دوستان عزیز من تصمیم گرفتم یه بار برای همیشه جریان یک سال گذشته زندگی هری پاتریم رو که منجر به درست شدن این سایت شد بگم.
این کار رو به دلایل زیادی میکنم یکیش همین جریان اخیر هست که عده ای از اعضای تازه وارد براشون شبهه هایی پیش اومده و یه دلیل دیگش اینه که بد نیست همه با جریان شکل گرفتن اولین سایت هری پاتری فارسی زبان آشنا بشن.
این داستان رو من به صورت اوتو بیوگرافی میارم اینجا و سعی میکنم همه چی رو بنویسم ولی در هر حال من خاطره نویس نیستم و جریان ها از یک سال پیش شروع میشه در نتیجه ممکنه یه عده از حوادث جا بیافته ولی هر چیزی که اینجا مینویسم حقیقت محضه و اون اتفاقاتی هست که واقعا افتاده
ممکنه بعد از اینکه این رو نوشتم افرادی بیان و اونا رو انکار کنن ولی باید بگم اگه این کار رو نکنن کار دیگه ای هم ازشون ساخته نیست.
و اما داستان:
اوایل شهریور سال گذشته بود که وقتی توی گوگل سرچ میکردم سایت هفتم رو پیدا کردم و برای اولین بار با چیزی به اسم فروم اشنا شدم فروم اوایلش خیلی گیج کنندس به خصوص فروم هفتم منم باید بگم همون روز اول دو تاپیک در مورد مدرن تاکینگ زدم و یه اخطار نوش جان نمودم تاپیک هام هم پاک شد البته.
اون موقع ترجمه هری پاتر توسط بهلول روی بورس بود و همه منتظر ادامه ترجمه بودن که البته این اتفاق نیافتاد و بالاخره هم بهلول کتاب رو بیخیال شد هنوز آی دی من اونجا هست من به غیر از این سایت که آی دیم توش هری پاتری بقیه جاها با آی دی " عشق مدرن " عضوم
بعد یه روز کسی به اسم سامان با من تماس گرفت و با هم چت کردیم و بهم گفت که دارن سایت هری پاتر رو راه میاندازن من اون موقع هیچ اطلاعی حتی از html نداشتم و منتظر بودم که این سایت راه بیافته
بعد از آشنایی با سامان با محمد رضا آشنا شدم که در واقع کسی بود که قرار بود سایت رو بزنه و بعدش هم با سعید که قرار بود این سه نفر مدیران سایت باشن مملی به عنوان وب مستر و اون دو تا مدیر سایت
این سایت با نام محفل هری پاتر روی یک سرور free راه اندازی شد و با وجود اینکه مشکل عضو گیری داشت ولی از هیچی بهتر بود و من هم خیلی توش مطلب مینوشتم به عنوان مثال همین ریشه اسامی حاصل همون سایته که مشترکن با یکی دیگه نوشته شده. از کارام تو اون سایت راضیم اونجا چون یوزر عادی بودم وقت آزادم زیاد بود و خیلی میتونستم فعالیت کنم
در اون سایت چیزی به اسم ایفای نقش مجزا در فروم وجود نداشت و آی دی منم اونجا عشق مدرن بود
کم کم سعید که نقش ولدمورت رو در اون سایت داشت شروع به کارهایی کرد چیزی به جز رییس بازی نمیشه روش گذاشت به عنوان مثال با بهترین دوستش که در فروم نقش سیریوس داشت به دلایل واهی و فقط به این خاطر که در فروم بهش متلک پرونی میکرد کاری کرد که از سایت کلا بره و دوستی 8 سالشون به هم بخوره
اول محاکمش کرد و بعد یه رنک اجباری روش گذاشت خب ما هم اول اینا رو میدیدیم و به حساب شوخی میزاشتیم ولی بعد دیدیم که اینا خیلی هم برای این جناب ولدمورت جدی هستن
پس از این ماجرا بود که کم کم حس ریاست ایشون به جایی رسید که بر خلاف یک سایت هری پاتری شروع به تشکیل یک مجلس جادوگری کردن که هر روز قوانینش تغییر می کرد تا روز رای گیری شد.
روز های رای گیری تمام دوستان ایشون و خودشون به یک لیست مشترک رای دادن و در نتیجه گریفیندوریا هم تصمیم گرفتن به جز اونایی که قبلا رای داده بودن بقیه به لیست مشترک رای بدن که درست شب فردایی که قرار بود نتایج اعلام بشه ما دو رای جلو تر بودیم ولی متاسفانه سامان که آی دی آلبوس رو در سایت داشت به جای یکی از دوستانش رای داد تا اختلاف رو بیشتر کنه و فردا این دست آویزی شد تا ولدمورت به بهانه تقلب رای آلبوس و یه عده رو باطل کنه
کل ماجرا چیز مسخره ای بود و یادم میاد که تو چت به سعید گفتم اگه میخوای افراد خودت رای بیارن به من بگو و من حرفی ندارم فقط من رو احمق فرض نکن یه رای گیری الکی راه بیاندازی
این جناب ولدمورت در کل دوران اون سایت یک ترجمه یا خبر نداشت یا یک مطلب هری پاتری ننوشت اصلا به خود من گفته و خیلی جاها هم نوشته که هری پاتر براش هیچ ارزشی نداره و رولینگ رو آدم حساب نمیکنه درنتیجه تنها چیزی که از هری پاتر گرفته شخصیت ولدمورت بوده تا بتونه زیر سایه اون شخصیت ضعیف خودش رو پنهان کنه
آها الان یادن اومد که یه خبر در سایت زدن ایشون و اون خبر دروغین اعدام رولینگ بود من همون موقع آنلاین بودم و مملی که مدیر سایت بود به من دسترسی داده بود و من اون خبر رو از صفحه اصلی سایت ورداشتم
فردا که لرد به سایت اومد و خبر رو ندید به جای معذرت خواهی از اون خبر مهمل که سایت رو در حد زیادی پایین میاورد اولا به مملی گیر داد که چرا من دسترسی دارم و ثانیا دوباره خبر رو در سایت گذاشت.
ایشون که به بهانه رای دادن آلبوس به جای دوستش اون رو از سایت اخراج کرد دوست خودشون به نام آقالو با دو آی دی در سایت عضو بودن ( لوسیوس و دراکو ) و با هر دو آی دی هم در رای گیری شرکت داشتن و در حال پست زدن با این دو آی دی دیده شده بودن
حتی کار به جایی رسید که ولدمورت با آی دی آلبوس وارد سایت شد و شروع به زدن پست هایی کرد که نقش دامبلدور رو ضایع کنه و پست های من رو هم پاک میکرد.
بارها مملی به من گفت که میخواد از سایت بیرونش کنه یا سایت رو کلا تعطیل کنه و به من پیشنهاد داد که مدیر بشم ولی من به دو دلیل قبول نکردم اول اینکه اصلا دلم نمیخواست کوچکترین شبه ای باشه که من با زیر آب زنی و هر کاری مدیر سایت شدم و ثانیا اینکه اون سایت سیستم درستی نداشت و روی سرور مجانی بود و دیگه نمیشد اونجا ادامه داد.
در نتیجه ما اون سایت و ولدمورت رو رها کردیم تا در دوران آخر عمر اون سایت هر کاری دوست داره انجام بده و خودمون دست به کار درست کردن یه سایت دیگه یعنی همین جادوگران شدیم
به طبع به دلیل تازه کار بودن ما این کار طول کشید و به گونه ای کاملا بی نقص راه نیافتاد
تصور میکنم سایت محفل هری پاتر از مهر تا آذر بر پا بود که عده زیادی یا نیومده از اون سایت رفتن چون وضعیت رو دیدن یا اینکه یه متلکی بارمون کردن مثلا سیریوس بلک سایت پرشین ویزارد که جزو معدود هری پاتریست های واقعیه که میشناسم یه پست طولانی اونجا زد و تقریبا نوشت جمعش کنید
تو آبان همون 82 بود که توسط یکی از دوستان برای یه پروژه مقایسه CMS ها به مرکز فعالیت های نرم افزاری دانشگاه دعوت شدم هر چند پروژه در نطفه خفه شد ولی یه استارتی شد تا بفهمم که میشه یه سایت درست راه اندازی کرد.
من توی فروم lycos هری پاتر که همین سیریوس بلک پرشین ویزارد و بقیه اونجا بودن و تصور میکنم اولین فروم هری پاتر بود که راه افتاده بود هم رفتم و از اونا برای زدن سایت دعوت به همکاری کردم ولی به دو دلیل نتونستیم با هم کار کنیم اول اینکه نظر اونا روی php-nuke بود و دوم اینکه مدت زیادی ما منتظر بودیم اونا هاست بگیرن ولی این کار رو نکردن
در نتیجه با پیشرفت کار خودمون روی سایت و آماده شدن نسبی بالاخره من و مملی تصمیم گرفتیم که خودمون هاست بگیریم و این کارم کردیم وحالا بماند که بدلیل بی تجربگی چه کلاهی سرمون رفت که هنوزم چوبش رو میخوریم. ( در حال حاضر دومین jadoogaran.org که همین هاست برای ما رجیستر کرده همچنان در دست اونها قرار داره و در حال تلاش برای پس گرفتنش هستم )
از همون اول و حتی قبل از راه افتادن سایت جادوگران به سعید گفته بودم که در این سایت مدیر نخواهد بود و همون روزای اول که سایت راه افتاد فکر کنم 11 یا 12 دی بود سعید به من تلفن کرد و تلفنی هم همون جواب رو بهش دادم و گفتم که چیزی به جز مطالب مفید از سایت محفل هری پاتر به اینجا منتقل نمیشه و گفت آی دی ولدمورت رو براش تو جادوگران رجیستر کنم.
با توجه به عدم همکاری برو بچی که بعدا سایت پرشین ویزارد رو زدن من و مملی با تانکس و پرانگز پاتر این سایت رو شروع کردیم .و تقریبا 90 درصد قوانینی که همین الان تو سایت هست همون اول نوشته شده
حدود یه ماه بعد از جادوگران سایت پرشین ویزاردز راه افتاد
همون اول مشکل اون سایت برام مشخص شد. وب مستر اصلی اون سایت فرزاد یه هری پاتریست نبود و به تجربه برام ثابت شده که تا کسی علاقمند واقعی هری پاتر نباشه نمیتونه مدیر سایت هری پاتر باشه همون طوری که برای اداره سایت فوتبال یا بازی عشق به فوتبال و بازی باید داشته باشی.
اونا نتونستن مطالب رو از فروم قبلی خودشون ( lycos ) به پرشین ویزاردز منتقل کنن و از همون اول خودشون رو به عنوان اولین سایت هری پاتر معرفی کردن و حتی مدتی نوشتن که سایت رسمی هری پاتر در ایران هستن ( اصلا سایت رسمی هری پاتر در جهان وجود نداره و ماگل نت و لیکی کالدرون و هر سایت دیگه ای هم همچین اداعایی نداره )
مشکل دیگه اون سایت کپ زدن خبر و مطلب از سایت جادوگران بود که به نظر من در دراز مدت روی سایت تاثیر میزاره
بعد از حدود دو ماه جریان هک شدن سایت پیش اومد و اون به این ترتیب بود که من در اثر یک اشتباه به همه ناظران انجمن دسترسی در حد وب مستر دادم در نتیجه یکی از ناظر ها به نام خشایار همراه با کیان و البته با قرار قبلی که با سعید گذاشته بودن خودشون رو وبمستر کردن و من و مملی و بقیه رو کلا از سایت دیلیت کردن
دقیقا یه ساعت بعد از اینکه این کار رو کرده بودن من به سایت اومدم و وضعیت رو دیدم و با کیان چت کردم و اون همه چیز رو بهم گفت البته با هر خطی دو سه تا فحش بارم میکرد ولی چون فکر میکرد دیگه کاری از دستم برنمیاد گفت که همراه سعید و خشایار این کار رو کردن من در اولین اقدام سایت رو بستم و بعدش که دوباره با کیان چت کردم اون فکر کرد سعید به اونا خیانت کرده و من با کمک اون تونستم سایت رو ببندم و درنتیجه بازم این سعید رو پیش من رسوا کرد.
البته سایت به وضعیت اول برگشت ولی این ماجرا باعث شد اون افراد از جمله سعید ماهیت خودشون رو نشون بدن چون همیشه افراد رو در حوادث و وضعیت های بحرانی میشه شناخت. البته کسی از سایت اخراج نشد با وجود اینکه اصرار زیادی به من میکردن ولی من واقعا نمیدونم سعید بعد از این جریان با چه رویی دوباره وارد سایت شدو چطور همه چی رو انکار میکرد.
ما بالاخره هاست رو عوض کردیم و یه هاست دیگه که یکی از دوستان بهم پیشنهاد کرده بود گرفتیم ولی از چاله دراومدیم و به چاه افتادیم اگه تو هاست قبلی تو 60 روز 10 روز دان داشتیم اینجا دیگه نصف مواقع سایت رو پا نبود تا اینکه یه شب کلا سایت معلق شد و بعد از تحقیق فهمیدم که این طرف که هاست رو ازش گرفتیم کلا سر کلی رو کلاه گذاشته و الفرار
این قضیه اینقدر برو برو داشت که اسم من به پاتر سیم سرور تغییر کرد و روزی نبود که بهم گفته نشه پاتو از روی سیم وردار
خوشبختانه با تجربه زیادی که در این مورد داشتم و با کمک از دوستان سایت Xoops.org هاستی رو در خارج از کشور گرفتم و سایت جادوگران تازه از خرداد نفسی کشید و از لحاظ سرور رو به راه شد.
در مورد سعید باید بگم بعد از تماس های زیادی که گرفت بالاخره همون اولا ناظر فروم های خانه ریدل و ارتش جادوی سیاه شد و با وجودی که به خود من گفته بود اگه سایت خودشون راه بیافته میره ولی همچنان اونجا بود چون من اعتقاد دارم که نظرات مخالف باید همیشه در سایت اجازه بروز داشته باشن
این سایت مدیرای زیادی داشته که رفتن خون آشام و مرلین و آلبوس و پرانگز پاتر تعدادی بودن که یادم میاد و بلا هم که اخیرا استعفا داد و دلیل این همه جابجایی هم این بوده که من همیشه به دنبال پیدا کردن افراد مناسب برای مدیریت بودم و از اول فکر آخر کار خودم رو کردم ولی همونطور که میبینید همیشه چیزی که آدم فکر میکنه درست از آب درنمیاد.
حالا جالب اینجاست که هیچکدوم از مدیران قبلی این سایت که ورداشته شدن ادعای مورد ظلم واقع شدن و حق خوری نکردن ولی جناب سعید خان که اصلا در این سایت مدیر نبوده با شاهکارهایی که زده میخواست حقش رو هم بگیره
وقتی سایتی که سعید و کیان و خشایار میخواستن بزنن راه افتاد بلافاصله سعید از این سایت رفت بودن اینکه از نظارت در فروم هایی که توش ناظر بود استعفا بده اون سایت به اسم ایران اچ پی راه افتاد و من به جز یکی دو بار که صفحه اولش رو دیدم از درونش خبر ندارم ولی بعد از مدتی اختلافی که بین این سه افتاد باعث شد اون سایت از هم بپاشه و سعید هم به اینجا برگرده
سعید برای برگشتنش به سایت برای ما شرط گذاشت که ناظر فروم بشه و بهش گفتم ما ناظران فروم رو با رای گیری بین خودمون انتخاب میکنیم و رای من بهت به خاطر پیشینه نا مناسب در نظارت قبلی و رفتن بدون اطلاع از سایت منفیه بعد زا رای گیری که رای نیاورد این آقا شروع به اذیت کردن کیانی کرد که بهش رای نداده بودن چون تصور میکرد هر کس از مدیران که جزو سیاها باشه باید بهش رای بده و نمیدونم چرا نمیتونست فرق بین رول پلینگ و انتخاب ناظر و مدیر رو درک کنه
افراد زیادی از این سایت رفتن یه عدهشون جزو دوستان من بودن یه عده شون نویسنده های خوبی بودن و یه عده دیگه هم دوستی با من نداشتن ولی یه چیزی مشخصه و اون اینه که واقعا قرار نیست کسی تا ابد اینجا یا هر جایی بمونه همون طور که در گذشته ما اینجا نبودیم در آینده هم روزی اینجا نخواهیم بود
با توجه به موارد آبرفورث و بلاتریکس ویرایش شد :
همونطور که آبرفورث گفته من آبان پارسال در زمینه نت بوقی بیش نبودم بلکه از اونم کمتر ولی بر خلاف گفته سعید از اول سایت محفل من اونجا بودم حتی وقتی هنوز راه نیافتاده بود
در مورد مطالبی که از سایت محفل منتقل شده گفتم که مفید ها منتقل شده و اونا اینا بودن:
ریشه اسامی 70 درصد توسط من و 30 درصد توسط لیدی ولدمورت گرد آوری شده
اشکالات کتاب 4تءوری ها و استدلال حوادث بر اساس چند مرجع معتبراشکالات فیلم 2 همه توسط من نوشته شده
کلی خبر هم در اون سایت نوشته بودم و مقداری هم راجع به ترجمه ها و کتاب ها بحث شده بود ولی چیزی به جز اینا منتقل نشد
انجمن اون سایت هم منتقل نشد در مورد انجمن گفتم که ما اینجا رول پلینگ راه انداختیم که توی سایت محفل همچین چیزی نبود در واقع سعید از پارسال تا همین الان تنها کاری که من ازش دیدم راه انداختن مجلس و وزارت خونه و رای گیری و ایناس که رییس اینام همیشه خودشه و به همین دلیلم بهش گفتم افکارش ارزشی نداره و نمیدومن که چطور یه سوژه رو یه سال داره تکرار میکنه و خودش خسته نشده
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.