هاگرید حرف جالبی زد یک نیروی پاک که در همه ی انسانهاست عشق یک نمونه اشه مثلا احساس همدردی و احساس محبت کردن و خیلی چیزایه دیگه
و ما می دونیم که اسمشونبر ذاتش پلید شد بد شد مغرور شد و خیلی چیزایه دیگه که از اون پاکی و معصومیت در آمد
من فکر میکنم که چون اسمشونبر می خواست که تا ابد زنده باشه اون نیرو بهش تعلق نمی گیره چون زیاد می خواد شاید اون نیرو یک نیروی باشه که با مرگ در ارتباط باشه و چون اسمشونبر نمی خواد بمیره نمی تونه اونو احساس کنه البته زیاد منطقی نیست ولی یکدفعه به فکرم آمد که با مرگ ارتباطی داشته باشه ولی امکانشم هست که عشق باشه
یه چیز دیگه به نظر من اسمشو نبر از حالت انسانی خارج شده و حیوان شده و اون احساس آدمارو نداره و این نیرو شاید احساس آدما باشه حالا هر احساسی که در وجود حیوان نباشه به گفته ی چوچانگ که گفته احساس هری قویه و به نظر من همین باعث شده تا حالا زنده بمونه
به نظر من احساسات صلاح خوبی هستن