هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: دفتر ناظران محترم تالار اصلی
پیام زده شده در: ۲۱:۰۹ یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۶
#1
سلام
جرج ويزلي عزيز منم ميدونم منظور دامبلدور از مديوني پتيگرو بود ولي گوشت پتي گرو بدن والدمورت رو ساخت.و وقتي اون گوشت به هري مديونه (در حقيقت گوشت بدن بردگان كه تو كتاب نوشته به هري مديونه)و خون هم از بدن هري هست به نظر شما اگه والدمورت هري رو طلسم كنه اتفاق خاصي رخ نميده؟
من فقط خواستم توضيح بدم.به هر حال هر جور صلاح بدوني.
در ضمن نظر شما هم محترمه.


والدمورت یکی از کودن ترین و خنگ ترین شاگرد های من بود
بی تو هرگز با تو عمرا
من فکر میکنم پس هستم
I THINK SO I AM
دوستت دارم اما به تو چه!!!


Re: دفتر ناظران محترم تالار اصلی
پیام زده شده در: ۱۹:۳۱ یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۶
#2
سلام و خسته نباشيد خدمت ناظر محترم:
من ميخوام يك تايپيك بزنم با عنوان (والدمورت به هري پاتر مديونه؟)ببينيد قصه ي چوب ها رو به خاطر داريد.خب بدن والدمورت از چي ساخته شد؟خون هري و گوشت بدن ورمتيل.و در كتاب 3 دامبلدور ميگه تو (به هري)جادوگري رو براي والدمورت فرستادي كه به تو مديونه.و از اونجايي كه دامبلدور هيچ هرفي رو بي حساب نميزنه من احتمال ميدم كه يه رابطه اي اين وسط باشه.
در موردش فكر كنيد....


والدمورت یکی از کودن ترین و خنگ ترین شاگرد های من بود
بی تو هرگز با تو عمرا
من فکر میکنم پس هستم
I THINK SO I AM
دوستت دارم اما به تو چه!!!


Re: دفتر ناظران تالار اصلی
پیام زده شده در: ۲۰:۲۸ دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۸۵
#3
سلام خدمت جناب ناظر محترم.
من یه اجازه ی تایپیک میخوام با این عنوان:فرق نقشه ی غارتگر با یه جاودانه ساز چیه؟
به نظر من از اول رولینگ تو فکر جاودانه ساز نبوده و بعدا به این فکر افتاده.در کتاب 3 وقتی اسنیپ یه وردی رو روی نقشه ی غارتگر اجرا میکنه هر 4 تاشون(جیمز.لوپین.سیریوس.پتی گرو)بهش جواب توهی آمیز میدن و یعنی اون نقشه فکر میکنه و این همون کاریه که دفترچه خاطرات ریدل میکرد.
ممنون

_________

مجوز داده ميشود چون فكر ميكنم موضوع جالبي داره فقط نبايد ارزشي بشه

سيريوس


فقط پیشنهاد میدم که اسمشو به "شباهت نقشه غارتگر با جاودانه ساز" تغییر بدی، چون اینجوری موضوع تاپیک یه مقدار گیج کننده میشه، شما عقیده داری که نقشه میتونه جاودانه ساز باشه، پس بهتره که شباهتای اونو بررسی کنی!
با تشکر، آوریل


ویرایش شده توسط سیریوس بلک در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۲ ۲۳:۲۵:۴۲
ویرایش شده توسط آوریل در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۳ ۰:۱۸:۴۴

والدمورت یکی از کودن ترین و خنگ ترین شاگرد های من بود
بی تو هرگز با تو عمرا
من فکر میکنم پس هستم
I THINK SO I AM
دوستت دارم اما به تو چه!!!


Re: هدف دراکو چه بود ؟ کشتن دامبلدور يا ورود مرگخواران ؟
پیام زده شده در: ۲۰:۰۴ شنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۵
#4
ببینید مسلما هدف دراکو کشتن دامبلدوره ولی به تنهایی نمیتونست این کار رو بکنه.و به نظر من این کاملا مشخصه.ولی حال باید ببینیم هدف والدمورت چیه؟خب ما دو صورت بیشتر نداریم:
1.انتقام از لوسیوس مالفوی به خاطر شکست وزارت خونه و شاید هم به خاطر نابود کردن یکی از جان پیچ هاش(دفترچه خاطرات ریدل)
2.کشتن بزرگترین رقیبش در حال حاضر آلبوس دامبلدور(نگید هری چون هری از نظر جادیی در اندازه های نبرد با والدمورت نیست (توجه کنید نبرد نه فرار)حالا هر چقدر هم love بترکونه)
خب به نظر من ابتدا والدمورت میخواسته دراکو رو تنها بفرسته و در حقیقت یک تیری در تاریکی بوده و اگر موفق میشده لوسیوس رو میبخشیده و اگر نه که دراکو یا میمرده و یا میرفته آزکابان.خب بعد به نظر من یه جریاناتی پیش می آد و یک نفر (اسنیپ به احتمال 90%)مخ والدمورت رو میزنه و براش توضیح میده که اگر دراکو رو بگیرند همه چیز رو لو میده و حتی اسنیپ هم نمی تونه کمکش کنه و خود اسنیپ هم به مخمصه می افته و کشتن دامبلدور مهم تره و بیشتر به سود والدمورته تا انتقام از لوسیوس مالفوی و خلاصه برای والدمورت مشکل ایجاد میشه اگر دراکو تنها عمل کنه و به ضررشه و بعد هم والدمورت تصمیم میگیره چند نفر رو با دراکو بفرسته تا دامبلدور رو بکشند.
البته اینا همه تا قبل از شروع هاگوارتزه چون کاملا مشخصه که از اول سال دراکو همش تو اتاق ضروریاته و در محیط مدرسه کمتر حضور داره.


والدمورت یکی از کودن ترین و خنگ ترین شاگرد های من بود
بی تو هرگز با تو عمرا
من فکر میکنم پس هستم
I THINK SO I AM
دوستت دارم اما به تو چه!!!


Re: چرا دامبلدور اسنیپ رو معلم دفاع در برابر جادوی سیاه کرد؟منظورخاصی داشت؟؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۱:۵۹ جمعه ۲۳ تیر ۱۳۸۵
#5
خب به نظر من احتمال های زیادی میشه دادو اون هایی که به ذهن من رسید این ها هستند:
خب به نظر من دامبلدور کس دیگه ای رو برای این شغل نداشت که بزاره و به همین دلیل اسنیپ رو انتخاب کرد..و باتوجه به این که وزارت خونه میخواست سر از کار های دامبلدور در بیاره اگه یک نفر از اون جا می اورد در واقع یک جاسوس برای خودش انتخاب میکرده.از طرف دیگه با توجه به متن کتاب و صحبت های هری با دامبلدور اون جایی که هری درباره ی اسنیپ با دامبلدور بحث میکنه یک تیکه هست که نوشته دامبلدور که گویی داشت تصمیم نهایی خودش رو میگرفت پس از چند لحظه مکث میگه :من به سوروس اسنیپ اعتماد کامل دارم.خب شاید دامبلدور هم به اسنیپ صد در صد اعتماد نداشته و شاید میخواسته به نوعی یه باج به اسنیپ بده که بهش وفادار بمونه. از طرف دیگه شاید دامبلدور میخواسته اسنیپ رو سر این کار بزاره (و بر اساس یک نقشه و یا بدون نقشه ی قبلی )اسنیپ بعد از یک سال از مدرسه بره.شاید هم میخواسته اسلاگهورن رو بکشه سمت خودش به همین خاطر اسنیپ رو معلم جادوی سیاه کرد تا معجون سازی برای اسلاگهورن خالی بشه.و شاید هم میخواسته یه جوری از دست اسنیپ خلاص شه(به نظر من احتمالش خیلی کمه.)و شاید این به مرگ خودش ربط داشته و این یک نقشه ی از پیش تعیین شده باشه.
به هر حال اینا به ذهن من رسید.


والدمورت یکی از کودن ترین و خنگ ترین شاگرد های من بود
بی تو هرگز با تو عمرا
من فکر میکنم پس هستم
I THINK SO I AM
دوستت دارم اما به تو چه!!!


Re: R.A.B.: این شخص کیست؟
پیام زده شده در: ۱۴:۰۳ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۵
#6
خب میبینم که جیمز عزیز و بلیز جان زدند تو حال ما.بگذریم بالاخره حتما یه چیزی میدونستند.و اما درباره ی صحبت های بلیز جان:

نقل قول:

بلیز زابینی نوشته:
در مورد نظر اولت بگم که اگر بدون اطلاع دامبلدور این کار رو کنه مطمئنن دیگه نمیشه اسمشو گذاشت که اسنیپ طرف محفل بوده چون خلاف کرده و ضمنا دیگه نمیتونه به کمک محفل تکیه کنه چون همه اونو خیانت کار میپندارم و فکر نکنم کسی اونو ببخشه .


بلیز جان فکر میکنم شما حرف منو درست متوجه نشدید.ببینید من میگم تا دقیقه ی 90 سمت والدمورته و در دقیقه ی 90 و اون جایی که نبرد نهایی هست کار خودش رو که خیانت به والدمورته انجام میده.خب پس در این صورت به نظر شما دیگه چه دلیلی هست که اسنیپ بره پیش محفل و یا اصلا چه احتیاجی به محفل داره و یا اصلا برای چی باید به محفل ثابت کنه که خائن نیست؟؟؟و اما درباره ی نظر دومت:

نقل قول:

بلیز زابینی نوشته:
من به این دلیل گفتم که اسنیپ ر.آ.ب نیست چون که اولا ر.ا.ب در نامه نوشته بود که مدتها پیش میمیرد در صورتی که اسنیپ این خصوصیت رو نداشته چون هم دامبلدور بهش اعتماد داشته و هم ولدمورت پس هیچ خطری تهدیدش نمیکرده و اونم لازم نبوده خودش رو معرفی کنه . دوم اینکه من این مخفف رو هیچ جوری نتونستم به اسنیب ربطش بدم .


اولا بلیز جان من نگفتم اسنیپ حتما ر.آ.ب هستش فقط گفتم نسبت به اون مساله که شما گفتی که اسنیپ همدست ر.آ.ب هست شانس این که خود اسنیپ ر.آ.ب باشه بیشتره البته به نظر من.در ضمن ما نه مطمئنیم که ر.آ.ب اسم واقعیه اون شخصه و نه مطمئنیم که ر.آ.ب مرده باشه ما فقط میتونیم احتمال بدیم.

نقل قول:

بلیز زابینی نوشته:
در مورد ر.آ.ب نظر من اینه که اون جادوگر قدرتمندی بوده اما یه همدست داشته که اون اسنیپ بوده ولی بهش خیانت کرده . و در مورد آخر که گفتی اگر حرفت درست باشه اسنیپ باید به طرز فجیعی کشته بشه نظر من اینه که اسنیپ به هری کمک میکنه تا ولدمورت رو بکشه اما بعد میخواد هری رو بکشه و در اون میان یه نفر مثل لوپین یا پیتر پتی گرو مداخله میکنه و اسنیپ کشته میشه .

منم باهات موافقم که ر.آ.ب جادوگر قدرتمندی بوده اما به نظر من خودش تنهایی کار میکرده و بعید میدونم با اسنیپ همدست بوده واون جریان آخری هم که گفتی بازم بعید میدونم.به نظر من اسنیپ یا این ویه یا اون وری و بعید میدونم به هر دو خیانت کنه.در ضمن هری دشمن اسنیپه بعد چه طور میاد به اسنیپ اعتماد کنه.به نظر من بعیده.چون هری همیشه چه درست و چه غلط همیشه نسبت به اسنیپ بد بین بوده و بعیده حالا بیاد بهش اعتماد کنه.

نقل قول:

کاترین بل نوشته:
خب به نظر من هم اون نامه واقعا سرکاری نبوده.
اون نامه رو نوشته تا به ولدمورت بفهمونه که از رازش خبر داره ومن فکر می کنم این همیشه چیزی بوده که ولدمورت ازش می ترسیده.
به نظر من ر.ا.ب همون ریگلوس هستش.
البته کمی در این قسمت تردید دارم ولی میدونم که نامه سرکاری نبوده البته بعید می دونم که ولدمورت خونده باشتش.

خب کاترین جان این یه احتمال بود و منم نگفتم که صد در صده.در موذد ریگلوس هم به نظر من اون تنها شخصیه که همه چیزش به ر.آ.ب میخوره اما ببینید همه ی شما کتاب های هری پاتر رو میخونید.کجای کتاب رولینگ اومده همه چیز رو راحت بگه همیشه دوست داشته مارو شگفت زده کنه و به نظر من اگه ر.آ.ب ریگلوس باشه این دفعه به این دلیل که همه چیز رو درسته گفته و نپیچوندش حد اقل من یکی رو شگفت زده میکنه.به نظر می یک نفر دیگه وارد کتاب خواهد شد چه مرده و چه زنده و شاید هم از اون شخصیت هایی باشه که اسمش به طور گذرا توی کتاب اومده و توجه هیچ کس رو هم کم نکرده ولی ریگلوس این طوری نیستو به نظر من کاملا تو چشمه.

نقل قول:

فلیت ویک نوشته:
میگم از کجا معلوم این یارو اسم واقعیش رو نوشته باشه؟
شاید یه اختصار باشه که قبلا تو کتاب اومده؟

منم موافقم هیچ معلوم نیست که ر.آ.ب اسم واقعی یک نفر باشه و شاید مثل اسنیپ یه اسم خودمونی داشته باشه که در اون صورت اون شخص رو ما میشناسیم و توی کتاب بوده و فقط اسم خودمونیش رو نمیدونستیم.


والدمورت یکی از کودن ترین و خنگ ترین شاگرد های من بود
بی تو هرگز با تو عمرا
من فکر میکنم پس هستم
I THINK SO I AM
دوستت دارم اما به تو چه!!!


Re: اون نامه سر کاری بوده؟؟؟!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۴۸ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۵
#7
اولا من با نظر بلیز موافقم.اگه کسی نظر جدیدی داره بگه و در غیر این صورت پست های نیم خطی نزنه.

نقل قول:

بلیز زابینی نوشته:
در مورد ایده کینگزلی هم بگم که من کلا مخالف این قضیه هستم . البته دلایل کینگزلی کاملا منطقی به نظر میرسن اما دلیلشون بر این پایه هست که میگن اسنیپ طرفه ولدمورته در صورتی که نظر من اینه که اسنیپ طرف هیچ کس نیست و فقط میخواد دو جبهه رو از بین ببره و به همین دلیل این موضوع رو به ولدمورت نگفته تا دامبلدور بتونه به کار خودش ادامه بده . و البته موضوع های دیگه هم به دامبلدور نگفته تا ولدمورت بتونه بکارش ادامه بده .


خب بلیز جان هر دوی این احتمال ها وجود داره.بیبینید بستگی به جرات اسنیپ داره و اگه جراتشو داشته باشه که به هر دو خیانت کنه که در اون صورت هم به طرز فجیحی میمیره.البته به اسنیپ میاد که آدم جاهل و قدرت طلبی باشه اما به نظر من این دو احتمال که اسنیپ یا به دامبلدور خیانت کرده و یا به نقشه ی اون عمل میکنه شانس بیشتری داره. حتی من این احتمال رو هم میدم که به دلیل این که والدمورت ذهن جوی خوبیه و من بعید میدونم که خو اسنیپ هم بتونه جلوش چفت شدگی انجام بده پس ممکن اسنیپ بدون اطلاع به دامبلدور اونو میکشه و در دقیقه ی 90 دوباره به سمت دامبلدور میاد و به هری کمک میکنه.
نقل قول:

بلیز زابینی نوشته:
برای لرد سیاه

این نشون میده که اون شخص مگخوار بوده .

میدانم مدتها پیش قبل از اینکه تو این نامه را بخوانی من مرده ام

خوب از اینجا دو نکته معلوم میشه . اون شخص هم تحت تعقیب بوده و هم اینکه یک نفره عمل میکرده ( البته در ورود به غار )

اما میخواهم این را بدانی من جان پیچ اصلی را دزدیدم و قصد دارم در اولین فرصت آن را نابود کنم

این قسمت چند نکته اساسی رو مشخص میکنه
1- اون شخص از معجون تونسته عبور کنه و حالا دست کم حالش از دامبلدوری که معجون رو خورده بهتره . یعنی مهارت بیشتری از دامبلدور داشته ( در فرار از سم معجون )
2- از وجود جان پیچ ها خبر داشته . اما فکر میکرده که یک جان پیچ بیشتر وجود نداره .
3- اون نمیخواسته جان پیچ رو نابود کنه اما میخواسته با ان از آنجا خارج بشه

با این امید با مرگ مواجه میشوم که تو در زمان رویارویی با حریفت دوباره فانی شده باشی

نکته بسیار مهمی که در این مسئله وجود داره اینه که اون شخص از پیشگویی خبر داشته

ر.آ.ب

شخصی که میدونسته اگر مخفف اسمشو بنویسه در جا ولدمورت او رو میشناسه حتی اگر سالها از این موضوع گذشته باشه . پس حتما خیلی به ولدمورت نزدیک بوده .

خب من کاملا با این حرفهات موافق هستم.اون شخص مطمئنا از نزدیکان والدمورت بوده و شاید حتی کسی بوده که والدمورت در باره ی کار های بزرگ از اون مشورت میگرفته.
نقل قول:

بلیز زابینی نوشته:
خوب این تمام مسائلیه که در بالا وجود داشته و من فکر میکنم تمام این دلایل به طور غیر مستقیم به اسنیپ ربط داره !!! در واقع نظر من اینه که اسنیپ ر.آ.ب نیست . اما ر.آ.ب رو میشناخته و در آخر به اون خیانت کرده حالا چطوری ؟

میبینیم که این شخص به پیشگویی اشاره کرده . خوب ما باید این مسئله رو باز تر کنیم . چند نفر از پیشگویی خبر داشتن ؟ مشخصه : دامبلدور ، ولدمورت ، هری و سیوروس اسنیپ !

مطمئنن دامبلدور به غیر از هری به کس دیگه ای این موضوع رو نگفته . ولدمورت هم به همین شکل چون قدرت خودشو در خطر میدیده . هری هم که تنها به رون و هرمیون گفته و اونا هم به هیچ کس دیگه ای نگفتن . در این مسئله فقط اسنیپ باقی میمونه .

خب بینید به نظر من احتمال این که ر.آ.ب اسنیپ باشه(اگه اون نامه سر کاری نباشه)بیشتر از اونه که اسنیپ به ر.آ.ب کمک میکرده و بعد بهش خیانت کنه .در ضمن تمام این خصوصیاتی که درباره ی جادوی سیاه و معجون سازی گفتی به اسنیپ میاد.در ضمن اگه صاحب کافه ی سر گراز آبرفوث باشه شاید اونم پیشگویی رو بدونه.(البته به نظر من خودش شنیده و گرنه بعید میدونم دامبلدور بهش بگه.
نقل قول:

بلیز زابینی نوشته:
من فکر میکنم اسنیپ کسی بوده که این اطلاعات رو به ر.آ.ب داده چون ر.آ.ب به این اطلاعات نیاز داشته تا اون جان پیچ رو نابود کنه اما خود ر.آ.ب رو هم به ولدمورت لو داده و اینجوری خودشو پیش ولدمورت عزیز کرده و ر.آ.ب هم اینجوری کشته شده . لازمه بگم که من فکر میکنم ر.آ.ب همون ریگلوس بلکه . حتی تاریخ مرگشم با زمان پیشگویی یکیه . ضمنا باید به قاب آویز خونه بلک ها هم توجه کنیم .

حالا اسنیپ مونده و دامبلدور و ولدمورت . اون تصمیم گرفته که جاسوس دو جانبه باشه تا یکی از آن دو رو از پیش رو برداره و بالاخره موفق شده دامبلدور رو بکشه . اما ولدمورت هنوز زندست اما مطمئنا او به طور مخفیانه در جهت کشتن ولدمورت داره تلاش میکنه و من فکر میکنم به جریان جان پیچ ها پی برده و در دزدیه شدن این جان پیچ هم نقشی اسی داشته.

من از اینجا فکر میکنم نامه کاملا واقعی بوده و توسط احتملا ریگلوس بلک نوشته شده .

میدونم که این دلایل یکم عجیبه و بیشتر حدس و گمانه و نکات مبهم زیادی هم داره . اما در این میان نکاتی هم وجود داره که غیر قابل انکاره و میشه به اسنیپ ربطشون داد .

خب من فکر میکنم ر.آ.ب خودش اون قدر به لرد والدمورت نزدیک بوده که نخواد اطلاعاتشو از اسنیپ بگیره.در ضمن در طول این 6 کتاب این طور که نوشته شده معلومه که اسنیپ تازه پیش والدمورت عزیز شده و قبل از سقوط والدمورت یه مرگخوار معمولی بوده.البته این نظر منه.اما در مورد ریگولوس من نمیتونم نظری بدم ولی فعلا این تنها گزینه ای که به ر.آ.ب میخوره.در مورد دلایل پاینت هم من چون اصل این فرضیه رو بعید میدونم همون طوری که در بالا گفتم پس با این که منطقیه اما ما بعید میدونم.


ویرایش شده توسط کینگزلی شکلبولت در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۲۱ ۲۱:۵۴:۴۰

والدمورت یکی از کودن ترین و خنگ ترین شاگرد های من بود
بی تو هرگز با تو عمرا
من فکر میکنم پس هستم
I THINK SO I AM
دوستت دارم اما به تو چه!!!


اون نامه سر کاری بوده؟؟؟!!!
پیام زده شده در: ۱۲:۱۹ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۵
#8
در کتاب 6 وقتی دامبلدور جریان جان پیچ ها رو به هری میگه و میگه که یکیشونو نابود کرده بعدش میگه که:
<بله البته.همون انگشتره.هری انگشتر ماروولو.چه طلسم وحشتناکی هم داشت.منو برای بی بهرگی از تواضعی شایسته ببخش.ولی اگر مهارت تحسین بر انگیز خودم و اقدام به موقع پروفسور اسنیپ در زمان بازگشتم به هاگوارتز نبود با جراحت شدیدم شاید اصلا زنده نمی موندم که بتونم ماجرا رو تعریف کنم...>(هری پاتر و شاهزاده ی دورگه.جلد دوم.فصل 23.صفحه ی 240.سطر 11.)
خب بیایم فرض رو بر این بگذاریم که اسنیپ خائنه(دوستان توجه کنند بحث درباره ی خائن بودن یا نبودن اسنیپ نیست)در اون صورت در اولین فرصت تمام ماجرا رو به والدمورت میگه.خب فکر میکنم همتون قبول دارید که والدمورت آدم باهوشیه.پس وقتی ماجرا رو میشنوه میاد جای تمام جان پیچ ها رو (با توجه به این که والدمورت میدونه دامبلدور درباره ی کودکیش از هر کس دیگه ای بیشتر اطلاع داره پس شاید شاید درباره ی اون غار هم بدونه پس حد اقل جای جان پیچ درون غار رو)عوض میکنه.و بازم از اون جایی که باهوشه میاد اون معجون رو با اون قوطی و اون نامه رو توی غار میذاره که هر کسی که میاد با خوردن معجون جونشو از دست بده و اگر هم تا بتونه تا آخر راه غار دوام بیاره(که احتمال میداده بعیده)یه چیز قلابی گیرش میاد و تازه چون بعد از اون معجون شخص خورنده آب نیاز داره گرفتار دوزخی ها میشه.و تا آخر راه هم بعید میدونسته (والدمورت)که بتونه بره(چون اول راه هم با خون دادن خودشو ضعیف میکنه (از لحاظ جسمی)).فراموش نکنیم که اون قایق تک نفری بود و والدمورت حضور یک جوون 16 ساله رو توی غار غیر ممکن میدونسته که بتونه کمک شخص دیگه ای کنه.و کار اون نامه هم اینه که شخصی که اونو بر میداره فکرش از جای جان پیچ ها منحرف میشه و به این فکر میکنه که ر.آ.ب کیه و چیکاره است و اون جان پیچ دیگه کجاست و ر.آ.ب مرده یا زندست و به کلی از جان پیچ ها منحرف میشه.این نظر من بود.از نظر هاتون خوشحال میشم.


ویرایش شده توسط کینگزلی شکلبولت در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۲۱ ۱۲:۲۷:۳۵

والدمورت یکی از کودن ترین و خنگ ترین شاگرد های من بود
بی تو هرگز با تو عمرا
من فکر میکنم پس هستم
I THINK SO I AM
دوستت دارم اما به تو چه!!!


Re: درخواست مجوز برای تالار اسرار
پیام زده شده در: ۲۰:۵۰ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۵
#9
با سلام خدمت پروفسور کویرل عزیز
من یه ایده دارم که به نظرم بیشتر تایپیک قبلیه میگیره و اونم اینه که:
<آیا ممکنه اون نامه سرکاری باشه>من فکر میکنم اگر اسنیپ خائن باشه وقتی میبینه دامبلدور جریان جان پیچ رو فهمیده میره به والدمورت میگه و اونم سریع اون جان پیچ رو بر میداره و تقلبی رو جاش میزاره و...
امیدوارم تایپیک رو بهم بدی.


والدمورت یکی از کودن ترین و خنگ ترین شاگرد های من بود
بی تو هرگز با تو عمرا
من فکر میکنم پس هستم
I THINK SO I AM
دوستت دارم اما به تو چه!!!


Re: درخواست مجوز برای تالار اسرار
پیام زده شده در: ۱۸:۵۱ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۵
#10
با سلام خدمت ناظر محترم
پروفسور کویرل عزیز من میگم ممکنه یه سری کلاس هایی برای هری خیالی گذاشته باشه بعد ائنا رو وارد قدح کرده باشه چه طوره؟فقط اگه اجازه تایپیک 100% لطف کن بگو


والدمورت یکی از کودن ترین و خنگ ترین شاگرد های من بود
بی تو هرگز با تو عمرا
من فکر میکنم پس هستم
I THINK SO I AM
دوستت دارم اما به تو چه!!!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.