط به ایفای نقشه باقی کار ها به صورت سوژه برای فعال کردن انجمن وزارتخونه س، یعنی تایپک های رول نویسی انجمن وزارتخونه را بالا بیاریم ( ) تا یه خورده پست بخوره و فعال بشه.

اما مورد سوم و ششم، در مورد سوم بگم چندین بار دیده شده که در چت باکس اختلافاتی پیش میاد و این اختلافات به جای باریک میکشه و باعث کدورت میشه که واقعا اهمیتی نداره، به همین دلیل ما افرادی رو مامور میکنیم که مراقب چنین اتفاقاتی باشن و در صورت بروز همچین موضوعاتی با فرد آغاز کننده برخورد کنند و قبل از آنکه کار به جاهای بد تر بکشه جلوشو بگیرن.

مورد ششم، در دولت قبلی هم تا حدی برگزار شد و برنامه ی جدیدی نیست، اما احتمالا برگزاری مسابقات بین سازمانی از برنامه های ماست. در این مورد مثل جام آتش از هر سازمان یک نفر به عنوان نماینده انتخاب میشن و به صورت رول نویسی با هم رقابت کنن.

نقل قول:
* تعامل با ناظران برای فعال کردن انجمن ها.
* دادن طرح و ایده ی جدید برای جذاب تر کردن انجمن ها.


این دو هم برنامه های دیگه ی من هستن. در مورد اول احتمالا تمام ناظرا هارو در جایی جمع میکنیم و با آن ها درباره ی مشکلات انجمنشون کمک میکنیم، تلاش میکنیم که با تیم ناظرانمون به کمک ناظری که انجمنش از نظر فعالیت کم اورده بریم و فعالش کنیم، حالا یا با دادن سوژه جدید یا با مسابقه یا هرچیزی.

گیبن

نقل قول:
سلام جناب هری پاتر میخواستم بشینیم تو ستادتون یه کم حرف بزنیم . تو ستاد خودمون بخوای وارد شی باید شام بخوری ، بخوای خارج شی باید شام بخوری .گفتم اینجا راحت باشیم . میخوام بدونم چرا باید اقدام به کاندیدا شدن بکنی بدون داشتن تضمینی برای حداقل ، چهل درصد آرا ؟


سلام گیبن خوش اومدی.

خب خیلی ها وقتی کاندید میشن رای جمع میکنن، بدون اینکه قبلش با بقیه هماهنگ کرده باشن، ما هم از این قاعده مستثنا نبودیم.

نقل قول:
خب میدونی بیشتر کسایی که میرن و حمایت میکنن از یک کاندیدی شاید حتی صحبت های اون کاندید رو نخوندن و فقط به خاطر دوستی و رابطه ای که از قبل داشتن حمایتش کنن ، شما چطور ؟ ایا در مدتی که اینجا بودین نتونستین دوستان حامیان و پشتیبانانی خوب پیدا کنی ؟


من دوستانه زیادی تو سایت دارم اما خب شرایط حاکم بر ایفای نقش اجازه نمیده که بخوان منو حمایت کنن در این مورد. حالا یا بی طرف باقی موندن و یا تصمیم گرفتن فرد دیگریو حمایت کنن من مجبورشون نمیکنم حتما از من حمایت کنن. اگه بدونم کسی که ازش حمایت میکنن لایق تر از منه اصلا ناراحت نمیشم همون طوری که تا الان نشدم.

نقل قول:
به نظر خودت چرا ستادت اینقدر خلوته ؟میخوام یه دلیل خوب بشنوم به جز معروف بودن دیگر کاندیدا ها در سایت و قدیمی بودنشون . موفق باشی هری پاتر زحمت بالا اوردن تاپیکتم کشیدم


به همون دلیلی که در سوال بالا گفتم، دوستان من یا بی طرف موندن یا شخص دیگه ای رو حمایت میکنن و یا شرایط ایفا مانع میشه.

ممنون بخاطر سوالات و تاپیک.


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "هری پاتر"
پیام زده شده در: ۲۲:۲۴ چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۴
#35
مورفین

چه خبره عامو!?

نقل قول:
اینجا مُقام و مسئول کیه؟! کی اینو تایید صلاحیت کرده؟! چه کسی پاسخگوست؟!


شورای وزنگاموت!

نقل قول:
آیا ریختن زِباله در جِنگل کار خوبیست؟!... خیر! آیا تایید صلاحیت یک قاتل کله زخمی کار خوبیست؟!... خیر! آیا رای دادن به یک کله زخمی قاتل ارباب لرد سیاه کار خوبیست؟!... خیر! آیا رای دادن به شخصی که با هرمیون گرنجر گندزاده دوست می شود، عاشق چوچنگشون می شود و بعد با جینی ویزلی فقیر مفلوک ازدواج می کند کار خوبیست؟... خیر!


قاتل؟ زباله ریز؟ چرا شایعه میکنی آقا؟ من تکذیب میکنم.

نقل قول:
آقاااااا! به من که دیگه نگو... هر کی ندونه، من که می دونم آرتور به خاطر پولت جینی رو به تو داد! جینی عاشق سیموس بود! سیموس عاشق جینی بود! جینی مال سیموس بود! تو مشتش بود! عه!


این دیگه واقعا کذبه محضه! جینی عاشقه من بود! با سیموس بودا! ولی بعدش فهمید من بهترم.

نقل قول:
اما از قضای روزگار... اخ اخ اخ اخ اخ! تو! ای گرگ غدّار! ای روباه مکار! ای گربه نره ی بیکار! ای کله زخمی بی عار! در سال دوم یا سوم مدرسه (دقیق به خاطر ندارم) به همراه خانم مالی ژله ای نگون بختشون و آقای آرتور فلک زده شون رفتید در گرینگاتز. اونجا برق گالیون های صندوق شما چشمای آرتور رو گرفت. چشمای مالی رو گرفت. اینا از همون روز با هم همفکری کردن گفتن اوه یس! بیبی! چه کسی بهتر از کله زخمی پولدار که بشه دامادمون؟ شما هم که خسته نباشید! این وسط کی سوخت؟... جینی ویزلی که عاشق سیموس فینیگان بود و بالعکس!


بازم که گفتی جینی عاشق سیموس بود! آقا آرتور ویزلی آدمه چشم و دل سیریه، این تهمتا بهش نمیچسبه، عجبا! بنده خدا سرش به وزارتخونه و زن و بچه ش و وسایل مشنگی گرمه، وقته همچین نقشه هایی نداره.

نقل قول:
بنده به عنوان یک پیشکسوت صنف ترانزیت داران این تایید صلاحیت رو نمی پسندم و فعلا همینا رو جواب بده تا بیام پرونده های سایر مفاسدتم رو کنم سر فرصت!... دکل می دزدی، ها؟


دکل؟

کدوم فساد؟ بیا آقا ما که ترسی نداریم.

پسرم

نقل قول:
باباجان؟ ستاد چی میگه؟ کاندیدای وزارت شدی تو؟


بله پسرم.

نقل قول:
پدرجان کوتاه بیا آخه کاندیدا شدنت چی بود؟ وزارت به کی وفا کرده به تو کنه؟ باشد که نباشد آقا باشد که نباشد! جمع کن کاسه کوزه تو تا رانده شدگانو نریختم جمش کنن!


امان از دسته، دستای پشت پرده.

کازه کوزه باباتو بهم بریزی از ارث محروم میشی.

* جواب الستور بزودی داده خواهد شد.


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۲:۰۱ چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۴
#36
مستند انتخاباتی


دوربین به آرامی در تاریکی شب پیش میرود و به خانه ی شماره ی دوازده گریمولد نزدیک شد، در به آرامی باز شد و به سوی آشپزخانه حرکت کرد. گوینده ی این مستند در حالی که تا دقایقی پیش با کارگردان درگیر بود، گفت:
- خانه ی گریمولد، مقر محفل ققنوس است اما به جز مقر محفل، خانه ی پسربرگزیده، هری پاترم هست. او در حال حاضر، ناظر این گروه بزرگ جامعه ی جادوگری است، او وظیفه ی رسیدگی به مقر محفل را دارد، اما کار او فقط به این کار محدود نمیشد، او سابقه ای طلایی دارد.

در آشپزخانه باز شد و دوربین روی هری پاتر زوم شد که در حال نقد بود. ناگهان دوربین با صدای مهیبی به زمین خورد و صدای اعضای محفل ققنوس شنیده شد:
- اینجا محرمانه س آقا! فیلم نگیر! فیلم نگیر! لو رفتیم!
- الان مرگخوارا میریزن سرمون!
- باید اسباب کشی کنیم!

ناگهان صفحه سیاه شد، کم کم نوری در صفحه به وجود آمد، از دور هاگوارتز پدیدار شد و متنی روی صفحه ایجاد شد:

هاگوارتز، سال قبل


دوربین از راهرو ها و کلاس ها گذشت تا به کلاس فلسفه و حکمت رسید، در باز شد و پروفسور تافنی که با لبخند به دانش آموزان درس میداد، پدیدار شد. در انتهای کلاس هری پاتر که مشغول گوش دادن به استاد بود، مشخص شد، دوربین بر روی او زوم شد و گوینده مجدد لب به سخن گشود:
- از اولین افتخارات او، افتخار برترین دانش آموز هاگوارتز در سال گذشته بود. وی با تلاش های خستگی نا پذیر در آخر سال با نمرات عالی، ترم را به پایان برساند و دو بار نیز برترین دانش آموز هفته شود.

با پایان سخن گوینده، صحنه به آخر ترم و زمان تحویل کارنامه پرید، هری با کلاه فارغ التحصیلی و با طومار کارنامه از هاگوارتز بیرون آمد و خوش حال و خندان در افق محو شد.

بعد از گذشت چند ثانیه، جمله ی " چند ماه بعد " در پایین صفحه درخشید، با محو شدن نوشته، آزکابان پدیدار شد. دوربین به آزکابان نزدیک شد و از دیوانه ساز ها و دیوار آزکابان گذشت و وارد دفتر مدیریت شد. هری پاتر در میان انبوهی از کاغذ ها بود و دست خود را میان مو هایش برد.

- او چند ماه پس از پایان هاگوارتز، به دلیل توانایی، از طرف دولت خاکستری به نظارت آزکابان در آمد، او اقداماتی برای آزکابان انجام شد که در فرم ثبت نام او برای وزارت نیز نوشته شده است، او پس از چند ماه دیگر به دلیل موفقیت در نظارت آزکابان مسئول تالار خصوصی گریفیندور شد که متاسفانه فیلمی درباره ی آن در دست نیست.

به آرامی صفحه سیاه شد و گوینده ادامه داد:
- او علاوه بر این افتخارات، صاحب رنک های مختلف برترین ناظر ماه، فعال ترین عضو محفل ققنوس و گریفیندور است، او با شعار " زخم شدگان " کاندیدای وزارت سحر و جادو است. قضاوت با شما ملت جامعه ی جادوگری که با کسی با این افتخارات رای بدید یا خیر. تا مستندی دیگر شمارا به مرلین و مورگانا میسپاریم، خدانگهدار.


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "هری پاتر"
پیام زده شده در: ۲۲:۳۲ سه شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴
#37
تراورز

نقل قول:
سلام حاجی کله زخمی! چطوری؟


خوبم شما چطوری حاجی؟

نقل قول:
من فقط ازت یک سوال دارم. از برنامه های جدی خودت می‌تونی چندتاشون رو نام ببری؟ برنامه هایی که عملی باشن و به ویزلی ها هم ربطی نداشته باشن.


بفرما! برو به جز استخدام ویزلیا، بقیه رو بخون بیش ترشم عملیه.

نقل قول:
آها یه سوال دیگه هم دارم. شما در دوره ی وزارت سیریوس بلک و سیوروس اسنیپ به زندان آزکابان تبعید شدید ولی بعد از مدّتی آزاد شدید، کاندید شدید، تایید صلاحیت شدید و حالا هم سیریوس بلک شما رو کاندید اصلح می‌دونه. می‌شه خواهشا بگی توی آزکابان دقیقا چه اتفاقی افتاد که وزیر سابقی که تو رو به زندان انداخت الان طرفدارته؟


تو که گفتی من فقط یه سوال دارم.

خب به نظرم ربط آنچنانی به هم نداره، شما فکر کن با یه فرد غریبه دوئل میکنی، شکست میخوری و وقتی خوردی زمین میاد دستتو میگیره و بلندت میکنه و باهم دوست میشین، اون وقت شما وقتی باهاش دوستی به ازش بدت نمیاد چون شکستت داده چون دوستین. اینم تقریبا همون وضعیت، من تو دولت قبلی به آزکابان افتادم، درست! اما وقتی آزاد شدم که دیگه باهاشون دشمن نیستم چون کاره دولت خاکستری تمومه. فکرم نمیکنم وزرای قبلی با من دشمنی داشته باشن. وقتی کاره دولت تموم میشه یعنی همه ی اون موضوع هایی که اتفاق افتاده تمومه پس دلیلی برای دشمنی نیست.


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "هری پاتر"
پیام زده شده در: ۱۷:۵۳ سه شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴
#38
سیریوس

ممنون از تعریفات، حمایتتم خیلی ارزش داره.

مورگانا

نقل قول:
1-چطور اقای پاتر کاندید وزارتی شده که خودش در امضاش شعار داده باشد که نباشد؟


ما خودمونو به کسی تحمیل نمیکنیم، کسی که بخواد حمایت کنه فرقی نداره شعار تو امضاش باشه یا نباشه، حمایت خودش رو انجام میده.

نقل قول:
2- چه طور یه آدمی که حتی دوره هاگوارتزشو به پایان نبرده میاد و کاندید وزارت میشه؟ بر حسب چه تجربه ای؟


تو سوال ایرما هم جواب دادم که سال آخر اختیاری بود منم که درگیر ماموریتی بودم که پروفسور دامبلدور بهم داده بود، منم کاندیدای بی سوادی نیستم که وگرنه تو وزارتخونه کارآگاه نمیشدم. تجربه اش بالاخره تو امور مختلف جامعه جادوگری بدست اوردم.

نقل قول:
3- چطور تونستید آزاد شید اونم در حالیکه سوروس اسنیپ از بزرگترین دشمنان شماست. چه تضمینی وجود داره که شما و حامیانتون ایشون رو مسموم نکرده باشید. جامعه با بودن شما امنیت خواهد داشت؟ وقتی شما بزرگترین دشمن رب الارباب، لرد ولدمورت کبیر هستید، ایا قادر به تامین امنیت مردم خواهید بود در حالیکه خودتون امنیت ندارید؟


خب قطعا زمان دولت سیوروس اسنیپ تموم شده بود و وقتی عمر دولت تموم میشه دیگه اجباری به نگه داشتنه زندانیان تو آزکابان نیست از طرفی اگه من ایشونو مسموم کرده بودم زود تر از زمان پایان عمر دولته خاکستری آزاد میشدم. جامعه از وجود ما احساس امنیت میکنه چون در طی چند سالی که تو سازمان های مختلف وزارتخونه عضو بودم تا حالا ازاری از طرفه من به جامعه جادوگری نرسیده. درسته با وجود ولدمورت من امنیت ندارم اما دولت من با عاملینه به هم زدن امنیت برخورد خواهد کرد.

نقل قول:
4- اگر بر فرض محال به وزارت برسید بودجه شما صرف چه مواردی میشه؟ نجات ویزلی از خطر مرگ یا سوء تغذیه؟ شما با ویزلی رابطه نزدیک دارید و شکی نیست که به خاطر محبت هاشون میخواید بهشون کمک کنید چه تضمینی هست که محبت شما جای شایسته سالاری رو نگیره؟


بخشی از بودجه، تکرار میکنم بخشی از بودجه صرف افراد ضعیف جامعه ی جادوگری که نظر مالی تو مضیقه هستن اختصاص میدیم اما بهشون ماهی نمیدیم بلکه ماهیگیری یاد میدیم، یعنی با ایجاد شغلی با در آمد خوب سعی میکنیم مشکلاتو حل کنیم، اما راجب شایسته سالاری، من تو برنامم گفتم که از ویزلیا تو دولتم استفاده میکنم اما نه از همشون، صد درصد اونایی که شایستگی بیشتری دارن، باقی پستای دولتی هم به افرادی که واقعا تو اینکار واردن میدم تا بتونم بهترین وضعیتو برو جامعه به وجود بیارم.

* جواب تراورز بزودی خواهد داده شد.


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۳:۵۷ دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴
#39
نقد پست 107 نوزده سال بعد - رون ویزلی

حالا نمیشه پروفسور نباشه؟

احوالات؟ اولین نقدت هم زمان با اولین نقد منه، چه جالب واقعا. خب دیگه خوش و بش بسه، میریم سره نقده پستت.

خب، ظاهر پستت اولین اشکاله، میدونم برات تو تالار گریفیندورو هم تو پیام شخصی توضیح دادم که چیه اما برای اینکه ملکه ذهنت باشه دوباره اشکالات ظاهر پستتو برات میگم، اولیش اینکه بین پاراگرافات دو تا اینتر بزن که تو هم تو هم نشه، بعد خواننده پستت تا ظاهرشو ببینه در بره. برای مثال:

نقل قول:
باد همچون شلاقی به صورتش برخورد می کرد اما چنان در فکر غرق شد که سرما را احساس نمی کرد. بر جای خود ایستاده بود و برای لحظه ای سرمای هوا را فراموش کرده بود.
ان سوتر در دنیایی دیگر هری ،هرمیون و رون که پس از مدتی طولانی دویدن ،خسته شده بودند دیواری پیدا کردند و در حالی که از خستگی کم شده بودند


باید تبدیل بشه به:

نقل قول:
باد همچون شلاقی به صورتش برخورد می کرد اما چنان در فکر غرق شد که سرما را احساس نمی کرد. بر جای خود ایستاده بود و برای لحظه ای سرمای هوا را فراموش کرده بود.

ان سوتر در دنیایی دیگر هری ،هرمیون و رون که پس از مدتی طولانی دویدن ،خسته شده بودند دیواری پیدا کردند و در حالی که از خستگی کم شده بودند


مورد دوم اینه که بعد از دیالوگت که قراره متن بیاد هم دو تا اینتر بزن، این هم باعث تو هم تو هم شدنه پست میشه، اینم برای مثال:

نقل قول:
-هرمیون منظورت از اینکه گفتی «شايد پرفسور دامبلدور تو اين زمان چيزي به تو گفته و يا چيزي از تو خواسته كه فقط هري پاتري كه در اين زمانه ميدونه نه تو!» چی بود؟
هرمیون که مشتاقانه منتظر این پرسش بود سریع حالت متفکرانه به خود گرفت و جواب داد:


باید تبدیل بشه به:

نقل قول:
-هرمیون منظورت از اینکه گفتی «شايد پرفسور دامبلدور تو اين زمان چيزي به تو گفته و يا چيزي از تو خواسته كه فقط هري پاتري كه در اين زمانه ميدونه نه تو!» چی بود؟

هرمیون که مشتاقانه منتظر این پرسش بود سریع حالت متفکرانه به خود گرفت و جواب داد:


خب بریم سره مورد بعدی.

نقل قول:

- یعنی پس هری ای وجود داره دیگه پس ممکنه پروفسوردامبلدور چیزی بهش گفته باشه


و همیشه این جمله ی جیمز سیریوس پاتر تو ذهنت باشه، " شکلک جای نقطه رو نمیگیره! " یعنی جمله ت که تموم شد، یه نقطه بزار، بعد شکلکو بزار. مثل الان. خب مورد بعدیی که باید تو پستت بدونی اینه که پستت الان سراسر دیالوگه، به جز دو تا پاراگراف تو اولش دیگه فضا سازی توش دیده نمیشه، قبول دارم تو پست طنز آنچنان نمیشه فضا سازی کرد ولی میتونی از اضافه کردنه پاراگراف برای اضافه کردنه باره طنزه پستت استفاده کنی که هم پستت فضا سازی به خودش بگیره هم طنز بهتری ارائه بدی که جفتش به نکات مثبت پستت اضافه میکنه.

نقل قول:
-نویل؟؟؟


اینجا نیازی به سه تا علامت سوال نیست، یدونه هم منظورو میرسونه، اگر میخوای تعجب و سوال رو باهم نشون بدی از " ؟! " استفاده کن که نیازی به سه تا علامت سوال نباشه، خب تا همین جا بسه.

رون تو نویسنده ی خوبی هستی، فقط یه مقدار تو ظاهر پست و قسمت درونی پستت اشکال داری، قسمت درونیشو بهت نگفتم چون تا کسی ظاهر پستشو مرتب نکنه، خواننده زیاد به درون پستش توجه نمیکنه. تو کسی هستی که از نقدات استفاده میکنی و این خیلی خوبه، مطمئنم با این پشتکارت بعد از یه مدت بهترین رولا رو مینویسی.

موفق باشی دوسته من!


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "هری پاتر"
پیام زده شده در: ۲۲:۱۱ دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴
#40
نقل قول:
پاتر راسته به نفع هاگرید قراره بکشی کنار؟


در موردش فکر میکنم!

نقل قول:
مامان و بابات مدیرن بس نیس؟ تا کی زیر یوغ استکبار پاتر ها؟ تا کی نادیده گرفتن اصالت؟ تا کی کله پاتر روی هدر؟!


نه بس نیست.

تا وقتی که کلا همه پاترا مدیر بشن ادامه میدیم.

نقل قول:
ولی جدا از شوخی، فکر می کنی تجربه لازم رو داری؟ با توجه به نظارت محفل که تو سوابقت بوده، تو وزیر شی محفل قدرت میگیره بالاخره ما از این رخوت و سکون در بیایم؟


والا تجربه کار تو دولتو داشتم ولی به عنوان وزیر تا حالا تجربه کار نداشتم، ولی فکر کنم با یکم راهنمایی بتونم تجربه لازمو بدست بیارم، والا قدرت گرفتن محفل تو دستوره کار ما هست ولی خب یکم حمایت میطلبه که ایشالله اگه حاصل بشه، بزودی از سکون در میاد.

نقل قول:
و چه هیجان هایی به سایت تزریق می کنی؟


مسابقاتی بین تمام سازمان هایی که زیر مجموعه وزارت خونه هستند، یه چیزی تو مایه های جام آتش فعلی یکی از هیجان هاییه که مد نظر دارم، حالا برنامه های زیادی میشه ارائه داد که هر وقت وزیر شدم، انجامشون میدم.


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.