هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۵:۴۰ جمعه ۱۶ خرداد ۱۳۹۳
کریسمس بود،همه جاپربودازبرف وماه مثل یک طلای نقره ای درمیان سیاهی های شب می درخشید.
نگاهی به درختان انداختم ،چقدرزیبابودند!
ارام ارام ازمیان برف هابه راهم ادامه دادم.تابه کلبه ی کوچکی رسیدم.
به کلبه نگاه کردم؛کلبه ی چوبی قشنگی بود.
جلوی کلبه باغچه ای کوچک بودواثاری ارگل رزوسوسن به چشم می خورد.ازپشت خانه درختانی بلندپیدابود.
کلبه رادربهارباگل های تازه شکفته ی رزوسوسن وشکوفه های درختان سیب تصورکردم،چه طورکسی دلش امده بود این خانه راخراب کند؟
به درون کلبه قدم گذاشتم پله هایش
قیژ قیژ صدامی کردندانگارمی خواستندخاطرات دلپذیرصاحبان قبلی خودرابه گوش من برسانند.
چیزی دران خانه بودکه من رابه خودجمع می کرد،صدای قهقه های شادکودکی،نگاه های عاشقانه ی زوجی جوان،شیطنت های دوستانی قدیمی.
فضای خانه برخلاف ظاهرش گرم ودلنشین بود.
ازخانه بیرون رفتم وبه طرف باغ راه افتادم.
باغ بزرگی بودوپرازدرخت های میوه!
به راختی می توانستم بوی شکوفه های پرعطرسیب راکه درباغ می پیچید ،
زیبایی خیره کننده ی گل هاوبادی که بامهربانی لابه لای درختان می پیچیدوباصدای گوش نوازش برای شنودنگانش داستان می گفت،بادست هایش پروانه هاراقلقلک می دادوگل هارانوازش می کردراتصورکنم.
کمی جلوتررفتم به درختان بید رسیدم که بی قراربودنددوست داشتندنسیم دوباره بوزدوازقدیم هاصحبت کند.
اهی ازسررضایت کشیدم بالاخره خانه ی رویاهایم راپیداکردم.ولی چیز عجیبی دران خانه بودانگارخانه مرابه عنوان صاحبش نپذیرفته بود.
تصمیم گرفتم به دورواطرافش هم سربزنم.به این ترتیب ازخانه بیرون امدم.
خانه های دهکده مثل خانه ی خودم بودبه همان اندازه دوست داشتنی.
بازهم به پیشروی ام ادامه دادم تابه بیشه ی کوچکی رسیدم،بیشه ای از افرا باجویباری که ازمیان درختان افرا راه خودرابازمی کردوروی زمین سردجاری می شد.
مدتی ان جانشستم وبه صدای زیبای جویبارگوش دادم.
نزدیک های شب بودکه ازجای برخاستم وبه طرف خانه رفتم می خواستم دررابازکنم که پسری باموهای اشفته وچشمانی سبز به سمت امد.
معلوم بودکه برای رسیدن به من راه زیادی رادویده است.
پسرگفت:دوشیزه شرلی متاسفم تصمیم من برای فروش خانه تغییرکرد.
لبخندی زدم وبرخلاف انتظارپسرگفتم:می دانم شایداین جابرای شما واین خانم جوان-دختری باموهای سرخ مثل خودم انجا بود-بهترباشد،ازخانه یتان خوشم امداقای؟
پسرگفت:پاتر.من هری پاتروایشان هم جینی پاترهستند.
گفتم:خوشحالم که خانه صاحب حقیقی خودراپیداکرد.من می دانم که همه چیزحتی خانه هاهم احساس دارندشایدحرف نزنندولی این دلیل بی احساسی نیست.ازاشنایی باشماخوشحال شدم به امیددیدار.
چندروزبعد:
دوباره به همان دهکده رفتم ولی نه برای ان خانه بلکه برای خانه ی کناریش.
این بارتصمیم صاحب خانه قطعی بود.
به دورن خانه رفتم؛این باراحساس کردم خانه مراپذیرفته است.
بااینکه خانه ی ان پسرجذابیت بیشتری داشت ،من خانه ی خودم رابیشتردوست داشتم چون اوهم مرادوست داشت.
پس ازگشت زدن درخانه دوباره ازخانه بیرون زدم ولی این بارجای دوری نرفتم.
جلوی درخانه ی پسربودم که بی اختیارانگشتم رون زنگ لغزیدوزنگ به صدادرامد.
دخترجوان دررابازکردوبالبخندگفت:بله خانم.
گفتم:می توانم بیایم تو؟من همسایتان هستم.
دخترگفت :البته دوشیزه شرلی.
هری مهمان داریم....

پست قابل قبولی بود.
فراموش نکن همونقدری که نبود توصیف و فضاسازی به پست ضربه میزنه، زیاد از حد ـش هم باعث خستگی خواننده میشه.

موضوع ـت خیلی به عکس مربوط نبود ولی به نظرم می تونی خودت رو توی ایفا بیشتر پرورش بدی.

تأیید شد.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۱۶ ۱۶:۰۲:۰۶
ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۱۶ ۱۶:۱۳:۱۹



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۳:۱۶ جمعه ۱۶ خرداد ۱۳۹۳
سلام کلاه عزیز.
من انی شرلی هستم دختری خیال پردازباموهای سرخ.
روی همه چیزاسم می گذارم.
عاشق بهاروسرسبزی هایش هستم.
به دوستانم اهمیت می دهم.
همیشه راست می گویم حتی اگر به ضررم باشه.
دوستانم رادرسختی هاتنهانمی گذارم.
شجاع هستم .
ازترس ووحشت خوشم می ایند.(برای خودم نه برای دیگران.)
ازبی عدالتی متنفرم.
خوش بینم.
زیاددرس خون نیستم.
عاشق کتاب ترسناک خوندم.کلا کتاب .
ازفیلم ترسناک خوشم م اید.
دوست دارم توگریفندورباشم.
ریونکلاوهم خوبه.
اگه من راتوی اسلیترین یاهافپاف انداختی خودکشی می کنم.
برای اینکه اصلاسختکوش نیستم.
واز جادوی سیاه هم خوشم نمی اید.




پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۱۳:۰۷ جمعه ۱۶ خرداد ۱۳۹۳
1-چتر
2-خانه ی روستایی
3-اتاق زیرشیروانی
4-چوبدستی رابیرون می اورم ومنتظرمی مانم.
5-هیپوگریف
6-دختری لاغراندام وزیبا
7-انگشتر




پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۱۳:۰۳ جمعه ۱۶ خرداد ۱۳۹۳
1-مهربانی،هوش وذکاوت
2-دانش پس ازمرگ
3-شمشیرجواهرنشان
4-داوطلب برای مبارزه
5-محبت وکمک وپیشرفت
6-گرسنگی
7-جامی بامایع طلایی
8-انسان
9-جادوی سفید
10-مرگ دوست




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۳:۲۱ پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳
باکی:تام ریدل
کجا:جهنم
چی کار:بدرقه ی تام
چه وقت:هروقت هری تام اکشت.
این راچهار دوست گفته اندکه خودم هم یکشان بودم توی مدرسه.




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۳:۱۹ پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳
چه وقت:فضولی امبیرج
کجا: سالن عمومی اسلترین
چی کار:اسکلت های سالن عمومی اسلیترین راخردمی کردیم.




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۰۷ پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳
[quote]
پاسخ به معرفی
نام:انی شرلی
جنسیت:دختر
خون:اصیل
گروه.گریفدور
ویژگی ظاهری:موهای قرمزوچشم های قهوه ای
روشن
ویژگی اخلاقی:عاشق سفردررویا روی همه چیزاسم می گذاره بادوستانش مهربان است.
خانواده رادوست دارد.به سختی هاکنارمی اید.خوش بین است.عاشق کتاب.فداکار بامحبت
خوش اخلاق وخیلی شیطون!همیشه دردسردرس می کنه درست مثل جیمزپاتر.وقتی یه کاری می کنه به بهترین نحوانجام می ده.صبور.هیچ وقت جانمی زنه.راستگو،کینه بهدل نمی گیره.جمله های عاطفی زیلدی می گه. :zogh:
خانواده:پدرومادرش می میرندوبه پروشگاه می روندوبه فرزندخانوادگی قبولش می کنند.
چوب :ازچوب درخت خاس وعالی ترین پرققنوس
نوع چوب جارو:اذرخش
پاترنوس :گوزن.
عادت:اسم گذاری روی اشیاء،حرف زدن با درختان.
حیوان دست اموز:جغدودرخانه بچه گربه

درود
به مراحل ورود به ایفای نقش دقت کنید:

1- خواندن قوانین ایفای نقش
2- شرکت در تاپیک کارگاه نمایشنامه نویسی
3. حضور در تاپیک سال اولی‌ها از این‌طرف: کلاه گروه‌بندی
4- انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی در تاپیک شخصیت خودتون رو معرفی کنید.

تأیید نشد.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۱۵ ۱۴:۴۸:۵۶







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.