هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





Re: مجلس
پیام زده شده در: ۴:۴۰ یکشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۴
#68

سوسك بي همتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۳ چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۳۱ سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳
از چاه فاضلاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 715
آفلاین
مواد مخدر!
سوسك: دوستان! امروز طرحي در مورد مواد مخدر داريم...!
آموش: مواد شيه؟
كوييرل: به ژان خودت منم مشل تو نمي دونم...
سوسك: دوستان لطفا بعدا در مورد اينكه مواد چيه بحث كنين! فعلا سكوت!
افراد ساكت ميشن تا ببينن طرح سوسك چيه.
سوسك: دوستان! طرح من اينه: واردات مواد به كشور بايد آزاد بشه!
همه: :banana: :banana:

دامبلك از جاش بلند ميشه. سكوت همه جا رو فرا ميگيره.
دامبلك: سوسك اگر نتوني 3 فايده براي اين طرح بگي طرح تصويب نميشه...
همه:
سوسك: بله... 3 تا فايده... بله... بله... حتما... الآن...
1- از درد كشيدن قشر عظيم معتاد جامعه مانند آموش و كوييرل جلوگيري ميشه.
2- جلوي قاچاق كالا گرفته ميشه.
3- ... ... ... ... ... ... ...
دامبل: نفهميدم چي گفتي؟ ميشه بلندتر بگي؟
سوسك: بله... مورد سوم... و مورد سوم هم... اينكه (3-) از كشته شدن قشر فرهيخته ي قاچاقچي در مرزها جلوگيري به عمل مياد.
همه::banana: :banana:

دامبلك از جاش بلند ميشه. سكوت همه جا رو فرا ميگيره.
دامبلك: از اين به بعد واردات مواد به كشور آزاد اعلام ميشه!
كوييرل ميره كنار سوسك و...
كوييرل: :bigkiss:
سوسك:
آموش: شوشكي دوشت داريم... شوشكي دوشت داريم...


سلطان سوسك بي همتا!


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۲۳:۲۷ سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۳
#67

پروفسور اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۸ چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۵
از کارخانه ی روغن سازی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 191
آفلاین
رانت خواری

هری:فقط میخوام بفهمم کی رانت خواری میکنه اینجا؟
کریچر:شنیده شده که شاغلام پسر عباس خان معروف به عباس اسپاگتی رنت خواری کرده!
هری:شاغلام بیا اینجا بینم!
شاغلام:
هری:توضیح بده!
شاغلام:خب.....
هری:میگم توضیح بده!
شاغلام:چشم
شاغلام:در یک روز آفتابی منو نورممد و جاسم و نمید و اختر که داشتیم از سینما بر میگشتیم!...
هری:خب....
شاغلام:مرلینو دیدیم که داره میاد طرفمون!
مرلین:
شاغلام:اومد پیش ما(چون ما اعمال نفوذی در این مملکت هستیم)و گفت که بر علیه کینگزلی شورش کنیم!
شاغلام:بعد من به نمید و اختر و جاسم و نورممد گفتم که میخواد مارو اغفال کنه چون خودش تشنه ی مقامه!
شاغلام:بعد بهش گفتم مگه ما از جونمون سیر شدیم!
مرلین:
شاغلام:بعد افتاد به پامون التیماس کرد!
شاغلام:بعد اختر فرستادش بره ماشینه نمید رو بشوره
شاغلام:بعد جاسم و نورممد بردنش خونشونو تیمیز کنه!
(((مرلین که صورتش رنگ ریشش شده بود)))
مرلین:
هری:خب.....
شاغلام:خلاصه آخر دستشو خوندیم و به مجلس تحویلش دادیم!
هری:مرلین تو از اون ریشت که اندازه ی قد منه خجالت نمیکشی؟
شاغلام: دیگه با من کار ندارید؟
هری:نه تو میتونی بری...راستی به جاسم و نورممد و اختر و نمید سلام برسون!
شاغلام:چشم!


ادامه ی جلسه در جلسه های بعد
استیضاح مرلین


برای عضویت در تیم روغن سازی قزوین کافیست فتو کپ


مجلس يا سلاخ خونه؟
پیام زده شده در: ۲۳:۲۲ دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۳
#66

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۲:۲۰:۵۴ یکشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
مجلس يا سلاخ خونه؟!
مرلين با خشانت وارد سالن مجلس ميشه...
كرام: تو الان بايد توي تبعيد باشي!
مرلين: ديگه تموم شد! حوصله اين همه زجري كه مردم ميكشن رو ندارم! مي‌فهمي؟
كرام: خب تو آرامشتو حفظ كن بيا يه گوشه بشين.. پاتر برو يه قنداب مخلوط با اون ماده هه براي مرلين بيار
مرلين: قندابتونو نخواستم! تو اسم خودتو ميذاري معاون؟ معاون وزير؟ وزيري كه اين همه وقته كشورشو ول كرده رفته جنوب فرانسه خوش گذروني مي‌كنه؟ فكر كردي من توي تبعيد بيكار نشسته بودم؟ زهي خيال باطل!.. من بودم كه توي گوي خودم همه چيز رو مي‌ديدم! از مجلس زپرتي شما تا خوش گذروني كينگزليتون! اين تصاوير همه به مردم نشون داده خواهد شد!
كرام كه يه نمه رنگ از سرش پريده رو به پاتر ميكنه: تو چرا هنوز واستادي بچه؟ بپر يه چايي چيزي بيار..
مرلين: جمع كن اين مسخره بازيا رو! هر روز قيمتا رو مي‌بري بالا!‌فكر كردي كسي متوجه كارات نيست؟ مردم كور نيستن عقل دارن ميفهمن... من اگه ميخواستم همون لحظه كه كينگزلي كودتا كرد به سركردگي ولدمورت جلوي همتون واميستادمو نميذاشتم اين كودتا شكل بگيره! اما گفتم شايد اين خوب باشه.. شايد از اون فاج بهتر باشه! اما هيچ چيز بهتر نشد... هيچ!! حالا اومدم برچينمتون... اين يك اخطار بود!
هوشت.. مرلين غيب ميشه...
كرام: هي پاتر برو يه آب قند واسه من بيار
هري:
كرام: مگه با تو نبودم! برو يه آب قند بيار حالم داره به هم ميخوره
هري: خواب ديدي خير باشه! انگار حكومتتون داره به سر ميرسه
كرام:‌ امكان نداره! اين مرلين نميتونه كاري از پيش ببره.. همه ميدونن همه جيزش توي دستشويي خلاصه ميشه


هرگز نمی‌توانی از کسی که تو را رقیب خود نمی‌داند ببری


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۲۱:۱۰ دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۳
#65

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۸ شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۹ چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۵
از كلفم لبرنم گاردنز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 44
آفلاین
لايحه ي سازمان انرژي اتمي جادوگران :

هري : خوب....امروز به بررسي لايحه ي انرژي اتمي جادوگران مي پردازيم....
كرام : من اعتراض دارم ....
هري: هنوز كه چيزي نگفتيم....
كرام : آهان...نه من ميخواستم بگم كه....(داركي كمكم كن...)
داركي : برادر ها يه صلوات مرحمت كنين...
( صلوات جمعيت )
هري : خب ادامه ميديم....كه موضوع بسيار مهميه...و بنا به نياز سايت قصد داريم از اون استفاده كنيم...البته صلح جويانه...ما فقظ قصدمون صلح و آرامش شبكه جهانيه....ولي متاسفانه سايت هاي رقيب ما رو خراب كردن....نظراتتون رو بگين...
داركي : طبق حديثي داريم...."البروتكل الحاقي في السماوات و الارض ....فهم لا يبصرون...."
كرام : من اعتراض دارم...
هري : به چي؟
كرام : من اعتراض دارم....خب مهم اينه كه من اعتراض دارم...
هري : خيلي خوب مثله اينكه مجبوريم بندازيمت بيرون تا بفهمي كه اينجا جاي مسخره بازي نيست...گراوپي ببرش....
كرام : نه ...خواهش ميكنم....ديگه نميگم ...جون نميد...
استرجس : براي چي اسم ناموس مردم رو مياري؟؟؟....صد بار بهت گفتم ناموس مردم حرمت داره....

( ضد و خورد در جلسه....)
بيست دقيقه بعد :
هري : خب بعد از يه وقفه كوتاه ادامه ميديم....ببينيد بايد انتخاب كنيم كه كي ها براي مذاكره برن سازمان انرژي اتمي....
آبرفورث : اين سازمان انرژي اتمي خارجه؟
هري : بله....چه فرقي ميكنه؟؟؟...حالا كي ها ميتونن برن؟
استرجس : من ميتونم برم...... من انرژي اتمي قبول شدم راهم دور بود نتونستم برم....و گرنه ميتونم برم انرژي اتمي.....
هري : بابا اين با اون فرق ميكنه...
داركي :‌ ما انشالله ميرويم تا مردمي را نيز از آنجا به آسلام دعوت كنيم....
هري : متشكرم حاجي....ديگه؟
كرام : من اعترا....نه يعني منم ميرم....
آبرفورث : منم ميرم ...چند تا پوستر ريكو هم ميبرم حال كنن...
هري : كريچر شما ميري؟
كريچر : من به دابي قول دادم آخر هفته با هم بريم مسافرت...
آبرفورث : ااااا....كجا؟
كريچر : دابي ميگه بريم قطر ولي من ميگم كنگو كينشازا بهتره...نظرتو چيه استرجس؟
هري : آقايون ساكت....جلسه رسميه بابا....
استرجس : هري من برم ديگه.... من انرژي اتمي قبول شدم....تجربه دارم....
هري : باشه ...تو هم برو فقط بهشون نگي من انرژي اتمي قبول شدم....
استرجس : باشه....بريم؟
هري : ميني بوس دم در منتظره....
آبرفورث : يعني بايد از اينجا تا برلين با ميني بوس بريم؟؟
هري : بله متاسفانه بودجه مون در همين حده....در ضمن رسيدين باهاش چونه بزنين...من كه 250 تومن بيشتر ندارم...آبرفورث تو چقدر داري ؟


رزم ممل و هري 1 و 2 حتما حتما بخونيد...


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۴:۳۴ چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۳
#64

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 232
آفلاین
لایحه طرح ترافیک:
اعضای حاظر: گیلدی ، هری ، آمبریج ، کرام و جاسم
هری : خوب جلسه رسمیه...کسی قانونی...حال گیریی...چیزی نداره؟!
گیلدی : نیخوام حال دنیس رو بگیرم...هر گونه جوات...اعدام میشه ، قانون خوبیه!
جاسم میپرا جلو: حی داداش آروم طر...من خودم جواطم دیگه اظ این هرفا نبینما !!!
هری : حالا که کسی لایحه نداره بریم سر کار خودمون! موضوع بحث در باره...طرح ترافیکه!
آمبریج : اهم...اهم...
هری : منظورتونو نفهمیدم دلوروس!
آمبریج : منظور من دقیقا اینه که موضوعه بدرد نخوریه!
هری : برای اطلاعت میگم طبق آمار...تصادفات ماه اخیر 470 مورد گزارش شده...که بدترینش مال یه هفته پیشه! یه خانواده تصمیم میگرن به خونه فامیلشون که در دره گودریکه بره و خانواده دیگه ای از دره داشته به بلغارستان میرفته...خوط با هم تلاقی میکنه و ...بوووم!
تو این حادثه تمام افراد کشته میشن...
آمبریج: اوه...اوه متاصر شدم...( )
کرام : خوب مشکل اینه که مردم رعایت نمیکنن...حق تقدمو نمیشناسن...
هری : خوب کسی راهی نداره؟
جاسم : به کودکان خود بیاموزیم که به حق دیگران احترام بگزارند! ( از محبت خار ها گل میشود...)
ملت: اوووووق!
نماینده ها : اووووووووق!
آمبریج : من پیشنهاد میکنم برای خلافها جریمه در نظر بگیریم!
گیلدروی : خوبه...هر خلافی...یه تنفس مصنوعی از دیوانه ساز

هری : گیلدی! جلسه رسمیه!
کرام : من میگم برای هویج قانون...
گیلدی : چی فرمودین؟
کرام : ببخشید...برای ترویج قانون آگهی های متحرک ( کارتونی ) تو پیام امروز چاپ کنیم...نقش خلافکارو داش جاسم (داش سیا)
بازی میکنه و نقش خوبه رو نورممد.(هوتی)
هری:خوبه...هر کی موافقه بشینه!!!
هری:پس تصویب شد!!!


وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۲۲:۵۷ سه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۳
#63

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۲:۲۰:۵۴ یکشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
كشاورزي و پيشرفت صنعت!
هري پاتر: خب بريم سر مبحث كشاورزي و پيشرفت صنعت!
همون طور كه ميدونيد اين كشور نياز به آغوذه داره!
دنيس عين فنر از جا ميپره:‌ آفرين هري!!! تو بهترين عضو گلبهي خواهي بود! من از تو دعوت ميكنم..
هري به دنيس چشم غره ميره و ميگه: غذر ميخوام.. آذوقه نياز داره! ما بايد در اين موضوع خودكفا بشيم و نگذاريم كشوراي ديگه رومون فشار بيارن! الان نصف برنج كشور ما از ولدمورت تامين ميشه.. آخه اين درد رو بايد به كي گفت؟
كرام وارد مجلس ميشه...
هري: داشتم ميگفتم! بهترين واردات رو ولدمورت انجام ميده... همه ميدونيد كه ولدمورت اصلا برنج رو به ما ارزون نميفروشه(كيلويي 50 گاليون!) ... خب اگر كسي موافق خودكفايي در اين زمينه هست قيام كنه!
تمام افراد مجلس قيام ميكنند...
هري: پس تصويب ميشه... از فردا من جعفر و ممد و اصغر و خالق و جاسم و سالم و عليو ميفرستم بالاي سرتون براي نظارت.. نفري يه بيل و يه كلنگ بهتون ميديم.. سر زميناي بالاي شهر كار ميكنيد! ما بايد خودكفا بشيم!


هرگز نمی‌توانی از کسی که تو را رقیب خود نمی‌داند ببری


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۲۲:۳۷ سه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۳
#62

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
نماینده ها در حال ورود به مجلس هستند
دم در
کریچر: بفرمایید خانم مانیا
مانیا: خواهش می کنم شما بفرماید
کریچر: نه امکان نداره
مانیا: هرگز قبل از شما....
هرمیون: اوق
برید کنار

داخل مجلس

هری جلسه رسمیه
هرموین در گوش گیلدی: ببین چی جوری وایستاده تا اون نشونش رو همه ببینن
کریچر:انتخابتون رو بهتون تبریک میگم مانیا
مانیا:من هم تبریک میگم اما شما لیاقتتون بیشتر از من بود
کریچر: نه این حرف رو نزنید
هرمیون: اوق

هری در حالی که سینش رو داده جلو: خوب لایحه ای چیزی ندارید؟
اگه ندارید بریم سر کار اصلیمون
مازامولا: من به عنوان نماینده ی خاکستری ها تقاضای بودجه دارم
هری: ای بابا تو از کجا پیدات شد جریان این بودجه تموم نشد
من اصلا میخوام همه ی گروه ها به جز سفیدا رو منحل کنم
مازامولا: یعنی چی؟ من به دیوان لاحه و کنوانسیون ژنو شکایت میکنم ما به عنوان بخشی از این جامعه تقاضای سهم داریم
هری: ما به سیاه و سفیدش چیزی ندادیم بعد بیایم به خاکستریش بودجه بدیم
مازامولا: حداقل همون قدر که به بقیه دادین به من هم بدین
هری: عجب پیله ایه ها
خوب رای گیری میکنیم
کیا موافق دادن بودجه به این خاکستری ها هستند
کریچر و مانیا دستشون رو میبرن بالا
مازامولا در گوش ابر فورث: نامرد تو مگه اسمت رو تو دفتر خاکستری ها ثبت نکردی؟
ابرفورث: خوب
مازامولا: خوب به نفع ما رای بده دیگه
ابرفورث: به من هم چیزی میرسه؟
مازامولا: اگه رای مثبت بدی
ابرفورث موضوع رو به گیلدی هم میگه و به طبع اون
گیلدی و ابرفورث هم دستشون رو بالا میبرن
هری: خوب مخلفا کیان
کرام و هرمیون و حاجی دستشون رو بالا میبرن
هری: تصویب نمیشه
مازامولا: اِ یعنی چی؟ من به دیوان لاحه و کنوانسیون ژنو شکایت میکنم من تو رو بد بخت میکنم
هری: یکی این رو ساکت کنه
.... حیف که الان به دلایلی خوش حالم وگر نه
هری: خوب تصویب میشه
هری: حالا میرسیم سر موضوع اصلی این نشان رو طرف راست بگزارم بهتر ه یا طرف چپ کدوم حالتش بیشتر تو چشمه؟
نماینده ها: اه


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۶:۰۳ سه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۳
#61

پروفسور اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۸ چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۵
از کارخانه ی روغن سازی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 191
آفلاین
جلسه ی فوری مجلس....((تشکیل شدن حزب های مختلف در ملت جادوگران))

هری:خب ب نظرتون با این جادوگران خاکستری...گلبهی...سرخ....سیاه...سفید....و .....چه باید کرد؟
مانیا:جادوگران خاکستری از همون اوله اول تاسیس شد و کارش با این رنگهای دیگه کاملا فرق میکنه!
دنیس:جادوگران گلبهی برای مبارزه با غضنفر صفتیسم تشکیل شده و بسیار کارش مهمه!
ولدمورت:جادوگران سیاه با اینا فرق میکنه جادوگران سیاه عده ای اصیل زاده هستند که برای نابودی ماگلها تلاش میکنند
هری:مشکل ما همینجاست! همه میگن گروه های رنگ و وارنگ ما برای این کار حاضر شده ولی اگه در مجلس تصویب بشه این گروهها باید هر چه زودتر از بین بروند چون باعث اغفال چوانان جادوگر ما میشود!
هری: اگه اینها فعالیتشون رو به طور پنهانی شروع کنند من به وزیر سحرو جادو خبر میدم تا با موشکf16به دادمون برسه!
مانیا:جناب آقای پاتر مطمئن باشید که جناب وزیر نیز پشتیبان ما خاکستری ها خواهد بود!
ولدمورت:شما از آتش خاکستر شده اید!بعد میخواهید طرفدار هم پیدا کنید.....
دنیس:جادوگران گلبهی برای مبارزه با غضنفر صفتیسم است و جناب وزیر مطمئنن با این حزب موافقت خواهند کرد!
هری:عجب گیری افتادیما!
اسنیپ:من هم میخوام حزب جادوگران چربی به وجود بیاورم!
هری:بفرما....مشکل 10 تا شد!
هری:اصلآ همه ی این حزب ها باید از بین برند از خاکستری گرفته تا گلبهی!
این جلسه ادامه دارد....


برای عضویت در تیم روغن سازی قزوین کافیست فتو کپ


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۵:۳۱ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۳
#60

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۲:۲۰:۵۴ یکشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
قيمت نان
كرام: از نظر ما در حال حاضر كه جنگ داخلي داره افزايش ميابه بايد يه راهي براي ساكت كردنه مردم پيدا كنيم.. بهترين راه از نظر من اينه كه قيمت نون رو بالا ببريم تا مردم گشنه بمونن يا همه پولاشونو براي خريد نان بپردازن! همينطور پودر فلو و بنزين رو هم بايستي زياد كنيم قيمتشو.
كسي حرفي داره؟
يه نفر اون وسط: من با اين فكر موافقم. بايد يه جوري اين مردم رو سركوب كنيم.. يعني كه چي! يه مرد ريشو اومده اين وسط غاز ميچرونه مردم هم پشت سرش!
يكي ديگه: اون مرلين بيچاره كه الان توي تبعيده. .الان قضيه ابعاد پيچيده تري داره! گودريك گريفيندور براي حمايت از مردم و مرلين مخالفت علني خودشو با وزارت شيكم.. عذر ميخوام كينگزلي اعلام كرده! دامبلدور هم طبق معمول براي كينگزلي شرط گذاشته كه بايد سفيد شه! اما آخه مگه ما چقدر رنك سفيد داريم؟! هر كاري ميكنيم اين كينگزلي سفيد شه نميشه كه نميشه... دكتراي خارجي هم جوابش كردن... از دامبلدور و گريفيندور هم بگذريم الان كل مردم هر كدوم دارن به شدت با نيروهاي نوشابه اي مبارزه ميكنن.. خيلي ها براي مبارزه از نمك استفاده ميكنن.
كرام: بس كن! خب ما نمك رو گرون ميكنيم.. ولي بذارين اول نون رو گرون كنيم تا گشنه شن.. بعد يه فكري به حال اون ميكنيم.
اسنيپ: اما اگه نون گرون شه پس من چيكار كنم؟ كوكو غذا؟
كرام: قيمت نان الان دانه اي 2 نات هست.. اگر با قيمت جديد دانه اي 6 سيكل موافقيد قيام فرماييد لطفا!
متاسفانه از اونجايي كه 90 در صد افراد مجلس زير نفوذ زنهايشان كه همگي فاميل نزديك كينگزلي هستند هستند! اين قيمت تصويب شد!


هرگز نمی‌توانی از کسی که تو را رقیب خود نمی‌داند ببری


Re: مجلس
پیام زده شده در: ۱۲:۲۴ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۳
#59

پروفسور اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۸ چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۵
از کارخانه ی روغن سازی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 191
آفلاین
استفاده از روغن چرب
غلامعلی هری پاتر حداد عادل در حال تماشا کردن قیافه های دلچسب نمایندگان مجلس

هری:میبینم که یک نماینده جدید داریم!
هری:اوووه...اینکه اسنیپ چربامبوله
اسنیپ:میدونی پاتر در امتحنات سمج درس معجون سازی رد شدی؟
هری:باز شروع کرد....بابا من پارتیم با دومبول کلفته...حالا چی میگی؟
اسنیپ:فقط گفتم که دیگه نمیتونی کاراگاه بشی!
هری: میگم دومبول یک کاریش کنه!
هری:خب بگذیرم
هری:بحثمون کجا بود؟
کریچر:دومبول
هری:نه
حاجی:نقش آسلام در دومبول
هری:نه
گیلدروی:نقش دومبول در آسلام
هری:نه
کرام:نقش آسلام و دومبول در دومبول و آسلام!
هری:نهههههههههههههههههه
نمایندگان مجلس غرغ در خنده شدند!

هری:اوره کا...اوره کا(یافتم...یافتم)
اسنیپ:چی؟
هری:نقش روغن چرب در مملکت جادوگری که باعث فساد جوانان جادوگر ما شده!
کریچر:به مساله ی خوبی اشاره کردی!
گیلدروی:من همین دو روز پیش داشتم از سر کوچه مجلس رد میشدم یک جوونکی رو دیدم که روغن چرب به موهایش مالیده بود...بس عصبانی شدم و بدو گفت:آیا این رسم آدمی است؟...جوانک بس بیشتر عصبیی شد و به من گفت:بیش بین با حا نریم!
اسنیپ که از قضیه عصبی شده بود و میدانست که پاتر میخواد حرص اونو دراره گفت:
اسنیپ:روغن چرب علاوه بر زیبایی خاصیت هم داره که باعث میشه.....
حاجی دارکی:بس کن سوروس....مهم اینه که روغن چرب در آسلام حرامه و استفاده از آن بر ملت جادوگری ممکن نیست!
ملت:روغن چرب میخوایم!
ملت:روغن چرب میخوایم!
اسنیپ که از این شعارها اندکی شادمان شد و امیدوار شد و گفت:
اسنیپ:بفرما دیدید؟...دیدید ملت روغن چرب میخواهند ولی شما ها نمیتونید مانع در خواست اونا بشید
حاجی دارکی:سوروس برای دفعه ی دوم میگم که ملت بخواند یا نخواند مهم نیست اصلا شاید ملت چیزهایه دیگری هم بخواهند...مهم این است که درآسلام حرام است!
هری:رای گیری میکنیم!
هری:کیا میگن روغن چرب باشه!
حتی اسنیپ هم دستش را بالا نبرد (جلوگیری از ضایع بودن ضایع بودن)
هری:حالا کیا میگند نباید باشه؟
اسنیپ هم دستش را بالا برد( جلوگیری ازضایع بودن)
هری:پس تصویب شد!
نمیایندگان:
ناگهان ملت در مجلس را شکستند و سیل خروشانی در سر سرای مجلس بلند شد!
ملت:ما هال کوفه نیستیم اسنیپ تنها بماند....ما اهل کوفه نیستیم اسنیپ تنها بماند
ملت: :bigkiss:
اسنیپ: :bigkiss:


برای عضویت در تیم روغن سازی قزوین کافیست فتو کپ







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.