هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۱۲:۲۸ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۲
#41
مثل همیشه، لرد ولدمورت!!



پاسخ به: جادوگر ماه
پیام زده شده در: ۱۲:۲۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۲
#42
مورفین گانت!!



پاسخ به: بهترین ایده
پیام زده شده در: ۱۲:۱۸ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۲
#43
معلومه که مورفین گانت بخاطر بنیاد مورخان شایسته ی این رنکه!



پاسخ به: باغ وحش
پیام زده شده در: ۱:۲۰ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۲
#44
خلاصه:
ریونی ها می خوان به کمک حیوونای باغ وحش جام هاگوارتز رو ازآن خودشون کنن! مدیر باغ وحش دلوروسه و تعدادی از بچه ها میرن تا مخش رو در همین راستا بزنن.
پادما می گه خانوما هنگام بیگودی پیچیدن موهاشون حسابی دست و دل باز میشن و باید وقتی دلوروس در حال انجام اینکاره ازش درخواست کنیم.
حالا هم ریونی ها پشت در دفتر دلوروسن. فقط یه مشکلی هست... دلوروس که هنوز از خواسته ی اونا بیخبره درو به روشون باز نمی کنه!
_________________________________



- حالا دستاتونو از زیر در نشون بدین! .

آماندا که بیش از حد عصبانی شده بود پاش رو جلو برد تا لگدی نثار در کنه و هم خودش و هم بقیه ی ساحره های مضطرب رو راحت کنه. الادورا دستش رو به نشونه ی توقف آماندا بالا برد و زمزمه کرد: ما باید گفتگوی دوستانه ای داشته باشیم!

سپس دلوروس رو مخاطب قرار داد: ببین، ما نه آقا گرگه ایم و نه می خوایم تو رو بخوریم. زود باش در رو باز کن!

و چون فکر می کرد خودش هم یکم طلبکارانه حرف زده ادامه داد: ...خانوم خوشگله.

صدای دلوروس از پشت در شنیده شد: منو مسخره می کنی پیرزن(؟!) ؟ چرا آخه؟ خدایا چرا منو زشت آفریدی مضحکه ی اینا بشم؟

آماندا دوباره به سمت در شیرجه زد که با تلاش 4 ساحره ی دیگه حمله ش ناکام موند. اینبار فلور جلو اومد.
- ببین دلوروس جونم، منو تو دردهمو می دونیم. اصلا ما تو یه جبهه هستیم!

لینی: قانون کپی رایتو زیر پا نذار بوقی!
- داشتم می گفتم...اصلا ببین! الان نصفه شبه و ما هم 5 تا ساحره ی جوون...

نگاهی به صورت پر چین و چروک الادورا انداخت و حرفش رو تصحیح کرد: 4 تا ساحره ی جوون...

فلور نگاهی به آماندا که در حال له شدن زیر دست و پای ساحره ها بود انداخت و گفت: 3 تا ساحره ی جوون...

دوباره به آماندا نگاه کرد و گفت: ببخشید... همون 4 تا ساحره ی جوون و بی پناه هستیم تو یه مدرسه پر از گرگ! در رو باز کن دلوروس! :worry:

هر 5 ساحره که به طور ناگهانی احساس بی پناه بودن تو یه مدرسه پر از گرگ کرده بودن شروع به جیغ زدن و حمله بردن به سمت در کردن.
- دلو!!
- هلپ آس دلو!!

صدای دلور,س به گوششون رسید: صبر کنین من یه چیزیو چک کنم...

صدای دور شدن قدم های دلوروس به گوش ساحره ها رسید. بعد از چند ثانیه که ساحره ها با چند نفس عمیق و یاد آوری اینکه اونا ساحره هستن(تازشم یکی شون خون آشام( ) و اون یکی هم یک فسیل زنده( ) بود! ) آرامششون رو بدست آوردن دلوروس برگشت.
- من رفتم ماه رو چک کردم! ماه کامل نیست؛ امشب از گرگ و گرگینه خبری نیست دوستان! حالا برین خوابگاهتون کلی کار دارم!

آماندا در حالی که دندون هاش رو روهم می سابید بلند شد تا کل دفتر رو روی سر دلوروس خراب کنه؛ بر طبق انتظار دوباره جماعت ساحره رو سرش خراب شدن و جلوی انجام این امر خطیر رو گرفتن.

اینبار لینی شروع به حرف زدن کرد: ببین دلو، تو که مدیر مردمی ای بودی! حالا هم نمی دونم چرا بهونه میاری...وا کن درو باو!


ویرایش شده توسط آماندا بروکل هرست در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱۶ ۱:۳۵:۰۶
ویرایش شده توسط آماندا بروکل هرست در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱۶ ۱:۳۹:۲۳
ویرایش شده توسط آماندا بروکل هرست در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱۶ ۱:۴۳:۵۶
ویرایش شده توسط آماندا بروکل هرست در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱۶ ۲:۰۱:۱۹
دلیل ویرایش: دلم می خواد آخه!!!


پاسخ به: بهترین عضو تازه وارد
پیام زده شده در: ۲۲:۳۴ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲
#45
رای من الادورا بلک است!!!



پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۲:۴۱ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲
#46
1- انواع مغز های چوبدستی را بنویسید!( 5 مورد و هر مورد 1 امتیاز)

1. ریسه قلب اژدها 2. پر ققنوس 3. موی پریزاد 4. موی دم تک شاخ 5. برگ سوزنی نوعی درخت جادویی


2- انواع جنس چوبدستی های جادوگری را بنویسید.( 3 مورد و هر یک امتیاز!)

- چوب درخت زبان گنجشک (Ash)
- چوب درخت صنوبر (Fir)
- چوب درخت مو (Vine)


3- تفاوت طول چوبدستی های حال حاضر و عصاهای جادوگری زمان قدیم، چه تفاوتی را در مقدار انرژی خروجی برای انجام جادو ها باعث میشد؟ ( با استفاده از قوانین فیزیک مشنگی!) ( 10 امتیاز)


من با همه ی همه ی دوستان مخالفم!

استاد به نظر من چوبدستی هر چقدر بلند تر باشه جادوش بیشتره!! اگه چوبدستی کوتاه بهتره پس جامعه ی جادوگری باید تا الان چوبدستی های میلی متری و نانومتری هم می ساخت!!!!

هر چقدر طول و قطر چوبدستی جادویی ما بیشتر باشه وردی که بر لب هامون جاری می کنیم و از دست به سمت نوک چوب جاری میشه و کم کم حالت مادی پیدا می کنه، انرژی پتانسیل بیشتری بهش منتقل میشه و هنگام خروج از چوبدستی انرژیش بیشتره.

متوجه می شیم که هر چی طول چوبدستی یا عصا بیشتر باشه انرژی بیشتری آزاد می شه. حدود 5 قرن پیش عصاهای جادوگری ای مد بود که داخلشون مغز وجود داشت و خیـــــلی قدرت مند بودن! اما اون ها هم خیلی زود از رده خارج شدن. دلیل اینکه امروزه از عصا استفاده نمی شه اینه که جای زیادی اشغال می کنه و مثل چوبدستی به راحتی مخفی یا استتار نمی شه.

الان یه لحظه تصور کنین از اون عصا های عظیم طلسمایی به قطر 1 میلی متر خارج بشه، خو ضایع نیس؟

4- تفاوت در چوب به کار رفته در ساختار چوبدستی های جادوگری، چه تاثیری در قدرت آنها دارد؟ ( با استفاده از قوانین علوم تجربی مشنگی!) ( 10 امتیاز)

اگه چوبدستی شما از چوب درختی ساخته شده باشه که آب رو به خودش جذب می کنه، چوبتون تو مناطق مرطوب خوب عمل نمی کنه و قدرت نداره یا اگه نوع چوب خیلی سبک باشه، توی بادهای شدید چوبدستی مقداری از انرژی جادوگر رو صرف ثابت نگه داشتن خودش می کنه در نتیجه قدرت خروجی کمتره!
در ضمن هر چقدر چوب چوبدستی محکم تر باشه انرژی بیشتری منتقل می کنه و بهتره.


5- چوبدستی مرگ چرا بدون هیچ یک از مغز های شناخته شده بود و فقط از چوب تشکیل شده بود؟ ( 2 امتیاز)


برا اینکه چوبدستی ساخته ی مرگ بود! مرگ! استاد اونجوری نگاه نکن، من کاملا مودبم
به هر حال طرف مرگه. باید یه اعجازی چیزی داشته باشه که ملت به مرگ بودنش ایمان بیارن. اگه قرار بود یه دم تک شاخم بذاره تو چوبه که کار قابل توجهی انجام نداده بود؛ هری پاتر با اون بیماری های روانی و ذهن کندش هم می تونه این کارو بکنه!
مرگ بجای مغز، مقدار زیادی از انرژی خودش قرار داد توی چوب. به همین خاطره که چوبدستی قدرت خیلی بیشتری پیدا کرده!

تکلیف اضافی: یک رول بنویسید و در آن نحوه ی اختراع اولین چوبدستی جادوگری توسط آبراهام اولیوندر را بنویسید.( 7 امتیاز)

هنگام غروب


آبراهام کوچولو، به چند تا از همسن و سال های جادوگر خودش نگاه می کرد که در حالی که روی عصا های جادوگری پدر یا مادرشون نشسته بودن، در حال اسب سواری بودن.
- منم می خواااااام!

یکی از اون بچه ها که موهای بور و صورت رنگ پریده ای داشت دست از عصا سواری کشید، پیش آبراهام اومد و گفت: چرا به بابات نمی گی عصاش رو بده بهت؟ آهان...چون بابات یه ماگل بی موهبته! برو دور و بر ما نپلک گندزاده!

آبراهامِ مشنگ زاده با ناراحتی از بچه ها دور شد و به سمت جنگل کنار خونشون رفت.
- اصلا خودم برای خودم عصا می سازم!

از اونجایی که بی نهایت کوتوله بود، نتونست شاخه ای بلند تر از نیم متر از درخت ها بکنه. آبراهام با خوشحالی به عصای جادوییش نگاه کرد. به ذهنش رسید که برای تزیینش از برگ درختی که همه می گفتن جادوییه استفاده کنه.
- حالا همه ی بچه ها به من حسوی می کنن!

آبراهام به سمت درخت جادویی به راه افتاد. وقتی بهش رسید یه مشت از برگ های سوزنی مانندش رو کند و دور چوبدستیش کشید.
- بهتره امتحانش کنم!

پسربچه چوبدستیش رو به تنه ی درخت چسبوند و بدون فکر فریاد زد:‌اینسندیو!

با قدرت جادویی که اون زمان از یه بچه بعید بود، نوری از سر چوبدستی خارج شد و به تنه ی درخت خورد و درخت، تو یه چشم بهم زدن آتیش گرفت.

آبراهام به خودش اومد و دید که علاوه بر درخت، چوبدستی خودش هم آتیش گرفته! اون رو انداخت و با صورت خیس اشکش صحنه ی جرم رو ترک کرد.


شب

مردم جادوگر و مشنگ به سمت جنگل می دویدن تا آتیش سوزی رو متوقف کنن. آبراهام در حالی که قاطی جادوگر ها شده بود وارد جنگل شد و شاخه ی نیم متری دیگه ای رو کند. همپای مردم به سمت درختای آتیش گرفته آگومنتی می فرستاد (و صد البته نتیجه ای نمی گرفت) که بوی عجیبی به مشامش رسید. بلافاصله منبع اون بو رو شناخت؛ تک شاخ مرده ای که روی زمین افتاده و نصف بدنش سوخته بود. همونطور که به اون صحنه نگاه می کرد چیزی به ذهنش رسید. وقتی چوب جادوییش به تنهایی کار نمی کرد پس یعنی یه نیروی جادویی خارجی(یعنی بجز دست خودش) هم لازم داشت! اون درخت یه موجود جادویی بود....درست مثل همین تک شاخ!

دستش بی اختیار به سمت دم تک شاخ که کمی تا قسمتی سالم مونده بود رفت و مشتی از موهاشو کند....

و اینجوری بود که اولین چوبدستیِ ثبت شده، اختراع شد!!



پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۶:۱۴ یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۲
#47
1. به نظر شما چه بلاهایی طی سالهای دوران دانش آموزی تا ولدمورتی سر تام ریدل اومده که به این روز افتاده؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)

قضیه ی تغییر شکل لرد ولدمورت، از روزی شروع میشه که ایشون به دنبال یه گل نایاب برای یکی از معجون های مخوفش بوده. بعد از اینکه اون گل رو تو جنگل های مخوف آلبانی پیدا می کنه با شور و شوق وصف ناپذیری با سر به سمتش شیرجه می زنه و موهاش گُلی میشه. از همون شب بوده که..... نشونه های یه بیماری ناجور تو لرد پیدا می شه.
چشماش از شدت اشک ریزی قرمز می شه و پوستش مثل گچ سفید می شه. دماغشون هم از بس آبریزش داشته و لرد با دستمال می پاکیدتش قرمز و زخم و زیلی میشه و در نهایت به وضعی می رسه که از شدت ازدیاد آب دماغ و پاره شدن مویرگ هاش و فین کردن های ناجور لرد کنده میشه.

پزشکان متخصص اون زمان که پی برده بودن گَرد یه گل مخوف و خطر ناک لای موهای لرد فرو رفته و باعث پیدایش یه آلرژی شده بوده، موهای لرد رو از ته می زنن و چون می ترسیدن در صورت نزدیک شدن به لرد اون ها هم این بیماریو بگیرن این کارو از راه دور و با جادوی بسیار قوی ای انجام می دن.

بعد از مدت کوتاهی، علایم آلرژی متوقف می شه. فقط چشم، مو، پوست و دماغ(صد البته!) لرد نتونستن سلول های خودشون رو بازسازی کنن و به همون وضع باقی موندن.


2. جیمز چرا دیر رسید سر کلاسش؟ (5 امتیاز)

رفته بود مجوز پخش تصاویر خصوصی لرد و مورفین رو بگیره! به هر حال پخش تصاویر وزیر مملکت و خواهر زادشون الکی که نیست!!
البته گرفتن مجوز برای یه کپه لباس و کسی که دانش آموزا، 24 ساعت شبانه روز ایشون رو زیارت می کنن کار سختی نبود؛ فقط وقتی که مدیریت فهمید جیمز یه جوجه نهنگ قاتل گوشت خوار رو که هنوز هیچی نشده بهش می گن "آقای" بلوپ با بچه های معصوم مردم تنها گذاشته و هر آن خطر سفر علمی بچه ها به اندر شکمش وجود داره، کار به انتظامات کشیده شد!

3. حضور آقای بلوپ در کلاس چه فایده ای داشت؟ (5 امتیاز)

همونطور که تو سوال بالایی اشاره کردم بلوپ جان دیگه آقایی شده برای خودش و فقط زن گرفتنش رسیده! حضورش تو کلاس فقط برای بلوپ و باباش(جیمز) فایده داشت که بالاخره آقای بلوپ مناسب غلامی بچه نهنگ ماده ای دیده شد و عروسی قراره هفته ی بعد تو همین کلاس صورت بگیره!
نقل قول:

البته برای شخص من فایده داشت...من یه بچه نهنگ ماده دارم، به کنیزی می پذیرین؟ پسندیدیم پسرتونو!


فایده ش هم اینه که از یه جلسه درس خبری نیس!

در ضمن با توجه به اینکه حضور آقای بلوپ باعث ساکت شدن بچه ها شد و جیمز هم به همین دلیل از بچه ها امتیاز کم کرد، میشه گفت بساط کیف جیمز رو فراهم کرده( بدون شوخی نمره کم کردن کیف می ده!)



4. یه نقاشی از مورفین گانت قبل از اعتیاد و بعد از اون برام بکشین. اگه دوس دارین می تونین چندتا تصویر بکشین و به مرور اعتیادشو نشون بدین تا لحظه ی تبدیل شدنش به یه کپه لباس! بدون استفاده از جادو {فتوشاپ!} با نرم افزار paint که رو سیستم همه تون هست! نقاشیتون هر چقد کثیف تر و شلخته تر امتیازتون بالاتر، هر چقد تمیزتر و سوسول تر و با استفاده از نقاله و گونیاتر (!) امتیازتون کمتر! (10 امتیاز)

ایناش!


ویرایش شده توسط آماندا بروکل هرست در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱۳ ۱۶:۲۵:۲۴
ویرایش شده توسط آماندا بروکل هرست در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱۳ ۱۶:۴۳:۴۴


پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۳:۲۵ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲
#48
1) نظرتان در مورد ازدواج ماگل ها و جادوگر ها چيست؟ توضيح داخل درس را حتما بخوانيد و علاوه بر آن مي توانيد نظر خودتان را هم بگوييد يعني نظر دالاهوف را نقد كنيد يا تاييد كنيد و دليل تاييدتان را بنويسيد و يا تكميل كنيد. (۱۰ نمره)


ببینید پروفسور جان شما اینجا اومدین گفتین مروپ که با یه مشنگ ازدواج کرد بدبخت شد و مامان بابای هرمیون که هر دو مشنگ بودن خوشبختن! پس از حرف های شما اینطور نتیجه می گیریم که: جادوگر با جادوگر، مشنگ با مشنگ/کند همجنس با همجنس پرواز!! حالا هر چقدر هم خوب باشن این خوبی رو فقط به خودشون نشون می دن نه به ما جادوگرا!

من با نظر پروفسور دالاهوف که می گه مشنگا باید با مشنگا ازدواج کنن و افرادی مثل والدین ارباب نباید، موافقم ینی با ازدواج مشنگ با جادوگر مخالف هستم! من دنیا دیدم...اینا رو می فهمم! نذارین عشق چشماتونو کور کنه!

هم اکنون توجه شما رو به یه سری گفتگو جلب می کنم:

1.همسر مشنگ : عزیزم...قد من به اون جعبه نمی رسه! میشه جادو کنی اونو از بالای کمد بیاری پایین؟ گفتم که تو این خونه دست به چهار پایه نمی زنم! :pretty:
2.شوهر مشنگ شما در حال تماشای فوتبال مشنگی است و شما به آرامی بچه ی بیشعور و ونگ ونگویتان را که بیشک رگ مشنگی پدرش را به ارث برده است می خوابانید. درست در زمانی که حنجره ی ملعون کودک آرام گرفته و چشمانش بسته می شود....
- گــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل! توی دروازه!
- ونـــــــــــــــــــــــــــــــــــــگ! (نه انگار قیافه ی نوزاد هم به پدرش رفته)
3. همسر مشنگ: ببین، من به اون پودر های پرواز اعتمادی ندارم! ارزون هستن که هستن! طرز کارشون برای من روشن نیست پس غیر قابل اعتمادن! همین الان 000...4000$ بده برم یه بلیت هواپیما بخرم برای خودم. تو با همون شبکه ی پروازت بیا!


می بینین؟ ازدواج یه مشنگ با جادوگر چیزی جز دردسر به ارمغان نمیاره و شما رو بدبخت می کنه کلن!




۲) دالاهوف با چه اصواتي در كلاس خميازه ميكشيد؟ سه مورد ذكر كنيد. (3 نمره)



هاااااااااااااااااااااام
هوووووووم
هيييييييييييم



۳) جاهاي خالي را با عبارات مناسب پر كنيد.
_ شماره حساب گرينگوتز پرفسور دالاهوف
( !@#$%^&*() ) در واقع همان شماره حساب گرینگوتز ارباب می باشد، به همین دلیل هنگامی که پروفسور دالاهوف به صندوقش مراجعه کرد و دید خالی است، متوجه نشد ارباب تمام رشوه ها را برداشته و فکر کرد دانش آموزان سر کارش گذاشته اند؛ به همین دلیل پروفسور از دانش آموزانی که به او گفته اند برایش پول واریز کرده اند نمره کم کردهاست. (۵ نمره)

_ دانش آموزاني كه با شنيدن عبارت ازدواج ماگل و جادوگر لب هايشان را گاز گرفتند
انسان هایی منطقی، دنیا دیده و نسلِ آینده ساز هستند. (۵ نمره)

_ دانش آموزاني كه موافق ازدواج ماگل و جادوگر بودند کتاب های آبکی م.مودب پور زیاد خوانده اند و کلا در تخیل سیر می کنند، مایه ننگ جامعه ی جادوگری اند و بعضی هایشان هم فکر می کنند نباید به ماهیت طرف نگاه کرد، خواستگارشان چه سانتور بود چه مشنگ و چه جادوگر، باید جواب مثبت داد. آنها ترشیده هستند. (۵ نمره)

۴) اگر عاشق بشويد.. با يك ماگل ازدواج ميكنيد؟ فقط بله يا خير. ( ۲ نمره)

خیر!


۵) نام ماگل ها و جادوگرهايي كه در كتاب هاي هري پاتر با يكديگر ازدواج كرده اند را بنويسيد.


مروپ گانت(ج) و تام ریدل پدر(م)
توبیاس اسنیپ(م) و آیلین پرنس(ج)
والدین سیموس فینیگان
و مامان بابای همه ی کسایی که گفتن ما دورگه ایم!

دقت کنین تد تانکس جادوگر مشنگ زاده بوده، نه مشنگ!!


ویرایش شده توسط آماندا بروکل هرست در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱۲ ۲۳:۳۰:۵۶


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۵:۲۶ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۲
#49
1.نظر شما در مورد اسطوره ی خانه داری مالی ویزلی چیست؟

همچی موجوداتی، کشته باید گردند! جاان آیلین؟ برم یه بار دیگه اسم سازمان رو بخونم؟ حمایت؟ آهان!

اهم...به نظر من این مالیه کاملا شستشوی مغزی شده. ببینید آرتور ویزلی چطور دست و پای این زن رو که قبلا موجودی بسیار زیبا و سرزنده و اینایی بود بسته! اولا بهش اجازه ی کار نداده، دوم(نه دوما) 7 تا بچه آویزونش کرده!
ضرر این زندگی هم بهشون رسیده! علاوه بر اینکه این خانواده آخر ماه ها میز گاز میزنن از فرط گشنگی، فرزندانشون هم گرفتار دوستان ناباب شدن و به تباهی کشیده شدن!(مثل پرسی، رون و جینی ویزلی)

نتیجه اینه که مالی و امثال اون واقعا به حمایت نیاز دارن تا به خودشون بیان و زندگیشون رو با دست خویش بسازن

2.در صورت مواجه شدن با این صحنه چه واکنشی نشان می دهید؟

پاپکورنی در آورده، روی زمین چهار زانو میشینیم و به تشویق بانوی قهرمان می پردازیم. ایشون خودشون از پس کار ها بر میان! :pretty:

3.کدامیک از وسایل زیر را انتخاب می کنید؟به چه منظوری؟
الف)ساطور
اینو! اینو اینو اینو! به منظور فرو نشوندن وسط سینه ی یه نفر(حالا هر کی) جهت تزیین جنازه ش!

برای دفاع از ساحره ها، نیازی به اشیاء و ابزار ندارم. یا خون زیر پا گذارنده ی حقوق رو بیرون می کشم، یا با دستام قلبش رو از بدنش خارج می کنم، یا با همین دستام سرش رو می کّنم می ذارم رو سینه ش.

4.نظر شما در مورد صاحب این تصویر چیست؟


نظر؟؟نظری ندارم به ایشون

5.چه توقعی از سازمان حمایت از حقوق ساحرگان دارید؟

هر چی که بانوی اعظم دربار، آیلین پرنس بفرمایند! حرف من حرف رییس سازمانه!


ویرایش شده توسط آماندا بروکل هرست در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱۰ ۱۵:۳۲:۱۰


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۵:۴۸ شنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۲
#50
1- شعر گرگینه ی دهه شصت را از لحاظ روحیات و شخصیت و علاقه مندی های شاعر، نقد و بررسی کنید و بگویید چه عاملی باعث شده است که گرگینه ی گمنام این شعر را بسراید. ( 15 امتیاز)


این گرگینه ی افسرده از طبیعت خودش ناراضیه و نمی خواد به دیگران صدمه برسونه. روحیه اش هنوز انسانیه و از اینکه می بینه اطرافیانش ازش متنفرن عذاب می کشه و تنهایی رو به نگاه های ناجور مردم و اون بره میش بی پروا(کسی که احتمالا گرگینه رو دوست داره اما گرگینه نمی خواد بلایی سرش بیاره) ترجیح می ده.
در جای جای شعر گفته شده که گرگینه هه دیگه به اینجاش(اشاره به بالای سر) رسیده و نمی تونه تحمل کنه و می خواد خودش رو بکشه و ملتی رو راحت کنه!

عامل هم که بهش اشاره شد تو جملات بالا. افسردگی، مطرودیت، عذاب!


2- بر اساس آموخته های خودتون از دروس دفاع در برابر جادوی سیاه و موجودات جادویی، ملاک های تشخیص یک گرگینه را بنویسید. ( هر مورد 1.5 امتیاز و حداکثر امتیاز 9)



اگه بخوایم یه گرگینه رو از یه انسان تشخیص بدیم، گرگینه ها:
1. بوی خاصی می دن (که معمولا یه خون آشام اینو می فهمه)
2. خیلی زود اعصابشونو از دست می دن.
3. هر چی به شب ماه کامل نزدیک تر میشیم حال اینا بد و بد تر میشه
4. بدن داغی دارن
5. قدرت بدنی شون بالا تره
6. اگه تحریک بشن(مثلا بی خود و بی جهت بزنین پس کله ش) و اونام وحشی بازی در بیارن(مغزتون رو بین دستاشون بترکونن) متوجه تغییری تو ظاهر چشماشون میشیم.


و اگه بخوایم یه گرگینه رو از گرگ تشخیص بدیم، گرگینه ها:
1. هیکلشون خیلی بزرگ تر از گرگه
2. شب ماه کامل پیداشون میشه
3. قدرتشون بیشتر از گرگ هاست
4. روی دو پا حرکت می کنن و هیکل خمیده ای دارن
5. به طور ناگهانی به آدم حمله می کنن
6. خیلی راحت نمی میرن. باید یه چاقوی نقره رو تو سینه شون فرو کرد و در صورت در دسترس نبودن چاقو قلبشون رو از تو سینه شون بیرون کشید.
7. سریع ترن



3- انواع گرگینه ها را نام ببرید. ( 6 امتیاز)

1. گرگینه هایی که از گاز یه گرگینه تو شب ماه کامل تبدیل شدن و شبی که ماه کامل باشه تبدیل می شن. مثل ریموس لوپین

2. گرگینه هایی که ژن گرگینه ای بطور ارثی درشون بوجود اومده و طی فرآیندی تبدیل به گرگینه شدن(مثل رسیدن به مرز سنی یا کشتن یه انسان) و شبی که ماه کامل باشه تبدیل می شن. مثل تایلر لاکوود

3. گرگینه هایی که یکی از والدینشون گرگینه بودن مثل تدی ریموس لوپین.

4. این دسته گرگینه ها وجود خارجی ندارن! اینا توسط گاز یه گرگینه تبدیل شدن و از اون به بعد هر وقت دلشون بخواد می تونن تبدیل بشن! همونطور که خون آشام ها زیر نور خورشید برق نمی زنن این هام وجود خارجی ندارن! :vay:

5. میشه بهشون گفت نیمه گرگینه. اگه یه انسان توسط یه گرگینه اونم تو شبی که ماه کامل نباشه تبدیل بشه، فقط بعضی از عادات و رفتارش تغییر می کنه و تبدیل به یه نیمه گرگینه میشه. مثل شما آقا معلم!



اگر هم بخوایم از نظر رفتاری اینا رو بررسی کنیم...

1. گرگینه هایی که به زندگی تو جنگل رو آوردن، ملت رو با افتخار می کشن و روحیه ی حیوانی شون بر بعد انسانی شون چیره شده.

2. گرگینه هایی که از ذات خودشون ناراضی ان. کلن با این قضیه میسوزن و می سازن! بین انسان ها زندگی می کنن و سعی می کنن خودشون رو با معجون های خاص و بستن به غل و زنجیر کنترل کنن.


4- نظرتون در مورد کلاس و محتوای اون.

من سه بار وارد کلاس شدم و با دیدن مبحث در حال تدریستون فکر کردم اشتباهی اومدم کلاس مراقبت از موجودات جادویی اونم چی؟ گرگینه!!

5- در مورد چه مبحث هایی بیشتر تدریس شود؟

در مورد تاریخ!! خواهشا جلسه بعدی راجب جن های خونگی، جن های شورشی، ترول ها، پری های دریایی، پریزاد ها و خون آشام ها نباشه


تکالیف اضافی

1- نام گرگینه های کتاب هری پاتر را با آدرس جلدی که اولین بار از آنها اسم برده شده است، بنویسید. ( هر مورد 1 امتیاز/ اسامی تکراری امتیازی نخواهند داشت!)


واگاواگا(2)
ریموس لوپین(3)
فنریر گری بک(6)
نصف بیل ویزلی! اولین بار تو جلد 1 اسمش برده شد و تو جلد 6 هم گاز گرفته شد!
تدی ریموس لوپین(7)

2- عکسی از دگردیسی یک انسان به یک گرگینه قرار دهید. عکس باید بر طبق قوانین سایت باشد! ( 5 امتیاز)


بفرمایید







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.