جناب بلیز زابینی! به شهر ما خوش اومدین! (چند بار بگم اون مال 20 سال پیش بود که به اینجا میگفتن ده!)



- از سابقتون بگین تو ایفای نقش... تو این 8-9 سال چی کارا کردین؟:دی

- شما به آزادی اعتقاد دارین؟ اگر وزیر شدین آزادی مردم رو تا چه حد محدود می کنین؟

- به نظر شما جامعه جادوگری امروز، بیشتر از همه به چه چیزی نیاز داره؟

- به نظر شما تغییر در سایت باید در زمینه ی ایفای نقش انجام بگیره یا اعضا باید یکم خودشونو تغییر بدن؟

- برنامه مدون شما در چه موردیه؟ میشه بخشی از اونو ذکر کنین؟

- چطوری قراره باناموسی بوجود بیارین؟

- سایر رقبا رو چطور ارزیابی می کنین؟

- اگه فردا اسمتونو تو لیست تایید صلاحیت شده ها نبینین، چی کار می کنین؟

اِما اِما اِما! خیلی خوشحالم که به عنوان اولین ساحره ی کاندید می بینم شما رو! بفرما سوالا:

1. معرفی کنین خودتونو. نام، نام خانوادگی، نام پدر؟

2. مطمئنین که تازه واردین؟ :دی قبل از اینکه به طور رسمی وارد ایفای نقش بشین با سایت در ارتباط بودین؟

3. از اینکه اولین ساحره ی موجود در جمع هستین چه حسی دارین؟

4. غذاهاتون معروف شدن اِما! اولین قربانیتون خواهر زاده تون بود! شما که با خواهر زادتون تا این اندازه بی رحم هستین، تضمینی هست که پس فردا با ملت جادویی چنین کاری نکنین؟

5. تو ستاد انتخاباتی و کابینه تون جادوگرا رو راه می دین؟ ستاد حمایت از حقوق ساحره ها رو بازسازی می کنین یا نه؟

6.طرح ها و ایده هاتونو بگین! آیا برای وزیر شدن جدی هستین؟

7. (اگه به این سوال جواب ندی به طور قطع رد صلاحیت و در ملا عام پخته خواهی شد!) خدمت به ارباب در الویتت هست یا خدمت به مَردُم؟

8. نظرتون راجب سایر نامزد ها چیه؟

9. بی حالی سایتو تو چی میبینین؟ آیا اصلا بی حالی می بینین؟

10. کدوم حکومت بهتره: مردمی یا دیکتاتوری؟

11.مناظره رو دو به دو ترجیح می دین یا همه با هم؟ (جواب شما هیچ تاثیری در تصمیم گیری ما نخواهد داشت!)

12. خب... هر چه می خواهد دل تنگت بگو!

چارلی ویزلی عزیز، حالا می تونین با خیال راحت جواب بدین!!


1. خودتونو معرفی کنین.

2. شما برای اولین باره که وارد ایفای نقش شدین یا شناسه دیگه ای هم داشتین؟

3.چی باعث شد که برای وزارت جادوگری کاندید بشین؟

4. برنامه ی خاصی هم دارین؟

5. اگه موضوع دیگه ای هست که می خوایین بهش اشاره کنین، بفرمایین!

نوبتی ـم که باشه(ینی چه؟ خب نوبتی هست!) باید بریم سر وقت مصاحبه ی هوگو ویزلیِِ عزیز. آقای ویزلی خوبی شما؟ والدین خوبن؟ ازشون اجازه گرفتین واسه ثبت نام؟ گفته باشما، از ما توقع ناهار نداشته باشین!


و امّا سوالات:

1. خودتونو چطور معرفی می کنین؟

2. انگیزه شما برای کاندید شدن وزارت جادوگری چیه؟ سن شما از نظر قانونی اندازه ایه که حتی نمی تونین رای بدین، چی شد که تصمیم گرفتین وزیر شین؟

3. شما مدرک دکترای علوم سیاسی دارین؟ کلا چند کلاس سوات دارین؟ در چه حد به علوم سیاسی واردین؟

4.سایر کاندیدا ها فعلا، هر کدوم حداقل 5 سال سابقه ایفا دارن اما شما در حدود دو سال. این مضطربتون نمی کنه؟

5. شما تا چند روز پیش یه آبدارچی بودین (و الانم احتمال داره به همون وضعیت برگردین). چرا این شغلو انتخاب کردین؟ بنظرتون این دردناک نیست که محصلین هاگوارتز روزی در کتاب تاریخ جادوگریشون بخونن که وزیرشون قبلا آبدارچی بوده؟

6.چه تدبیری برای رفع مشکل بیکاری جادوگران و عدم انگیزه اونا برای فعالیت در ایفای نقش اندیشیده اید؟

7. قصد دارین صرفا جهت تنوع و تفریح و بریز و بپاش وزیر شین یا ایده های خاصی برای ایفای نقش دارین؟

8. منظور شما از "انقلاب هویجی در راه است" چیه؟ آیا قصد دارین قیمت هویج رو پایین بیارین؟ آیا می خواین با تحریم هویج انقلاب کنین؟ به بینندگان بگین، چطور می خواین انقلاب کنین؟

9. کدومو می پسندین؟ تخریب چهره رقبا یا تعریف از توانایی های خود؟

10. شما مدرک دیپلم ندارین حتی! اونوقت در درجه اول حرف از حمایت حقوق ساحره ها می زنین؟ به نظرتون ساحره های عزیز از ابتدای خلقت تا الان به اندازه کافی حمایت نشدن؟ آیا این وعده تکراری نشده؟ به نظرتون نمی شه یه حرکت اساسی کرد تا ساحره های عزیز برای همیشه حقوقشونو بگیرن؟

11. اگه نکته ای مد نظرتون بوده و بنده بهش اشاره نکردم، لطفا بیان کنین.

امیدواریم بتونیم مصاحبه ای بدون ویشگون و اعمال خشونت داشته باشیم


بریم سر سوالای هوکی

1. خودتونو معرفی کنین و پیشینه تون رو در زمینه وزارت بیان کنین.

2. آیا مگر اجنبه خونگی، حتی برای ساده ترین کار ها، از اربابشون دستور نمی گیرن؟ چی شده که شما قصد دارین دستور دهنده ی ملتی باشین؟

3. شما هنوز در هاله ای از ابهام هستین. یکم بیاین جلو تر که بهتر دیده بشین! باید گفت که انسان ها و اجنه دو موجود متفاوت هستن و به سختی با هم کنار میان. با توجه به اینکه تعداد جادوگران خیلی بیشتر از تعداد اجنه ست، چطور می خواین ارتباط منتخب بودن و مردمیتون رو حفظ کنین با مردم؟

4. وزارت شما مسلما در راستای حمایت از اجنه، ارزش اونها رو تو جامعه بالا می بره و در نتیجه از منزلت جادوگرا کم می کنه. راه حلی برای زندگی مسالمت آمیز این دو گروه سراغ دارین؟ اصلا مایل هستین زندگی مسالمت آمیزی براشون به وجود بیارین؟ در راستای همین سوال لطفا جواب بدین که استکبار خوب است یا بد؟

5. آیا این انتخابات پویا و فعال هست به نظر شما؟

6. وزارت رو چی می بینین؟ کلاهی صرفا برای تفریح یا کار و جهاد و همت و شکوفایی استعداد ها؟

7. رقباتون رو چطور ارزیابی می کنین؟

8. اگر وزیر شدین، بیشتر رو چه بخش هایی (از ایفای نقش) تمرکز می کنین؟

9. آیا شما دستتون تو کار چیز هست که ادعا می کنین آقای گانت با شما همکاری دارن و طرفدار شما هستن؟

10. شعار انتخاباتی خاصی ندارین هوکی عزیز؟

11. اگه حرفی مونده، بفرمایید لطفا.

نیم ساعت بعد

نارسیسا که از تاخیر ایوان کلافه شده بود، تصمیم گرفت خودش دست به کار شود. بجای اینکه دنبال ایوان بگردد ــ مطمئن بود زنگ را پیدا نکرده است ــ خود دست به دامان مردم شد. برای شروع از مرد درشت هیکل و ترسناکی که بر روی یک نیمکت نشسته بود شروع کرد. همانطور که به سمت او می رفت، از خود قول گرفت که بدون پرخاش رفتار کند.

وقتی کنار مرد رسید، از واکنش او تعجب کرد. مرد در حالی که او را به نشستن دعوت می کرد گفت:
- خیلی وقته منتظری؟

نارسیسا سعی کرد حرفش را نشنیده بگیرد. احوال پرسی نسبتا دوستانه ای را که می خواست با مرد انجام دهد بیخیال شد و به اصل مطلب پرداخت:

- شما زنگ دارین؟
- اوه، جواب درست! تازه واردی نه؟

نارسیسا ناگهان از جایش پرید و گفت:

- معلومه راجب چی حرف میزنی مردک؟ تو چی فکر کردی؟ جواب سوالمو درست می دی یا لهت کنم؟

مرد با نگرانی نگاهی به افسر پلیس سر خیابان انداخت و گفت:
- ساکت! یکم دیگه صبر کن، الان تموم میشه.

نارسیسا با سوء ضن اول به خود و سپس به اطرافش نگاه کرد و پرسید:
- چی تموم میشه؟ من فقط گفتم زنگ می خوام! حرف بدی زدم؟ :worry:

بالاخره افسر پلیسی که مرد درشت هیکل را نگران کرده بود تغییر مسیر داد و رفت. مرد نفس راحتی کشید و از داخل کیفش بسته ای را توی دستان نارسیسا چپاند وسپس به سرعت محلش را ترک کرد و نارسیسا هرگز نفهمید که آن مرد عضوی از بزرگترین باندهای مافیا است. همچنین اصلا شک نکرد که ناخواسته در معامله ای بجای شخصی دیگر شرکت کرده و بسته ی مرموز و سنگین داخل دستش اصلا زنگ نیست!

نارسیسا به سرعت عرض خیابان را طی کرد و خود را به مورفین رساند که هنوز خواب بود. بسته ی مرموز را جلویش گذاشت و گفت:

- مورفین پاشو. زنگ پیدا کردم.

تمامی مصاحبات و مناظرات نامزد های امسال تو تاپیک خدمات رسانه ای ! ( مناظرات انتخاباتی ) انجام خواهد شد!


جزییات و زمان بندی هم به زودی تو همون تاپیک به اطلاع شما خواهد رسید.


منتظر باشید

دلورس آمبریج است رای ما!