جواتان نمیمیرندبازیگران:مرلین کبیر..بلر سگ کش.نیکی بیکله(پلنگ سابق).هدی نوک طلا.داش ایگور(لقبش یادم نیست
).اشویندر و....
به یاد مرحوم ادوارد دست قیچی و آرشی جفنگ
پیت های بنزین تا زیر پنجره ای که حدود ده سانتیمتر پاین تر از سقف گاراژ قرار دارد ؛چیده شده است.طنابی پنجره شرقی گاراژ را به پنجره ی غربی وصل کرده است و طبق معمول لنگ های فراوانی را سواری میدهد.
در انتهای گاراژ یک سری پله ی چوبی به سمت اتاقکی میروند که سقفش با سقف گاراژ یکیست.دوربین پس گرفتن نمای پیت های چیده شده در زیر پنجره،از پله ها به سمت جلو حرکت میکند و از داخل سوراخ کلید،وارد میشود.
مرلین،جوات ترین فردی که جهان به خود دیده
،با شلوار شش جیب و و پیراهن روغنی یقه ی دلبری،بر تخت ولو شده و انگشت شصت پایش که از جوراب پاره به بیرون پریده،با هر خرناسی تکان میخورد.بالای تخت و بر روی دیوار عکس بلرویچ دیده میشود.دوربین بر زیر نویس عکس زوم میکند.
بلر سگ کش.اولین جواتکمی آن طرف تر در بوفه ای یک جام نصف شده نمایان است.تعدادی قاب عکس نیز به این شرح در سایر طبقات بوفه خود نمایی میکنند.
تصویر اول:بروبکس آجاس در حال خوردن کله پاچه ....ایگور،آرشام،ادوارد،مرلین،مارکوس با برقی از شوق در چهره،آماده ی حمله به پاچه هستند.
تصویر دوم:مشت آرشام بر روی پیازی فرود آمده و ایگور به همراه ادوارد به بزرگداشت این عمل،ایستاده اند تا بندری را آغاز کنند.
تصویر سوم:رختکن تیم اجاس:هر فردی با هر لباسی که عشقش کشیده به وسط رختکن آمده و با آهنگ کوچه بازاری حرکتی به بدنش میدهد.
تصویر چهارم:ایگور از حال رفته
برای دقایقی صدای ضبط شده ی آرشام بر روی تصویر ایگور شنیده میشه.
آرشام:فکر میکنم بازی با پاورداس بود.یکی از آبجی های محترمه و طرفدار تیم اجاس ؛با جیغ ایگور رو صدا زد.ایگور سر ضرب با جارو سقوط کرد.
زیر نویسی که بر پرده نمایان است:
مرحوم آرشام
تصویر نیکلاس بوقی.یکی از طرفداران تیم اجاس که درحال بوق زدن برای تیم اجاس است.
دوربین از پنجره ی اتاقک خارج شده و مجددا وارد گاراژ میشود.
صدای چه چهی شنیده میشود اما جز دوپیکان گوچه ای رنگ و همان تعداد پیت بنزین و یکسری لوازم لازم الجواتی چیزی دیده نمیشود.
دوربین به سمت کف گاراژ حرکت میکند و سپس به زیر پیکان گوجه ای رنگی که در کنار دیوار پارک شده،میرود.ماری خود را به دور دیفرانسیل ماشین پیچانده و در حال زمزمه کردن است.
تصویر بر لبان مار زوم میشه.سپس صدای ادوارد جک به گوش میرسید.گویی مار دارد صدای ادوارد را تقلید میکند.
صدا:جارو رو بردارم برم،کنار زمین بشینم،شاید که عکس رخ اون آبجیه نازنینمو باد بیاره ببینم.
زیر نویس تصویر:
مرحوم ادوارد جک.جانشین بلر در جواتیتصویر به کل سیاه شده.بعد از پنج ثانیه ،نمای قبرستانی بر پرده ی سینما دیده میشود.ایگور،دادلی،اشویندر،مرلین،هدی،نیکلاس و کلیه ی جماعت جواتی بر گرد دو قبر نشسته اند و صدای فین بلندشان به گوش میرسد.سپس با همان دستمالی که بینی را پاک کرده اند،اشک چشمان را نیز خشک میکنند.
تصویر بر روی سنگ دو قبر ثابت میشه.
دو اسم قابل تشخیص اند:ادوارد جک.آرشام
صدای ایگور با اکو پخش میشود:از تمام دوستانی که در این مجلس حضور دارند تشکر میکنم.مراسم پذیرایی از دوستان در تاپیک ماندی سیبیل انجام خواهد شد.همه را به یک کله پاچه ی خوشمزه دعوت میکنیم.
ملت عزادار با شنیدن واژه ی کله پاچه از خود بیخود شده و ناخواسته لنگ ها را برای چرخاندن،به هوا میبرند.
تصویر سیاه میشه
پنج ثانیه ی بعد
اتش همه جا را فرا گرفته.جمعیت بسیاری آه و ناله کنان سعی بر آن دارند که راهی به بیرون از برکه ی آتش بیابند.
بر روی سنگی،ادوارد و آرشام نشسته اند و دیگی را هم میزنند.کله پاچه ای خوشمزه آنان را صدا میزند.
[b][size=small][color=660000]گریه میکردم که کفش ندارم،یکی را دیدم ، پا نداشت[/c