درك چون هيچ جايي نداشت بره، همين جوري تو خيابوناي جادويي ول مي گشت كه بيكار نباشه. همين طور كه داشت مي رفت، چون هواسش به هيچ جا نبود، با سر رفت تو ديوار
درك جلو پاشو نگاه مي كنه و ميبينه كه به ديوار نخورده، خورده به يه تابلو
"موسسه كاريابي وزارت جادو. اگر بي كاريد و مايليد كاري پيدا كنيد، به موسسه كاريابي جادو بياييد." درك لحظه اي فكر مي كند
و بعد مسير ول گرديشو به طرف موسسه كاريابي عوض مي كنه.
----------------موسسه كاريابي----------------
درك وارد اتاق منشي ميشه، ولي هيچ كس اونجا نيست و فقط تلفن داره زنگ مي خوره. بنابراين به طرف اتاق بليز -درك نمي دونه مسئول اين جا كيه، مني كه رول مي نويسم كه ميدونم
- ميره روي در اتاق مربوط تابلو كوچكي نسبي كه نوشته "به دليل تعميرات، تا فردا تعطيل مي باشد!" درك كمي نگاه مي كند و با خودش مي گويد: "به تالوي قبلي خوردم واسم شانس اورد، شايد به اينم بخورم فرجي بشه" بنابراين درك با سر ميره تو تابلو!
در باز ميشه و درك با سر هل مي خوره ميفته تو اتاق. منشي، ورژن تعميركار ممد و بليز توي اتاقن. منشي داره با تلفن حرف مي زنه. بليز هم داره با پي اي پي اش -چون مادر درك ماگل بوده مي دونه اون كنسول دستي ماگلي چي بوده- و ممدتعميركار هم كه در كل ممده!
بنابراين هيچ كس متوجه ورود كله اي درك نميشه. درك سرفه اي تابلو مي كنه. بليز دكمه pause بازي رو ميزنه و به درك نگاه مي كنه.
بليز: بله؟
درك: دنبال كار مي گردم!
بليز نگاهي به درك ميندازه. چشمش برقي ميزنه ميگه.
بليز: هوي ممد. بيا اين بچه هه اومده كمكت. پادويي، خرحمالي كاري داشتي برات انجام ميده. :smug:
ممد نگاهي به درك ميندازه و پيش خودش ميگه "آخه اين بچه سوسول مي خواد واسه من چي كار كنه؟" سپس صداشو بلند ميكنه و ميگه: "هوي بچه بلدي چه جوري شيشه شكسته تعميير مي كنن؟"
درك: "آره. ريپارو!"
شيشه اي كه در اثر پرش اسكاور شكسته، تعمير ميشه و سر جاش قرار ميگيره.
درك: "ولي من هنوز كار مي خوام
!"
منشي كه هم تلفنش تموم شده و هم از درك خوشش اومده با چوبدستش يه فرم مي فرسته طرف درك.
درك: "ايووو چه خانم با شخصيتي، با چوبدستي فرم مي فرسته!" سپس به شروع به پر كردن فرم ميكنه.
--------------------------------------------
نوع درخواست: خوساتار كار مي باشم!
نوع كار: كار خالي، كار د، كار دك، كار امل، كار شناسي، كار شناسي ارشد، كار بن(همون دستمال هاي همه كاره اسكاور كه وقتي ميذاريش زير نوشتت، نوشتت ميره زير كاربنه! يعني روي كاغذ زيري)
سوابق در سايت: آخه قيافه من شبيه كسايي كه تو سايت سابقه دارن؟! آها راستي يه سابقه دارم! تو تاپيكي "دامبلدور چگونه از وقايع ..." با بليز زابيني (منظورم مسئول اينجا نيستا! يكي ديگه) درگيري بزن بكشي داشتم!
تاپيكي كه مي خواهيد در آن فعاليت كنيد: فرقي نمي كنه ترجيحا يه جا كه آدماي كله گنده سايت باشن بشه چاپلوسي كرد، يا يه جا كه اون بليز زابينيه باشه بشه سر به سرش گذاشت، يا يه جايي كه منشي هاي با شخصيتي داشته باشه واسه آدم با چوبدستي فرم بفرستن!
-------------------------------------------
درك: خب الان من فرم رو چی کار کنم؟
بلیز: باید بندازی تو صندوق پستی!
درك: ولی من الان اینجام واسه چی بندازم تو صندوق پستی؟!
بليز: ببينم تو رو اسكاور فرستاده؟
درك: اسكاور؟ همون يارو كله گنده هه تو سايت؟ نه. شما ميشناسيدش؟ ميشه منو بهش معرفي كنيد؟
بليز كه گيم اور شده و اعصابش بهم ريخته ميگه: نه من نمي شناسمش. و در ضمن حالا كه فرم رو پر كردي بايد با سر از پنجره بپري بيرون.
درك كمي سرش را مي خواراند و با خودش مي گويد "آها لابد اين روش تعيين صلاحيتشون كه اول بايد شيشه تعمير كني بعد هم بايد براي نفر بعد بشكنيش" سپس براي سومين بار با سر ميره تو يه چيزي. البته اين دفعه شيشه. از طبقه چهارم ميفته زمين -شما نمي دونيد اسكاور چطوري از اين ارتفاع پريد؟- درك با سر ميره تو يه تابلو كه يه فلش زده و نوشته "به طرف صندوق پستي" (
) سپس يادش مياد كه فرم رو به مسئول كاريابي تحويل نداده. در نتيجه ميره كه فرمو بندازه تو صندوق پستي.
========================================
اول: اگه مي خوايد بگيد كه پستت مثل مال اسكاور بود بايد از همين الآن جواب بدم كه كاملا درست مي فرماييد. اين پستو در راستاي پا جاي پاي بزرگان سايت گذاشتن زدم.
دوم: حسش اومد رول زدم!!! ... خلاصه اينكه دنبال كار مي گردم
سوم: اگه ميشه يه كار نيمه وقت! (بليز: عجب رويي هم داره! سه كيلو پست نوشته بعد پررو بازي هم در مياره!)