هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۲۷ چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۸۹

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
ارباب خيلي وقته رول ننوشتم لطفا اين رو نقدش كنيد برام!


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۲۲ یکشنبه ۲ آبان ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 599 دژ مرگ،ریموس لوپین:


ریموس عزیز


بعد از وقفه طولانیی که مقصرش ارباب نبود پستتونو نقد میکنم.تو این مدت ممکنه خیلی چیزا عوض شده باشه.مثلا به قول خودتون پیشرفت کرده باشین.طرز نوشتنتون عوض شده باشه.ولی به هرحال این درخواست رو نمیشد بی جواب گذاشت.

نقد پست شما:

سوژه پیچیده ای رو برای نوشتن انتخاب کردین.خودم بارها پستها رو خوندم تا موفق به خلاصه کردن شدم!گرچه خودتون این سوژه رو دادین ولی تو پستهای بعدی پیچیده تر شده.با اینحال ماجرا رو خوب پیش بردین.

ظاهر پستتون بهتر شده.از اون پراکندگی سابق و دیالوگهای پشت سر هم و درعین حال فاصله دار خبری نیست.


نقل قول:
آلبوس با صدای مهربان و پیری داد زد و گفت:

بهتره برای صدا از صفت پیر استفاده نکنین.به جاش میتونستین بگین صدای لرزان،خسته،یا یه همچین چیزایی.


نقل قول:
-اون کله کچل طبقه بالاست، کریچر داره ازش مراقبت میکنه.

کله کچل؟دامبلدور لرد سیاه رو کله کچل خطاب میکنه؟!!!


قسمتی که درباره عصبانیت ایوان از توهین به لرد و تنه ای که اسنیپ بهش میزنه نوشتین خوب بود.


نقل قول:
آلبوس خنده ای از غرور کرد و گفت:
-آفرین فرزندم، خوشحالم که از لرد بدت میاد، همین باعث شده که ما شکست ناپذیر باشیم.

شخصیتهاتون هنوز اشکال دارن...آلبوس دامبلدور و محفلیا هرگز از واژه "لرد"استفاده نمیکردن.آلبوس لرد سیاه رو تام خطاب میکرد و بقیه محفلیا اسمشو نبر.ولدمورت فقط برای مرگخوارا لرد بود.
غرور و آلبوس؟؟اگه همه مولکولهای تشکیل دهنده دامبلدورو بگردین حتی یک گرم غرور تو کل وجودش پیدا نمیکنین!سعی کنین شخصیتها رو همونطور که تو کتاب بودن حفظ کنین.مخصوصا اون جمله "شکست ناپذیر بودن" اصلا به آلبوس نمیاد.


نقل قول:
ناگهان لودو خنده ای بلند و طولانی کرد و صدایش در سراسر اتاق پیچید و ملت مرگخوار سرشان به آن طرف چرخانده شد.

جمله هاتون رو بعد از نوشتن حتما بخونین که اگه نیاز به اصلاح داشته باشن این کارو انجام بدین.مثلا اینجا جمله آخر خیلی ناموزونه.
"ناگهان لودو خنده ای بلند و طولانی کرد و صدایش که در سراسر اتاق پیچید باعث شد سرهای مرگخواران به آن طرف چرخانده شود."
سعی کردم تا جاییکه ممکنه بدون عوض کردن کلمات شما اصلاحش کنم.


نقل قول:
حالا آلبوس حسابی به آنها شک کرده بود و به دنبال این بود که سر از ماجرا در بیاورد.

شک کردن آلبوس سوژه خوبی برای ادامه دادنه.ولی بهتر بود به این شکل بیان نمیشد.اینجور سوژه ها رو میتونین غیر مستقیم به خواننده بدین.اینجوری تاثیرگذارتر میشن.مثلا:
ولی آنها متوجه نگاههای مشکوک دامبلدور نشدند.


خوب بود.
______________________________

نیوت

من تصمیم جدی گرفته بودم که پستهای شما رو نقد نکنم.علتشو احتمالا خودتون میدونین.ولی نتونستم چیزی نگم.برای همین خیلی کوتاه نظرمو درباره پستتون میگم.

پستتون کوتاه بود و فقط از چند دیالوگ تشکیل شده بود.البته این اشکال نیست.پست میتونه کوتاه باشه.
شما به طرف دیگه سوژه(قصر پادشاه و ملکه)پرداختین.قضیه دعوتنامه رو حل کردین و تو همون چند دیالوگ کوتاه ماجرا رو یک قدم پیش بردین و همین یک کار مثبت بود.

بهتره از این به بعد برای نقد دقیقتر از ناظرای دیگه(یا هر کسی که حاضر باشه نقد کنه) درخواست نقد کنین.

موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۵۰ شنبه ۱ آبان ۱۳۸۹

نیوت اسکمندر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۱ سه شنبه ۸ دی ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۳:۵۰ دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۰
از بکستان!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 158
آفلاین
سلام میشه این پستو نقد کنید؟میخوام ببینم بعد از سه ماه هنوز متوسط رول مینویسم یا افتضاح شده.میدونم کوتاهه ولی...
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... id=236898#forumpost236898


تصویر کوچک شده
[img]http://www.jadoogaran.org/ima


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۵۴ چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹

ریموس جین لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۳ شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱:۲۱ چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۹
از مرگ نمی ترسم !!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 126
آفلاین
سلام لرد.اگه میشه این پست منو نقد کنید.سعی کردم سوژه رو خوب پیش ببرم و به نکانی که گفته بودین توجه کنم.


مرا از یاد نبرید.
شناسه بعدی : ویکتور کرام
تا ابد دوستت دارم


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۳۸ چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 169 قصر مالفوی ها،نجینی:


نجینی عزیز ارباب

خوش اومدی دختر گلم!چه دندونای زیبایی...چه سر و دم خوش ترکیبی...به به!...کسی اذیتت کرد یه راست بیا سراغ ارباب.


شکل ظاهری پستتون به اندازه کافی خوبه.منظورم از به اندازه کافی در حدیه که خواننده رو تشویق به خوندن بکنه.به اندازه کافی فاصله ها رو رعایت کردین.شکلک گذاری و علامت گذاریتونم کاملا قابل قبوله.



نقل قول:
لینی نفس راحتی کشید و به اتاق بازگشت.
جیــــــــــــمز!! چیکار داری میکنی!؟چرا دستاشو باز کردی!؟

شروع خوبی داشتین.داستان در جای نسبتا هیجان انگیزی قرار داشت.شما بدون از بین بردن هیجان یا عوض کردن موضوع، ادامه دادین.



نقل قول:
جیمز بچگانه خندید و با شور و شوق بالا پرید. _ عمو لوسیوس گفته که برام یه یویوی جدید میخر...

دلیل بچگانه گول خوردن زیبا و ساده بود.درست به زیبایی عکس العمل ناجوانمردانه لوسیوس!



نقل قول:
دستان جیمز به دو طرفش بدنش چسبید.پاهایش به هم نزدیک شدند ومانند سنگ خشک شد.آنگاه با صورت به روی زمین افتاد. لینی با چشمانی گشاد شده از ترس سقوط جیمز را تماشا میکرد.با برخورد جیمز به زمین و پیچیدن صدای گروومپ بلندی لینی به خود آمد و چوب دستی اش را بیرون کشید.

صحنه افتادن جیمز و حالت لینی رو اونقدر زیبا و کامل توصیف کردین که خواننده احتمالا در حالیکه نفسش تو سینه حبس شده تا آخر پاراگراف رو میخونه.



نقل قول:
لینی بر زمین افتاد.از درد به خود میپیچید اما سریع خود را جمع و جور کرد و با طلسمی دقیق چوب دستی لوسیوس را از دستش در آورد. لینی پوزخند زنان از جایش برخواست اما لوسیوس دیگر آنجا نبود!!

این قسمت خیلی سریع و عجولانه نوشته شده.بعد از خوردن کروشیو کسی نمیتونه خودشو جمع و جور کنه.مگه اینکه طلسم کننده شکنجه رو متوقف کنه.درباره قسمت بعدیشم توضیح کافی داده نشده.لینی داشت شکنجه میشد.از جا بلند شد و لوسیوس رو طلسم کرد.تو اون فاصله لوسیوس چیکار میکرد؟تماشا؟!!شاید بهتر بود اول با اتفاق یا چیز خاصی حواس لوسیوس رو پرت میکردین.



نقل قول:
جیمز : عوووووآآآآآ...نیمیخوام! عمویی من رو اسکل کرد...عررررر...یویوم...عموی بــــــــد!
لینی با تعجب و اندک مایه خوشحالی به جیمز نگاه کرد : جیـــــمز!تو درمان شدی!داری واقعا" گریه میکنی!
جیمز : نه بابا...درمان چیه!؟ داشتم به اسکل شدنه خودم میخندیدم!

این قسمت عالی بود!پستتون طنز ساده و دلنشینی داره.



نقل قول:
ناگهان فکری به ذهن سیریوس خطور کرد و آنرا با نارسیسا در میان گذاشت.
نارسیسا :

آخر پست اهمیت زیادی داره.اینجاست که خواننده تصمیم میگیره پستتونو ادامه بده یا نه.و شما مسئولیت زیادی به عهده ادامه دهنده گذاشتین.مسئولیت تعیین فکری که به ذهن سیریوس خطور کرده.تجربه ثابت کرده که خواننده تا جاییکه ممکنه از زیر بار این مسئولیت فرار میکنه.بهتر بود خودتون فکر و نقشه سیریوس رو تعیین میکردین یا پست رو تو خط بالاتر تموم میکردین.

شخصیتهای شما خوب و منطقی رفتار کردن.لوسیوس مثل یه مرگخوار،نارسیسا مثل یه مرگخوار دل نازک(!) که رفتار ملایم و حتی همکاریش با محفلی ها کاملا قابل قبوله. بقیه هم به همین صورت...


پست خوبی بود.


موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۲:۱۸ دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۹

نجینیold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۱۷ یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۶ چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۶
از ور دل ولدمورت
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 20
آفلاین
سلام آقای بابا

پلیز این پست دخترتو بنقد! قصر خانوادگی مالفوی

ساری اگه یکمی بده! جزء اولین پستامه دیگه...

سایه پدر همواره مستدام باد



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۱۷ دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 598 دژ مرگ،زنوفیلیوس لاوگود:


نقل قول:
مرگخواران مدتی جیمز را که دوباره مشغول صحبت با تدی شده بود زیرنظر گرفتند. سپس به آرامی از مخفیگاه خود بیرون آمدند تا بتوانند به راحتی و دقیق آنها را طلسم کنند؛ سپس بصورت هماهنگ و مافوق خفنز چوبدستی هاشان را تکانی دادند.

لحظاتی بعد شش محفلی بر روی زمین افتاده بودند.

سوژه رو کمی سریع پیش بردین.بارها گفتم که بهتره برای پیش بردن سوژه عجله به خرج ندیم.گاهی جالب نیست موضوع رو زیادی طول بدیم ولی سوژه هایی مثل این کشش دارن.میشه بدون خراب شدن موضوع طولانی ترشون کرد.مثلا با کمی خلاقیت درباره شکار شدن تک تک محفلیا میشد پست زد.با روشهای مختلف...میتونست جالب باشه.شما یه جورایی با طلسم تو اُل ماجرا رو حل کردین!



نقل قول:
در خانه ریدل

لرد سیاه درحالی که اثر معجون مرکب کاملا از بین رفته بود در زندان خانه ریدل بسته شده بود.

لرد سیاه تو خانه ریدل نموند.لرد تد ریموس لوپین رو به شکل خودش در آورد و خودش معجون تد رو خورد و به شکل تد در اومد و به محفل رفت.قبول دارم که اون قسمت کمی پیچیده بود و احتمال اشتباه وجود داشت.خود من پست قبلی رو چندین بار خوندم که دچار اشتباه نشم و هنوزم شک دارم که درست نوشتم یا نه!


من اصلا قسمت " در خانه ریدل" رو متوجه نشدم!لرد چرا اسیر بود؟کی اسیرش کرده بود؟محفلیا چرا و توسط کی اسیر شده بود؟منظور لرد از این جمله ها چی بود؟:
اما چرا فقط این بار؟! دفعات قبل به جای گرفتن چوبدستی، 2 چوبدستی اضافه هم در دست زندانی یافت می شد یا در سلول کاملا باز بود.
آخرین بار لرد رو تو پست من دیدیم که سالم و سرحال در قالب تد ریموس لوپین به محفل رفته بود.این سوالا رو مطرح نکردم که جواب بدین.ولی وقتی من متوجه نشدم مطمئنا تعداد زیادی از خواننده ها هم متوجه نمیشن.کاش منظورتونو واضحتر بیان میکردین.


اون نیاز به دستشویی ایوان و شکلکش بهتر بود تکرار نمیشد.


نقل قول:
پس از مدتی، هنگامی که به این نتیجه رسیدند که اولا به اندازه کافی تفریح کرده اند و ضمنا وقت بازگشت به خانه 12 گریمالد رسیده است لبخندی زدند و به سرعت به سمت خانه رفتند

پستتون خوب و به شکل مناسبی تموم شده.موضوع رو به جای مشخصی رسوندین.تفریح مرگخوارا در پارک هم از نکته های خوب و جالب پست بود.


موفق باشید.
__________________________________

بررسی پست شماره 182 نیروگاه اتمی سیاهان،مری باود:


نقل قول:
- آخه شماها این همه رول زدین داستانها رو عوض کردین! الان یا زولینگ باید کتابشو عوض میکرد یا ما داستانمونو... پس من همین جا و در همین لحظه دست لینی ( نویسنده رول قبلی ) رو میبوسم که محوریت داستان رو عوض کرد و ما رو نجات داد.

این توضیحات اضافی گاهی سرو کلشون تو پستای شما پیدا میشه.یه جورایی جزو روشتون شدن ولی مجبورم حرفامو تکرار کنم.به نظر من هیچ لزومی نداشت اینا نوشته بشه.در صورت لزوم یا جالب بودن میشه به این نکته ها اشاره کرد ولی نباید زیادی طولانی بشه.نویسنده قبلی اگه کار خیلی غیر عادی و بدون منطقی انجام نداده باشه نباید اعتراضی بهش بکنیم یا دستشو ببوسیم یا کلا باهاش حرف بزنیم!گرچه در دست گرفتن کتاب توسط اسنیپ جالب بود.



نقل قول:
در همین لحظه گراوپ که به طرف محفل‌ها حله ور بود و آنها را در گوشه ای جمع کرده و قصد آسیب تکرار میکنم آسیب رساندن به انها را داشت ناگهان متوقف شده و به طرف لرد ولدمورت و مرگخواران دیگر برگشت.

این تغییر جهت ناگهانی و بی دلیل گراوپ که تو پست قبلی هم بهش اشاره شده بود به نظر من جالب بود.


شماره قطعنامه و لودو و تلفن همگانی نکته های جالبی بودن که ازشون استفاده کردین.


نقل قول:
در همین حین لودو که سرحال و خندان در حال برگشت به ماجرا بود قضیه‌ای را که کمی از یاد رفته بود را بازگو کرد و بارتی را نجات داد.

این قسمت کمی مبهم بود...کدوم قضیه رو بازگو کرد؟چطوری بارتی رو نجات داد؟گرچه اصولا بارتی نباید کشته میشد،ولی بهتر بود اشاره کوچیکی به روش نجات دادنش میکردین.


قسمتهای طنز پستتون خیلی خوب بود.اجلاس جی 2 و آموزش آسیب رسانی به گراوپ.در مورد سوژه مشکلی وجود نداشت.بدون آسیب(!)رسوندن به سوژه ماجرا رو ادامه دادین و در نقطه خوبی هم تمومش کردین.پست شما از نظر ظاهر و شکلک هم مشکلی نداشت.یکی دو تا اشتباه تایپی داشتین که زیاد مهم نبودن.


خوب بود.


موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۲:۵۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۹

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین


خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ شنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۹

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۲۸ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
از لرد سیاه اطاعت میکنم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 388
آفلاین
لرد سیاه،
لطفا این پست رو هم نقد بفرمایید

سایه تان همیشه بر سر ما باد..



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ سه شنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 592 دژ مرگ،ریموس لوپین:


ریموس عزیز


16 بار ویرایش کردین این پست بیچاره رو؟!


نقل قول:
لرد ولدمورت از دست مرگخوارانش به دلیل بی نظمی و شکست در ماموریت هایشان بسیار ناراحت و عصبانی بود.
مرگخواران برای خوشحال کردن لرد تصمیم گرفتند که دامبلدور را بدزدند و او را به دژ مرگ ببرند .

سعی کنین به هیچ عنوان سوژه رو توضیح ندین.اجازه بدین از اتفاقا و دیالوگهای رد و بدل شده خواننده متوجه موضوع بشه.مثلا میتونستین پستتونو با سرزنش شدن مرگخوارا توسط لرد شروع کنین که از کار مرگخوارا راضی نیست و بعد درباره نقشه مرگخوارا توضیح میدادین.اونم نه به این صورت که بگین مرگخوارا تصمیم گرفتن کاری رو انجام بدن...باید میگفتین که بعد از حرفای لرد رفتن و نشستن و فکر کردن که چیکار میتونن بکنن و...
ضمنا موقعی که سوژه میدین منطق رو هرگز فراموش نکنین.خود لرد سیاه هم نمیتونه بره دامبلدورو بدزده و بیاره.مرگخوارا چطوری میخوان این کارو انجام بدن؟!
ضمنا این سوژه دقیقا به همین شکل(با عوض شدن جای سیاها و سفیدا) داده شده بود.تا جاییکه یادم میاد اونم کار شما بود.سوژه تکراری نمیتونه جذاب باشه.


نقل قول:
اسنیپ که کنار روفوس ایستاده بود و در حال فکر کردن بود ، بشکنی زد و گفت:

-یافتم!! ما میتونیم یه طونل حفر کنیم و بعد از اونجا به محفل بریم.نظرتون چیه بچه ها ؟

تا جاییکه ممکنه(که اینجا ممکنه)شخصیتها رو همونطوری که تو کتاب هستن در نظر بگیرین.اسنیپ یه جادوگر ماهر و خیلی باهوش بود.همچین نقشه بچگانه ای ازش بعیده.اینجوری دیالوگها رو بذارین به عهده مرگخوارایی مثل لودو(که میتونه شوخ باشه)یا پیتر پتی گرو(که مغزش زیاد کار نمیکنه)...ضمنا بهتره بین اسنیپ و دیالوگش فاصله ندازین.اینجوری پستتون کمی پراکنده به نظر میرسه.


تونل درسته...نه طونل

قبل از دیالوگهاتون سعی کردین حالت و رفتار شخص رو توضیح بدین.این کار خیلی خوبیه ولی نباید پشت سر هم تکرار بشه.مثلا:
لودو روی صندلی نشست و گفت:.....
اسنیپ از روی صندلی بلند شد و گفت:....
روفوس سیبش را گاز زد و گفت:....
کمی تغییر در طرز نوشتن جمله ها میتونه متنوعترشون کنه.اگه شخصیتهاتون کاری برای انجام دادن ندارن لازم نیست مجبورشون کنین بلند بشن یا راه برن یا بشینن.میتونین دیالوگها رو پشت سر هم بنویسین(به شرط حذف دیالوگهای غیر ضروری و طولانی نشدن بیش از حد و مشخص کردن گوینده.)


نقل قول:
ناگهان روفوس سیبی که در دستش داشت را بر روی زمین انداخت و پس از چندی حرف لودو را قطع کرد و شروع به حرف زدن کرد و گفت:

-شاید ...

پستو هرگز ناقص تموم نکنین.الان نفر بعدی مجبوره این جمله ناقص شما رو کامل کنه و زیاد جالب نیست که مجبورش کنیم این کارو انجام بده.


سوژه بطور کلی بد نبود.ولی کاش به جای دامبلدور شخص دیگه ای رو تعیین میکردین.دزدیدن دامبلدور کار تقریبا غیر ممکن و غیر منطقییه.


بد نبود.با کمی دقت بهتر میشه.این پستتون با آخرین پستایی که از شما نقد کردم فرق میکرد.همونطور که خودتونم گاهی اشاره میکنین پیشرفت کردین.از جمله های عجیب و غریب،رفتارهای غیر عادی و اغراق آمیز و سوژه های بی سرو ته خبری نیست.نصف اشکالاتون رفع شده.امیدوارم نصف دیگه رو هم بتونین برطرف کنین.


موفق باشید.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.