بله خب فینیاس در این مورد راست میگه اگر ما مقصود دامبلدور از التماس کردن بفهمیم میتونیم از سرنوشتش آگاه بشیم خب منم نظر خودم رو در رابطه با التماس کردن میگم:
به نظر من دامبلدور به این دلیل التماس کرد چون که در اون وضعیت نمیخواست توسط اسنیپ کشته بشه نه برای اینکه دامبلدور از مرگ میترسه. نه من اصلا مقصودم این نیست منظورم اینه که در واقع دامبلدور در آن شب انتظار هر اتفاق غیر قابل پیشبینی ای رو داشت غیر از اینکه در تمام طول این همه سال در مورد اسنیپ اشتباه میکرده و اونقدر از این پیامد تعجب کرده و حیرت کرده که به طور غیر ارادی این کلمات از دهنش در اومده چون که متوجه اشتباه بسیار بزرگ خودش در طول این همه سال شده یعنی منظور من اینه که هر کس میخواست دامبلدور رو بکشه دامبلدور امکان نداشت جلوش تسلیم بشه چنانچه گریبک بارها میخواست او رو در همون شب تیکه پاره کنه و دامبلدور کوچکترین واکنش حاکی از ترس از خودش بروز نداد ولی وفادار بودن اسنیپ به ولدمورت در این همه سال چنان اون رو شگفت زده کرد که دامبلدور ناگهان کنترلش رو از دست داد و....
ولی در رابطه اعتماد دامبلدور به بقیه : اتفاقا برعکس دامبلدور برعکس خیلی های دیگه برای اعتماد به کسی زیاد به دلیل احتیاج نداشته و همون طور هم که بارها در کتاب گفته شده بوده دامبلدور به خیلی ها از جمله خود اسنیپ دوباره برای جبران اعمال زشت خودشون فرصت مجدد داده اگر یادتون باشه هری پاتر بعد از مرگ دامبلدور گفت که دامبلدور فقط به این دلیل به اسنیپ اعتماد داشته چون که حرفهای اسنیپ رو که گفته از کارهای خودش پشیمونه رو باور کرده اگر یادتون باشه قبل از اینکه هری با دامبلدور به اون غاره برن هری به دامبلدور گفت که اون وقت بازم بعد از اینکه اسنیپ این کارای وحشتناک رو انجام داده بازم شما بهش اعتماد دارین؟و دامبلدور هم در جواب گفت : هری پروفسور اسنیپ وقتی که فهمید واقعا چه کاری رو انجام داده از کارش بسیار پشیمون شده بود . اون واقعا پشیمون شده بود و هری میگه : و شما برای اینکه گفته از کارش پشیمونه حرفش رو باور کردید و دامبلدور میگه : بله؟؟؟؟
و این همان دلیلی بود که دامبلدور همیشه میگفت : هری این یک رازیه بین من و پروفسور اسنیپ ( وقتی که هری دلیل اعتماد دامبلدور نسبت به اسنیپ رو ازش سوال میکرد )
پس بالاخره از این حرفها میشه نتیجه گرفت که دامبلدور هیچ وقت دلیل قانع کننده ای برای اعتمادش نسبت به اسنیپ نداشته و به قول خودش اینم یک اشتباه دیگه از یک پیر مرد
اما در مورد ر.آ.ب هم باید بگم که اینا همش یک حدسه توی کتاب پنجم بالاخره معلوم میشه که ر.آ.ب کیه قبلا میشناختیمش یا یک آدم جدیده ؟ مرگ خواره یا نه؟ واقعا درست نمیشه ماهیت ر.آ.ب رو تعیین کرد فقط میشه حدس زد که ر.آ.ب جادوگر پر قدرتی هست و در کتاب بعدی نقش به سزایی داره