سلام لوسیوس!
خوبیم لوسیوس!
دخترمونم خوبن لوسیوس!
اینم
قوانین نقد این انجمن لوسیوس. لطفا یک بار بخونین.
بررسی
پست شماره 297 قصر خانواده مالفوی ها، لوسیوس مالفوی:
اولین چیزی که باید بهشون توجه کنین شخصیت ها هستن.
تمام ابعاد شخصیت ها...اخلاق و رفتارشون. چه تو سایت و چه کتاب! مقام و موقعیت و شغلشون...و قدرت جادویی شون.
شخصیت های شما باید طوری باشن که با یه دیالوگ بشه شناساییشون کرد.
لوسیوس شما خوبه...سرد و بداخلاق...ولی گاهی از قالبش خارج شده. لوسیوس شخصیت متین و موقری بود! این حالتش باید حفظ بشه. در این مورد موقع نقد متن داستان بیشتر توضیح می دم.
نقل قول:
لوسیوس عرض اتاق را می پیمایید و به کاری که دراکو کرده بود می اندیشید.
لوسیوس در حالی که عرض اتاق را می پیمود، به کاری که دراکو کرده بود می اندیشید.اینجوری بهتر نشد؟
این جمله اشتباه نیست. ولی قشنگ هم نیست!
یا مثلا این جمله:
نقل قول:
لوسیوس عصبانی بود و برای دراکو متاسف روی مبل نشست.
ولی نگران نباشین. این مهارتیه که کم کم کسب می کنین. این که بهترین جمله ها رو برای رسوندن منظورمون پیدا کنیم. اولش سخته. ولی با خوندن پست های خوب روون تر و راحت تر و سریع تر بهترین کلمات و جمله ها به ذهنتون می رسه. به نظر من بزرگ ترین فایده این سایت همینه. این که یاد می گیریم بهتر بنویسیم! موقع نوشتن بهتر منظورمونو برسونیم.
جمله های شما نامفهوم نیستن. ولی رفته رفته بهتر می شن. راحت تر می نویسین.
نقل قول:
علاقه زیادی به کشتن دراکو داشت ولی نمی توانست چون اگر این کار را می کرد دیگر کسی نبود که به او گیر دهد.
این قسمت کمی اغراق آمیز بود. بالا هم گفتم...سعی کنین شخصیتاتون از قالبشون خارج نشن. خیلی بعیده که لوسیوس به خاطر این اتفاق تا این حد از دست پسرش عصبانی بشه. مثالا و تشبیه ها رو می تونستین کمی ملایم تر کنین...کمی خنده دار تر! طوری که خواننده مثاله رو تصور کنه و زیاد روی خشم لوسیوس تمرکز نکنه.
نقل قول:
گوشی اش را بگیردو به کلی نابودش کند با تهدید های بی هنگامش...
وقتی به اشیاء یا هر چیز غیر جادویی ای اشاره می کنین باید مواظب باشین. متنتون باید قوی باشه که کشش اون قسمت رو داشته باشه. چون چیزای غیر جادویی خیلی راحت می تونن جو پست رو خراب کنن. اینجا به نظر من جای مناسبی برای اشاره به گوش نبود. می تونستین به جاش بگین چوب دستیشو بگیره...و کمی بیشتر توضیح بدین که خواننده بفهمه این چوب دستی گرفتن معادل همون گوشی گرفتن غیر جادوگر هاست.
سعی کنین تا جایی که ممکنه از دو شکلک پشت سر هم استفاده نکنین. موقعیت های کمی وجود دارن که دو شکلک و دو احساس لازم داشته باشن. از دو شکلک هم شکل هم که در هیچ موقعیت نباید کنار هم استفاده کنین. یکی کافیه.
نقل قول:
لوسیوس عصبانی برای آنکه از خطرات احتمالی که جان دراکو را تهدید می کرد به اتاقش پناه برد . دراکو و رودولفی که از دیدن لوسیوس بیخیال تا این حد عصبانی هنگ کرده بود و حتی فراموش کرده بود که برای چه وارد داستان شده است.
جمله هاتون خیلی اشتباهن...این شاید مهم ترین موردیه که باید سعی کنین برطرف کنین. چون هر چقدر هم طنزتون خوب باشه یا صحنه جالبی خلق کرده باشین، جمله های اشتباه نمی تونن منظور شما رو برسونن. نمی دونم چند سالتونه. ولی می دونم که این اشتباه رو اینجا می تونین بر طرف کنین. جمله ها رو بعد از نوشتن حتما بخونین. ببینین معنی می دن؟ درست معنی می دن؟ منظورتون واضحه؟
نقل قول:
رودولف با نوک قمه هایش بازی می کرد و سعی داشت پوست سیبی را با آنها بکند.
این که سعی می کنین از سوژه های شخصیت های سایت استفاده کنین خیلی خوبه.
نقل قول:
_ خب باید بری یه معجون شانس بخری و بزاری جای اون یکی.
فکر خوبیه...سوژه رو خوب ادامه دادین. و البته "بذاری" رو اینجوری می نویسن. ولی به هر حال ایده خوبی بود.
شخصیت های شما خوبن...اشکال خیلی مهم و اساسی ای ندارن. کافه یه ذره پخته تر بشن. سوژه رو خوب فهمیدین و ادامه دادین. کمی روی جمله ها کار کنین...کمی شخصیت ها رو قوی تر کنین و نکته های سوژه دار شخصیت ها رو کشف کنین.
_____________________
بررسی
پست شماره 297 قصر خانواده مالفوی، اوتو بگمن:
نقل قول:
دراکو و رودی همچون تسترال هایی در گل فرو رفتندی
در قسمت های توصیفی بهتره اسم ها رو مخفف نکنین. اون قسمت هاظاهرا باید بی طرفانه و خنثی نوشته بشن. بدون احساس. روی "ظاهرا" تاکید می کنم. چون فقط باید ظاهر کار حفظ بشه. پشت جمله ها می شه ماهرانه هر نوع احساس و صمیمیت و نفرت و طرفداری از جبهه ای رو مخفی کرد.
این شکل فعل هاتون جذابیتی ندارن. شاید چون هیچ خاصیتی هم ندارن. لادیسلاو مرحوم گاهی اینجوری می نوشت. ولی کل رولش رو اینجوری می نوشت و خوب هم می نوشت...ولی اینجا لزومی نداشت از این شکل خاص استفاده بشه.
نقل قول:
- بینم تو این امارت به این گندگی ساحره ای چیزی نی دراک؟!
اون اشاره مستقیم که مدتیه دربارش بحث می کنیم همینه. به سوژه ها مستقیم اشاره نکنین. حالت دافعه ایجاد می کنن. لازم نیست هر دفعه موقعیت عجیب و جدید و فوق العاده ای خلق کنین...کافیه برای این اشاره مستقیم یه مقدمه چینی داشته باشین. مثلا رودولف هی بگه حوصلم سر رفت...خسته شدم...و وقتی دراکو دلیلش رو بپرسه بگه چون تو این امارت بزرگ ساحره ندارین...یه ساحره موطلایی دیدم. با ذوق و شوق دویدم طرفش که متوجه شدم مجسمه باباته!
کافیه کمی به سوژه شاخ و برگ بدین.
شخصیت هاتون خیلی ناآشنا هستن! شخصیت ها اگه تو کتاب یا تو سایت تعریف شدن باید اون تعریف رو رعایت کنین. دراکوی شما خیلی لات وارانه حرف می زنه. حالا درباره رودولف می شه اینو قبول کرد. ولی دراکو اینجوری نیست. مواظب شخصیت هاتون باشین.
نقل قول:
این جاست که از پشت صحنه شاره کردن سوژه رو به بوق ندم و اینا پس همون به زدن قدش کفایت می کنیم.
اون پشت صحنه ایا لطفا پشت صحنه بمونن...قطع شدن دست دراکو کجای سوژه رو می تونست خراب کنه؟ کمی شجاع باشین. دستش قطع شد که شد...اگه لازم باشه یه دست جدید در میاره. طنز نیست مگه؟ یا با همون دست قطع شده ادامه می ده. یا یه چنگال وصل می کنن جای دستش! فرقی نمی کنه.
شما با ترس و لرز یه ایده دادین...و فوری عقب نشینی کردین. ایده "بزن قدش با قمه" ایده خیلی خوبی بود...حیف که جسارت لازم رو برای استفاده ازش به خرج ندادین.
نقل قول:
- رودی خفه شو! پول تو جیبی من داره قطع میشه بعد تو می زنی زیر آواز! لامصب صداتم قشنگ نیس که...! انگار حنجره تو رو آسفالت کشیده باشن...
شخصیت هاتون تو هر دیالوگ سعی کردن خنده دار باشن...و نتیجه کاملا برعکس شده. این کارو نکنین. طنزتونو فعلا کمرنگ و خفیف نگه دارین. چون وقتی سعی می کنین بیشترش کنین خراب می شه. خیلی فحش تو متنتون هست...فحش دادن دائمی خنده دار نیست!
نقل قول:
- تستراله اون ماله بابام بود! چه کاری بود کردی آخه! پول خونت بابتش گالیون رفته روش...!
- مرتیکه همه کارا رو من کردم همه فکرارو من کردم بعد... اصن تو به چه حقی به صدای من توهین کردی؟! هان؟!وایسا الان از وسط شقت می کنم! دِ لعنتی وایسا!
و به دنبال دراکو تاخت. این بدو، اون بدو، تا کی به هم برسن.
- بابا... بابا... این رودی داره منو می کشه! کمک!... کمکککککک!
- وایسا الان شق الکمرت می کنم!
- این جا چه خبره؟!
دیالوگ ها به شدت تو خالی و بی هدف هستن. به هیچ دردی نمی خورن. نه به درد سوژه نه به درد خندوندن خواننده. دیالوگ حتما باید هدفی داشته باشه. بیخودی پستتونو طولانی نکنین.
یه موردی هم وجود داشت...نمی دونم عمدی بود یا غیر عمدی. برای همین فکر می کنم بهتره بهش اشاره نکنم. در انتخاب کلماتتون دقت کنین.
اوضاع رو کمی شلوغ کردین. به نظر من لزومی نداشت. سوژه یه جورایی آشفته شده! لازم نیست همیشه روی یه خط صاف و مستقیم جلو برین. ولی شلوغ کردن بی دلیل سوژه راه رو برای گره خوردنش باز می کنه. چون ممکنه نفر بعدی متوجه نشه که چطوری این سوژه رو بگیره و ادامه بده.
در بیشتر مواقع اصلا لازم نیست سوژه رو پیش ببرین یا مشکلی رو حل کنین. در پست شما دراکو چپ و راست اشاره می کنه که پول تو جیبیم داره قطع می شه...یه فکری بکن! به نظر من دیالوگ های بین رودولف و دراکو می تونست خیلی ساده تر و جالب تر از این پیش بره. مثلا دراکو توضیح می داد که در صورت قطع شدن پول توجیبیش چه اتفاقی میفته...و قضیه رو خیلی هم بزرگ نمایی می کرد. و رودولف اصلا حواسش به حرفای این نبود و هر موضوعی رو یه جوری به ساحره ها ربط می داد. البته این کار کمی سخته...کمی فکر می خواد...کمی خلاقیت. ولی خب جالب تره! سوژه های جذاب معمولا در جزئیات و قسمت های کم اهمیت پنهان شدن. باید بگردین و پیداشون کنین.
قدم هاتون رو کمی کند تر کنین. شخصیت هاتون زیادی دارن تند می رن. جلوشونو بگیرین و آروم تر و ملایم تر پیش برین.