شوالیه:بچه ها فرار کنید این جا بمب گذاری شده؟
بومبیه تعداد از افراد پرت می شن بیرون اتیش همه جا رو گرفته بود صداهای مبهمی از دور شنیده می شد
برتی:نویل باشو خودتو تکون بده له شدم
نویل که نفهمیده بود چی شده بلند می شه می گه چی شده؟
برتی:تو تازه می گی چی شده پس چرا دوئیدی بیرون ؟
نویل:
دیدم همه دارن می رن منم امدم
مری:برتی اینو ولش کن این همین جوری باید چند دقیقه بهش مهلت بدی بفمه کجاست
برتی:بقیه کجان ؟نکونه تو اتیش....
مری:زبونتو گاز بگیر شوالیه باهاشونه تازه بقیه گروهم با چو هستن حتما یه جوری نجات پیدا کردن
شوالیه در حالی که حلقه ای اتیش اونو در بر گرفته بود از ساختمون که خرابه ای از اون باقی نمونده بود می یاد بیرون
نویل:اب بیارید شوالیه داره می سوزه
شوالیه بدون توجه به نویل بر میگرده می گه هنری بیا بیرون اینجا امنه
هنری با گمنام و چند تا از اعضا میان بیرون شوالیه با یه حرکت چوب دستیش اتیش دورشونو خاموش می کنه
نویل:
هنری: بابا شوالیه داشتیم حال می کردیما تازه فهمیدم چرا تو کتاب تاریخ جادوگری نوشته بود اون یارو یه 200 باری خودشو تو اتیش گیر انداخته بود خیلی با حاله
برتی:
حیف شد منم می خواستم امتحان کنم می گم منم برم تو
شوالیه: مسخره بازی در نیارید باید دقت کنید جادوی کلدیوس (جادوی خنثی کننده اتش) رو درست اجرا کنید وگرنه خطرناک یادتونم نره برای چی امدیم.. اینجا از بقیه خبر دارید؟
که صدای واکی تاکی شوالیه در می یاد
چو: اوه اوه ...اهه هاهه(مثلا سرفه) شوالیه صدامو می شنوی؟
شوالیه:اره.. حالتون خوبه؟
چو:اره ما خوبیم فقط یکمی دود خوردیم رزی و ایوی هم پیش منن
شوالیه:بهتره برگردیم قلعه ولدمورت باید الان حسابی دور شده باشه
ارتا:از ارتا به شوالیه از ارتا به شوالیه...
شوالیه:بگوشم
ارتا:این شاهزاده رو ندیدید ما رفتیم دنبالش ولی از خونه نیومده بیرون
شوالیه:حواستونو جمع کنید غافل گیر نشید...راستی کی ونجاست؟
ارتا:من با این ققی اینجام داره الکی داد می زنه انگار دمش سوخته...
اما در همین موقع نویل داد می زنه"اونجا رو یه چیزی داره می دوه"
همه بر می گردن شاهزاده رو می بینن که
و داره می سوزه صحنه ی واقعا دلخراشی بود حتی برای یه مرگ خوار
مری:خاموشش کنید گناه داره
هنری:دیگه دیر شده
ناگهان فردی در کنار شاهزاده ظاهر می شه و اونا با هم غیب می شن...