هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۲:۱۷ سه شنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۵

سامانتا ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۹ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۵:۰۸ یکشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۰
از ما که گذشت!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 248
آفلاین
اول دو شاخه رو می زنید به برق ... دکمه استارت رو فشار می دید . صفحه جادویی روشن می شه . سیگنال ها در طول سیم های متعدد جهش پیدا می کنند . چند لحظه بعد ... بووووم.... صفحه اصلی همه جا رو پر می کنه . شما روی یک خانه تیک می زنید ... چند صدای ویج و ویج و درست چند ثانیه بعد خودتون رو در میان یک صفحه خانگی پیدا می کنید. یه آدرس ... کلمه عبور ...یه نور سبز ... شمارش معکوس شروع می شه ... 10 ، 9 ، 8 ، 7 ، 6 ، 5 ، 4 ، 3 ، 2 ، 1 ............
عصر بخیر ! سلام جادوگر. بله درست حدس زدید من از استودیوی اولین برنامه سلام جادوگر از کانال 7 با شما صحبت می کنم . این برنامه قصد داره درهر هفته با یکی از منتخب ترین ها در سایت جادوگران به بحث بنشینه و
بیش از این شما رو منتظر نمی زارم ... این شما و این هم مهمان این هفته ما...لرد ولدمورت!
لرد ولدمورت که چندی پیش با شناسه آناکین مونتاگ در سایت فعالیت داشت هم اکنون با در دست گرفتن این شناسه می خواهد قدرت تاریکی را به همگان نشان دهد .

آنا : به عنوان اولین سوال این درسته می گن نقش ولدمورت تو سایت نفرین شدست؟
لرد: نه نفرین نشده ... ولی ولدمورت باید جاه طلب باشه .... به مقامش بچسبه و از جاش تکون نخوره!
آنا: پس چرا هیچ کس تا حالا تو این نقش دووم نیورده؟
لرد : خب شاید زیاد جاه طلب نبودن!
آنا: اولین نفری که گفت ارباب کی بود ؟
لرد : آرامینتا بود فکر کنم.
آنا : یه قول بده تا کی دووم میاری؟
لرد : راستش منو تا نندازن بیرون که خودم نمی رم!
آنا: به نظرت قبل از تو بهترین ولدمورتی که تو سایت بود کی بود؟
لرد : کرام
آنا: چرا ؟
لرد : چون بیشتر از همه دووم آورد!... در ضمن قدرتش از بقیه بیشتر بود!...
آنا: چه ویژگی داشت چون مدیر بود ؟
لرد: آره... تو سایت مدیر از همه قوی تره!
آنا : واسه آینده چه برنامه هایی داری ؟
لرد : برای آینده ؟... خب کسب قدرت...
آنا : شیوه رول نویسی عوض می شه ؟
لرد : نه عوض نشده.
آنا : شیوه طنز قبلی رو در پیش می گیری ؟
لرد : طنز خوبه!
آنا : نوشتن پست رو می گم ؟
لرد : طنز خوبه ولی برای شروع فقط کار رو خراب می کنه!... بهتره برای شروع ولدمورت یه مقدار خشن به نظر برسه!
آنا : چرا ؟ خز می کنه؟
لرد : دقیقا!
آنا : به نظر خودت ولدمورت باید تو ماموریت ها شخصا شرکت کنه ؟
لرد : آره خب تقریبا!
آنا : آلبوس هیچ وقت این کار رو نمی کنه!
لرد : دو نوع شرکت کردن داریم !
آنا : ادامه بده.
لرد : لرد توی داستان باشه یعنی مثلا لرد بره فلان کار رو بکنه!...
لرد : یا لرد خودش پست بزنه و تو داستان نباشه.
لرد : بستگی به ماموریت داره!
لرد : جاهای ساده کار بهتره لرد تو داستان نباشه!
لرد : ولی خب خیلی از کاربر ها دوست دارن لرد فعال داشته باشن که همه جا پست بزنه!
آنا : موافقم!
آنا : از وقتی اومدی سایت چند تا ولدمورت دیدی ؟
لرد : من بیشتر از دو ساله عضو سایتم .
لرد : ولی حدود یک ساله عضو ایفای نقش شدم.
لرد : توی این مدت هم خودم سومین لرد هستم !
آنا : پس دو تا قبل از خودت رو دیدی ؟
لرد : آره
آنا : قشنگ ترین رنگی که یه ولدمورت دوست داره ؟
لرد : مشکی رنگه عشقه !
آنا : رول پلینگ سایت چقدر به بودن ولدمورت بستگی داره ؟
لرد : خیلی کم !
لرد : شاید 10 درصد!
آنا : توضیح بده... این عدد شگفت آوره!
لرد : خب آخه مگه لرد چی کار می تونه بکنه !
لرد : در حالت عادی فقط حمله می کنه!
لرد : مگه چقدر جنگ می شه راه انداخت؟
آنا : می تونه یه جبهه و یه تالار رو به طور کامل فعال کنه !
لرد : توی کتاب هم نقش لرد زیاد نیست.
لرد : یه تالار رو آره ولی ایفای نقش 10 یا 12 تا تالار داره!
آنا : تمام بچه های یه تالار مثله اسلی اون 10 12 تا تالار دیگه رو می چرخونن !
لرد: نه الان اسلی هم زیاد فعال نیست ...
آنا : شاید!
آنا: چرا قبول کردی یه ولدمورت بشی ؟
لرد : به تو می گفتن قبول نمی کردی ؟
آنا : نه...به من مدیریت سایت هم بدن قبول نمی کنم!
لرد : حتما می دن!
آنا : شک نکن...
آنا : بهترین تالار و تاپیکی که دوست داری کجاست ؟
لرد: من قبلا تاپیک دامبل و خانواده رو بیشتر دوست داشتم .... الان تاپیک خاصی نیست!
آنا : بهترین تالار ؟
لرد : من توی هافل و اسلی بودم ... به نظرم اسلی بهتره.
آنا : آناکین رو بیشتر دوست داری یا ولدمورت رو ؟
لرد: خب آناکین مربوط به جنگ ستاره هاست ... ولدمورت مربوط به هری پاتره !
لرد : توی داستان های هری پاتر من از مرگ خوارا بیشتر خوشم می یاد.
لرد : ولدمورت هم که رئیس مرگ خوارا هاست .
آنا : نه منظورم کدوم شناسه رو تو جادوگران دوست داری ؟
آنا : دوست داری بیشتر باش پست بزنی ؟
لرد : الان با ولدمورت ...
لرد : قبلا مونتاگ را با هیچ شخصیتی عوض نمی کردم.
لرد: چون فکر نمی کردم مثلا ولدمورت بشم .
آنا : حالا چه احساسی داری ؟
لرد : سیاهی ... خشانت .
آنا : بهترین سوالی که دوست داری ازت بپرسم چیه ؟
لرد : معمولا لرده که از بقیه سوال می پرسه.
آنا : بسیار خب ... دوست داشتنی ترین طلسم ؟
لرد: کریشیو!
آنا : اوه ... آواداکودارا نیست ... چه ولدمورت مهربونی !
لرد: آواداکودارا که طرف رو در جا می کشه حال نمی ده...
لرد: باید یه چیزی زد که طرف زجر بشکه.
لرد : جیغ!!!
آنا : اوه چه ولدمورت خشانتی!
آنا : نظرت در مورد دامبلدور چیه ؟
لرد: دامبلدور زشت ترین
لرد : ارزشی ترین
لرد : تابلو ترین
آنا : دیگه ؟
لرد : خرفت ترین
آنا : اوج خشانت ؟
لرد : بوق ترین مدیریه که هاگوارتز داشته!
لرد : آخه خشانت برای دامبل زیاده.
آنا : به عنوان آخرین سوال :
آنا : نظرت در مورد سامانتا چیه ؟
آنا : ( نظر خوب می دی ها ! )
لرد : نظر من در مورد مرگ خوارا بستگی به عملکردشون داره!
آنا : سامانتا ؟
لرد : من پارتی بازی نمی کنم!
آنا : کروم کجاست ؟؟؟
آنا : در این موقع مصاحبه این هفته ما با لرد ولدمورت به پایان رسید . از این که وقتتون رو به ما اختصاص دادید تشکر می کنم.

آنا مور شبکه جادوگر تی وی کانال 7!


از دفتر خاطراتم :

از او می ترسم... گاه تصور می کنم با هیبتی عظیم در مقابل من ایستاده و م


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۴:۴۲ شنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۵

الستور مودیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۴ یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ سه شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۵
از یک جای دور ولی نزدیک به شما
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 192
آفلاین
مصاحبه سیاسی با حزب مرگخوارن !

مجری : در خدمت آقای ولدی کچل نژاد و معاونشون مونتاسبی هستیم ، بنیان گذار و رئیس این حذب ، سلام آقای کچل نژاد خسته نباشید .
کچل نژاد : سلام ، آوادکداورای صلح آمیز حق مسلم ماست .
مونتاسبی : من اینجا بوقم !
مجری : قبل از اینکه به مسائل دیگه برسیم ، خودتون رو کامل برای مردم ارزشی معرفی کنید .
کچل نژاد : بله من لرد ولدی کچل نژاد هستم یک یتیم !
مجری رو به مونتاسبی : بله ، بله .... مونتاسبی دستت رو از دماغت بکش بیرون ....... سپس روش رو به کچل نژاد می کنه ...... خوب شما چی شد که این حزب رو تشکیل کردید ؟
کچل نژاد : والا من بچه که بودم بابام مرد ....... بعدش ننم مرد ..... بعدش نصل ما منقرض شد .....بعدش کچل شدم ..... بعدش عکسم رفت روی بسته های پفک مشنگی ..... الانم عقده ای شدم و این حزب را راه انداختم .
مونتاسبی : از من سوال نمی پرسی ؟
مجری : وقتش که شد می پرسم !
مجری در ادامه : جناب کچل نژاد نظر شما دربارهء هدویگ که با تازگی معاون حزب محفل شده چیه ؟
کچل نژاد : چیزه خوبیه ، فقط بدیش مکانشه که باعث طرافیک میشه !
مجری : بگذریم ، نظر شما در مورد سخت گیری های آزانس وزارت برای دست یابی به آوداکداورای صلح آمیز چیه ؟
کچل نژاد : والا خیلی خوبن ولی بدیشون اینه که در بستی ندارن !
مجری : خوب ، به پایان آمد این دفتر اما حکایت باقیست . خداحافظ .
مونتاسبی : بابا ، چرا با من حرف نزدین آخه این چه وضعیه .
کارگردان : نور قطع ، صدا قطع ، صحنه رو خالی کنید .
مونتاسبی در تاریکی در پشت در قفل شدهء استدیو مرد .( چون این برنامه فقط یک ماه یکبار پخش میشه )


تصویر کوچک شده










[b][size=med


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۱:۳۹ جمعه ۲۶ آبان ۱۳۸۵

مالدبر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
از همونجا که بقیه میایُن
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 319
آفلاین
کلیپ قبل برنامه ای از هدنا و هدویگ(به سبک MT)
دروازه ی طلایی!
تصاویر بکگراند: لیتل هنگلتون!
هدی(آرام): دروازه ی طلایی!
ور آر یو گواینگ؟
منم این جغدک خسته
سر در بالکم، یه جا نشسته
دکلمه ی هدنا:
_ پاشو پرواز کن، برو به اسمونها...
هدویگ در حالی که یک گیتار سفید در دست میان مونتاژهایی از هاگزمید راه میرود و گیتار میزند(در حالی که صدای شیپور می اید!) و صدایش اوج میگیرد:
_ منم اون جغد خسته!
یه جا نشسته!
تو که از آسمونی!
کلید درای بسته!
درارو وا کن!
منو صدا کن!
ای سپیده! نور دیده!
هدی و هدنا حرکات موزون سر میدهند.
هدی و هدنا با هم(با صدای باریک):
_ بیا کلید بسته!
قلبا همه شکسته!
بیا درارو وا کن!
ننه ی منو صدا کن!
بهش بگو که مادر!
دوست درم همیشه!
هدنا: هاهوهاهویی!
هدنا گیتار میزند و میان خانه ی ولدمورت قد میزند و شروع به خواندن میکند(با صدای آرام):
_ اینجا میشینم
همرنگ احساس
قلبی شکسته، پر از اضطراب!
زندگی من! با این کلیداست
درارو واکن!
منم جغده!
مشخصات کلیپ با افکت فیداینفرامبلک شکل میگیرن:
مدرن بغبغواینگ!
هدویگ و هدنا
آلبوم: کلید
شاعر: عمو سرژ!


I Was Runinig lose


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۹:۳۵ جمعه ۲۶ آبان ۱۳۸۵

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
اثبات پایین بودن آی کیو محفلی ها
-ایگور برو اون انگشتره که جان پیچ لرد هست رو بذار کنار در جلسه محفلی ها و سریع بیا اینجا قایم شو!
-اوکی
ایگور با سرعت میره انگشتر رو میذاره کنار در محفلی ها و بر میگرده پیش آناکین.

درون جلسه محفل!!!!
-عزیزان،من به عنوان رییس محفل به شما دستور میدم برید جان پیچ لرد که انگشتر اسلیترین هست بیارید.جلسه تمام شد،برید انگشتر رو بیارید.

اول از همه چو میاد بیرون!
-اااا،کدوم بیچاره ای این انگشتر رو اینجا انداخته،بهتره بهش دست نزنم تا خودش بیاد بردارتش!
ایگور و آناکین: ، ،

نفر دوم هدویگ بود.پرواز میکنه و به سرعت میاد بیرون.
-ای بابا،این آلبوس انگشتر اسلیترینش را جا گذاشته.حتما خودش میاد برمیداره.
ایگور و آناکین قاه قاه میخندند و از این کارهای محفلی ها لذت میرند.

نفر سوم آنیتا بود.با وقار از در میاد بیرون و پاش میره رو انگشتر.
-ای خدااااا،این انگشتر چو هست.چقدر سیاه هست.آرم اسلیترین هم داره روش.خوش به حال چو که چنین انگشتری داره.
ایگور و اناکین اینقدر خندیده بودند که اشکاشون دراومد.

نفر چهارم خود دامبل بود.در حالی که ریشش را ناز میکرد از در اومد بیرون.
-ای خدااااااا،این از وسایل آنیتا هست.چقدر پول من رو میگیره میره برای خودش انگشتر با آرم سالازار میگره.من چقدر بدبخت هستم آخه؟

و به این صورت بود که ایگور و آناکین از خنده دلدرد گرفتند و به اجبار با انگشتر لرد به لیتل هنگلتون برگشتند.


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۹:۲۱ جمعه ۲۶ آبان ۱۳۸۵

الستور مودیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۴ یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ سه شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۵
از یک جای دور ولی نزدیک به شما
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 192
آفلاین
آهنگ های در خواستی بفرمایید !

برنامهء آهنگ های در خواستی به مجری گریه عسل !!

عسل : جوونم بفرمایید ؟
- سلام من گودزیلا هستم 3 ساله از ابرقو !
عسل : چه آهنگی می خواستی عزیزم ؟
- بابام میگه بهتون بگم ( بوق )
عسل : آخیش قطع شد ، تلفن بعدی رو میگیریم .
-----------------------------------
عسل : هلو ، بفرمایید ؟
- سلام من سکینه هستم از اهواز !
عسل : چه آهنگی می خواستید ؟
- من عاشق این آنی هستم . اون آهنگ پارسال بهار رو از ایشون میزارید ؟
عسل : به به ، این خوانند خز صدای میهن عزیزمون ، حتما براتون میزارم . همین الانه حاضره میریم ببینیم !
ویدئو ------------------------------
آنی در پشت فرمون تریلی 18 چرخ .: پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم به هاگزمید .
هم خونیه ولدی کچل : هاگزمید
آنی : تو راه همسفر ما شده بود یک ایکبری با سخاوت .
هم خونیه ولدی کچل : سخاوت
آنی : یک دل میگت بهش بگو
آنی دستا بالا بالا
ولدی با حرکات مزون : این قسمت به دلیل داشتن حرکات بی ناموسی سانسور شد .
----------------------------------
عسل : خوب با هم دیدیم ویدئو پارسال بهار رو . جونم بفرمایید ؟
- سلام من فری هستم از سلوقون !
عسل : چه آهنگی می خواستید ؟
- آهنگ ماج رو می خواستم از هدویگ
عسل : عزیزم حتما میزارم واستون .
ویدئو ------------------------------
هدویگ : هول هولکی یک نوک داد ، چه جور بگم بدجوری ، کرک و پرام ریخت زمین ، باغت آباد انگوری .
هدویگ دنبال یک قمری ماده تو خیابون داره میره جلو و هی تقاضای نوک می کنه:banana: . بعد قمری میره تو یکی از خونه ها و با دادشش میاد بیرون و ......
هدویگ از کف خیابون جمع میشه این ویدئو به علت زخمی شدن هدویگ ناقص مونده .

پست ارزشی یعنی این


ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۲۶ ۱۹:۲۵:۳۰

تصویر کوچک شده










[b][size=med


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۶:۳۹ جمعه ۲۶ آبان ۱۳۸۵

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
دوربین مخفی

راه پله های هاگوراتز - ساعت 10:30===

هدویگ گوشه دیوار روی زمین نشسته ... توی تاریکی نشسته در نتیجه هر کی رد می شه نمی تونه اونو ببینه !

آنی مونی میاد از کنار دیوار رد شه ... هدویگ پاشو دراز می کنه آنی مونی پاش گیر می کنه به پای هدویگ با مخ میاد رو زمین !
برمیگرده عقبشو نگاه می کنه ... ولی هیچی پیدا نمی کنه ... سرشو می خارونه و به راهش ادامه می ده !!!

هدویگ از سایه میاد بیرون یه خنده شیطانی می کنه دوباره می ره توی سایه ...

ایگور کارکاروف میاد رد شه ... هدویگ پاشو دراز می کنه ایگور با مغز پخش زمین می شه ! ... بلند می شه رداشو می تکونه و می گه :
- ایول چه حالی داد !
بعد برمیگرده دوباره از همون جا رد می شه هدویگ دوباره بهش پا می ده باز با مخ میاد رو زمین ! ... بعد انقدر این کارو تکرار می کنه آخرش میان از اداره بازیافت زباله های بی مصرف جمعش می کنن می برنش !

هدویگ دوباره میاد بیرون یه خنده شیطانی می کنه می ره توی سایه !

این دفعه لوسیوس مالفوی میاد رد شه ... هدویگ پاشو دراز می کنه تا پا بده بهش ... ولی لوسیوس درست جلوی پای هدویگ توقف می کنه ... یه آینه و شونه از جیبش در میاره شروع می کنه به شونه کردن موهاش و آهنگ "جغد سحر" رو هم زیر لب زمزمه می کنه ! ... بعد چند لحظه می بینه موهاش حالت درست حسابی نمی گیرن همون مسیری که اومده رو برمیگرده و از کادر خارج می شه!

دوربین روی هدویگ زوم می کنه که با پراش دلشو گرفته و داره غش غش می خنده !!!!

تصویر فید تو بلک می شه...

=========تیتراژ پایانی========

مرگخوارا خیلی ضعیفن ... کوچولوهای نحیفن
پخ کنی از ترس در می رن ... اگه داد بزنی تند تر می رن !
لپ کلام محفل سره ... سفیدی همیشه برتره
ولدی کچل ، دماغ قشنگ ... می کشمت با یه فشنگ !!!!




Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۰:۴۴ شنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۵

مالدبر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
از همونجا که بقیه میایُن
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 319
آفلاین
بنگ بنگ
آنی مون یبا یک وانت نیسان وارد کوچه ای میشود و سه سوته دکه ای برپا میکند که روی آن علامت لپ پ است.
در همین حال چند بچه آپارات کرده و به دم دکه میروند.
آنی مونی: آی بچه ی ناز پپر لپ پل بخر جاییزه ببر
آرشام(بچه ی باهوش): اقا؟ میشه شماره سریال و علامت لپ لپو ببینم؟
آنی مونی: بیا ببین!

_ وای ننه این ربا چنده؟
_ حمییییید؟
_ پولی نیست ننه تبرکه!

جی تی وی
جی ایز جی!
با تبلیغات در جی تیوی برکت را وارد کار خود کنید!

اخبار علمی، بی فرهنگی و بی هنری
گوینده ی اخبار( بیگانه): سلام عرض میکنم خدمت شنوندگان عزیز.
اولین خبر ما در مورد علمه.
دانشمندان موجب کشف سلولی در بدن شما شدند که از شما هنگام انفجار اتمی کمک میکنه.
تصویر: پرواز زاغ سیاهان
دومین خبر ما در مورد یک جوانمبتکر به نام مالدبر که با استفاده از یو ام ال توانسته است یک بازی در مورد جنگ محمیلی تهیه کند.
ما با این جوان مبتکر مصاحبه ای داشتیم.
س: شما طی چه مدت ای تونستید این بازی رو بسازی؟
ج: پارسال
س: آیا نرم افزارهای دیگه ای هم تولید کردید؟
ج: نرم افزار چیه؟ ما فقط یک افزار میشناسیم اونم چکشه!
آخرین خبر درمورد هنر
خخخخخخخخخسسسسسسسسسشش زززززززززززززززز
تا فرددا خدانگهدار!


I Was Runinig lose


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۰:۰۲ شنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۵

آرشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۱۸:۵۰ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
از دهکده ی هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 418
آفلاین
کالباس و سوسیس،همیشه ماسیس....

نه کلاس داریم و نه کنکور آزمایشی.فقط همین تخصص را داریم....

چه یونجه ی خوش مزه ای.مارکش چیه؟
-حمیییییییییددددددددددد
-حمید:تبرکه

پدر:تا یه سوژه رو خز نکنند،دست از سرش بر نمیدارند.دو بار میخندی پر رو میشن.
پسر:اصلا این فرهنگ خزپیلاسیون در نهاد ملت حک شده!
پدر:پسر جان سرت رو بنداز پایینو دنبال سیاست نرو .بزن جی تی وی.جی تی وی ر.پ اواردز داره
پسر:

تغییر پیام بازرگانی +تغییر پوشش جسمانی=در قابلمه ای بر روی سقف منزل(تیریپس کنکورز)

اگر به دنبال یک سرمایه گذای مطمئن هستید،اگر میخواهید که سرتان را کلاه بگذارند،اگر دوست دارید اقامت یک ساعته بگیرید ،با ما تماس بگیرید...

کرم های دکتر ماراتون شما را بیش از پیش زیبا میکنند.کرم قبل از خواب،کرم بعد از خواب،کرم صبح،کرم بعد از ظهر،کرم قبل از خوردن غذا،کرم بعد از خوردن غذا،کرم گونه،کرم زیر چشم،کرم ضد آفتاب،کرم روده،کرم معده،کرم..بوق.. و انواع کرم با تایید وزارت بهداشت میدان شوش.
در طول یک ماه، به کرم ریز ترین جادوگر دنیا تبدیل خواهید شد....


پیام بازرگانی به اتمام میرسه و تصویر نیکلاس که پشت به مردم ،در انتهای سالن ایستاده ،نمایان میشه.
بیکله:همون طور که میدونید، جی تی وی ر.پ اواردز در حال برگزاریه و تا به این لحظه گروه قق بازی آهنگ جدید خودش رو خونده.و الان مونتاگ مشغول خوندنه
روح ساکت میشه تا صدای انی مونی واضح تر شنیده بشه.

انی مونی:شهری که توش ر.پ میکنند چند تا از بروبچس.بعضی خوب ر.پ میکنند بعضی برعکس

گنجشکی از بالای سر نیکلاس عبور میکنه و نامه ای را بر سرش پرتاب میکنه.
بیکله:همین الان هدی نوک طلا به من خبر داد که فقط اجازه ی پخش یک اهنگ دیگه رو داریم.پس اخرین اهنگ رو گوش کنید.خدافظی میکنم فعلا.
نیکلاس ناپدید میشه و دوربین تصویر فردی رو نشون میده که در میان لیزر ،فلش و مه گم شده.


بلر:
توی گاراژ چشما رو سی جی منه
لای دفتر خاطرات دا.فت عکس منه

بچس من میزنند مخ....های تو
منم میشکونم سریع شاخ های تو

بادارد:
کی گفته بچه های تهران نمیشن جواد؟
نمونه هاش کنارمند:«مونتاگ و بادراد»

میگی بادررررراد،بچست کجان؟بادررررراد، بگو زود تر بیان
میگی بادررررراد، بچست کجان؟بادررررراد، بگو زودتر بیان

مرلین:
نوبتی هم باشه حالا نوبت منه
توی خیلی گاراژا صحبت منه
من جواتم لاستیک جوانانم سفیده
فرق بین من و تو همینه

آرشام:
میتونید صدام کنید جفنگ نما.قیافم کریه کمی به گرگ شبیه
دارم پا میذارم تو سن بیست. هنوز هم رو دست من کسی نیست
لات نیستیم لات بیخطر.میتونی صدام کنی کبریت بیخطر

لوییس:
سین .ر.واو.شین.
وقتی من پست میفرستم،همه ..بوق...شین
بچه گربه ها میدونستند اسم منو
چون که تا حالا ندیدن مثل منو
بگو فنچ ها در نیارن شاخ بازی بوسشون کن بگو:«نازی»

در این لحظه چهره ی بعضی از فمن های موجود در سالن نشان داده میشه که در حال جیغ جیغ هستند.


ویرایش شده توسط آرشام در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۲۰ ۰:۰۷:۲۲

[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۷:۲۳ پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۵

مالدبر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
از همونجا که بقیه میایُن
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 319
آفلاین
راز بقا
صدای گوینده: در میان درختان انبوه جنگلهای تاریک و سیاه آمازون، ما گونه ی عجیبی از جاندار یافتیم که با اینکه پستاندار است، با تخم گذاری تولید مثل میکند. برای همین کشف این راز شگفتی خلقت، جوزف، یکی از اعضای گروه کاوشگر سگ ماستیان، با وی مصاجبه ای انجام داد.
ج: سلام خانم موجود. میتوناید در چند کلمه خود را معرفی کنید؟
م: من موجودی کمیاب هستم که گونه ی من به هزاران سال پیش برمیگرده و این گونه پوفولوف متمدن نام دارد.
ج: میتونید بگید چرا با اینکه پستاندارید، ولی باز تخم گذاری میکنید؟
م: خوب ما موجوداتی هستیم که به مردها علاقه نداریم و ازدواج نمیکردیم و وقتی دیدیم نسلمون تو خطره...
پسر بزرگ موجود: هوی یره تو به ننه ی ما چیکار داری؟
ج: خوب....
بنگ... بینگ... بونگ....
صدای گوینده: اینک گروه سگ ماستیان به سراغ تاریخ رفته است... دایناسورها...
غیژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژ
سرژ تانکیان: اووووو هووووو لای لای لای
صدای گوینده: بله مثل اینکه گروه سگ ماستیان به سراغ اینگونه موجود رفته...
ببند بابا!
بوووووممممم


I Was Runinig lose


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۶:۵۸ چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۵

تام ریدل پسر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۷ چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۸:۴۸ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
از نا کجا آباد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 233
آفلاین
دوربین وارد استدیوی برنامه نود میشه

عادل با لبخند همیشگیش :سلام عرض میکنم به علاقمندان کوییدیچ خصوصا طرفداران برنامه نود...با دو کارشناس در خدمتتون هستیم برای بررسی بازی بین دو تیم پوپیتر و ترانسیلوانیا......جناب جوزف ورانسکی کارشناس کوییدیچ و جناب کینگزلی کارشناس داوری.....اگر صحبتی دارید بگید

ورانسکی:منم سلام عرض میکنم خدمت بینندگان ...در خدمتتون هستم

عادل:جناب کینگزلی؟

کینگزلی که یه پیپ دستش هست:منم سلام عرض میکنم خدمت بینندگان....خدمت مرلین عزیز هم میرسم!!

عادل:خب جناب ورانسکی بازی رو چطور دیدید؟

ورانسکی:آقای فردوسی پور اگر شانس و داوری همراه تیم پوپیتر بود مطمئنا شکست نمیخورد چرا که درک درستتری از کوییدیچ داشتند!!!....پست اول هر دو تیم رو ببینید....درک میکنید که چی عرض میکنم...در پست اول پوپیتر بازی کوییدیچ آغاز شده ولی شما در پست دوم ترانسیلوانیا((عادل تو گوش ورانسکی یواشکی میگه:تریسیلوانیا نه ترانسیلوانیا!!!)).... تازه می بینید که افراد میخوان بازی رو شروع کنند

عادل:خب میریم سراغ تصاویر کارشناسی جناب ورانسکی رو تصویر صحبت میکنند!!!

تصاویر بازی.....

ورانسکی:بله اینجا میبینید تیم پوپیتر چه تعداد زیادی به هم پاس میدند ...البته در تصاویر سریع مشخص نبود!!!...ولی اینجا مشخصه به جای سرخگون دارند به هم مک بون رو پاس میدهند!!! ...من معذرت میخوام میریم سراغ صحنه بعد....

عادل میپره وسط:متاسفانه کارگردان اشاره میکنه که فیلم مسابقه نباید صحنه دار باشه!!....تصویر بعدی لطفا!!!

ورانسکی :اینجا همون صحنه ایه که چو چانگ با ساشی هاش((ساشی یا سوشی ،هم اسم یک سوپ ژاپنیه و هم اسم چوبهای غذاخوری ژاپنی ها)) سرخگونو به طرف دروازه تیم پوپیتر پرتاب میکنه!!! و توپ وارد دروازه میشه... ببینید چه فضای خالیی وجود داره!!

تصاویر تموم میشه و دوربین باز روی عادل میاد...عادل تو فکره که چه کارشناسی رو اورده تو برنامه

عادل:از ورانسکی عزیز ممنونیم میریم سراغ داوری....جناب کینگزلی داوری این بازی پر از حرف و حدیث بود

کینگزلی با عصبانی میگه:از اول هم مشخص بود که کمیته داوران از عهده این بازی سنگین بر نمیاد....رئیس کمیته داوران، همون پیرمردی بود که هی ضد من کودتا کرد تا خودش بشه جانشینم!!!اینم نتیجه کاراش!!

عادل که سعی میکنه اوضاع رو بخوابونه:البته این موضوع ربطی به بحث حال جاضر نداره ......به نظر شما این خطاست؟

صحنه کریچر رو نشون میده که چوب چوبدستیشو وارد دماغ مونتاگ میکنه!!!

کینگزلی:من که چیزی نمیبینم!!!
عادل:اینو داور خطا گرفته؟!!
کینگزلی:نه ..بازی باید ادامه پیدا میکرد
عادل:به نظر شما این عجیب نیست که یک جن خونگی از چوبدستی استفاده میکنه!!!
کینگزلی:کجای این دنیای جادوگری قانون رعایت میشه!!...ایشونم یک ریونی هست!! وخب داور هم هواشو داره و......
عادل:اهم!!...بریم سراغ تصویر بعدی

صحنه داره نشون میده لرد ولدورمت داره به هدویگ هی آوداکداورا میزنه

عادل:اینو چجور تفسیر میکنید؟
کینگزلی:برخورد عادی بازیه!!!کوییدیچ بازی خشنیه!!!
عادل:داره سعی میکنه هدویگو بکشه!!!اقدام به خطا هم نیست!!
کینگزلی:من که چیزی نمیبینم!!!
عادل با حرص: بریم سراغ صحنه بعدی!!

بین دو نیمه.....کاپیتان چو چانگ داره دو کیسه گالیونو بزور به دست مرلین میده!!مرلین به اطراف نگاه میکنه و کیسه ها رو توی رداش مخفی میکنه

عادل: راجب این صحنه توضیح بدید!!
کینگزلی:من واقعا برای این کوییدیچ متاسفم!!که رئیس کمیته داورانش رشوه بگیره!!!

عادل:اتباط مستقیممون با جناب مرلین برقراره...سلام جناب مرلین!

مرلین:به نام یزدان بخشاینده!!....منم عرض ادب دارم خدمت بینندگان عزیزتون

کینگزلی: میبینید چقدر بی ادبه که به من سلام نمیده؟

عادل:جناب مرلین....امشب جناب کینگزلی مهمان ما هستند...بهشون سلام نمیکنید؟

مرلین:من ایشونو ریز میبینم!!!

کینگزلی به زور خودشو کنترل میکنه

عادل:جناب مرلین راجب این صحنه چی دارید بگید؟....صحنه تکرار میشه

مرلین: آهان اینو میگید...من حقیقتش چند وقت پیش به چو چانگ یه مقدار پول قرض دادم ...بین دو بازی به من پس داد!!!

عادل:بین دو نیمه پس داد؟ .....بنظرتون این رشوه نیست؟
مرلین:مردک حرف دهنتو بفهم!! ....من عمری با وجدان ابرو زندگی کردم....من نمیام به خاطر این بازی کل آبرومو بذارم در خطر محض....من همونجور که گفتم داشتم قرضی که بهش داده بودم رو صاف میکردم همین!!!اینا همه توظده های دشمنان منه!!

عادل: خیلی ممنون از تماس شما......من هنوز نفهمیدم سیستم گرفتن اسنیچو!!...اسنیچ رو پوپیتر گرفت ولی امتیازشو به تریسیلوانیا دادن!!!

کینگزلی:تا وقتی حقوق داوران همینقدر باشه....همین وضع پیش میاد!!!!

عادل :خب دیگه وقت ما تموم شده .....ادامه صحبت درباره این بازی رو برای قسمت بعد میذاریم!!!....ممنون از بینندگان عزیزی که تا پاسی از شب با من بودند!!


ویرایش شده توسط ارباب لرد ولدمورت کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱۷ ۱۷:۰۵:۵۲
ویرایش شده توسط ارباب لرد ولدمورت کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱۷ ۱۷:۱۰:۳۳

[b]دلبستگی من به ریون و اعضاش بیشتر از اون چیزی بود که فکر میکردم!!.....بچه های اسلایت







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.