لرد-تسترال نمیدونست جیپیاس چیه که حالا تسترالا به نوع سرخودش مجهز هستن، ولی به هر حال به نظرش مسابقه سادهای میومد.
- خیله خب! مرگخوارانمان نقشهای برای ما بیاورید!
مرگخوارا به تکاپو میفتن و به امید یافتن نقشهای شروع به جستجوی سرتاسر خونه میکنن. لرد-تسترال متوجه میشه که تسترال داره زیر زیرکی بهش میخنده.
- چته؟ چرا جوری شیهه میکشی انگار داری به ما میخندی؟
- چون خیلی زود به تسترال بودن عادت کردی و به این سرعت داری به مرگخوارانت سواری میدی!
- چی؟ ما؟ سواری؟
لحظاتی طول میکشه تا لرد بتونه جملات تسترال رو پردازش کنه و عادتهای دوستنداشتنی مرگخوار تازهواردش رو به یاد بیاره.
- گـــــــــــابـــــــــــــریـــــــــــــل! اگه دستم بهت نرسـ...
- سُم! الان دیگه سُم داری به جا دست!
لرد-تسترال ابتدا لگدی نثار تسترال میکنه و بعد سرش رو به سمت گابریل که پشتش سوار شده بود میچرخونه.
- کی به تو اجازه داد سوار ما بشی؟
- ارباب نقشه خواستین. نقشه آوردم براتون.
گابریل که به محض یافتن نقشه برای رسوندن این خبر فرخنده به اربابش رو کول لرد سوار شده بود، حالا با جهشی از پشت لرد-تسترال پایین میاد و نقشه رو جلوی هر دو تسترال پهن میکنه.
- کجا میخواین برین؟